دولابی، ابوبشر محمدبن احمد رازی، عالم و محدّث ایرانی قرن سوم. دربارة نسبت وی آرای متفاوتی وجود دارد. به نوشته بکری (ج ۲، ص ۵۶۳)، او منسوب به دَوْلاب، منطقه ای در نزدیکی اهواز، است. سمعانی (ج ۲، ص۵۱۰ـ۵۱۱) او را از روستای دَوْلاب ری دانسته، هرچند این احتمال را نیز داده که اشتغال یکی از اجداد وی به شغل دولابی (کشیدن آب از چاه) سبب این انتساب بوده است (نیز ← کتانی، ص۹۰). اما ابن حجر عسقلانی (۱۴۲۳، ج ۶، ص ۵۰۶) قولی را نقل کرده که طبق آن، پدر دولابی اهل علم بوده و در محله دولاب بغداد (← ابن خلّکان، ج ۴، ص ۳۵۳) سکونت داشته و بعدها فرزند وی، محمد، در طلب علم از آنجا سفر کرده است. در صورت درستی این سخن، دو نکته به دست می آید: یکی آنکه شهرت وی به رازی احتمالاً اشاره به اقامت وی در این دوران در شهر ری است، دیگر آنکه گفته برخی (← ادامة مقاله) مبنی بر تولد او در شهر ری، ناشی از انتساب وی به دولابِ ری باشد. همچنین در نسخه ای از کتاب الانساب سمعانی، کلمه «الدیب» یا نظیر آن، که تصحیفی از دولاب بوده، به صورتی نگاشته شده است که بعدها مصححانِ کتاب الانساب سمعانی آن را، به اشتباه، ری ضبط کرده اند؛ از این رو، احتمالاً زادگاه وی همان دولاب بغداد است (← دولابی، ۱۴۰۷، مقدمه حسینی جلالی، ص۱۰). دولابی براساس پیوند ولاء با یکی از افراد قبیله انصار، به انصاری نیز شهرت دارد (← سمعانی، ج ۲، ص ۵۱۱؛ ابن اثیر، ۱۴۱۴، ج ۱، ص ۵۱۶؛ ابن خلّکان، ج ۴، ص ۳۵۲). ابن عساکر (ج ۵۱، ص ۲۹) وی را با وصف اَنْطاکی یاد کرده که ظاهراً تصحیف انصاری است. او در ۲۲۴ در ری (سمعانی، همانجا؛ ابن عساکر، ج ۵۱، ص۳۰) یا در ۲۳۴ (بغدادی، ج ۲، ستون ۳۱؛ کحّاله، ج ۸، ص ۲۵۵) در خانواده ای اهل علم به دنیا آمد.ری در روزگار دولابی از مراکز مهم علمی بود. او در این شهر تحصیلات خود را به پایان رساند اما، همانند بسیاری از محدّثان، برای سماع حدیث به بغداد، بصره، حرمین، دمشق و دیگر مناطق سفر نمود (← ابن عساکر، ج ۵۱، ص ۲۹؛ ابن اثیر، همانجا؛ صفدی، ج ۲، ص ۳۶). او در حدود ۲۶۰، به مصر رفت و در آنجا مدتی به ورّاقی اشتغال داشت همچنین؛ احادیثی از مشایخ بغداد و بصره و شام نقل کرد (سمعانی، همانجا؛ ابن عساکر، ج ۵۱، ص ۳۱). سپس در مصر اقامت گزید و حدود پنجاه سال باقی عمر خود را در همانجا گذراند (← ابن حجر عسقلانی، ۱۴۲۳، همانجا) و به نقل حدیث پرداخت (← طبرانی، ج ۲، ص ۷؛ ابن عدی، ج ۱، ص ۱۵۶)، هرچند ابن ابی حاتم (ج ۲، قسم ۱، ص ۴۹) گفته است که پدر دولابی، احمدبن حمّاد، در مصر اقامت داشته است. دولابی نزد مشایخ حدیث و فقه روزگار خود، چون ابراهیم بن عبداللّه ختلی، ابراهیم بن عبداللّه ابوشَیْبه کوفی، ابوعبدالرحمان احمدبن شعیب نَسائی*، محمدبن اسماعیل بخاری*، عبداللّه بن احمدبن حنبل*، ابوداوود سجستانی* و کسان دیگر، به سماع حدیث و فراگیری فقه پرداخت (برای فهرست این عالمان ← سمعانی، همانجا؛ دولابی، ۱۴۲۱، ج ۱، مقدمه فاریابی، ص ۱۱ـ۲۴). از شاگردان وی، محدّثان و عالمان ناموری چون ابن ابی حاتم رازی*، ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی*، ابواحمد عبداللّه بن عَدِی جرجانی و ابن حِبّان* بستی بودند (سمعانی، همانجا؛ ابن عبدالهادی مقدسی، ج ۲، ص ۴۷۷؛ ذهبی، ۱۴۲۴، ج ۷، ص ۱۵۸؛ برای فهرست شاگردان او ← دولابی، ۱۴۲۱، ج ۱، همان مقدمه، ص ۲۴). ابن عبدالهادی مقدسی (همانجا) او را در طبقه دارقطنی (متوفی ۳۸۵) دانسته است.دولابی در فقه پیرو مذهب ابوحنیفه بود (ابن حجر عسقلانی، ۱۴۲۳، همانجا). به نظر می رسد جرحهایی که اهل حدیث دربارة او نقل کرده اند (برای نمونه ← ذهبی، ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، ج ۳، ص ۴۵۹؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۲۳، ج ۶، ص ۵۰۶ـ۵۰۷)، بیشتر در مجادلات میان اهل حدیث و اهل رأی ریشه داشته است (← ذهبی، ۱۴۲۴، همانجا)، به ویژه آنکه ابن عدی (ج ۳، ص ۱۶۸) از تمایل زیاد دولابی به دیدگاههای ابوحنیفه سخن گفته است (نیز ← همان، ج ۱، ص ۲۵). دولابی همچنین نُعیم بن حمّاد*، از محدّثان اهل حدیث، را متهم کرد به اینکه احادیثی در مذمت ابوحنیفه جعل و روایت کرده است (ابن عدی، ج ۷، ص ۱۶؛ ابن عساکر، ج ۶۲، ص ۱۶۸؛ دولابی، ۱۴۰۷، همان مقدمه، ص ۱۱ـ۱۶). به سبب همین اتهامات، مبارکفوری در وثاقت دولابی تردید کرده است (← ج ۷، ص ۴۳۱). بااین همه، از وی دفاع شده و دارقطنی (ص ۱۱۵)، ضمن اشاره به وجود جرحهایی دربارة دولابی، نوشته که مطلبی دالّ بر این جرح نیافته است.دولابی در ذیقعده ۳۱۰ (ابن عساکر، ج ۵۱، ص ۳۱؛ ابن عبدالهادی مقدسی، همانجا) یا ۳۲۰ (سمعانی؛ ابن اثیر، ۱۴۱۴، همانجاها؛ ابن خلّکان، ج ۴، ص ۳۵۲) در عَرْج، ناحیه ای میان مکه و مدینه (← یاقوت حموی، ذیل «العرج»)، در راه سفر حج درگذشت.از آثار گوناگون او برخی باقی مانده و از تعدادی نیز فقط نامی در منابع آمده که گاه مطالبی نیز از آنها در منابع بعدی نقل شده است. از آثار غیرموجود او، این کتابهاست: تاریخ الخلفاء، که خطیب بغدادی (ج ۲، ص ۴۸۵ـ۴۸۶، ۴۸۸ـ۴۸۹، ۴۹۰) مطالبی از آن نقل کرده، ابن حجر عسقلانی نسخه ای از آن را در اختیار داشته (← ۱۴۱۸، ص ۱۷۳) و بغدادی (ج ۲، ستون ۳۱) آن را اخبارالخلفاء خوانده است؛ کتاب المولد و الوفاة (اشبیلی، ص ۲۰۸)، که نسخه ای از آن در اختیار ابن عبدالبرّ بوده است (← ج ۱، ص ۲۱)؛ عقلاءالمجانین (اشبیلی، ص ۴۰۸)؛ مسند سفیان الثوری (وادی آشی، ص ۲۰۵)، که نسخه ای از آن در اختیار زَیْلَعی (متوفی ۷۶۲؛ ج ۴، ص ۱۹۵) و ابن حجر عسقلانی (۱۴۱۸، ص ۲۹۷) بوده است و از آن مطلبی نقل کرده اند؛ مسند سفیان بن عُییَنة (همان، ص ۱۴۷)؛ مسند حدیث شعبة بن حجاج، در نه جزء (اشبیلی، ص ۱۴۶)؛ و کتابی در جرح و تعدیل با عنوان الضعفاء (ذهبی، ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، ج ۱، ص ۲۲۳؛ همو، ۱۴۲۴، ج ۴، ص ۳۴۶؛ کتانی، ص ۱۰۸)، که از آن نقل قولهایی در منابع بعدی باقی مانده است (برای نمونه ← ابن عساکر، ج ۳۶، ص ۱۵۲؛ مِزّی، ج ۵، ص ۵۶۴؛ ذهبی، ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، ج ۳، ص۳۳۰؛ برای فهرست راویانی که دولابی آنها را جرح و تعدیل کرده است ← دولابی، ۱۴۲۱، ج ۱، همان مقدمه، ص ۲۵ـ۳۰). به نظر می رسد که کتاب مزبور همان کتاب الضعفاء بخاری است که دولابی آن را از مؤلف روایت کرده است (← ابن حجر عسقلانی، ۱۴۲۱، ص ۵۱۷؛ حاجی خلیفه، ج ۲، ستون ۱۰۸۷؛ دولابی، ۱۴۰۷، همان مقدمه، ص ۱۸). به هر روی، ذهبی (۱۴۱۰، ص ۲۰۳) دولابی را از جمله کسانی خوانده که سخنانشان در جرح و تعدیل در خور اعتماد است.ابن خلّکان (ج ۴، ص ۳۵۲) نیز از آثار دولابی در زمینه تاریخ، که بزرگان اهل فن به آنها اعتماد کرده و اخباری را در تألیفات مشهور خود نقل کرده اند، یاد کرده است (برای نمونه ای از این نقل قولها ← ابن عساکر، ج ۳۷، ص ۱۱۷؛ ابن اثیر، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، ج ۲، ص۱۰؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱۱، ص ۳۷۷). گویا مُغْلَطای بن قلیچ (متوفی ۷۶۲) نسخه ای از کتاب تاریخ دولابی را در اختیار داشته است (← ج ۲، ص ۳۲۱). دولابی همچنین کتابی در مناقب مالک داشته است (قاضی عیاض، ج ۱، ص ۹) که شاید همان، سبب تداول آثار او در شمال افریقا و اندلس شده باشد (← اشبیلی، ص ۱۴۶، ۲۰۸، ۲۱۳، ۴۰۸؛ وادی آشی، همانجا).تنها آثار موجودِ تا به حال شناخته شده دولابی، کتاب الذریة الطاهرة و کتاب الکُنی وَ الاَسْماء است. الذریة الطاهرة اثری در فضائل اهل بیت است که با شرح حال خدیجه، همسر پیامبراکرم، آغاز شده و در ادامه دولابی از دختران و نوادگان ایشان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام سخن گفته است. دولابی بعد از شرح حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، بخشی را به نقل از احادیثی مسند از این دو امام اختصاص داده است. در بخشی دیگر نیز احادیثی مسند از فاطمه زهرا سلام اللّه علیها را نقل کرده است. بخشهای آخر کتاب نکاتی دربارة امّکلثوم و زینب، دختران حضرت زهرا سلام اللّه علیها، است و در پایان کتاب، چند حدیث در فضائل اهل بیت و پیروان آنها نقل کرده است. حاجی خلیفه (ج ۱، ستون ۸۲۷) آن را از جمله اجزای حدیثی (← جزء*) دانسته است. از کتاب الذریة الطاهرة چندین نسخه خطی موجود است (← طباطبائی، ص۱۸۰ـ ۱۸۷). سه چاپ از کتاب الذریة الطاهرة در دست است: یکی به تحقیق سعد مبارک حسن (کویت۱۳۶۵ش/ ۱۹۸۶) و دیگری به تحقیق محمدجواد حسینی جلالی (قم ۱۴۰۷) که چاپ اخیر چندین بار در بیروت افست شده است (← همان، ص ۱۸۷). خالد جندی آخرین چاپ کتاب به صورت انتقادی و به همراه تخریج احادیث را منتشر کرده است (قاهره ۲۰۱۰). این کتاب، یکی از منابع مهم احمدبن عبداللّه طبری (متوفی ۶۹۴) در نوشتن ذخائرالعقبی بوده است (← ص ۲۱، ۱۰۵). اربلی نیز نسخه ای از این کتاب را در اختیار داشته و در تألیف کشف الغمة از آن بهره برده است (← طباطبائی، ص۱۸۰). این اثر همچنین از منابع یوسف بن حاتِم شامی (زنده در ۶۶۴) در الدرّالنظیم بوده و او آن را الذریة الطاهرة المطهَّرة خوانده است (← ص ۷۷۷). ابن حجر عسقلانی نسخه ای از این کتاب را، که از آن با عنوان مسند الذریة الطاهرة یاد کرده، در اختیار داشته و طریق خود را در روایت آن ذکر کرده است (← ۱۴۱۸، ص ۱۴۱؛ برای دیگر کسانی که از این کتاب استفاده و نقل قول کرده اند ← دولابی، ۱۴۰۷، مقدمه حسینی جلالی، ص ۱۸ـ۱۹، ۲۲ـ۲۵). بغدادی (ج ۲، ستون ۳۱) از این اثر با عنوان الذریة الذریعة الطاهرة یاد کرده است. از منابع اصلی دولابی در تدوین الذریة الطاهرة، احتمالاً تحریرهای شاید متفاوت کتابهای سیره زُهْری و ابن اسحاق بوده است. مثلاً وی از کتاب سیره ابن اسحاق به تحریر یونس بن بُکَیْر (← دولابی، ۱۴۰۷، ص ۴۴، ۴۶ـ۴۷، ۸۰، ۱۶۶) ــکه تحریر متداول کتاب سیره ابن اسحاق در شمال افریقا و اندلس بوده ــ استفاده کرده است.اثر مشهور وی، که در منابع بعدی بارها از آن نقل قول شده، کتاب الکنی و الاسماء است (برای نمونه ← اشبیلی، ص ۲۱۳؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۸، ص ۱۷۴؛ دولابی، ۱۴۲۱، ج ۱، همان مقدمه، ص ۳۶). دولابی در این کتاب، براساس حروف الفبا، نام و کنیه صحابه و تابعین و اتباعِ تابعین را آورده، با این تغییر که نخست نام پیامبر و عشره مبشّره را بدون در نظر گرفتن نظم الفبایی ذکر کرده است. وی در معرفی هر فرد، گاه حدیثی را به طریق نقل شده از او آورده است. او در باب جرح و تعدیل، از کتابهای تاریخ ابن مَعین به روایت عباس بن محمد دُوری (متوفی ۲۷۱) و العلل و معرفة الرجال احمدبن حنبل به روایت فرزندش، فراوان استفاده کرده است (دولابی، ۱۴۲۱، ج ۱، همان مقدمه، ص ۳۴). از این کتاب با نام الاسماء و الکنی نیز یاد شده است (← ابن ماکولا، ج ۲، ص ۲۰۵، ۳۴۹؛ سمعانی، ج ۲، ص ۲۰۶؛ ابن عساکر، ج ۱۲، ص۲۴۰). چاپ تحقیقی کتاب الکنی و الاسماء براساس پنج نسخه موجود آن به کوشش نظرمحمد فاریابی (بیروت ۱۴۲۱) منتشر شده است. عدنان علی شلاق نیز در کتاب فهرست الاحادیث و الآثار لکتاب الکنی و الاسماء، فهرستی برای آن فراهم آورده است (بیروت ۱۳۶۶ش/۱۹۸۷). ابویاسر عصام الدین بن غلام حسین نیز در التصنیف الفقهی لاحادیث کتاب الکنی و الاسماء، در دو جلد، احادیث مندرج در این کتابِ دولابی را براساس ابواب فقه تنظیم کرده است (قاهره ۱۳۷۰ش/۱۹۹۱). دولابی در ضمن نقل احادیثی در فضائل اهل بیت، گاه احادیث متداول در محافل اهل حدیث* و عثمانیه*در خصومت با اهل بیت را نیز نقل کرده است (برای نمونه ← دولابی، ۱۴۲۱، ج ۱، ص ۲۱؛ همو، ۱۴۰۷، ص ۷۳ـ ۷۵). از کتاب الکنی و الاسماء نیز مطالبی در آثار بعدی نقل شده است (برای نمونه ← ابن ماکولا؛ سمعانی؛ ابن عساکر؛ ابن اثیر، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، همانجاها).
منابع: ابن ابی حاتِم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، قاهره ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ همو، اللباب فی تهذیب الانساب، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲؛ همو، المعجم المفهرس، او، تجرید اسانید الکتب المشهورة و الاجزاء المنثورة، چاپ محمد شکور امریر میادینی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸؛ همو، هدی الساری: مقدمة فتح الباری، چاپ عبدالقادر شیبة الحمد، ریاض ۱۴۲۱/۲۰۰۱؛ ابن خلّکان؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی اسماءالاصحاب، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲؛ ابن عبدالهادی مقدسی، طبقات علماءالحدیث، چاپ اکرم بوشی و ابراهیم زیبق، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛ ابن عدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، چاپ یحیی مختار غزّاوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸؛ ابن عساکر؛ ابن ماکولا، الاکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف و المختلف فی الاسماء و الکنی و الانساب، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، بیروت ]بی تا.[؛ محمدبن خیر اشبیلی، فهرسة ما رواه عن شیوخه من الدواوین المصنفة فی ضروب العلم و انواع المعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا ۱۸۹۳، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛ اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۲، در حاجی خلیفه، ج ۶؛ عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماءالبلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ حاجی خلیفه؛ خطیب بغدادی؛ علی بن عمر دارقطنی، سؤالات حمزة بن یوسف السهمی للدارقطنی و غیره من المشایخ فی الجرح و التعدیل، چاپ موفق بن عبداللّه، ریاض ۱۴۰۴؛ محمدبن احمد دولابی، الذریة الطاهرة، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۴۰۷؛ همو، الکنی و الاسماء، ج ۱، چاپ ابوقتیبه نظر محمد فاریابی، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳؛ همو، ذکر من یعتمد قوله فی الجرح و التعدیل، در اربع رسائل فی علوم الحدیث، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، حلب: مکتب المطبوعات الاسلامیة، ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛ همو، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸؛ همو، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ عبداللّه بن یوسف زیلعی، تخریج الاحادیث و الآثار الواقعة فی تفسیرالکشاف للزمخشری، چاپ سلطان بن فهد طبیشی، ]ریاض[ ۱۴۱۴؛ سمعانی؛ یوسف بن حاتم شامی، الدرّالنظیم فی مناقب الائمة اللهامیم، قم ۱۴۲۰؛ صفدی؛ عبدالعزیز طباطبائی، اهل البیت علیهم السلام فی المکتبة العربیة، قم ۱۴۱۷؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الصغیر للطبرانی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ احمدبن عبداللّه طبری، ذخائرالعقبی فی مناقب ذوی القربی، قاهره ۱۳۵۶، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ عیاض بن موسی قاضی عیاض، ترتیب المدارک و تقریباً لمسالک لمعرفة اعلام مذهب مالک، ج ۱، چاپ محمدبن تاویت طنجی، ]مغرب[ ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ محمدبن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفة، قاهره: مکتبة الکلیات الازهریة، ]بی تا.[؛ عمررضا کحّاله، معجم المؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛ یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج ۵، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛ مغلطای بن قلیچ، اکمال تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، چاپ عادل بن محمد و اسامه بن ابراهیم، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱؛ محمدبن جابر وادی آشی، برنامج الوادی آشی، چاپ محمد محفوظ، بیروت ۱۹۸۲؛ یاقوت حموی.