رسالة الطير، عنوان رساله اى عرفانى ـ فلسفى از ابن سينا. اين رساله در قالب تمثيلِ رمزى به عربى و درباره عروج نفس ناطقه انسانى از مرتبه تعلقات جسمانى به مراتب عالى كمال روحانى تا مرتبه اتصال به عقل فعال است. پيش از ابن سينا، تمثيل پرنده براى بيان مضامين خاصى به كار مى رفته است. پس از وى نيز از اين قالب، در رساله هايى همنام و مشابه، براى بيان مقاصدى استفاده شده و در اين باب رساله ابن سينا از جهاتى تأثيرگذار بوده است.
1) رسالة الطير ابن سينا. جوزجانى، شاگرد ابن سينا، از اين رساله با عنوان كتاب الشبكة و الطير نام برده، اما به زمان تأليف آن اشاره نكرده است (← قفطى، ص 418). به گفته پورنامداريان (ص 353)، ابن سينا اين داستان را نيز مانند حىّبن يَقظان* حدود 412 در قلعه فردجان نوشته است، اما كوربن[1] (ص 184) اين تاريخ را نه ممكن مى داند نه محتمل. بنابر مقدمه رساله، ابن سينا آن را با انگيزه اى شخصى و نه به درخواست كسى نگاشته است. حكايت داستان از زبان اول شخص و براى مخاطبانى است كه او آنها را برادران حقيقت مى نامد.
الف) ساختار و مضمون رساله. رسالة الطير مشتمل است بر مقدمه، چند توصيه براى برادران حقيقت و سپس حكايت اصلى رساله. ابن سينا در ابتدا مفهوم دوست را تعريف و آن را به دوست حقيقى و دروغين تقسيم كرده و آنگاه وجه تمايز و مصاديق بيرونى و درونى آنها را شناسانده است. سپس، به برادران حقيقت توصيه كرده است، سفر كنند و در جهان پراكنده شوند تا بياموزند و به كمال برسند. اين سفارش نشانه اهميتى است كه ابن سينا براى سفر به منظور دستيابى به حقايق و درك آنها قائل است، چنان كه در رساله حىّبن يقظان نيز به آن اشاره كرده است. وى در ادامه با زبان رمز، برادران را به رعايت چند نكته و پيمودن نُه مرحله در سلوك توصيه كرده است (← 1370ش، ص 1ـ2؛ نيز براى رمزگشايى نمادهاى ديگر ← همان، شرح ابن سهلان ساوى، ص 29ـ41؛ تقى، ص 91ـ 108). حكايت اصلى رساله درباره مرغانى است كه از صياد فريب خورده و در دام او گرفتار شده اند. در اين ميان، مرغى كه داستان را حكايت مى كند با ديدن گروه مرغان آزاد به اسارت و غربت خود واقف مى شود و از آنها براى نجات و رهايى خود و ديگر مرغان دربند كمك مى خواهد. مرغان آزاد پس از اطمينان يافتن از صدق درخواست آنها به ايشان مى آموزند چگونه خود را برهانند. آنگاه، مرغان آزادشده از آنجا مى گريزند و بر فراز كوهى مى رسند. هرچند، هنوز بقايايى از بند بر پايشان است. در آنجا عزم مى كنند تا براى گشودن بقاياى بند به سوى بارگاه ملك در وراى كوه نهم سفر كنند. چون به بارگاه ملك مى رسند، از او درخواست مى كنند بند از پايشان بگشايد، ملك در پاسخ آنها مى گويد، همانهايى كه بند بر پايتان نهادند بايد بند از پايتان بگشايند؛ اينك، شما را همراه با فرستاده اى نزد ايشان باز مى گردانم تا فرستاده آنها را ملزم كند بند از پايتان بردارند.
ب) رمزها و تمثيلهاى رساله. ابن سينا در اين داستان با استفاده از رمز و تمثيل، احوال نفس ناطقه انسان از بدو تعلق آن به بدن و مراتب سير و سلوك آن براى استكمال و عروج تا مرتبه اتصال به عقل فعال را بيان كرده است. از اين رو، درك مضمون اصلى آن در گرو فهم رمزها و تمثيلهاى آن است. رمز و نماد اصلى در رسالة الطير، پرنده است. درواقع، ابن سينا حكايت دربندشدن و غربت نفس انسانى در عالم خاكى و مراحل آزادى و سفر او به مشرق روحانى را با مضمونى عرفانى به تصوير مى كشد. پرنده نماد نفس ناطقه يا روح انسانى است. صياد نماد طبيعت عالم مادى است و بند و قفس، نماد تن و تعلقات جسمانى اند كه مانع از پرواز روح به عوالم روحانى مى شوند. پرواز نماد كوشش نفس است براى رسيدن به كمال و عروج از تعلقات جسمانى به مراتب روحانى براى ديدار با فرشته يعنى اتصال با عقل فعال (ابن سينا، 1370ش، همان شرح، ص 51؛ پورنامداريان، ص 347ـ348). پرندگان آزاد نماد حكيمان و عالمانى اند كه راه نجات را يافته اند. رهايى از قفس كنايه از قطع علايق جسمانى است، اما براى آزادى كامل از بقاياى تعلقات بايد به بارگاه ملك سفر كرد و از او يارى جست. نُه كوهى كه مرغان پيش روى دارند، مطابق است با طرح افلاك نُه گانه. هريك از اين كوهها نماد عوالم و حقايقى است كه نفس در عروج خود بايد آنها را بشناسد و علوم متناسب با آنها را فراگيرد. عبور از هريك از اين كوهها نماد آزادى نفس ناطقه است از برخى تعلقات نفسانى به امور مادى و جسمانى كه نفس ناطقه را از تعالى و بازگشت به حقيقت خويش بازداشته و در بند كرده است (ابن سينا، 1370ش، همان شرح، ص 53ـ57). پس از نهمين كوه، يعنى كوه قاف، اقليم مشرق است يعنى همان عالم عقول مجرد يا فرشتگان (كوربن، ص 193ـ 194؛ پورنامداريان، ص 354، 356). ملك كنايه از حق تعالى است. بنابر تفسير ابن سهلان ساوى (ابن سينا، 1370ش، شرح، ص64)، فرستاده اى كه به فرمان ملك (خدا) همراه و راهنماى پرندگان (نفوس انسانى) مى شود ملك الموت است. هانرى كوربن (ص 194ـ 195، پانويس 58) اين نظر را پذيرفتنى، اما ناكافى مى داند. او اين رسول را همان عقل فعال، به تعبير فلسفى، يا جبرئيل و فرشته وحى به زبان شرع مى داند. اين فرشته همان حىّبن يقظان است كه سالك (نفس انسان) با او مواجه مى شود و او سالك را به سفر به سوى شرق دعوت مى كند (همان، ص 194ـ195؛ نيز ← حىّبن يقظان*). در رسالة الطير، نفس انسان در قالب تمثيل رمزى پرنده آن دعوت را اجابت و سفر مى كند، هرچند بندهايى از تعلقات مادى هنوز بر وجود او باقى است. باقى ماندن اين بندها كنايه از اين است كه نفس انسانى هنوز در كالبد تن است و زندگى او در عالم خاكى به پايان نرسيده است. ازاين رو، حكايت اصلى داستان با اين عبارت به پايان مى رسد «اكنون با فرستاده در راهيم»، يعنى اين رسيدن به «مشرق» به ماوراى عالم افلاك كه بارگاه حق تعالى است، موقت و صرفآ يك نشانه است و اين رسيدن، سرآغاز تربيتى آسمانى است. بازگشت نهايى كه حاكى از منتهاى كمال نفس سالك است، در قالب سومين داستان رمزى ابن سينا يعنى در سلامان و ابسال* با مرگ ابسال به انجام مى رسد. با مرگ او نفس يا سالك به سرحد كمال معنوى و پايان سرنوشت خود مى رسد كه همانا بازگشت به شرق است بى آنكه بقايايى از بند بر پايش مانده باشد (← كوربن، ص 44ـ45، 195).
ج) منابع الهام رسالة الطير. نماد پرنده در همه فرهنگهاى كهن خاورميانه شناخته شده و مهم بوده است و براى بيان معانى و مفاهيم مختلف، ازجمله روح يا نفس، به كار مى رفته است. در خط تصويرى هيروگليف، تصوير پرنده علامتى براى روح بوده و در نمونه هاى به جامانده از اين خط، پرنده با سر انسان نشان قراردادى كلمه روح است (تقى، ص 137ـ138). در ديگر تمدنهاى قديم نيز صورتهايى از اين داستان بوده است. پارمنيدس[2] نخستين حكيمى بود كه در يونان داستان پرواز روح را نقل كرد (غزالى، مقدمه پورجوادى، ص 6؛ منزوى، ص 32؛ نيز ← كرك[3] و راون[4] ، ص 266ـ267، ش 342؛ شرف خراسانى، ص 276ـ277). افلاطون[5] نيز در محاوره فايدروس[6] ( 246a-b) روح را به ارابه ران و اسب بال دار تشبيه كرده است. گويا تشبيه روح و نفس انسان به مرغ و تن آدمى به قفس از ويژگيهاى ادبيات هندى و ايرانى ساسانى است كه پس از اسلام، ايرانيان مسلمان به زبان عربى وارد ساختند و سپس اين ويژگى تكميل شده و گسترش يافته است. براى نمونه به «باب البوم و الغُراب» در كليله و دمنه*، مى توان اشاره كرد كه ابن مقفّع آن را از پهلوى به عربى ترجمه كرده است. استفاده از تمثيل رمزى پرنده و پرواز براى بيان احوال نفس انسان، يا بال و پر قائل شدن براى نفس و روح انسان به نوع تلقى و شناختى برمى گردد كه از ديرباز درباره نفس يا روح آدمى و خاستگاه آسمانى آن وجود داشته است. در فرهنگ اسلامى، نخستين كسى كه اين داستان را تحرير كرد ابن سينا بود. رسالة الطير ابن سينا از نظر مضمون اصلى داستان و مقصود نويسنده اثرى بديع به شمار مى رود، اما براى برخى نمادها و فضاى آغاز حكايت اصلى نمونه هايى در آثار پيشينيان مى توان برشمرد كه ممكن است به نحوى از منابع الهام ابن سينا در نگارش اين رساله بوده باشند. به نظر پورجوادى (غزالى، مقدمه، ص 7ـ8)، به رغم نفوذ فرهنگ يونانى در فرهنگ اسلامى، اساس اين داستان را مانند بسيارى از موضوعات و داستانهاى ديگر در تعاليم اسلامى مى توان يافت و حكايت تعالى روح در قالب رمزى پرواز مرغان، صرفآ متأثر از فرهنگ يونانى و ملل ديگر نبوده است. شكوفه تقى (ص 150ـ180) در بررسى پيش زمينه هاى ادبى رسالة الطير ابن سينا، برخى از سوره ها و قصص قرآنى را الهام بخش ابن سينا در تأليف اين رساله دانسته است. به نظر او (ص 198، 207، 215ـ 237)، همچنين بعيد نمى نمايد كه كتاب كليله ودمنه، به ويژه داستان كبوتر طوقى و يارانش، از لحاظ سبك و محتوا از منابع الهام ابن سينا باشد، اما همان طور كه فروزانفر (دفتر1، جزء2، ص 594) يادآور شده، داستان كبوتر طوقى و يارانش كه حكايت كوشش جمعى كبوتران براى نجات از دام است، براى بيان فوايد تعاون و همكارى در كليله و دمنه پرداخته شده است و اخوان الصفا آن را تأويل كرده و رمزى از گرفتارى نفس انسانى در دام دانسته اند. بنابراين اگر ابن سينا به طور خودآگاه از كليله و دمنه تأثير پذيرفته باشد، به نظر مى رسد كه اين تأثير محدود به استفاده از رمز پرنده است، اما ميان مقصود وى از اين رمز با مقصود نويسنده داستان كبوتر طوقى مشابهتى نيست كه بتوان آن را الهام بخش ابن سينا دانست. اخوان الصفا نيز اين تأويل را ضمن بيان نياز انسان به تعاون و همكارى به اشاره ذكر كرده اند و در آنجا مسئله گرفتارى نفس در بند تن و تعلقات آن موضوع اصلى سخن نبوده است (← ج 1، ص 123ـ 124). برخى از رساله هاى رسائل اخوان الصفاء* نيز از منابع تأثيرگذار در تأليف رسالة الطير دانسته شده است (← منزوى، ص 33ـ34). به نظر تقى (ص 238ـ239)، دست كم رسالة الطير ابن سينا گواه تأثير انديشه هاى اخوان الصفا بر اوست. او پنج رساله از رسائل را منبع الهام ابن سينا در نوشتن رسالة الطير دانسته، اما شواهد و دلايل وى (← ص 248ـ280) غالبآ مستند و مبتنى بر شرح و تفسير ابن سهلان ساوى* بر رساله ابن سينا است نه متن رساله. ازاين رو، صحت اين نظر درباره الهام گرفتن ابن سينا از اخوان الصفا محل ترديد و تأمل است.
د) جايگاه رسالة الطير در فلسفه ابن سينا. در ميان آثار ابن سينا رساله ها و نوشته هاى ديگرى نيز يافت مى شود كه از حيث سبك و سياق و محتوا با رسالة الطير مشابهت و همخوانى دارد. گذشته از حىّبن يقظان و سلامان و ابسال كه با توجه به محتوا و سبك و قالب نگارش، ميان آنها با رسالة الطير، پيوند خاصى برقرار است، قصيده عينيه*، از اين حيث كه در آن نفس ناطقه انسانى به استعاره، كبوتر خوانده شده و همچنين در آن حكايت اسارت اين پرنده در دام تن و دورافتادن از اصل و ميل به بازگشت به موطن اصليش بيان شده است، با رسالة الطير قرابت و مشابهت بيشترى دارد. افزون بر رساله هاى يادشده، مباحث نمَط دهم كتاب الاشارات و التنبيهات* نيز به لحاظ محتوا با اين رساله همخوانى دارد. در اين نمط كه ابن سينا آن را اسرارالآيات ناميده، از جنبه عملى و سلوكى درباره نفس و تواناييهاى آن سخن رفته است (← 1403، ج 3، ص 395ـ 421). درواقع، آنچه او درباره شناخت نفس و باطن انسان براى تسلط بر قواى نفسانى و غلبه بر تن و تعلقات جسمانى، از يك سو، و تقويت آن براى شناخت عوالم و مراتب هستى، به ويژه درك حقايق عقلانى و نهانى (شهود و مكاشفه امور غيبى) از ديگر سو، در رسالة الطير در قالب حكايتى رمزى بيان كرده در اين نمط با زبان و تعابير مصطلح فلسفه و با اشارات و تنبيهاتى اظهار شده است؛ چندان كه براى فهم رموز اين رساله از اين نمط مى توان بهره جست. ابن سهلان ساوى نيز در شرح فقره اى از اين رساله به نمط دهم ارجاع داده است (براى نمونه ← ابن سينا، 1370ش، شرح، ص 30). رسالة الطير و اين قسم از آثار ابن سينا به اين سبب حائز اهميت اند كه مجموعه اى از شواهد روشن، جالب توجه و قابل استناد براى شناخت حكمت مشرقى او در اختيار مى نهند. درعين حال، بايد توجه داشت كه او در اين قسم از آثارش از اصول و مبانى نظرى فلسفه متعارفش عدول نكرده است. رسالة الطير چند بار چاپ و منتشر شده است. نخستين بار آن را آگوست فرديناند ميكائل مرن[7] در >مجموعه رسائل عرفانى ابن سينا<[8] و با عنوان عربى رسائل الشيخ الرئيس ابى على بن عبداللّه بن سينا فى اسرار الحكمة المشرقية در 1306ـ 1317/ 1889ـ1899 در ليدن منتشر كرده است. بار ديگر، محمدحسين اكبرى اين رساله را همراه شرح ابن سهلان ساوى و شرحى ديگر از شارحى گمنام در 1370ش در تهران منتشر كرد. شكوفه تقى نيز اين رساله را در ضمن كتاب دو بال خرد: عرفان و فلسفه در رسالة الطير ابن سينا در 1382ش در تهران به چاپ رساند. در الذريعه آقابزرگ طهرانى (ج 18، ص 306) رساله اى فارسى به نام لسان الطير به ابن سينا نسبت داده شده كه نسخه آن در كتابخانه سيدنصراللّه تقوى بوده است، اما آغاز رساله همان آغاز رساله عقل سرخ سهروردى است. همين رساله در فهرست كتب كتابخانه مباركه آستان قدس رضوى (اوكتايى، ج 4، ص 132) با عنوان رسالة الطير از مؤلفى ناشناخته معرفى شده است و سيدمحمدباقر سبزوارى هم بى اينكه مشخصات رساله را ذكر كند، آن را در مجموعه چهارده رساله (تهران 1340ش) آورده است. ترجمه ها و شروح متعددى نيز از اين رساله وجود دارد، از جمله: 1) ترجمه احمدبن خديو اَخسيكتى معروف به ذوالفضائل (466ـ528) كه محمدباقر سبزوارى اين ترجمه را در چهارده رساله (ص 152ـ162)، و بار ديگر محمدحسين اكبرى همراه متن رساله و شرح ابن سهلان ساوى در 1370ش در تهران منتشر كرده اند. 2) ترجمه شهاب الدين سهروردى. چون شهرزورى (ج 2، ص 128) رسالة الطير را در زمره آثار سهروردى* نام برده است، چنين تلقى مى شد كه سهروردى نيز رساله اى با اين عنوان به فارسى نگاشته است. كوربن (ص 184) با مقايسه نسخه اى از آن با رساله ابن سينا، آن را صرفآ ترجمه رساله ابن سينا دانست. گفتنى است كه متن ترجمه سهروردى با متن ترجمه اى كه به نام احمدبن خديو اخسيكتى منتشر شده است، تفاوتهاى اندكى در رسم الخط و بعضى از كلمات دارد به طورى كه آنها را دو بازنويسى از متن اصلى ترجمه مى توان دانست كه تغييراتى، احتمالا به دست كاتبان، در آن داده شده است. سيدحسين نصر (سهروردى، مقدمه، ص 47) اين ترجمه را از شهاب الدين يحيى سهروردى مى داند. به نظر منزوى (ص 35)، يكى دانستن اين دو ترجمه درست نيست، زيرا ترجمه اخسيكتى غير از دگرگونى ترجمه در چند جا مطالبى افزون بر ترجمه سهروردى دارد. اتو اشپيس[9] و سرفرازخان خطك[10] ترجمه سهروردى را در >سه رساله در تصوف از شهاب الدين سهروردى مقتول همراه گزارشى از زندگى و شعر او<[11] با عنوان عربى ثلاث رسائل من تأليف شيخ شهاب الدين سهروردى مقتول (ص 39ـ46)، در اشتوتگارت (1935) و لاهور (1984) منتشر كرده اند. سيدحسين نصر نيز آن را در مجموعه آثار فارسى شيخ اشراق در 1348ش در تهران منتشر كرده است. 3) ترجمه ملّا وجيه الدين كه به گفته يحيى مهدوى (ص 178) نسخه اى از آن در كتابخانه اسعد افندى تركيه در مجموعه شماره 3688 موجود است. 4) ترجمه على بن شاهك. 5) ترجمه على بن سليمان بحرينى به نام مفتاح الخير فى شرح رسالة الطير. 6) شرح شريف بن ناصر هاشمى بغدادى (آقابزرگ طهرانى، ج 7، ص130، ج 13، ص 24، ج 15، ص 195، ج 21، ص 329، ج 24، ص 212) كه نسخه اى از آن در كتابخانه احمد ثالث در تركيه موجود است (تقى، ص 97، پانويس 21). 7) شرح ابن سهلان ساوى* به فارسى كه احتمالا نخستين بار به كوشش اشپيس و خطك در ثلاث رسائل سهروردى (ص 47ـ 89) و بار ديگر به همت محمدحسين اكبرى در 1370ش در تهران منتشر شده است. 8) شرح ديگرى به فارسى از شارحى گمنام موجود است كه به نظر مى رسد بازنويسى همان شرح ابن سهلان ساوى باشد، اما به عقيده منزوى (همانجا) اين دو شرح، جز دوگانگى در ترجمه، در تقسيم عبارتهاى متن در ميان عبارتهاى شرح نيز با يكديگر نابرابرند. اين شرح را نخستين بار سيدمحمدباقر سبزوارى در چهارده رساله (ص 182ـ211) و بار ديگر محمدحسين اكبرى همراه متن رساله و شرح ابن سهلان ساوى (ص 65ـ110) در تهران منتشر كرده اند. 9) ترجمه انگليسى رسالة الطير از اتو اشپيس و خطك كه در ثلاث رسائل سهروردى (ص 45ـ51) منتشر شده است. 10) ترجمه فرانسوى آن از مرن در >مجموعه رسائل عرفانى ابن سينا< (جزء2، مقدمه فرانسه، ص 25ـ32) كه با ترجمه گزيده اى از شرح ابن سهلان ساوى منتشر شده است.
منابع : آقابزرگ طهرانى؛ ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، مع الشرح لنصيرالدين طوسى و شرح الشرح لقطب الدين رازى، تهران 1403؛ همو، رسالة الطير، ]همراه با شرح[ ابن سهلان ساوى، چاپ محمدحسين اكبرى، تهران 1370ش؛ اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلّان الوفاء، چاپ عارف تامر، بيروت 1415/1995؛ عبدالعلى اوكتايى، فهرست كتب كتابخانه مباركه آستان قدس رضوى، ج 1ـ5، مشهد 1305ـ1329ش؛ تقى پورنامداريان، رمز و داستانهاى رمزى در ادب فارسى: تحليلى از داستانهاى عرفانى - فلسفى ابن سينا و سهروردى، تهران 1364ش؛ شكوفه تقى، دو بال خرد: عرفان و فلسفه در رسالة الطير ابن سينا، تهران 1382ش؛ يحيى بن حبش سهروردى، مجموعه آثار فارسى شيخ اشراق، چاپ حسين نصر، تهران 1348ش؛ شرف الدين شرف خراسانى، نخستين فيلسوفان يونان، تهران 1357ش؛ محمدبن محمود شهرزورى، نزهة الارواح و روضة الافراح فى تاريخ الحكماء و الفلاسفة، چاپ خورشيد احمد، حيدرآباد، دكن 1396/1976؛ احمدبن محمد غزالى، داستان مرغان: متن فارسى رسالة الطير خواجه احمد غزالى، چاپ نصراللّه پورجوادى، تهران 1355ش؛ بديع الزمان فروزانفر، شرح مثنوى شريف، دفتر1، جزء2، تهران 1347ش؛ على بن يوسف قفطى، تاريخ الحكماء، و هو مختصر الزوزنى المسمى بالمنتخبات الملتقطات من كتاب اخبار العلماء باخبار الحكماء، چاپ يوليوس ليپرت، لايپزيگ 1903؛ على نقى منزوى، سى مرغ و سيمرغ، تهران 1359ش؛ يحيى مهدوى، فهرست نسخه هاى مصنّفات ابن سينا، تهران 1333ش؛
Henry Corbin, A vicenna and the visionary recital, tr. Willard R. Trask, Princeton, N.J. 1990; Geoffrey Stephen Kirk and John Earle Raven, The presocratic philosophers: a critical history with a selection of texts, Cambridge 1966; Plato, The collected dialogues of Plato, including the letters, ed. Edith Hamilton and Huntington Cairns, [tr. Lane Cooper etal.], Princeton, N. J. 1994.
/ فاطمه فنا /
2) رساله هاى همنام و مشابه بعد از ابن سينا. پس از ابن سينا، بيان رمزى و تمثيلى سير و سلوك معنوى در قالب داستان سفر مرغان به سوى پادشاهشان، عنقا يا سيمرغ*، يكى از موضوعات مورد توجه صوفيان و عارفان قرنهاى پنجم و ششم، به ويژه صوفيان ايران، بوده است. طى مراحل استكمالى نفس، پشت سرگذاشتن مقامات معنوى و حل مشكلات و دفع خطرهاى راه، مطالبى است كه صوفيان در قالب اين حكايت در پى بيان آن بوده اند؛ و چون اين تمثيل به خوبى گوياى اين منظور بوده، از قرن پنجم به تدريج آن را كامل كرده، بسط داده اند و سرانجام به ذكر نكات و دقايق روان شناختى ـ عرفانى آن پرداخته اند. ازاين رو، مى توان گفت رسالة الطيرها متعلق به همين دو قرن اند و اين مضمون در آثار ديگران نيز بيان شده است (احمد غزالى، 1355ش، مقدمه پورجوادى، ص 5؛ پورنامداريان، 1364ش، ص 352). طرح كلى اين داستان در متون عرفانى عبارت است از پرواز مرغان به سمت بالا و گذشتن از بيابانها و شهرها و درياها و كوههاى متعدد و سرانجام، رسيدن به مقصد نهايى و ديدار با پادشاه مرغان. اين داستان، بى شك، بيان تمثيلى سفر روح است به موطن اصلى اش و تقرب جستن او به حق (احمد غزالى، همانجا). به نظر پورجوادى (همان، مقدمه، ص 12ـ14)، توجه صوفيه به اين حكايت و استفاده از آن براى بيان مقاصد خود، با پيدايش و تشكيل رباطها و زاويه ها و خانقاهها و اجتماع مريدان به دور پير و مراد خويش، اطاعت از دستورهاى او و زندگى جمعى ايشان و پيروى از احكام و رعايت آدابى خاص بى مناسبت نيست. اگرچه تصوف زاهدانه در صدر اسلام وجود داشت، متشكل شدن صوفيه، به صورت اجتماع سالكان، در قرنهاى دوم و سوم و چهارم به وقوع پيوست. تا قرن پنجم، صوفيان اگرچه در باطن جمع بودند، در ظاهر متفرق بودند و بيشتر به سفر تمايل داشتند تا به حضر. در قرنهاى پنجم و ششم، سازمانها و نهادها و مراكزى به وجود آمد كه مشايخ در آنها اقامت مى كردند و مريدانى چند به دور ايشان حلقه مى زدند و از دستور آنها و آداب خاص آن زاويه يا خانقاه پيروى مى كردند. در اين دوره، اين اجتماعات ظاهرآ از جهاتى به تجمع مرغان مشابهت داشت. همانند داستان پرواز و سفر مرغان، صوفيه هم گذر از جهل و رفتن به معرفت و رسيدن به حق و حقيقت را حركت و سفر معنوى مى خواندند. لازمه اين سفر تجرد بود، يعنى گسستن بندهاى تعلقات جسمانى و طبيعى. زيرا روح انسان كه از عالم ملكوت است، در عالم مُلك گرفتار آمده و در قفس تن محبوس شده و با تجرد و گشودن بند تعلق است كه مى تواند آزاد شود و به سوى پادشاه و معشوق خود بازگردد. همان گونه كه مرغان در مسير سفر طولانى خود با موانع و سختيهايى روبه رو بودند، سالك راه حق نيز مقامات و منازلى پيش رو دارد و آسمانهايى كه بايد همه را پشت سر گذارد و از مهلكه هاى پيش رو با توفيق حق و هدايت راهنما به سلامت بگذرد و به مقصد نهايى برسد. از مهم ترين آثار در اين زمينه، رسالة الطير امام محمد غزالى* و داستان مرغان خواجه احمد غزالى*، روايت ابوالرجاء چاچى/ شاشى (متوفى 516)، منطق الطير* عطار و كشف الاسرار عن حكم الطيور و الازهار نوشته عزالدين مَقدِسى، معروف به ابن غانم (متوفى 678) است . مجدالدين بغدادى*، شاگرد نجم الدين كبرى*، نيز رساله اى به نام السير و الطير دارد كه نسخه اى از آن در مجموعه كوپرولو[12] و ميكروفيلم آن نيز در دانشگاه تهران موجود است (← احمد منزوى، ج 2، بخش 1، ص 1213). نجم رازى* (متوفى 645) نيز رساله اى با عنوان رسالة الطيور با مضمونى كاملا متفاوت دارد كه در آن از تمثيل پرنده استفاده كرده است (← ادامه مقاله). به نظر شفيعى كدكنى (عطار، مقدمه، ص 113)، بيشتر اين آثار روايت سفر مرغان به سوى سيمرغ است كه ريشه اى كهن دارد و حاصل تخيل و ذهن چاچى يا غزالى و ابن سينا نيست، بلكه در ادبيات ايران پيش از اسلام نيز چنين داستانى وجود داشته كه با تحولات فرهنگى جامعه تغييراتى در آن روى داده است تا به دست اين نويسندگان رسيده و هريك با تخيل و نگاه فلسفى و عرفانى خود ساختارى براى اين پى رنگ به وجود آورده اند.
رسالة الطير محمد غزالى. اين رساله نخستين گزارش از سفر مرغان است كه جنبه عرفانى محض دارد و از اين حيث حائز اهميت است. غزالى سفر روحانى عارف را در قالب حكايت تمثيلى اجتماع انواع و اصناف مرغان براى انتخاب پادشاه بيان مى كند. در اين داستان، مرغان سرانجام، به اتفاق، سيمرغ (عنقا) را شايسته اين مقام مى دانند. آنها چون باخبر مى شوند كه او در جزيره اى از جزاير مغرب است، به سويش سفر مى كنند. هشدار درباره خطرهاى سفر، اشتياق مرغان به سفر، عبور از بيابانها و درياها و شهرهاى گرمسير و سردسير و هلاكت بعضى از آنها در ميان راه و عاقبت به مقصد رسيدن شمارى از مرغان، و پس از آن، نوميدى مرغان از ملاقات با سيمرغ و وقوف به مسكنت و درويشى و بى قدرى خود، و بعد از آن باريافتن به حضور سيمرغ و آگاه شدن ايشان به اينكه رسيدن آنها به درگاه سيمرغ نه به خواست خودشان كه به عنايت و اراده سيمرغ بوده، از مضامين و نكات اصلى اين حكايت است. در پايان اين داستان، ميان مرغانى كه پروازشان را به خودشان نسبت مى دهند و آنان كه منشأ خواست خود را اراده حق، و پروازشان را پاسخ به نداى «اِرْجِعى» مى دانند، فرق نهاده مى شود. اين نكته آخر را مى توان بازتاب عقيده ابوالحسن اشعرى (متوفى 330) درباره انكار اراده و فاعليت بنده در مقابل اراده و فاعليت حقيقى و مستقل خداوند دانست (← محمد غزالى، ص 45ـ50). تنها وجه اشتراك رساله غزالى با كتاب ابن سينا، نماد پرنده و مضمون سفر مرغان براى ديدار و ملاقات با پادشاه است، اما اين دو رساله از جهات متعددى متفاوت اند. براى نمونه، در رساله غزالى از اينكه مرغان در آغاز سفر در دام مى افتند (سير نزولى) و سپس رها مى شوند و از فلكى به فلك ديگر (مسير قوس صعود) مى گذرند، سخنى نيست. افزون براين، نوع تجربه اى كه هسته اصلى رساله ابن سينا را تشكيل مى دهد با تجربه اى كه در رساله غزالى مطرح مى شود، كاملا متفاوت است. همچنين بن مايه لذت بازگشت به اصلى آسمانى و پذيرايى لطف آميز ملك در داستان غزالى ديده نمى شود. مرغان رساله ابن سينا به حضور ملك مى رسند و با او بى واسطه سخن مى گويند، اما گفتگوى مرغان با ملك در داستان غزالى باواسطه است. همه مرغان داستان ابن سينا به حضور ملك مى رسند، درحالى كه از مرغان غزالى فقط اندكى به حضور سيمرغ (عنقا) مى رسند. ديگر اينكه داستان ابن سينا از زبان اول شخص مفرد بيان مى شود، كه خود مرغى از جمله مرغان است، اما در حكايت غزالى چنين نيست (كوربن[13] ، ص 197؛ پورنامداريان، 1364ش، ص 361ـ362؛ نيز ← على نقى منزوى، ص 38). به نظر فروزانفر (ص 340)، موضوع اجتماع مرغان و اتفاق آنان بر پادشاهى عنقا در رساله غزالى، برگرفته از «باب البوم و الغِربان» در كليله و دمنه و رساله هفدهم از رسائل اخوان الصفاست. آنچه در كليله و دمنه (ص 191ـ237) آمده درباره جمع شدن مرغان و اتفاق آنهاست بر اينكه بوم را به پادشاهى خود برگزينند، و آنچه در رسائل اخوان الصفاء (ج 2، ص 245ـ 246، ج 3، ص 173) آمده داستان مفصّلى است كه ضمن آن طوطى، كه زعيم گروهى از پرندگان است، به فرستاده پادشاه جنيّان مى گويد پادشاه آنها عنقاى مُغرِب و جايگاهش بر كوههاى بلند و بزرگ در جزيره بحر اخضر است. غزالى احتمالا از داستان طيطُو و وكيل دريا در «باب الاسد و الثور» در كليله و دمنه (ص 110ـ113) نيز اقتباس كرده است. اين داستان حكايت رفتن جماعتى از مرغان به نزد پادشاهشان عنقاست، براى انتقام خواهى از وكيل دريا (پورنامداريان، 1364ش، ص 362ـ363).
داستان مرغان خواجه احمد غزالى. موضوع سفر مرغان از موضوعات مورد علاقه خواجه احمد غزالى بوده است. به طورى كه در اين باره رساله اى مستقل موسوم به داستان مرغان نگاشته است (احمد غزالى، 1355ش، همان مقدمه، ص 17ـ20). او در آثار ديگرش هم از تمثيل مرغ استفاده كرده (براى نمونه ← 1358ش، ص 393، 518ـ519)، و در يكى از مهم ترين فصول سوانح (ص 13) براى بيان وحدت عشق يا وحدت وجود، كه پس از وى در مكتب ابن عربى بيان مى شود، از همين تمثيل استفاده كرده است (احمد غزالى، 1355ش، همان مقدمه، ص 18). نثر خواجه احمد غزالى روان و خالى از تكلّف است و اگر رساله او ترجمه رساله برادرش باشد، آن را بايد يكى از نمونه هاى عالى ترجمه دانست. اين دو رساله تفاوتهاى صورى اندكى دارند. براى نمونه، ايجاز در بيان امام محمد و تفصيل نسبى در رساله احمد، و عبارات افزوده و آرايه هاى ادبى كه رساله فارسى را كمى بلندتر، اما دلنشين تر از رساله عربى كرده است (همان مقدمه، ص 15ـ17؛ پورنامداريان، 1364ش، ص 360). اين دو رساله كوتاه اند، اما مطالب آنها هم جنبه نظرى دارد و هم جنبه عملى. برنامه سفر و ترسيم نقشه راه متضمن نكات نظرى است و مطالبى درباره اعمال و آداب لازم براى رسيدن به مقصود، جنبه عملى رساله محسوب مى شود (احمد غزالى، 1355ش، همان مقدمه، ص 16ـ17). بااين حال، اين دو رساله مشابهتهاى بسيار دارند و مشابهت محتوايى آنها تا حدى است كه درباره اينكه يكى ترجمه ديگرى است، يا اينكه هريك اثرى مستقل است، آراى مختلفى اظهار شده است (← همان مقدمه، ص 15؛ پورنامداريان، 1364ش، ص 359؛ كوربن، ص 197ـ198؛ عطار، همان مقدمه، ص 118ـ119). رسالة الطير امام محمد غزالى بارها چاپ شده است، ازجمله در ضمن داستان مرغان خواجه احمد غزالى به كوشش نصراللّه پورجوادى درتهران 1355ش؛ همچنين در مجموعة الرسائل الامام الغزالى در بيروت در 1414ـ1418/1994ـ1997. داستان مرغان خواجه احمد هم بارها چاپ شده است، براى نمونه در تهران 1355ش به كوشش نصراللّه پورجوادى؛ و بار ديگر در مجموعه آثار فارسى احمد غزالى با عنوان رسالة الطيور، به اهتمام احمد مجاهد در تهران 1358ش.
داستان مرغان ابوالرجاء چاچى. چاچى چند سال قبل از احمد غزالى درگذشت و نوشته او روايت ديگرى از سفر مرغان به سوى سيمرغ است. چون چاچى در ناحيه ديگرى از مشرق ايران در ناحيه چاچ (تاشكنت امروز) مى زيست، منابعش در نقل داستان با منابع احمد غزالى متفاوت است. پايان روايت چاچى تمايزى آشكار با روايت احمد غزالى دارد كه معنى داستان را نيز مى تواند تغيير دهد و شايد از ديدگاهى، آن را به مفهوم عرفانى «فنا»ى مورد نظر عطار، نزديك تر كند (عطار، همان مقدمه، ص 125ـ126). زيرا در داستان چاچى، همه مرغانى كه به سوى سيمرغ سفر كردند، هريك به سببى در اثناى سفر هلاك مى شوند و هيچ يك به ديدار سيمرغ نمى رسند (← چاچى، ص 222ـ223).
منطق الطير عطار. مهم ترين و كامل ترين صورت عرفانى داستان مرغان، منطق الطير عطار است (درباره ساختار و مضمون داستان و تمثيل پرنده در اين اثر ← منطق الطير*). به نظر برخى از محققان، هرچند عطار هم از ابن سينا و هم از غزالى تأثير پذيرفته، مشرب او به غزالى نزديك تر است. دو روايتى كه قبل از عطار از داستان سيمرغ بوده است، يكى از چاچى و ديگرى از احمد غزالى، بى ترديد فرض تأثيرگذارى رسالة الطير ابن سينا بر عطار را منتفى مى كند (← احمد غزالى، 1355ش، همان مقدمه، ص 14؛ على نقى منزوى، ص 38؛ عطار، همان مقدمه، ص 118). منطق الطير عطار را با رساله غزالى و ابن سينا از برخى جهات مى توان مقايسه كرد: مرغان داستان غزالى، به رغم اينكه درباره خطرهاى سفر به آنها هشدارهايى داده مى شود، مشتاق و مايل به سفرند، اما در داستان عطار مرغان براى امتناع از سفر عذر مى آورند. شمار منزلها، كه همان مدارج تعاليم اشراقى است، در داستان ابن سينا هشت كوه است، اما در رساله غزالى و منطق الطير عطار هفت وادى يا هفت مرحله است و چه بسا هر دو، عدد هفت را از هفت خان رستم و اسفنديار در شاهنامه فردوسى گرفته باشند (على نقى منزوى، ص 36، 39). به نظر على نقى منزوى (ص 36ـ39) نتيجه داستان ابن سينا اتصال و نتيجه داستان عطار اتحاد است و به مقصد رسيدن و ديدار مرغان با سيمرغ و اينكه شاه مرغان كسى جز خود ايشان نيست، حاكى از انديشه وحدت وجود يا پان تئيزم هندى در انديشه عطار است. درنتيجه مى توان گفت خداى عطار، روح جهان و عين جهان است. اين برداشت منزوى ناشى از آن است كه او سيمرغ عطار را رمز و نمادى براى خدا دانسته است. اما بر فرض صحت چنين معنايى براى سيمرغ، در مضمون داستان عطار تأييدى بر صحت تفسير و نتيجه گيرى مذكور نمى توان يافت. افزون براين، اگرچه سابقه اساطيرى سيمرغ در فرهنگ ايرانى به پيش از اسلام مى رسد، در ميان كاربردهاى آن در فرهنگ ايرانى اسلامى نمونه و شاهدى در دست نيست كه از سيمرغ به عنوان رمز و نمادى براى خدا استفاده شده باشد (براى بحث بيشتر درباره سيمرغ ← پورنامداريان، 1382ش، ص 65ـ81؛ سيمرغ*).
رسالة الطيور نجم رازى. اين رساله نيز نوشته اى خيالى و تمثيلى به زبان رمز و اشارت، و به تعبير نويسنده از زبان مرغان، است. رساله نجم رازى مايه فلسفى و عرفانى عميقى ندارد، اما ميراثى از نثر فارسى پيش از مغول و به قلم عارفى نامدار و همچنين نمونه اى از گزارش رنج مردم آن روزگار رى است (نجم رازى، مقدمه رياحى، ص 84). شفيعى كدكنى (عطار، مقدمه، ص 128) در انتساب اين رساله به نجم رازى ترديد كرده است. به هر تقدير، هنر نويسنده آن در وصف مناظر و شخصيتها در ميان آثار منثور آن عصر ارزش و امتياز خاصى دارد. اگر انتساب آن به نجم رازى درست باشد، درعين حال، بايد گفت كه اين رساله چه از نظر انديشه و جهان بينى و چه از نظر موضوع و زبان و سبك نگارش با ديگر آثار او تفاوت آشكارى دارد. به نظر مى رسد، رسالة الطيور يادگار سالهاى جوانى او باشد، يعنى زمانى كه هنوز در رى بود و سير و سلوك و سفر دور و دراز خود را آغاز نكرده و به جمع خانقاه نشينان نپيوسته بود (نجم رازى، همان مقدمه، ص 84ـ85، 91). هدف نجم رازى گزارش ستمديدگى مردم رى به يكى از بزرگان است. در داستان نجم رازى، ارواح مردمان بيچاره و ستمديده به مرغانى تشبيه شده است كه بر بام خانه او آمده اند و سخنگوى آنها طوطى است كه از او مى خواهد شرح حال ايشان را با نامه يا پيغامى به اطلاع حضرت سليمان برساند. اين همه بيداد از آن روست كه عنقاى مُغرِب، كه حامى مردم بوده، سايه از سر آنان برگرفته است. راوى داستان كه مخاطب مرغان است دل خود را به صورت كبوترى به درگاه سليمان كبريا مى فرستد. سليمان به دست هدهد فرمانى به كبوتر دل مى سپارد. فرمان او خطاب به عنقاى مُغرِب است براى اينكه بايد داد آنان را از ستمگران بستاند (همان مقدمه، ص 85). به گفته محمدامين رياحى (همان، مقدمه، ص 87)، رسالة الطيور نجم رازى قصيده اى مدحيه و شايد به تعبير بهتر، نمونه اى از فن فراموش شده فصّالى است، فنى كه با آن كسانى در مجالس بزرگان و بر سر منبر، آنان را مى ستودند و صله مى گرفتند. چون رسالة الطير ابن سينا و ترجمه آن و رساله غزالى و منطق الطير عطار در عصر نجم رازى در دسترس بوده، احتمالا وى بعضى از آنها را ديده است و دست كم مى توان گفت او در طرح مطلب خود در قالب تمثيل از آنها تأثير پذيرفته است. به نظر شفيعى كدكنى (عطار، همانجا)، نجم رازى تقريبآ معاصر عطار بود، اما احتمال اينكه نسخه اى از منطق الطير عطار را ديده باشد، بسيار بعيد است. بااينكه تأثيرپذيرى نجم رازى از آثار پيش از او در قالب داستان تمثيلى مرغان محتمل است، اما هدف رساله و سير تمثيل متفاوت است. آنچه در نوشته نجم رازى به منطق الطير عطار بيشتر شباهت دارد و به رساله هاى سهروردى و غزالى كمتر، پيمودن راهى دراز و دشوار و پرحادثه شبيه هفت خان است، اما طرح كلى قصه، هدف و نتيجه گيرى آنها به كلى متفاوت است. اگر سفر مرغان غزالى و عطار براى وصول به معرفت است، سفر كبوتر رساله نجم رازى براى دادخواهى و رفع ظلم است (نجم رازى، همان مقدمه، ص 86ـ87). با توجه به مقصد و مقصود سفر پرنده در داستان نجم رازى، بعيد به نظر نمى رسد كه داستان طيطو و وكيل دريا در كليله و دمنه (ص110ـ113) و حكايت دادخواهى حيوانات از ستم آدميان، در رسائل اخوان الصفاء (ج 2، ص 173ـ190) از منابع الهام و اقتباس نجم رازى براى بيان اين مضمون باشد. محتواى اين رساله بيش از محتواى رسالة الطير غزالى، به حكايت ياده شده در رسائل اخوان الصفاء شباهت دارد. رسالة الطيور نجم رازى در ضمن رتبة الحيات خواجه يوسف همدانى (متوفى 535) به كوشش محمدامين رياحى در تهران در 1362ش چاپ و منتشر شده است. افزون بر آثار مستقل، گاه در ميان متون عرفانى قرن ششم به مضمون گرفتارى مرغ جان در قفس تن و سفر آن به سوى سيمرغ و وصول به او اشارات كوتاهى شده است (على نقى منزوى، ص 39؛ احمد غزالى، 1355ش، همان مقدمه، ص 9)؛ از آن جمله اند اشارات عين القضاة همدانى* و روزبهان بَقْلى* شيرازى (← عين القضاة همدانى، ج 1، ص 200؛ روزبهان بقلى، 1351ش، ص 29؛ همو، 1337ش، ص 59ـ111، 124). الاهى سيمابى هم در منازل القلوب، كه شرح رسالة القدس روزبهان است، به اين تمثيل پرداخته است (على نقى منزوى، ص 43). به نظر پورجوادى (احمد غزالى، 1355ش، مقدمه، ص 10)، گرچه روزبهان معاصر احمد غزالى بود، به نظر نمى رسد كه در اين خصوص مستقيمآ از آثار غزالى متأثر شده باشد. شيخ اشراق شهاب الدين سهروردى هم به داستان مرغان توجه خاصى داشته است. او نه فقط رسالة الطير ابن سينا را به فارسى برگردانده، بلكه در آثار ديگرش هم به گرفتارى مرغ جان در قفس تن و نيازش به رهايى، كه جانمايه اصلى اين حكايت است، اشاراتى كرده است (همان مقدمه، ص 11؛ نيز ← على نقى منزوى، ص 39ـ43؛ پورنامداريان، 1364ش، ص 351، 356، 364ـ366؛ رسائل فارسى سهروردى*).
منابع : اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلّان الوفاء، چاپ خيرالدين زركلى، قاهره 1347/1928، چاپ افست فرانكفورت 1420/1999؛ تقى پورنامداريان، ديدار با سيمرغ: شعر و عرفان و انديشه هاى عطار، تهران 1382ش؛ همو، رمز و داستانهاى رمزى در ادب فارسى: تحليلى از داستانهاى عرفانى ـ فلسفى ابن سينا و سهروردى، تهران 1364ش؛ مؤمّل بن مسرور چاچى، روضة الفريقين، چاپ عبدالحى حبيبى، تهران 1359ش؛ روزبهان بقلى، رسالة القدس، و رساله غلطات السالكين، چاپ جواد نوربخش، تهران 1351ش؛ همو، كتاب عبهرالعاشقين، چاپ هانرى كوربن و محمد معين، تهران 1337ش؛ محمدبن ابراهيم عطار، منطق الطير، چاپ محمدرضا شفيعى كدكنى، تهران 1383ش؛ عبداللّه بن محمد عين القضاة همدانى، نامه هاى عين القضات همدانى، ج 1، چاپ على نقى منزوى و عفيف عسيران، تهران ?] 1969[؛ احمدبن محمد غزالى، داستان مرغان: متن فارسى رسالة الطير خواجه احمد غزالى، چاپ نصراللّه پورجوادى، تهران 1355ش؛ همو، سوانح، چاپ نصراللّه پورجوادى، تهران 1359ش؛ همو، مجموعه آثار فارسى احمد غزالى، چاپ احمد مجاهد، تهران 1358ش؛ محمدبن محمد غزالى، رسالة الطير امام محمد غزالى، در احمدبن محمد غزالى، داستان مرغان، همان؛ بديع الزمان فروزانفر، شرح احوال و نقد و تحليل آثار شيخ فريدالدين محمد عطار نيشابورى، تهران 1374ش؛ كليله ودمنه، ترجمه كليله و دمنه، انشاى ابوالمعالى نصراللّه منشى، چاپ مجتبى مينوى، تهران 1343ش؛ احمد منزوى؛ على نقى منزوى، سى مرغ و سيمرغ، تهران 1359ش؛ عبداللّه بن محمد نجم رازى، رسالة الطيور، در يوسف بن ايوب همدانى، رتبة الحيات، چاپ محمدامين رياحى، تهران 1362ش؛
Henry Corbin, A vicenna and the visionary recital, tr. Willard R. Trask, Princeton, N.J. 1990.
/ فاطمه فنا /