الرحمن، سوره

معرف

پنجاه و پنجمين سوره قرآن‌كريم در ترتيب مصحف.
متن

الرحمن، سوره، پنجاه و پنجمين سوره قرآن كريم در ترتيب مصحف. اين سوره پس از سوره قمر و پيش از سوره واقعه قرار دارد. در باب شماره اين سوره در ترتيب نزول اختلاف نظرهايى هست (براى نمونه ← مقدمتان فى علوم القرآن، ص ۱۲؛ ابن عاشور، ج ۲۷، ص ۲۲۸؛ راميار، ص ۶۷۶). مكى و مدنى بودن اين سوره نيز محل اختلاف است. برخى مكى بودن آن را ترجيح داده اند و بعضى مدنى بودن آن راو گروهى نيز هر دو وجه را محتمل دانسته اند (براى نمونه ← طوسى، ج ۹، ص ۴۶۲؛ قرطبى، ج ۱۷، ص ۱۵۱؛ ابن عاشور، همانجا؛ طباطبائى، ج ۱۹، ص ۹۴)؛ هرچند سيوطى (الاتقان، ج ۱، ص ۴۹) بر آن است كه عموم مفسران اين سوره را مكى  مى دانند. اين سوره را به اختلاف داراى ۷۶ تا ۷۸ آيه دانسته اند (← طوسى، همانجا؛ فيروزآبادى، ج ۱، ص ۴۴۷؛ سيوطى، الاتقان، ج ۱، ص ۲۳۷). نام اين سوره از اولين واژه آن يعنى «الرحمن» (درباره اين واژه ← الرحمان*) گرفته شده است.سوره الرحمن به «عروس قرآن» نيز شهرت دارد (← قرطبى، همانجا؛ سيوطى، الاتقان، ج ۱، ص ۱۹۵)، اما سيوطى (همانجا) آن را نام ديگر سوره دانسته و ابن عاشور (ج ۲۷، ص ۲۲۷) اين نظر را نقد كرده است. در قرائت بعضى از كلمات اين سوره اختلاف هست (براى آگاهى بيشتر در اين باب ← دانى، ص ۲۰۶ـ۲۰۷؛ احمد مختار عمر و عبدالعال سالم مكرم، ج ۷، ص ۴۵ـ۶۰).در اين سوره پاره اى واژه هاى غريب نظير «اَنام»، «رَيْحان»، «بَرزخ» و «شُواظ» (← ابوعبيده، ج ۲، ص ۲۴۲ـ۲۴۶؛ ابن قتيبه، ص ۴۳۶ـ۴۴۴؛ سيوطى، الاتقان، ج ۲، ص ۴۶ـ۴۷) و برخى واژه هاى غير عربى نظير، «رُمّان»، «عَبْقَرى» و «مَرْجان» (← سيوطى، المهذب، ص ۷۱؛ جفرى[۱] ، ص ۵۸ـ۶۰) به كار رفته است. همچنين در پاره اى از آيات اين سوره، همچون آيات ۱ـ۶، ۲۴ و ۵۴، شمارى از صنايع لفظى و معنوى نظير تشبيه، تجنيس و سجع ديده مى شود (براى آگاهى بيشتر ← شريف رضى، ص۳۲۰ـ۳۲۴؛ ابن ابى الاصبع، كتاب ۲، ص ۱۰۵، ۱۶۰، ۴۸۷). ويژگى عمده بلاغى اين سوره استفاده از آرايه مطابقه و جفت جفت آوردن كلمات است (عبدالحليم[۲] ، ص ۷۷).ازجمله وجوه زيبايى شناختى اين سوره، كه در كل سوره هم دلالت معنايى خاصى دارد، تكرار ترجيع وار عبارت آهنگين «فبأىِّ آلاء ربّكما تُكذِّبان» است. اين عبارت اولين بار پس از آيه ۱۲ ذكر مى شود و سپس هر دو آيه يك بار تكرار مى شود و از آيه ۲۳ به بعد هر يك آيه يك بار تكرار مى شود، جز آيات ۴۳ و  ۴۴ كه به احتمال زياد بايد يك آيه محسوب شود (← همان، ص ۷۹ـ ۸۰). چون مخاطب آيه ۷۸ پيامبراكرم است، در اين آيه عبارت ترجيع وار مذكور، كه خطابش به جنّ و انس است، تكرار نشده است (همان، ص ۹۳). اين عبارت براى بيان نعمتهاى گوناگون الهى و توبيخ تكذيب و انكار آنها از سوى آدميان و جنّيان ۳۱بار در اين سوره تكرار شده است. براى وجود چنين تكرارهايى در زبان عربى شواهدى از شعر عربى ذكر كرده اند (← علم الهدى، قسم ۱، ص ۸۶ـ ۸۸؛ طبرِسى، ج ۹، ص ۳۰۱ـ ۳۰۲). وانز برو[۳]  (ص ۲۶) بر آن است كه عبارت «فبأىِّ آلاء ربّكما تُكذِّبان» از لحاظ ساختارى در حكم وِرد است و از شباهت آن با عبارتى در باب ۱۳۶ مزامير سخن به ميان آورده است، در حالى كه خصوصيات و تعريف وِرد به هيچ وجه با اين آيه و نقش آن در اين سوره مطابقت ندارد (عبدالحليم، ص ۸۰ـ۸۱). از ديگر ويژگيهاى اين سوره كوتاهى آيات آن است. آمدن استفهام بعد از بيشتر آيات آن نيز در قرآن بى نظير است. همچنين فاصله در آيات اين سوره «الف ممدود» و «ن» است، به جز شش آيه كه فاصله در آنها «الف ممدود» و «م» است (مطعنى، ج ۴، ص ۲۱۲). غزالى (ص ۱۱۴) شمار زيادى از آيات اين سوره را، بنابر مبناى خود، از زمره جواهر (گوهر)هاى قرآن شمرده است.اين سوره از سه بخش اصلى تشكيل شده است: آيات ۱ تا ۳۵ كه درباره نعمتهاى موجود در اين دنياست، از قبيل آموختن قرآن، خلقت آدميان، برافراشتن آسمانها، گستردن زمين، پديدآوردن گياهان، آفريدن جنّيان و نسبت دادن ايجاد همه آنها به ذات الهى و بيان نحوه ارتباط مخلوقات با خداوند و در آخر، وصف سرانجام آفريدگان و قدرت و سيطره الهى بر آفريدگان خود. آيات ۳۶ تا ۴۵ خطاب به انس و جنّ است و به آنان گفته مى شود كه نه ايشان و نه گناهكارانى را كه در دنيا منكر قيامت بودند، هرگز مفرى از روز قيامت نيست. در اين آيات، نحوه بروز قيامت و احوال دوزخيان وصف شده است. آيات ۴۶ تا  ۷۷ نعمتهايى را وصف مى كند كه مؤمنان در روز قيامت از آن برخوردار خواهند شد. در اين بخش، اوصاف بليغى از آرايش بهشت و احوال بهشتيان بيان شده است.اصل محتواى اين سوره برشمردن نعمتهاى الهى و بيان اين حقيقت است كه هيچ يك از جنّيان و آدميان قادر به انكار آنها نيستند. اين سوره، از بين همه اسماءاللّه، با «الرحمن» آغاز شده است تا بندگان خدا بدانند همه اوصافى كه در ادامه سوره درباره افعال و مالكيت و قدرت الهى مى آيد، برآمده از رحمت رحمانيت اوست (قرطبى، ج ۱۷، ص ۱۵۹؛ نيز ← الرحمان*). درواقع، «الرحمن» در آغاز اين سوره مبتداست و افعال پس از آن و ضمايرشان خبرهاى پى درپى آن محسوب مى شوند (زمخشرى، ج ۴، ص ۴۴۳؛ قس فخررازى، ج ۲۹، ص ۸۴)؛ و وقتى بعد از نام خدا فعل خبرى مى آيد به اين معناست كه فقط اوست كه مى تواند چنين و چنان كند (عبدالحليم، ص ۷۵).در تفسير آيات سوره الرحمن، به دليل وجود واژگان غريب و دخيل فراوان در آن، اختلاف نظرهاى زيادى ميان مفسران هست. مثلا در مورد معناى «نجم» دو قول ذكر شده است : نخست به معناى گياهان بدون ساقه و دوم به معناى ستاره آسمان (طبرى؛ طوسى؛ طبرسى، ذيل الرحمن: ۶). درباره اينكه مخاطب عبارت «فبأىّ آلاء ربِّكما تُكذِّبان» چه كسى است، اقوال مختلفى ذكر شده و قول مرجح اين دانسته شده است كه مخاطب آن جنّ و انس هستند (← طبرى؛ طوسى؛ طبرسى، ذيل الرحمن: ۱۳؛ براى تفصيل اقوال ← فخررازى، ج ۲۹، ص ۹۴ـ۹۶). در باب واژه «بحرين» در آيه ۱۹ نيز معانى مختلفى ذكر شده است، ازجمله، دريايى در آسمان و دريايى در زمين، درياى فارس و درياى روم، درياى قلزم و يمن و درياى شام (طبرى؛ ابن عطيه، ذيل آيه)؛ ابن عطيه (همانجا) مراد از آن را آب شيرين و شور دانسته است (براى تفصيل ← بحرين( ۱)*).در تفسير آيه ۲۲، اين بحث در ميان مفسران مطرح شده است كه مرواريد (لؤلؤ و مرجان) فقط در آبهاى شيرين پديد مى آيد، پس چرا در اين آيه گفته شده است كه مرواريدها در دوگونه آب شيرين و آب شور به وجود مى آيند (براى برخى اقوال در اين باب ← طبرسى، ج ۹، ص ۳۰۵). عبدالحليم (ص ۸۲ـ۸۳) ضمن آوردن اقوال بعضى از مفسران در اينباب، براساس پاره اى تحقيقات جديد از وجود مرواريد درآبهاى شيرين سخن به ميان آورده است. در برخى احاديث، «لؤلؤ» و «مرجان» به حسنين عليهماالسلام تأويل شده است (← قمى؛ فيض كاشانى، ذيل آيه؛ قس محمدجواد مغنيه، ذيل آيه؛ نيز ← باطن( ۱)*).اغلب مفسران آيه ۳۳ را ناظر به قيامت دانسته اند و آن را خطابى تعجيزى شمرده اند، به اين معنا كه جنّ و انس در روز قيامت نخواهند توانست از حيطه قدرت الهى بيرون بروند (براى نمونه ← فخررازى؛ طباطبائى، ذيل آيه)؛ اما بنابر ديدگاهى جديد، اين آيه تصويركننده زمانى دانسته شده است كه آدميان با پيشرفتهاى علمى به آسمانها نفوذ مى كنند (وحيد خراسانى، ص ۶۴؛ تفسير نمونه، ج ۲۳، ص ۱۴۹؛ بازرگان، ج ۳، ص ۱۲۴؛ قس شنقيطى، ذيل حجر: ۱۷). بنابراين، تفسير آيه مذكور ناظر به دنياست نه آخرت. اما طباطبائى (همانجا) بر آن است كه چنين تفسيرى با سياق ديگر آيات سازگارى ندارد.درباره آيه ۳۹ هم اين پرسش مطرح شده است كه منظور از اينكه در روز قيامت از آدميان و جنّيان سؤالى نمى پرسند، چيست؟ در اين باره چندين قول گفته اند، ازجمله اينكه: چون روز قيامت طولانى است، در برخى مواقف آن از آدميان و جنّيان پرسش مى شود اما در برخى ديگر نه؛ يا وقتى آنان در آتش مستقر شوند، فرشتگان از آنان سؤالى نمى پرسند چون نيكى و بديشان از چهره هايشان پيداست (براى تفصيل بيشتر ← طوسى؛ قرطبى؛ طباطبائى، ذيل آيه).در باب معناى «جَنّتان» در آيه ۴۶ هم چند نظر هست (براى نمونه ← فرّاء، ج۳، ص ۱۱۸؛ ابن قتيبه، ص ۴۴۰ـ۴۴۱؛ طبرسى؛ فخررازى، ذيل آيه). ابوزكريا فرّاء (همانجا) آن را مفرد تلقى كرده و يادآور شده است كه از باب رعايت تناسب و فاصله با آيات قبل از آن است كه اين واژه به صورت مثنى ذكر شده است، اما ابن قتيبه (همانجا) و فخررازى (همانجا) اين نظر را نقدو رد كرده اند. دو آيه ۴۶ و ۶۲ سوره الرحمن مفسران را مخصوصآ با استناد به احاديث، به تمايز و تشخيص دست كم چهار نوع جنّت رهنمون شده است (براى تفصيل ← جنّت*). در روايات براى اين آيه شأن نزولى ذكر شده است (← سيوطى، لباب النقول، ص ۲۷۸).به گزارش فخررازى، در تفسير آيه ۶۰ اين سوره حدود صد قول گفته شده است، وى دو قول مشهورتر آن را چنين نقل كرده است: آيا پاداش توحيد جز بهشت است، و آيا پاداش در دنيا جز پاداش در آخرت است. در معناى «رَفْرَف» در آيه ۷۶ نيز اقوال متعدد است (براى نمونه ← قرطبى، ذيل آيه)، ازجمله زيرانداز و نوعى پارچه سبز كه آن را مى گسترانند.فخررازى (ج ۲۹، ص ۸۲) مناسبت سوره الرحمن را با سوره قبل از آن يعنى «قمر» از دو جهت ذكر كرده است: يكى اينكه خداوند سوره قمر را با ذكر معجزه اى كه دالّ بر عزت و جبروت و هيبت است، يعنى انشقاق قمر، آغاز كرده و اين سوره را با ذكر معجزه اى كه دالّ بر رحمت است؛ ديگر اينكه در سوره قمر ترجيع بند «فَكيفَ كانَ عذابى و نُذُر» تكرار شده و در اين سوره ترجيع بند «فباىِّ آلاء ربِّكما تُكذِّبان»، زيرا «قمر»، سوره اى است براى اظهار هيبت و «الرحمن» سوره اى است براى اظهار رحمت. همچنين آغاز اين سوره با پايان سوره قمر متناسب دانسته شده است (← همانجا)، اما سيوطى (تَناسُقُالدُّرَر، ص ۱۲۸) تناسب سوره الرحمن را با سوره قمر در اين دانسته كه كل اين سوره درواقع شرح و بسطِ آخر سوره قمر است كه در وصف بهشتيان و دوزخيان است.در باب فضائل اين سوره و ثواب قرائت آن احاديثى وارد شده است (براى نمونه ← كلينى، ج ۳، ص ۴۲۹؛ ابن بابويه، ص ۱۱۶ـ۱۱۷؛ طبرسى، ج ۹، ص ۲۹۶). سوره الرحمن در بيشتر مناطق ايران در مراسم عزادارى و در برخى مناطق در مراسم عروسى قرائت مى شود و به همين دليل به زبان عامه مردم راه يافته است و براساس آن مَثَلهايى ساخته اند (براى نمونه ← دهخدا، ج ۱، ص ۲۴۸؛ امينى، ص ۱۱۹).

منابع : ابن ابى الاصبع، تحرير التحبير فى صناعة الشعر و النثر و بيان اعجاز القرآن، كتاب ۲، چاپ حفنى محمد شرف، ]قاهره? ۱۳۸۳[؛ ابن بابويه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم ۱۳۶۸ش؛ ابن عاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسير التحرير و التنوير، تونس ۱۹۹۷؛ ابن عطيه، المُحَرّرُ الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، ج ۱۵، ]رباط [۱۴۱۱/۱۹۹۱؛ ابن قتيبه، تفسير غريب القرآن، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۸؛ معمربن مثنى ابوعبيده، مجاز القرآن، چاپ محمدفؤاد سزگين، قاهره ] ۱۹۸۸[؛ احمد مختار عمر و عبدالعال سالم مكرم، معجم القراءات القرآنية، كويت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛ اميرقلى امينى، فرهنگ عوام، يا، تفسير امثال و اصطلاحات زبان پارسى، تهران: على اكبر علمى، ]بى تا.[؛ عبدالعلى بازرگان، نظم قرآن، ج ۳، ]تهران[ ۱۳۷۲ش؛تفسير نمونه، زيرنظر ناصر مكارم شيرازى، ج ۲۳، تهران: دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۷۶ش؛ عثمان بن سعيد دانى، كتاب التيسير فى القراءات السبع، چاپ اوتو پرتسل، استانبول ۱۹۳۰؛ على اكبر دهخدا، امثال و حكم، تهران ۱۳۵۷ش؛ محمود راميار، تاريخ قرآن، تهران ۱۳۶۲ش؛ زمخشرى؛ عبدالرحمان بن ابى بكر سيوطى، الاتقان فى علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، ]قاهره  ۱۹۶۷[، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش؛ همو، تناسق الدرر فى تناسب السور، چاپ عبداللّه محمد درويش، بيروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷؛ همو، لباب النقول فى اسباب النزول، تونس ۱۴۰۲/۱۹۸۱؛ همو، المهذب فيما وقع فى القرآن من المَعرب، چاپ تهامى راجى هاشمى، ]محمديه، مراكش، بى تا.[؛ محمدبن حسين شريف رضى، تلخيص البيان فى مجازات القرآن، چاپ محمد عبدالغنى حسن، بيروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ محمدامين بن محمدمختار شنقيطى، اضواءالبيان فى ايضاح القرآن بالقرآن، بيروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛ طباطبائى؛ طبرِسى؛ طبرى، جامع؛ طوسى؛ على بن حسين علم الهدى، امالى المرتضى: غررالفوائد و درر القلائد، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴؛ محمدبن محمد غزالى، جواهرالقرآن و درره، بيروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸؛ محمدبن عمر فخررازى، التفسير الكبير، قاهره ]بى تا.[، چاپ افست تهران ]بى تا.[؛ يحيى بن زياد فرّاء، معانى القرآن، ج ۳، چاپ عبدالفتاح اسماعيل شلبى، ]قاهره  ۱۹۷۲[، چاپ افست تهران ]بى تا.[؛ محمدبن يعقوب فيروزآبادى، بصائر ذوى التمييز فى لطائف الكتاب العزيز، ج ۱، چاپ محمدعلى نجار، قاهره ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ محمدبن شاه مرتضى فيض كاشانى، تفسير الصافى، چاپ حسين اعلمى، تهران ۱۴۱۶؛ محمدبن احمد قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، بيروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛ على بن ابراهيم قمى، تفسيرالقمى، چاپ طيب موسوى جزائرى، قم ۱۴۰۴؛ كلينى (بيروت)؛ محمدجواد مغنيه، التفسير الكاشف، بيروت ۱۹۸۰ـ۱۹۸۱؛ عبدالعظيم مطعنى، التفسير البلاغى للاستفهام فى القرآن الحكيم، قاهره ۱۴۲۰/۱۹۹۹؛ مقدمتان فى علوم القرآن، چاپ آرتور جفرى و عبداللّه اسماعيل صاوى، قاهره: مكتبة الخانجى، ۱۳۹۲/۱۹۷۲؛ حسين وحيد خراسانى، آشنايى با اصول دين: مقدمه توضيح المسائل، قم ۱۳۸۴ش؛

M.A.S. Abdel Haleem, "Contextand internal relationships: keys to Quranic exegesis: a study of Su¦ rat al-Ra¤hm¦an (Qur’a¦ n chapter 55)", in A pproaches to the Qur’¦an, ed. G. R. Hawting and Abd¤ul-Kader A. Shereef, London: Routledge, 1993; Arthur Jeffery, The foreign vocabulary of the Qur’¦an, Baroda 1938; John Wansbrough, Quranic studies: sources and methods of scriptural interpretation, Oxford 1977.

/ روح اللّه نجفى و اسماعيل باغستانى /

 

[۱] . Jeffery[۲] . Abdel Haleem[۳] . Wansbrough

نظر شما
مولفان
گروه
قرآن و حدیث ,
رده موضوعی
جلد 19
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده