رحمانيه، از شاخه هاى طريقت خلوتيه در الجزاير. اين طريقت از اواسط قرن دوازدهم شكل گرفت، اما تا قرن سيزدهم از نظر دينى و سياسى تأثير بارزى در الجزاير نداشت (سعداللّه قمارى، ج ۱، ص ۵۰۶) و به نام خلوتيه مشهور بود (لوتزيون[۱] ، ۲۰۰۷ب، ص ۱۸). بنيان گذار آن، سى محمدبن عبدالرحمان قشطولى جرجرى، معروف به ازهرى، در آيت اسماعيل در رشته كوههاى جُرجُره، بين سالهاى ۱۱۲۶ تا ۱۱۳۳ به دنيا آمد (دوپون[۲] و كوپولانى[۳] ، ص ۳۸۲؛ قس سعداللّه قمارى، همانجا، كه تاريخ تخمينى تولد وى را بين ۱۱۲۷ تا ۱۱۴۲ ذكر كرده است). او بعد از تحصيلات مقدماتى، به قصد حج، الجزاير را ترك كرد و در راه بازگشت، به قاهره رفت و در الازهر به تحصيل پرداخت (عقبى، ص ۱۵۵). در آنجا، به واسطه شيخ حفناوى، به طريقت خلوتيه* پيوست و به امر او، براى ترويج اين طريقت، به سودان و هند و حجاز و عثمانى سفر كرد (دوپون و كوپولانى، ص ۳۸۲ـ۳۸۳). در ۱۱۸۳ كه به الجزاير بازگشت، در زهد، كرامات و دانش شهرت يافته بود (همانجا). او به محض بازگشت، در زادگاهش زاويه اى تأسيس كرد و به نشر تعاليم خلوتيه رحمانيه پرداخت (عقبى، ص ۱۵۶). از دلايل گسترش سريع رحمانيه، تعيين برخى مبلّغان محلى با عنوان «مُقَدِّم» بود كه رهبرى روحانى بربرها را براى تبليغ رحمانيه برعهده داشتند (لوتزيون، ۲۰۰۷الف، ص ۱۵۰).افزايش پيروان و فعاليتهاى محمدبن عبدالرحمان حسادت مبلّغان طريقتهاى ديگر و علماى الجزاير را برانگيخت(كلنسى ـ اسميت[۴] ، ص ۲۰۴؛ عقبى، همانجا) كه موجب شداو به حامَّه، در نزديكى الجزيره، مهاجرت كند (عقبى، همانجا)؛ اما اين امر مانع انتشار تعاليم وى نشد (← دوپون و كوپولانى، همانجا؛ آندره[۵] ، ص ۲۶۵ـ۲۶۶). از مهم ترين مناطقى كهطريقت رحمانيه در آنها گسترش چشمگير داشته، مركز ومشرق و جنوب الجزاير، تونس (← عقبى، ص ۱۵۷)، قسنطينه/ قسطنطينه (كلنسى ـ اسميت، همانجا؛ لوتزيون، ۲۰۰۷ب، همانجا)، طرابلس غرب، قاهره، برخى شهرهاى عربستان (جده و مدينه)، و ليبى بوده است (دوپون و كوپولانى، ص ۳۹۰، ۳۹۵، ۴۰۰).بيشتر پيروان اين طريقت از كارگران، كشاورزان، تاجران خرد و قشر آسيب پذير جامعه بوده اند كه در مقاومت ملى الجزاير برضد استعمار فرانسه سهمى بسزا داشته اند (عقبى، همانجا).از كسانى كه به واسطه محمدبن عبدالرحمان با تعاليم خلوتيه آشنا شدند، عبدالرحمان باش تارزى قسطنطينى، مروج طريقت رحمانيه در قسطنطينه (همان، ص ۱۵۹) و صاحب آثارى چون عمدة المريد و منظومة الرحمانية، و احمد تجانى بودند؛ تجانى بعدها به طور مستقل طريقت تجانيه* را بنياد گذاشت (حفناوى، قسم ۲، ص ۲۰۵).محمدبن عبدالرحمان در ۱۲۰۸، على بن عيسى مغربى را رهبر رحمانيه معرفى كرد و همه كتابها، زمينها و اوقاف زاويه خود را به او بخشيد و در همان سال درگذشت (سعداللّه قمارى، ج ۱، ص ۵۰۹؛ كلنسى ـ اسميت، ص ۲۰۵). محمدبن عبدالرحمان را در زاويه اش، در آيت اسماعيل، دفن كردند، اما امراى ترك الجزاير، براى زير نظر گرفتن زائران مقبره محمدبن عبدالرحمان، جنازه او را ربودند و به حامّه منتقل كردند. پيروان وى نيز در آيت اسماعيل ادعا كردند كه جسد وى به طور معجزه آسايى تكثير شده و دومين جسد او در آيت اسماعيل باقى مانده است. ازاين رو، محمدبن عبدالرحمان به ابوقبرين (صاحب دو قبر) ملقب شد (دوپون و كوپولانى، ص ۳۸۳؛ ابونصر[۶] ، ص ۱۶۳). على بن عيسى تا ۱۲۵۱ رهبر رحمانيه بود و پس از او انشعابهايى در طريقت رخ داد و برخى زاويه ها اعلام استقلال كردند (تريمينگام[۷] ، ص ۷۷؛ سعداللّه قمارى، همانجا). شش شعبه در اين طريقت به وجود آمد (براى جزئيات بيشتر ← دوپون و كوپولانى، ص ۳۹۶ـ۴۱۳؛ آندره، ص ۲۶۷) كه به تدريج جماعتى سياسى ـ مذهبى شدند (دوپون و كوپولانى، ص ۴۱۳) و به ويژه در دوران سلطه فرانسويان، بسيارى از زاويه هاى اين طريقت، مقرّ نهضتهاى مهدوى شد (لوتزيون، ۲۰۰۷ب، ص۱۹).رحمانيه بسيارى از آداب و مراسم خلوتيه را رعايت مى كنند (← آندره، ص ۲۶۹ـ۲۷۰) و همچنين در مراسم هفتگى، جشنها و زيارتها به ذكر «هفت رؤيا» مى پردازند كه در آنها پيامبر، محمدبن عبدالرحمان و طريقت وى را تأييد كرده است (كلنسى ـ اسميت، همانجا؛ لوتزيون، ۲۰۰۷ب، ص ۱۸). از ديگر آداب آنان تكرار اذكارى چون استغفار، شهادت و صلوات از عصر جمعه تا عصر پنجشنبه هفته بعد و خواندن نماز مخصوص طريقت شاذليه است (سعداللّه قمارى، ج ۱، ص ۵۰۸).بنابر عقايد رحمانيه، كرامات محمدبن عبدالرحمانمنحصر به اعضاى طريقت نيست و هر كسى را كه به زيارت زاويه وى برود، شامل مى شود. همچنين پيروان اين طريقت مجازند، هم زمان، به ديگر طرق صوفيانه بپيوندند (كلنسى ـ اسميت، ص ۲۰۶).بسيارى از افراد اين طريقت از فقهاى برجسته بوده اند و در مجاورت مراكز فعاليت ايشان، مدرسه و كتابخانه وجود داشته كه حاكى از فعاليتهاى آموزشى آنهاست (لوتزيون، ۲۰۰۷ب، همانجا؛ براى اطلاع از آثار وابستگان اين طريقت ← عقبى، ص ۱۶۷ـ۱۷۳).
منابع : محمد حفناوى، تعريف الخلف برجال السلف، بيروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛ ابوالقاسم سعداللّه قمارى، تاريخ الجزائرالثقافى، بيروت ۱۹۹۸؛ صلاح مؤيد عقبى، الطرق الصوفية و الزوايا بالجزائر: تاريخها و نشاطها، بيروت ۲۰۰۲؛
Jamil M. Abun-Nasr, A history of the Maghrib in the Islamic period, Cambridge 1999; Pierre Jean Daniel André, Contribution à l’étude des confréries religieuses musulmanes, Alger [1956]; Julia A. Clancy-Smith, "BetweenCairoandthe Algerian kabylia: the Rahmaniyya tariqa, 1715-1800", in Muslim travellers: pilgrimage, migration, and the religious imagination, ed. Dale F. Eickelman and James Piscatori, London: Routledge, 2001; Octave Depont and Xavier Coppolani, L es confréries religieuses musulmanes, Alger 1897; Nehemia Levtzion, "Eighteenth century Sufi brotherhoods: structural, organisational and ritual changes", in Essays on scripture, thought and society: a festschrift in honour of A nthony H. Johns, ed. P.G. Riddell and T. Street, Leiden: Brill, 1997, repr. in Nehemia Levtzion, Islam in A frica and the Middle East: studies on conversion and renewal, ed. Michel Abitbol and Amos Nadan, Aldershot, Engl.2007a; idem, "The role of sha¦r‘a-oriented Sufi ¤turuq in the renewal and reform movements of the 18th and 19th centuries", in Prepared for the IVth International Conference on Islamic L egal Studies: Law and Sufism (Murcia, 7-10 May 2003), repr. in ibid, 2007b; J. Spencer Trimingham, The Sufi orders in Islam, London 1973.
/ سپيده نصرتى /