راشد محمد افندی

معرف

وقايع‌نگار، شاعر و قاضى عثمانى در قرن دوازدهم.
متن

راشدمحمدافندى، وقايع نگار، شاعر و قاضى عثمانى در قرن دوازدهم. او احتمالا در ۱۰۸۰ در استانبول به دنيا آمد (← جمال الدين[۱] ، ص ۵۳؛ بيلتكين[۲] ، ص ۱۶۲ـ۱۶۳). در   ۱۱۰۴، تحصيلات علوم دينى را تمام كرد و ملازم (دستيار علمى) شد. در ۱۱۱۵، ضمن آموختن خوشنويسى، اجازه تدريس علوم دينى در مدارس را كسب كرد و از ۱۱۱۶ تا ۱۱۲۶، مدرّس مدارس مختلف استانبول بود (جمال الدين، همانجا؛ بيلتكين، ص ۱۶۲ـ۱۶۴). در ۱۱۲۶، به عنوان وقايع نگار، مأمور نوشتن وقايع دوره احمد سوم* (حك : ۱۱۱۵ـ۱۱۴۳) شد و به اين منظور در لشكركشى به موره* نيز شركت كرد (جمال الدين، همانجا؛ بابينگر[۳] ، ص ۲۹۴؛ نيز ← راشدمحمدافندى، ج ۱،  ص ۳ـ۴). راشدمحمدافندى پس از بازگشت، در سِمَتهاى مختلف، ازجمله مفتشى حرمين (نظارت بر امور اوقاف مسجدالحرام و مسجدالنبى) و مدرّسى مدرسه سليمانيه* در استانبول، اداى وظيفه كرد و در ۱۱۲۸، باز به عنوان وقايع نگار در لشكركشى به وارادين[۴]  حضور يافت (جمال الدين؛ بابينگر،  همانجاها؛ د.ا.د.ترك، ذيل مادّه). راشدمحمدافندى از ۱۱۳۵ تا ۱۱۳۷ قاضى حلب بود (جمال الدين؛ د.ا.د.ترك، همانجاها). پس از آنكه اشرف افغان* در ۱۱۳۷ بر ايران تسلط يافت (← استرآبادى، ص ۱۷۰) و در  سالهاى متعاقب آن، نيروهاى عثمانى و افغانها درگير شدند (← اوزون چارشيلى[۵] ، ج ۴، بخش ۱، ص ۱۸۳ـ۱۸۵)، در ۱۱۴۰،  ميان نمايندگان اشرف افغان و نمايندگان سلطان عثمانى، احمد سوم، پيمان صلحى در همدان منعقد شد و صدراعظم داماد ابراهيم پاشا نِوْشهرلى*، راشدافندى را كه فردى «تيزفهم و حاضرجواب» بود، در رأس هيئتى دويست نفره به دربار اصفهان فرستاد (← جمال الدين، ص ۴۴ـ۴۵؛ بيلتكين، ص ۱۶۵). طبق آداب دولت عثمانى، سفير اعزامى ايشان مى بايستى از «ارباب سيف و كتابت» مى بود (بيلتكين، همانجا) و ازهمين رو، راشدافندى پيش از حركت به سوى ايران، در اواخر ۱۱۴۰، ضمن دريافت پايه مكّه (مكّه پايه سى)، به طور موقت رتبه وزارت و عنوان پاشا گرفت و به مقام بيگلربيگى روم ايلى رسيد و به اين ترتيب، رتبه اش از علميّه به سيفيّه تبديل شد (← جمال الدين؛  د. ا. د. ترك، همانجاها). راشدمحمدپاشا پس از بازگشت، در ۱۱۴۱ قاضى استانبول شد. در ۱۱۴۳، از مقامش عزل گرديد و در پى قيام پاترونا خليل*، ابتدا به استانكوى[۶]  و سرانجام به  بورسه[۷]  تبعيد شد. پس از سه سال، دوباره به استانبول بازگشت  و در ۱۱۴۷، قاضى عسكر آناطولى شد (جمال الدين، ص۵۴؛ بيلتكين، ص ۱۶۲، ۱۶۴). راشدمحمدافندى در ۱۱۴۸ در استانبول درگذشت (جمال الدين، همانجا). از راشدمحمدافندى آثار متعددى برجاى مانده است. مهم ترين آنها، تاريخ راشد، مشتمل است بر رويدادهاى سالهاى ۱۰۷۱ تا ۱۱۳۴. اين اثر در فاصله سالهاى ۱۱۲۶ تا ۱۱۳۴ نوشته شد (جمال الدين، ص ۳۲؛ كوتوك اوغلو[۸] ، ص ۳۹۶ـ۳۹۷؛ نيز ←  راشدمحمدافندى، ج ۱، ص ۱۱؛ بغدادى، ج ۱، ستون ۲۱۵). او علاوه بر اسناد موجود در آرشيو عثمانى[۹]  و ديده ها و شنيده هاى  خودش، از آثار مورخان ديگر نيز استفاده كرده است (بيلتكين، ص۱۶۶). راشدمحمدافندى كوشيده اين كتاب را به سبك تاريخ نعيما بنويسد، اما تاريخ راشد از نظر شيوه نگارش و توجه به ابعاد گوناگون حوادث، فروتر از آن ارزيابى شده است (← بانارلى[۱۰] ،  ج ۲، ص ۷۵۳ـ۷۵۴). تاريخ راشد، به انضمام تاريخ  چلبى زاده اسماعيل عاصم افندى مشهور به چلبى زاده*، ابتدا در ۱۱۵۳، در دو جلد در چاپخانه ابراهيمِ متفرقه* و بار دوم، در ۱۲۸۲ در پنج جلد در مطبعه عامره (هر دو در استانبول) چاپ شد (بابينگر، ص ۲۹۵؛ قره بلوط، ج ۳، ص ۱۴۴۸). از راشدمحمدافندى ديوان اشعارى نيز مشتمل بر قصايد، غزليات و منظومه هاى تاريخى برجاى مانده است. برخى از غزلها و مفردات ديوان راشد به فارسى است. ديوان اشعار او را بيلتكين در قالب پايان نامه دانشگاهى تصحيح كرده است. علاوه بر اين، راشدمحمدافندى مثنوى ۱۵۰۰ بيتى صحت نامه را به مناسبت شفايافتن احمد سوم از يك بيمارى مهلك سرود (بانارلى، همانجا؛ بيلتكين، ص ۱۶۳). آثار ديگر وى عبارت اند از: منشآت و فتح نامه. مجموعه منشآت راشدمحمدافندى مشتمل است بر نامه هايى كه وى در دوره تصدى منصب قضا به حلب و استانبول مى فرستاد و همچنين، در ايام سفارتش در ايران مى نوشت. فتح نامه شرح وقايع لشكركشى سلطان احمد سوم به موره در ۱۱۳۰ است. درضمن، راشدمحمدافندى كه خوشنويسى ماهر بود، وقف نامه هاى كتابخانه سلطان احمد سوم و دارالاطعامهاى دامادْ ابراهيم پاشا در استانبول و نوشهر را تحرير كرده است (بايراك[۱۱] ،  ص ۲۹۸؛ بيلتكين، ص ۱۶۷؛ >دايرة المعارف زبان و ادبيات تركى<[۱۲] ،  ذيل مادّه).  

منابع: محمدمهدى بن محمدنصير استرآبادى، دُرّه نادره: تاريخ عصر نادرشاه، چاپ جعفر شهيدى، تهران ۱۳۶۶ش؛ اسماعيل بغدادى، ايضاح المكنون، ج ۱، در حاجى خليفه، ج ۳؛ راشدمحمدافندى، تاريخ راشد، استانبول ۱۲۸۲؛ على رضا قره بلوط، معجم المخطوطات الموجودة فى مكتبات استانبول و آناطولى، قيصريه، تركيه ?]۱۴۲۶/ ۲۰۰۵[؛

Franz Babinger, Osmanli tarih yazarlari ve eserleri, tr. Coíkun Üçok, Ankara 1982; Nihad Sâmi Banarlâ, Resimli Türk edebiyâti târihi, Iè stanbul 1971-1979; M. Orhan Bayrak, ,Osmanli tarihi’ yazarlari, Iè stanbul 2002; Halit Biltekin, "Vak’a-nüvis Mehmed Râíid Efendi, hayatâ, eserleri, edebªâ kiíilig§ i", Uluslararasi sosyal araítirmalar dergisi, vol.3, no.11 (spring 2010); Mehmed Cemâleddin, Osmanli tarih ve müverrihleri (Aª yiªne-i zürefâ), ed. Mehmet Arslan, Iè stanbul 2003; Bekir Kütüko§glu, "Vekayi’nüvis", in Türkler, ed. Hasan Celaª l Güzel, Kemal Çiçek, and Salim Koca, vol. 11, Ankara: Yeni Türkiye Yayânlarâ, 2000; Türk dili ve edebiyati ansiklopedisi, Iè stanbul: Dergâh Yayânlarâ, 1976-1998, s.v. "Râíid Mehmed Efendi (vakanüvis)"; TDVIèA , s.v. "Râíid Mehmed Efendi" (by Fatih Günay); Iè smail Hakkâ Uzunçaríâlâ, Osmanli tarihi, vol.4, pt.1, Ankara 1995. 

 

/ رحيم رئيس نيا /

 

 1. Cemâleddin 2. Biltekin 3. Babinger 4. Varadin 5. Uzunçaríâlâ 6. Iè stanköy 7. Bursa 8. Kütüko§glu

9. Osmanli Aríivi 10. Banarlâ 11. Bayrak 12. Türk dili ve edebiyati ansiklopedisi

 

 

نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 19
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده