ذیمِقْراطیس (دموکریتوس) ، فیلسوف یونانی قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد. نام او در منابع اسلامی به صورتهای دیگری مثل دیمقراط، دیمقراطیس، دیمقراطس، ذیموقریطس، دیمقریطیس، ذومقراطیس و دیموقراطیس هم آمده است (برای نمونه ← جاحظ، ص ۴۸۶؛ ابن ندیم، ج ۲، جزء۱، ص ۴۴۲؛ ابوریحان بیرونی، ص ۲۴۳؛ شهرستانی، ج ۲، ص ۳۲۵؛ قفطی، ص ۱۸۲؛ ابن عبری، ص ۸۴). درباره زندگی او اطلاعات کمی در دست است. به احتمال بسیار در آبدرا در ساحل شمالی دریای اژه به دنیا آمد. از خودش نقل کرده اند که در زمان پیری آناکساگوراس/ انکساغورس* ، فیلسوف ملطی، یعنی احتمالا در دهه ۴۳۰ پیش از میلاد، در سنین جوانی بود، بنابراین می توان تولد او را در حدود ۴۶۰ پیش از میلاد تخمین زد. تاریخ درگذشت او در جایی ذکر نشده است، اما گفته اند بیش از صد سال عمر کرد. از استادانش از آناکساگوراس نام برده و گفته اند با فیثاغوریان نیز مراوداتی داشت، اما تنها کسی که مسلّمآ استاد او بوده، لئوکیپوس است (← ادامه مقاله). ذیمقراطیس برای کسب علم به مصر و ایران و احتمالا هند و حبشه سفر کرد (← دیوگنس لائرتیوس ، ج ۲، ص ۴۴۲ـ۴۴۹؛ گاتری ، ج ۲، ص ۳۸۶ـ۳۸۷). گفته اند به آتن هم رفته و آشنایی اندکی با سقراط داشته است (← دیوگنس لائرتیوس، ج ۲، ص ۴۴۶ـ ۴۴۷؛ نیز ← ابن جلجل، ص ۳۳). دیوگنس لائرتیوس (ج ۲، ص۴۵۰ـ۴۵۳) به آشنایی او با بقراط نیز اشاره کرده است (نیز در منابع اسلامی ← صوان الحکمة، ص ۲۰۳؛ ابن ندیم، همانجا).
ذیمقراطیس نویسنده ای پرکار بود که تنوع آثارش تا زمان ارسطو نظیر نداشت. فهرستی که دیوگنس لائرتیوس (ج ۲، ص ۴۵۴ـ۴۶۱) نقل کرده، بسیار مفصّل و از لحاظ موضوعی متنوع است و از طبیعیات و ریاضیات تا اخلاق و صناعاتی مانند کشاورزی و پزشکی و فنون جنگ و نقاشی را دربرمی گیرد. اما هیچ یک از کتابهای او باقی نمانده است. حدود سیصد قطعه از سخنان منسوب به او در منابع قدیم حفظ شده که مضمون اغلب آنها اخلاق است، اما در اصالت آنها تردید وجود دارد. سکستوس امپیریکوس ، فیلسوف شکاک قرن دوم و سوم میلادی، سخنان مهمی در معرفت شناسی از او نقل کرده و پلوتارخوس/ فلوطرخس (پلوتارک)، زندگینامه نویس قرن اول و دوم میلادی، و جالینوس، پزشک و فیلسوف قرن دوم میلادی، سخنان متنوع دیگری از او آورده اند (← >دایرة المعارف فلسفه راتلیج< ، ذیل "Democritus.۱"؛ برای قطعات باقی مانده از ذیمقراطیس ← >قطعاتی بجامانده از پیش سقراطیان< ، ج ۲، ص ۸۱ـ ۲۳۰؛ برای ترجمه فارسی بعضی از این قطعات ← شرف خراسانی، ص ۴۳۵ـ۴۶۰). از حکایتی که دیوگنس لائرتیوس (ج ۲، ص ۴۴۸ـ۴۵۱) نقل کرده است، برمی آید که آثار ذیمقراطیس در زمان افلاطون (۴۲۷ـ۳۴۷ق م) رواج گسترده ای داشته است. ظاهرآ ذیمقراطیس در زمان حیات خود به اندازه افلاطون و ارسطو مشهور بوده، اما در دوره های یونانی ـ رومی به تدریج شخصیتی افسانه ای شده که آثاری در پزشکی و حتی سحر و کیمیا داشته است. چهره ای که در حکایات از او ترسیم شده، حکیمی است جهان دیده که به نادانیهای بشر می خندد و از همین رو «حکیم خندان» لقب گرفته است (گاتری، ج ۲، ص ۳۸۷ـ۳۸۹؛ >دایرة المعارف فلسفه< ، ذیل "Leucippus and Democritus"). ذیمقراطیس همچون لئوکیپوس مدافع فلسفه ای بود که به اتمیسم یا نظریه جزءلایتجزا* مشهور است. درباره لئوکیپوس اطلاعات اندکی داریم. احتمالا در ملطیه به دنیا آمد و از ذیمقراطیس مسن تر بود. دوره فعالیت فلسفی او را می توان بین ۴۵۰ تا ۴۲۰ پیش از میلاد تعیین کرد. تأسیس فلسفه اتمها و پرورش اصول نظریه طبیعی و فرضیه تکوین جهان وابسته به آن احتمالا کار لئوکیپوس بوده، اما بسط این فلسفه، همراه با تحقیقات گسترده علمی، سهم ذیمقراطیس است (گمپرتس ، ج ۱، ص ۳۳۴ـ۳۳۵). با اینکه ارسطو (مابعدالطبیعه ، ۹۸۵ب) نیز لئوکیپوس را مؤسس فلسفه اتمی دانسته، در دوره های بعدی شهرت این دانشمند تحت الشعاع ذیمقراطیس قرار گرفته است. به لئوکیپوس تنها دو اثر نسبت داده اند، یکی >درباره نفس< که قطعاتی از آن نقل و حفظ شده است، دیگری >نظام جهانی کبیر< که به اشتباه به ذیمقراطیس هم نسبت داده شده است. در حقیقت، ذیمقراطیس کتاب دیگری با نام >نظام جهانی صغیر< داشته است (گاتری، ج ۲، ص ۳۸۵ـ۳۸۶؛ >دایرة المعارف فلسفه راتلیج<، ذیل "Leucippus"). در بیان فلسفه اتمی، تفکیک دقیق نظریه های ذیمقراطیس و لئوکیپوس ممکن نیست. همان طور که ارسطو (کون و فساد ، ۳۲۵الف ـ ۳۲۵ب) می گوید، نظریه اتمها در برابر مسائل فیلسوفان الئایی مطرح شد که حرکت و تکثر را در عالم منکر بودند.
مطابق این نظریه، عناصر تشکیل دهنده جهان جوهرهایی تقسیم ناپذیرند (یعنی اتمها)، صُلب و بسیط، که تعدادشان نامتناهی است، اما چند ویژگی محدود دارند، از جمله شکل و اندازه و وضع و جهت. همه اجسام محسوس ترکیباتی از این جواهرِ اصلیِ بسیار کوچک و ادراک نشدنی اند، به اضافه خلأ که خود موجود نیست و اتمها و اشیا از طریق آن حرکت می کنند. همه تنوع و تکثری که در اشیا می بینیم نتیجه ترکیبات مختلف اتمها در خلأ است. به علاوه، تقسیم ناپذیری اتمها به علت نبودن خلأ در آنهاست؛ هر جا خلأ باشد می توان شیء را تقسیم کرد و به عبارت دیگر، محل قطع هر شیء محل خلأ است. اتمها در حرکت دائم اند، باهم برخورد می کنند و وقتی شکلشان باهم متناسب باشد به هم متصل می شوند و اشیا را پدید می آورند. این روندِ کاملا مکانیکی کل فرایند تکوین جهان را توضیح می دهد. طبق آنچه ارسطو (طبیعیات ، ۱۹۶الف) به ذیمقراطیس نسبت می دهد، حرکت اتمها کاملا تصادفی است. از سوی دیگر، نظریه اتمی حاوی فرضیه جبر علّی در طبیعت است. درحقیقت، این نظام حاصل حذف علت غایی است. جبر علّی مکانیکی وجود دارد، اما حرکت اتمها و کل فرآیند جهان، علت و سبب از نوعی که ارسطو می شناسد ندارد (>دایرة المعارف فلسفه راتلیج<، ذیل "Democritus.۲"؛ >دایرة المعارف فلسفه<، همانجا؛ نیز ← گاتری، ج ۲، ص ۳۸۹ـ۴۱۹).
برای متفکران اسلامی وجه اصلی فلسفه ذیمقراطیس اعتقاد به اتم یا جزءلایتجزاست (مثلا ← ابن جلجل، ص ۳۳؛ ابن عبری، ص ۸۴). این مسئله که آیا جزء لایتجزای متکلمان اسلامی متأثر از ذیمقراطیس بوده یا خیر هنوز محل بحث است (← جزءلایتجزا*)؛ به ویژه باتوجه به این نکته که اتم ذیمقراطیس دارای بُعد است ولی جزء لایتجزای متکلمان جسمانی نیست. در هر حال، با آنکه در منابع اسلامی هم می توان این رأی را یافت که منشأ نظریه متکلمان در آرای فیلسوفان یونان است (برای نمونه ← ابن حزم، ج ۵، ص ۱۹۶؛ فخررازی، ج ۲، ص ۱۸)، درباره تأثیر فلسفه ذیمقراطیس در تاریخ فکر اسلامی باید محتاطانه برخورد کرد؛ دست کم در فلسفه اسلامی که به طور کلی مخالف نظریه جزءلایتجزاست. تنها فیلسوف اسلامی که احتمالا از ذیمقراطیس تأثیر گرفته، محمدبن زکریای رازی* است. علاوه بر برخی منابع اسلامی که این دو را به هم پیوند داده اند (مثلا ← ابن تیمیّه، ج ۱، ص ۲۰۹، ج ۲، ص ۵۷۲)، مشابهت نظریه اتمی آنها این احتمال را تقویت می کند (برای بحث درباره ارتباط ذیمقراطیس و رازی ← پینس، ص ۷۴ـ۷۶). به علاوه، یکی از وجوه مهم اما مردودِ فلسفه ذیمقراطیس برای فیلسوفان اسلامی بخت و اتفاق است (برای نمونه ← ابن سینا، ج ۱، فن ۱، ص ۶۸؛ صدرالدین شیرازی، سفر۱، ج ۲، ص ۲۵۳ـ۲۵۴؛ سبزواری، ج ۴، ص۳۷۰ـ۳۷۱؛ نیز ← بخت و اتفاق*).
شخصیت ذیمقراطیسِ مادّی مسلک و قائل به بخت و اتفاق پس از تماس جهان اسلام با اندیشه های غربی در عصر جدید، در منابع اسلامی مشخص تر شده است. واکنش سیدجمال الدین اسدآبادی در رساله مشهور نیچریه (مجموعه رسائل، ص ۱۵، ۲۰ـ۲۱) به اندیشه های او نمونه ای جالب توجه است (برای نمونه ای دیگر ← مازندرانی، ج ۱، ص ۱۱۲، تعلیقه شعرانی، ج ۲، ص ۲۰۱، ۲۰۷، تعلیقه همو). با این همه، باید به داوری علامه طباطبائی درباره نظریه اتمی ذیمقراطیس اشاره کرد که مواجهه ای تازه است و با سنّت معمول فلسفه اسلامی تفاوت دارد. وی هرچند اشکالهایی به نظریه ذیمقراطیس گرفته، اما باتوجه به قبول اتمها در فیزیک جدید، صورت اصلاح شده این نظریه را رأی مطلوب خود درباره جسم اعلام کرده است (← ۱۴۰۴، ص ۷۴، ۷۶؛ ۱۳۶۲ش، ص ۹۶ـ ۹۹؛ نیز ← جزءلایتجزا*).
به نظر نمی رسد که آشنایی بیشتر فلاسفه اسلامی با آرای ذیمقراطیس بی واسطه بوده باشد؛ احتمالا منبع اصلی، آثار ارسطو و شاگردش، ثاوفرسطس، بوده که آرای او را بی همدلی نقل کرده اند. از نوشته های فلسفی ذیمقراطیس ظاهرآ ترجمه هایی به عربی صورت گرفته بوده است که امروزه در دست نیست. قفطی (ص ۱۸۲) از ترجمه چند اثر او از سُریانی به عربی خبر داده و آنها را رسائل نیکوی مهذب خوانده است (نیز ← ابن جلجل، ص ۳۳؛ ابن صاعد اندلسی، ص ۱۷۶؛ قس صوان الحکمة، ص ۲۰۳ که فقط از ذکر آرای ذیمقراطیس در کتب حکما خبر داده و ظاهرآ کتابی از او نمی شناخته است). یعقوبی (ج ۱، ص ۱۱۹) نیز از کتابی از او درباره طبایع انسان و حیوان سخن گفته است. در منابع اسلامی سخنانی به ذیمقراطیس در حکمت عملی نسبت داده اند (برای نمونه ← جاحظ، ص ۴۸۶؛ صوان الحکمة، ص ۲۰۴ـ۲۰۵؛ شهرستانی، ج ۲، ص ۳۴۸ـ ۳۵۰). گفتنی است که شهرستانی (ج ۲، ص ۳۲۵ـ۳۲۹) آرایی را به ذیمقراطیس نسبت داده است که منبع آنها معلوم نیست و همچنان که ولفسون (ص ۴۷۲ـ۴۸۶) نشان داده این نسبت اشتباه است.
از آثار منسوب به ذیمقراطیس در کیمیا، ابن ندیم (ج ۲، جزء۱، ص۴۵۰، ۴۵۵) کتاب مصححات دیمقراطیس را در شمار آثار جابربن حیّان و کتاب دیمقراطیس فی الرسائل را در شمار آثار خالدبن یزید ذکر کرده است. رساله ای در کیمیا و اثری با عنوان کتاب الخَلّ و الخمیر نیز به ذیمقراطیس نسبت داده شده که هر دو به صورت نسخه خطی موجود است (← سزگین ، ج ۴، ص ۴۹ـ۵۰؛ برای منابع عربی مشتمل بر نقل اقوال ذیمقراطیس در کیمیا ← همانجا). در پزشکی سه رساله منسوب به وی به صورت نسخه خطی باقی است: رسالة دیمقراطیس فی فضل صناعة الطب؛ رسالة دیمقراطیس الی ابقراطیس و جوابه الیه؛ اهل مدینة دیمقراطیس الی ابقراطیس لعلاج دیمقراطیس و جواب ابقراطیس (سزگین، ج ۳، ص ۲۳؛ برای منابع عربی مشتمل بر نقل آرای طبی ذیمقراطیس ← همانجا). همچنین رساله ای با عنوان کتاب الفلاحة در کشاورزی از آثار منسوب به ذیمقراطیس است که نسخه هایی از آن باقی مانده است (← همان، ج ۴، ص ۳۱۱ـ۳۱۲).
منابع : ابن تیمیّه، منهاج السنة النبویة، چاپ محمد رشاد سالم، ]ریاض[ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ ابن جلجل، طبقات الاطباء و الحکماء، چاپ فؤاد سید، قاهره ۱۹۵۵؛ ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛ ابن سینا، الشفاء، الطبیعیات، ج ۱، الفن الاول: السماع الطبیعی، چاپ ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۴۰۵؛ ابن صاعد اندلسی، التعریف بطبقات الامم: تاریخ جهانی علوم و دانشمندان تا قرن پنجم هجری، چاپ غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران ۱۳۷۶ش؛ ابن عبری، تاریخ مختصر الدول، چاپ انطون صالحانی، لبنان ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ ابن ندیم؛ ابوریحان بیرونی؛ شلومو پینس، مذهب الذّرّة عند المسلمین و علاقته بمذاهب الیونان و الهنود، نقله عن الالمانیة محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۵/۱۹۴۶؛ عمروبن بحر جاحظ، رسائل الجاحظ: الرسائل الادبیة، چاپ علی ابوملحم، بیروت ۱۹۸۷؛ جمال الدین اسدآبادی، مجموعه رسائل و مقالات، چاپ هادی خسروشاهی، تهران ۱۳۷۹ش؛ هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲؛ شرف الدین شرف خراسانی، نخستین فیلسوفان یونان، تهران ۱۳۵۷ش؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ۱۳۶۸/۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱؛ صوان الحکمة و ثلاث رسائل، ]منسوب به[ محمدبن طاهر ابوسلیمان سجستانی، چاپ عبدالرحمان بدوی، تهران : بنیاد فرهنگ ایران، ۱۹۷۴؛ محمدحسین طباطبائی، بدایة الحکمة، قم ۱۴۰۴؛ همو، نهایة الحکمة، قم ۱۳۶۲ش؛ محمدبن عمر فخررازی، المباحثات المشرقیة فی علم الالهیات و الطبیعیات، چاپ محمدمعتصم باللّه بغدادی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛ علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبار الحکماء، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳؛ تئودور گمپرتس، متفکران یونانی، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۷۵ش؛ محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛ یعقوبی، تاریخ؛
Aristotleles, The complete works of A ristotle, ed. Jonathan Barnes, Princeton, N. J. 1995; Diogenes Laertius, Lives of eminent philosophers, with an English translation by R. D.Hicks, Cambridge, Mass. 1970-1972; The Encyclopedia of philosophy, ed. Paul Edwards, NewYork: Macmillan, 1972, s.v. "Leucippus and Democritus" (by G. E. R. Lloyd); Die Fragmente der Vorsokratiker, Griechisch und Deutsch von Hermann Diels, Herausgegeben von Walther Kranz, [Berlin]: Weidmann, 1974; W. K. C. Guthrie, A history of Greek philosophy, vol.2, Cambridge 1965; Routledge encyclopedia of philosophy, ed. Edward Craig, London: Routledge, 1998, svv. "Democritus", "Leucippus" (by C. C. W. Taylor); Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967- ; Harry Austryn Wolfson, The philosophy of the kalam, Cambridge, Mass., 1976.
/ فاطمه مینایی /
__________________________
1. Democritus 2. Abdera 3. Anaxageras 4. Leucippus 5. Diogenes Laertius 6. Guthrie 7. Aristoteles 8. Sextus Empiricus 9. Routledge Encyclopedia of Philosophy 10. Die Fragmente der Vorsokratiker 11. The Encyclopedia of Philosophy 12. Theodor Gomperz 13. Methaphysics 14. On mind 15. Great world-system 16. Little world-system 17. On generation and corruption 18. Eleatic 19. Physics 20. Wolfson 21. Sezgin