حَفْصُ الفَرد، متکلم مصری قرن دوم. کنیه او را ابوعمرو و ابویحیی ذکر کردهاند (ابنندیم، ص 229ـ230). سال ولادت و وفاتش معلوم نیست. گفتهاند که در مصر (احتمالا بین سالهای 188 تا 195) با شافعی مناظره کرد و شافعی او را، به سبب اعتقاد به مخلوق بودن قرآن، کافر شمرد و «المنفرد» لقب داد (رجوع کنید به بیهقی، ج 10، ص 43، 306؛ ابنعساکر، ج 51، ص 310ـ311، 382؛ ابنحجر عسقلانی، 1390، ج 2، ص 331؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). حفص سپس به بصره رفت و در مجلس ابوالهُذَیلِ عَلّاف*، متکلم مشهور معتزلی، حاضر شد. پس از مناظرههایی با او بر سر جبر و قَدَر، در 203 به مصر بازگشت (ابنندیم، ص 229؛ ابنمرتضی، ص 112ـ113؛ د. اسلام، همانجا). ابوالهذیل و حفصالفرد کتابهایی در رد یکدیگر نوشتند (رجوع کنید به ابنندیم، ص 204، 229). اختلاف این دو ممکن است به سبب نارضایی حفص از موضع ابوالهذیل باشد، زیرا ابوالهذیل برخلاف ضِراربن عمرو* (متوفی ح 190)، استاد سابقش که از اعتزال به جبر گرایید، مدافع اختیار انسان بود (د. ایرانیکا، ذیل "Abul- Hodayl al- Allaf "). اندیشههای حفص در موارد بسیاری شبیه به آرای ضِرار است و در بسیاری منابع آنها را در کنار هم ذکر کردهاند. شهرستانی (ج 1، ص 120) حتی ضراریه را پیروان حفصالفرد خوانده است. مجموع این دادهها، سخن ابنندیم (ص 229) را توجیه میکند که گفته است حفص در آغاز معتزلی بود و سپس به خلق افعال معتقد شد و همچون حسینبن محمد نَجّار* از بزرگان مجبّره بود. ابنمرتضی (ص 112) حفص را از بزرگان عانِدیه، پیروان ابوالفضل عاند کَرّامی، که آنان نیز اهل جبر بودند، شمرده است.جز اعتقاد به خلق افعال (رجوع کنید به ابنحزم، ج 3، ص 81؛ علامه حلّی، ص 68؛ ابنمرتضی، همانجا)، اندیشههای دیگری نیز از حفص در کتابهای کلام و فرق ذکر شده، از جمله این اندیشه جبری که اراده خدا بر دو نوع است: ارادهای که صفت ذات خداست و هر چیز ماسوای ذات الهی متعلَّق آن قرار میگیرد، خواه آن چیز فعل خدا باشد خواه فعل مخلوقات؛ و ارادهای که صفت فعل خداست و غیر از اوست و عبارت است از امر او به طاعت (اشعری، ص 515). درباره رؤیت، از او نقل کردهاند که خدا به چشم دیده نمیشود و در روز قیامت خدا حس ششمی برای ما میآفریند تا با آن او را درک کنیم (همان، ص 216؛ نیز رجوع کنید به ص 282؛ بغدادی، ص 214). نیز گفتهاند او بر آن بوده است که خدا ماهیتی دارد که هیچ کس جز خودش آن را نمیشناسد (رجوع کنید به خیاط، ص 201). همچنین او در مقابل نظریه مداخله نَظّام* ــکه مبنی بر نفی ترکیب جسم از اجزای لایتجزا بودــ از مفهوم مجاورت استفاده میکرده است، به این شرح که اعراضِ مجتمع در اجسام در لطیفترین حد مجاورت با یکدیگر قرار دارند (اشعری، ص 318؛ برای دیگر آرای حفصالفرد رجوع کنید به همان، ص 408؛ ابنحزم، ج 3، ص 201؛ شهرستانی، ج1، ص 120ـ 121؛ عضدالدین ایجی، ص316؛ جرجانی، ج 8، ص 160).از آثار حفصالفرد ــکه هیچیک باقینمانده ــ ابنندیم (ص 230) از اینها نام برده است: کتابالتوحید، کتاب الاستطاعة، کتابالابواب فیالمخلوق، کتاب فی المخلوق علی أبیالهذیل، کتاب الرد علی النصاری، و کتابالردعلی المعتزلة. کتابی با عنوان الفرق بینالسحر و النبوة نیز به او نسبت داده شده است (رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، 1415، ج 2، ص 211).منابع : ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیبالتهذیب، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت 1415 /1995؛ همو، لسانالمیزان، حیدرآباد، دکن 1329ـ1331، چاپ افست بیروت 1390/1971؛ ابنحزم، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت 1405/1985؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ ابنمرتضی، کتاب المنیة و الأمل فی شرح الملل و النحل، چاپ محمدجواد مشکور، ]بیجا[ 1988؛ ابنندیم (تهران)؛ علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن 1400/1980؛ عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفة، ]بیتا.[؛ احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت 1424/2003؛ علیبن محمد جرجانی، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر 1325/1907، چاپ افست قم 1370ش؛ عبدالرحیمبن محمد خیاط، الانتصار و الرد علیابنالراوندی الملحد، چاپ محمد حجازی، قاهره ] 1988[؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره 1367ـ1368/ 1948ـ1949، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ عبدالرحمانبن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علمالکلام، بیروت: عالمالکتب، ]بیتا.[؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (قسم الالهیات)، چاپ جعفر سبحانی، قم 1375ش؛EIr., s.v. "Abu'l-Hodayl al-Allaf " (by J. van Ess); EI2, s.v. "Hafs al-Fard".