حِصار، عبدالحقشناسی، نویسنده ترک در قرن چهاردهم. در 1304 (= 1265ش) در محله رومایلیحصار، واقع در کرانه اروپایی تنگه بوسفور، بهدنیا آمد. خانوادهاش از مأموران بلندپایه عثمانی بودند. پدرش، محمود جلالالدینبیگ، از روشنفکران تجددگرای دوره سلطان عبدالحمید بهشمار میرفت. عبدالحق سردبیری چند مجله ادبی، از جمله خزینه اوراق، را برعهده داشت (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). این مجله متعهد به روشنگری و توسعه معارف در کشور بود و باعث شد تعدادی از نویسندگان جوان در کنار نویسندگان باتجربه عصر تنظیمات* در آنجا بهکار بپردازند. در 1299ـ1300، مجموعاً 63 شماره از این مجله منتشر شد (رجوع کنید به توپراق، ص 17). پدر حصار به سبب علاقهای که به ابراهیمشناسی* (روزنامهنگار و نویسنده پیشاهنگ) و عبدالحق حامد ترخان* (شاعر نامآور عصر تنظیمات) داشت، نام عبدالحقشناسی را به پسر بزرگ خود داد که مرکّب بود از نام آن دو (قاباقلی، ج 3، ص 328؛ )ادیبان دیروز و امروزمان سخن میگویند(، ص 15). سلیم نزهت گرچک، روزنامهنگار و پژوهشگر تاریخ مطبوعات و نمایش ترکیه، پسر کوچک وی بود (رجوع کنید به )دایرةالمعارف زبان و ادبیات ترکی (، ذیل Gercek, Selim Nuzhet" ").حصار در 1311ـ1312 برای ملاقات پدرش، که به بیروت تبعید شده بود، به آنجا رفت و فراگیری زبان فرانسه را نزد زنی فرانسوی آغاز کرد و نزد همو، که همراه پدر و پسر به استانبول آمد، به زبان آموزی ادامه داد (د. اسلام، همانجا). همچنین نزد توفیق فکرت*، که در رومایلی همسایهشان بود، به آموزش زبان ترکی پرداخت (موتلوآی، ص 212). از 1316 در «مکتب سلطانی» (دبیرستان غلطهسرای) مشغول تحصیل شد (رجوع کنید به رئیسنیا، ج 1، ص 74ـ 75).در اواخر 1324 به پاریس رفت و ضمن تحصیل در مدرسه علوم سیاسی، با ترکهای جوان* و انجمنهای دانشجویی فرانسه به همکاری پرداخت، با یحیی کمال بیاتلی*، شاعر شهیر ترک، که در پاریس مشغول تحصیل بود، دوست شد و با بعضی از شاعران و نویسندگان مطرح آن روز فرانسه، چون موریس بارس، ژان مورئاس، امیلفاگه و آناتول فرانس، آشنا گردید ()دایرةالمعارف زبان و ادبیات ترکی (، ذیل مادّه).پس از اعلان مشروطیت دوم (1326)، حصار با اینکه دوره مدرسه علوم سیاسی را به پایان نرسانده بود، به استانبول بازگشت و تا 1304ش/ 1343ق در شرکتهای خارجی و بانک عثمانی و اداره رژی به عنوان مترجم کار کرد. در 1310ـ 1315ش/ 1931ـ1936 دبیرکل جمعیت اتحاد بالکان در آنکارا و از آن به بعد تا 1327ش/ 1948، مشاور وزیر امورخارجه بود و در همین دوره، در ترکیب هیئت نمایندگی ترکیه، در اجلاس هیئت مؤسس سازمان ملل ــ که در 5 اردیبهشت ـ 6 تیر 1324/ 25 آوریل ـ 26 ژوئن 1945 در سانفرانسیسکو منعقد گردیدــ شرکت کرد (رجوع کنید به آشوری، ص192) و سرانجام، در 1327ش/ 1948 از وزارت خارجه استعفا کرد و از آنکارا به استانبول بازگشت. پس از آن، ضمن آنکه فرصت کافی برای نوشتن و بازنویسی آثار خود داشت، در انجمنها و سازمانهایی چون اجاقهای ترک (کانونهای فرهنگی)، جمعیت فرهنگی ترکیه و فرانسه، تورینگ کلوپ (باشگاه جهانگردی)، جمعیت دوستان پیر لوتی، اتحادیه ادیبان ترک، جمعیت فتح استانبول، انستیتوی استانبول و انستیتوی یحیی کمال، که خود از مؤسسان آنها بود، به فعالیت پرداخت. حصار هنگامی که مترجم ارشد بانک مرکزی بود، در 13 اردیبهشت 1342/ 3 مه 1963 درگذشت (رجوع کنید به بانارلی، ج 2، ص 1261؛ قدرت، ج 2، ص380؛ موتلوآی، همانجا؛ اوزقریملی، ذیل مادّه).حصار به طور کلی منزوی، محافظهکار و سیاستگریز بود و جز در یک مورد به عرصه فعالیت سیاسی نزدیک نشد؛ او از امضاکنندگان بیانیه تأسیس حزب ملی احرار (ملی احرار فرقهسی)، حزب مخالف حزب اتحاد و ترقی، بود. حزب ملی احرار در شعبان 1337 تأسیس شد، اما اندکی پس از تأسیس، منحل گردید (رجوع کنید به تونایا، ج 2، ص 452ـ462).دوران نویسندگی حصار را به دو دوره میتوان تقسیم کرد : دوره روی آوردن او به نوشتن و انتشار دادن، که در حدود ده سال پس از بازگشتن از پاریس به استانبول و از اواخر جنگ جهانی اول شروع شد و تا 1300ش ادامه یافت و پس از فترتی هفت ساله از سرگرفته شد. بیشتر نوشتههای وی در این دوره عبارت بودند از مقالاتی در معرفی و نقد کتابهای تازه منتشر شده، گزارشهای سفر، خاطرات، مصاحبههایی درباره ادبیات، و اشعار منثور که با شعرهای دیگر وی در مطبوعات انتشار یافتهاند (رجوع کنید به )دایرةالمعارف جمهوریت (، ج 3، ص 79؛ )دایرةالمعارف زبان و ادبیات ترکی (، همانجا؛ د.ا.د.ترک، ذیل مادّه). وی در این دوره بیشتر به عنوان شاعر و منتقد ادبی شناخته شد (رجوع کنید به قدرت، ج 2، ص 381؛ )دایرةالمعارف زبان و ادبیات ترکی (، همانجا). او بیشتر اشعارش را تحت تأثیر سرودههای یحیی کمال و احمد هاشم و در کنار طرفداران وزن هجایی ــ که در برابر طرفداران وزن عروضی جبهه گرفته بودند و سرودههایشان بیشتر در مجله درگاه (1300ـ1302ش/ 1921ـ 1923) منتشر میشدــ سروده شده است (رجوع کنید به آرگونشاه، ص 203ـ204؛ د.ا.د.ترک، همانجا).دوره دوم نویسندگی حصار با انتشار رمان وی به نام )فهمیبیگ و ما( در 1320ش/ 1941، آغاز شد. این رمان با استقبال خوانندگان مواجه شد و جایزه سوم رمان حزب جمهوریخواه خلق را در 1321ش/1942 برد (قاباقلی، ج3، ص 331) و به آلمانی و فرانسه نیز ترجمه گردید (رجوع کنید به د. اسلام، همانجا). مترجم آلمانی، فهمیبیگ را با دونکیشوت غربیها و اوبلوموف روسها قابل مقایسه دانسته است (رجوع کنید به قاباقلی، همانجا). حصار رمان )آیزنه ما در چاملیجه ( (1323ش/1944) و )فرنگیمآبی و شیخوخت علی نظامیبیگ ( (1331ش/ 1952) را نیز نوشت. در فواصل انتشار این رمانها، سه کتاب خاطراتگونه نیز منتشر کرد که وجوه مشترکی با رمانها داشتند، بدینقرار: )مهتابهای بوسفور( (یعنی قایقسواریهای دستهجمعی تفریحی در شبهای مهتابی در بوسفور، 1321ش/ 1942)، )ویلاهای ساحل بوسفور) (1332ش/ 1954) و )کوشکهای روزگار گذشته ( (1335ش/ 1956). منبع الهام این آثار خاطرات کودکی و جوانی نویسنده است. نگاه حسرتآلود او به گذشته و ارزشهای مطلوب از دست رفته آن، بین این آثار مشابهتهایی به وجود آورده است.رمانهای حصار، که خود آنها را حکایت نامیده است، از نظر ساختار و بافت وقایع و شخصیتپردازی، با رمانهای متداول تفاوتهای آشکاری دارند (رجوع کنید به قدرت، ج 2، ص 383، 386؛ د.ا.د.ترک، همانجا). او به جدا کردن انواع ادبی با خطوط قاطع و محدود کردن هر نوعی در چارچوب قواعد و تعاریف مشخص، اعتقادی نداشت و ازهمینرو، آثارش غالباً حال و هوا و ساختار یکسانی دارند (قاباقلی، ج 3، ص 330). بعضی ادبپژوهان شباهتهای قهرمانان رمانهای حصار را ــ که همه غیرعادی و تا حدودی مضحک و بیعرضهاندــ نقد کردهاند (رجوع کنید به قدرت، ج2، ص 383؛ گوندوز، ص 421ـ 422). درباره آثار داستانی حصار، اظهارنظرهای متضادی شده است؛ جودت قدرت (ج 2، ص 389) و رئوف موتلوآی (ص 213ـ 214) از ساختار رمانها و نثر و زبان وی ایراد گرفته و گفتهاند که وی خصوصیات نثر و زبان عثمانی را حفظ کرده و از جریان سادهسازی و پالایش زبان ترکی از واژگان و عبارات عربی و فارسی دوری جسته است. نهاد سامی بانارلی (ج 2، ص 1261) او را از چهرههای درجه اول ادبی در دوره جمهوری ترکیه به شمار آورده است.سه تکنگاری و دو جُنگ نیز از آثار دوره اخیر زندگی ادبی حصار بهشمار میروند. تکنگاریها درباره احوال و آثار سه شاعر مورد علاقه وی هستند، با این عناوین: استانبول و پیرلوتی (1337ش/ 1958)، )وداع با یحیی کمال( (1338ش/ 1959) و )احمدهاشم: شعر و حیاتش ( (1342ش/ 1963). )هر چه در عالم است، عشق است( مجموعهای است از ابیات و مصراعهای برگزیده شاعران دیوانی گذشته و معاصر حصار. نام مجموعه هم مصراع اول بیتی است از محمد فضولی (شاعر معروف قرن دهم؛ فضولی بغدادی، ص 214). جُنگ دوم با نام )لطیفههای زمان قدیم( (1337 ش/ 1958) مجموعهای است از ظرایف و طرایف برگرفته از منابع کتبی و روایتهای شفاهی مختلف (بانارلی، ج 2، ص 1261ـ 1262؛ )دایرةالمعارف جمهوریت(، ج3، ص79؛ )دایرةالمعارف زبان و ادبیات ترکی(، همانجا؛ ایشیق، ذیل مادّه).منابع : داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، تهران 1366ش؛ رحیم رئیسنیا، ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم، تبریز 1374ش؛ محمدبن سلیمان فضولی بغدادی، کلیات فضولی، استانبول 1342؛Hulya Argunsah, "Milli edebiyat", in Yeni Turk edebiyati el kitabi (1839-2000), ed. Ramazan Korkmaz, Ankara: Grafiker, 2005; Nihad Sami Banarli, Resimli Turk edebiyati tarihi, Istanbul 1971-1979; Cumhuriyet ansiklopedisi: 1923-2000, ed. Hasan Ersel etal., Istanbul: Yapi Kredi Yayinlari, 2003; Dunku ve bugunku edebiyatcilarimiz konu(uyor, Istanbul: Varlik Yayinevi, 1976; EI2, s.v. "Hisar, Abd al-Hak (k) Shinasi" (by Fahir Iz); Osman Gunduz, "Cumhuriyet donemi Turk romani", in Yeni Turk edebiyati, ibid; Ihsan Isik, Turkiye yazarlar ansiklopedisi, Ankara 2004; Ahmet Kabakli, Turk edebiyati, Istanbul 1965-1966; cevdet Kudret, Turk edebiyati nda hikaye ve roman (1859-1959), vol.2, Ankara 1970; Rauf Mutluay, 100 soruda cagdas Turk edebiyati, Istanbul 1973; Atilla Ozkirimli, Turk edebiyati tarihi, Ankara 2004; Zafer Toprak, "Fikir dergicilig(inin yuzyili", in Turkiye'de dergiler- ansiklopediler: 1849-1984, Istanbul 1984; Tarik Zafer Tunaya, Turkiye'de siyasal partiler, vol.2, Istanbul 2003; Turk dili ve edebiyati ansiklopedisi, Istanbul: Dergah yayinlari, 1976-1998, s.vv. "Hisar Abdulhak Sinasi" (by Veli Aras), "Gercek, Selim Nuzhet"; TDVIA, s.v. "Hisar, Abdulhak Sinasi" (by Abdullah Ucman).