حسینی قزوینی خاندان

معرف

خاندانی شیعی مشهور به علم و فقاهت، از فرزندان محمد فَصیح‌بن میراولیاء در سده‌های یازدهم تا سیزدهم
متن
حسینی قزوینی، خاندان، خاندانی شیعی مشهور به علم و فقاهت، از فرزندان محمد فَصیح‌بن میراولیاء در سده‌های یازدهم تا سیزدهم. درباره محمد فصیح همین‌قدر می‌دانیم که اصالتاً تبریزی بوده و به قزوین کوچ کرده است و اعقابش در قزوین مانده‌اند.برخی از مشاهیر این خاندان عبارت‌اند از :1) میرمحمدمعصوم، فرزند محمد فصیح، فقیه و متکلم امامی، سرسلسله این خاندان. وی در 1007 در تبریز به دنیا آمد. ریاضیات را در قزوین نزد محمدباقر یزدی آموخت و فلسفه و کلام را از میرزا رفیع نائینی* فراگرفت و از وی اجازه روایت اخذ کرد (آقابزرگ طهرانی، 1411، ص 573؛ گلریز، ج 2، ص 283). محمدمعصوم در فقه، اصول، حدیث، حکمت و ریاضی تبحر داشت و محمدعلی جزینی از شاگردان او بود (رجوع کنید به حرّعاملی، قسم 2، ص 307؛ آقابزرگ طهرانی، 1372ش، ص 514). محمدمعصوم در 1091 در قزوین درگذشت و در امامزاده حسین دفن شد (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 6، ص 119).برخی از تألیفات او عبارت‌اند از: شرح اصول‌الکافی؛ الوَجیزة فی‌التوحید؛ مُنْتَخَبُ الْمِلل و النحل، گزیده اثر محمدبن عبدالکریم شهرستانی؛ حاشیه بر بخش الهیات شرح الاشارات و التنبیهات خواجه نصیرالدین طوسی؛ حاشیه بر شرح التذکرةالنصیریة عبدالعلی بیرجندی. شمس‌الدین محمد خفری و نیز جلال‌الدین محمد دوانی بر شرح جدید تجرید، اثر علی‌بن محمد قوشچی، حاشیه نوشته بودند و میرمحمدمعصوم بر حاشیه هر دو آنها حاشیه نوشته است (همان، ج 6، ص 67، 69، 112، 119، 143، ج 13، ص 100، ج 22، ص 438، ج 25، ص 52).2) سید محمدابراهیم (میر ابراهیما/ ابراهیم)، فرزند میرمحمدمعصوم، فقیه، حکیم و متکلم. وی در 1057 در قزوین به دنیا آمد. نزد پدر خود علم آموخت، سپس به اصفهان رفت و نزد استادان بزرگی چون محمدباقر مجلسی*، آقا جمال خوانساری*، جعفربن عبداللّه کَمَره‌ای (قاضی و شیخ‌الاسلام اصفهان) درس خواند و از دو استاد اول، اجازه روایت گرفت. سپس به قزوین بازگشت و به تدریس، افتا و تصدی امور دینی پرداخت. علاوه بر فرزندش محمدمهدی، شیخ‌عبدالنبی قزوینی (صاحب تتمیم امل‌الامل) و قطب‌الدین محمد ذهبی‌شیرازی نزد او درس خوانده بودند و از او روایت می‌کردند (همان، ج 21، ص 178؛ حسینی‌اشکوری، 1410، ص 8ـ9).محمدابراهیم در فقه و اصول و حکمت و کلام تبحر داشت و به فارسی و عربی شعر می‌سرود (رجوع کنید به گلریز، ج 2، ص 32؛ حسینی‌اشکوری، 1410، ص 9؛ شهیدی‌صالحی، 1372ش، ص 187). وی بسیار عابد، زاهد و محتاط بود (مدرس‌تبریزی، ج 4، ص 450) و کتابخانه بزرگی داشت که بسیاری از کتابهای آن را تصحیح و مقابله کرده یا بر آنها حاشیه نوشته بود. همچنین حدود هفتاد جلد کتاب تألیف یا استنساخ کرده بود (قزوینی، ص 53). محمدابراهیم در 1145 یا 1149 وفات یافت و در امامزاده حسین قزوین دفن شد (گلریز، ج 2، ص 32ـ33؛ حسینی‌اشکوری، همانجا).بعضی از مهم‌ترین تألیفات او عبارت‌اند از: تَحصیل الاطمینان، در شرح زُبْدةُالبیان محقق اردبیلی، که آقاجمال خوانساری بر آن تقریظی نگاشته است؛ حاشیه بر مدارک الاحکام سیدمحمد عاملی؛ سِلاح‌المؤمنین، منتخبی از دعاها و حرزها به فارسی؛ رسالة فی‌العلم الالهی؛ البداء؛ و شرح الصحیفةالسجادیة (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 1، ص 392، ج 3، ص 53، 396، ج 6، ص 196، ج 12، ص 209ـ210، ج 13، ص 346، ج 15، ص 317؛ نیز رجوع کنید به ج 6، ص 91، ج 20، ص 57، 63، 94).فرزندان ابراهیم نیز عالم و اهل فضل بودند. افزون بر سیدحسین (رجوع کنید به ادامه مقاله)، که از همه برجسته‌تر بود، دیگر فرزندان وی، سیداحمد، سید محمدمهدی، سیدعلی و سیدحسن بودند.سید احمد در علوم ادبی مهارت داشت و چون از علمای بزرگ قزوین به شمار می‌رفت، نادرشاه افشار وی را به گردهمایی دشتِ مغان در 1148 دعوت کرد (قزوینی، ص 65؛ آقابزرگ طهرانی، 1372ش، ص 44؛ نیز رجوع کنید به حسن امین، ج 6، ص 20).سیدمحمدمهدی در علوم عقلی، رجال و حدیث تبحر داشت (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 21، ص 178ـ179). او از طریق پدرش، و گاهی بدون واسطه، از علامه مجلسی روایت کرده است (رجوع کنید به نوری، ص 164). گفته‌اند محمدمهدی در حمله محمود افغان به پایتخت (اصفهان)، که در 1135 به سقوط آن انجامید، فتوای جهاد داده بود. وی در 1163 درگذشت (ورجاوند، دفتر3، ص 1979؛ زرآبادی، ص 129).سیدعلی در علوم غریبه، کلام، ریاضی و طب دست داشت (آقابزرگ طهرانی، 1372ش، ص 542؛ ورجاوند، همانجا).سیدحسن (متوفی 1198) منطق، حکمت، کلام، فقه، اصول و تفسیر را از برادران خود، محمدمهدی و حسین، آموخت. یکی از معروف‌ترین شاگردان او، آخوند ملاعلی نوری، استاد شهیر فلسفه در اصفهان (متوفی 1246) بود (قزوینی، ص 108؛ آقابزرگ طهرانی، 1372ش، ص 175). کتاب مجموعةالادعیة و الختوم از او برجای مانده است (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 1، ص 390).3) سیدحسین (میر حسینا/ حسین)، فرزند میرابراهیم. وی در حدود 1126 در قزوین به دنیا آمد. ابتدا نزد پدرش درس خواند. علوم عقلی و رجال و حدیث را از برادر خود، محمدمهدی، آموخت (همان، ج 21، ص 178ـ179). وی از نصراللّه حائری، حسین ماحوزی، محمدعلی جزینی و ملامحمدقاسم تنکابنی روایت نقل کرده است (محسن امین، ج 5، ص 414). سیدمحمد مهدی طباطبایی بحرالعلوم* و میرزا ابوالقاسم قمی* (صاحب قوانین‌الاصول) از او اجازه روایت داشتند (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 1، ص 138ـ 139، 180). سیدحسین معاصر شیخ یوسف بحرانی* بود و پس از احاطه برعلوم عقلی و نقلی، در حوزه علمیه قزوین به تدریس و افتا پرداخت (همان، ج 21، ص 179؛ شهیدی صالحی، 1373ش، ص 176).تراجم‌نویسان از حسینی قزوینی با عظمت بسیار یاد کرده‌اند (برای نمونه رجوع کنید به قزوینی، ص 130ـ131؛ خوانساری، ج 2، ص 365ـ 366). بحرالعلوم در اجازه خود به علی‌بن محمد بحرانی، سیدحسین را با اوصافی چون مایه افتخار عالمان، کوه رفیع دانش و ستون استوار فضل و بینش وصف کرده است (رجوع کنید به خوانساری، ج 2، ص 366). سرجان ملکم (ج 2، ص 225ـ 226) نیز وی را در زمره چهار مجتهد معروف ایرانِ آن زمان دانسته که پس از فوت هم از او با احترام یاد می‌شده است. زهد و تقوای او را ستوده‌اند (برای نمونه رجوع کنید به مدرس تبریزی، ج 4، ص 449). وی شعر نیز می‌سرود و نسیب تخلص می‌کرد (رجوع کنید به گلریز، ج 2، ص 428).سیدحسین در 1208 در قزوین درگذشت و در امامزاده حسین دفن شد (آقابزرگ طهرانی، 1404الف، قسم 1، ص 374؛ گلریز، ج 2، ص 35). مرقدش زیارتگاه مردم شده است (قمی، ج 1، ص 128؛ خوانساری، ج 2، ص 365).سیدحسین تألیفات بسیاری داشته، که از آن جمله است : الدّر (الدراری) الثمین، مشتمل بر چهل رساله در مسائل فقهی (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 2، ص 498، ج 8، ص 52، نیز رجوع کنید به ج 11، ص 242، ج 12، ص 48، ج 17، ص 99ـ100، ج 23، ص 244)؛ مُسْتَقصی الاجتهاد، در شرح ذخیرةالمعاد محقق سبزواری (برای نسخه‌های خطی آن رجوع کنید به مدرسی طباطبائی، ص 113)؛ البَراهینُ السَّداد فی شرح‌الارشاد، در شرح کتاب فقهی ارشاد الاذهان علامه حلّی؛ المعاملات، به فارسی؛ اللالی الثَّمینة و الدرَّاری الرزَّینة، در علم تراجم، که از منابعِ مؤلفِ اعیان‌الشیعة بوده است؛ تذکرةالعقول، در اصول دین؛ نظم‌البرهان فی سَمَط‌الایمان، منظومه‌ای در اعتقادات و اصول دین، که خود آن را شرح کرده است؛ دیوان اشعار (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 3، ص 81، ج 4، ص 40، ج 9، قسم 1، ص 246، ج 13، ص 277، ج 18، ص 258، ج 21، ص 13، 203، ج 24، ص 200ـ201)؛ رساله در اخلاق، به فارسی، که چندبار چاپ شده است (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 1، ص 373؛ زرآبادی، ص 131؛ برای آثار دیگر رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 4، ص 40، ج 11، ص170، ج 22، ص260ـ 261، ج 15، ص 297، ج 24، ص 39، ج 26، ص 249).معروف‌ترین اثر سیدحسین، معارج الاحکام فی شرح مسالک الافهام و شرایع الاسلام است که شرحی است استدلالی و مبسوط بر شرایع‌الاسلام محقق حلّی، با توجه به آرای شهیدثانی در مسالک الافهام. وی که مسالک الافهام را برای برخی شاگردانش تدریس می‌کرد، به درخواست برادرش، سیدحسن، آن مباحث را در این اثر گردآورد. معارج‌الاحکام، که جامع همه ابواب فقه است، از مهم‌ترین منابع مکتب فقهی قزوین به شمار می‌رود. فصل سوم مقدمه مهم کتاب، تلخیصی است از جامع‌الرواة محمدبن علی اردبیلی و مشترکات یا هدایةالمحدّثین الی طریقةالمحمدین تألیف محمدامین‌بن محمدعلی کاظمی. سیدحسین در پایان مقدمه، منابعی را که برای نگارش کتاب استفاده کرده، بررسی نموده و به شرح‌حال بسیاری از علمای متقدم و متأخر، از جمله مشایخ خود و پدرش، پرداخته است (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 21، ص178ـ179، ج 22، ص 204؛ حسینی‌اشکوری، 1354ـ 1376ش، ج5، ص287؛ شهیدی صالحی، 1373ش، ص177؛ برای نسخه‌های خطی آن رجوع کنید به مدرسی طباطبائی، ص91).4) سید عبدالجواد، فرزند سیدحسین. تاریخ تولد او معلوم نیست. ابتدا نزد پدرش و دیگر علمای قزوین، از جمله ملّامحمد صالح برغانی*، درس خواند. سپس به کربلا رفت و بعد از تکمیل مدارج علمی، به قزوین بازگشت و به تدریس و تصدی امور دینی پرداخت. وی داماد استادش، سیدمحمد مجاهد*، بود و یازده پسر داشت که همگی از علما بودند. او در 1278 وفات کرد. خاندان حاج سیدجوادی قزوین بدو منسوب‌اند (آقابزرگ طهرانی، 1404الف، قسم 1، ص 281؛ همو، 1411، ص 572؛ حسن امین، ج 3، ص 117؛ ورجاوند، دفتر3، ص 1979). از این خاندان علما و چهره‌های سرشناسی برخاسته‌اند از جمله سیدمهدی، نوه عبدالجواد، عالم دینی، نماینده مردم قزوین در دوره چهاردهم مجلس و عضو جبهه ملی (متوفی 1342ش) و سیدعباس، مدرّس حوزه علمیه قزوین و مفسر قرآن (متوفی 1363ش/1404)از جمله نوه‌های او، سیدجعفر است. وی تحصیل خود را در قزوین آغاز کرد، سپس به نجف رفت و نزد شیخ مرتضی انصاری و سیدحسین کوه‌کمری به تحصیل ادامه داد. پس از آن به قزوین بازگشت و به خدمات دینی اشتغال یافت. وی در 1316 درگذشت. آثاری از او به‌جا مانده‌است (رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ص 218؛ آقابزرگ طهرانی، 1404ب، قسم 1، ص 288).فرزند جعفر، سیدحسین معروف به مجتهد خیابانی، نیز عالم دینی بود. وی ابتدا در قزوین به تحصیل پرداخت و سپس به عتبات رفت و از درس فقهایی مانند آخوند خراسانی بهره برد. پس از آن به قزوین بازگشت و به تدریس علوم دینی پرداخت و زعامت دینی یافت. سیدحسین از مشروطه‌خواهان بود. وی در 1312ش/1352 در قزوین فوت کرد (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، همانجا؛ ورجاوند، دفتر3، ص 1979ـ1980).5) فاطمه خانم، دختر سید حسین بن میرابراهیم. او در حدود 1172 در قزوین به دنیا آمد. ابتدا نزد پدر و عموی خود، سیدحسن، درس خواند و بعد از ازدواج با شیخ محمدعلی قزوینی، فقه و اصول را نزد او آموخت. فاطمه خانم زنی دانشمند، باتقوا و حافظ قرآن بود و در علوم عقلی و نقلی تبحر داشت. او در حدود 1260 درگذشت و در امامزاده حسین قزوین دفن شد (حسن امین، ج 3، ص 159). ملاعبدالوهاب قزوینی ملقب به شریف، که از علمای بزرگ قزوین در عهد محمدشاه قاجار بود، فرزند همین بانو بوده است (برای تشریح حال وی رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1404الف، قسم 2، ص 809ـ813؛ حسن‌امین، ج 3، ص 136ـ137).منابع : محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف‌الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ همو، طبقات اعلام الشیعة: الروضة النضرة فی علماء الماة الحادیة عشرة، بیروت 1411/1990؛ همان: الکرام البررة، مشهد 1404الف؛ همان : الکواکب المنتشرة فی‌القرن الثانی بعدالعشرة، چاپ علی‌نقی منزوی، تهران 1372ش؛ همان: نقباء البشر فی‌القرن الرابع‌عشر، مشهد 1404ب؛ محمدحسن‌بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج 1، تهران: اساطیر، 1363ش؛ حسن امین، مستدرکات اعیان الشیعة، بیروت 1408ـ1416/ 1987ـ1996؛ محسن امین؛ محمدبن حسن حرّعاملی، امل‌الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد ] 1965[، چاپ افست قم 1362ش؛ احمد حسینی اشکوری، تلامذة العلامة المجلسی و المجازون منه، چاپ محمود مرعشی، قم 1410؛ همو، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی، قم 1354ـ 1376ش؛ خوانساری؛ جمال‌الدین زرآبادی، «میرحسینا و رساله‌ای در علم کلام از او»، در نسیم فرهنگ و هنر و ادب قزوین، دفتر2، به کوشش محمدعلی حضرتی، قزوین: بنیاد فرهنگی قزوین‌ شناسی، 1376ش؛ عبدالحسین شهیدی صالحی، «سهم حوزه علمیه قزوین در نهضت فقه جعفری »، حوزه، سال 11، ش 6 (بهمن و اسفند 1373)؛ همو، «مدرسه فلسفی قزوین در عصر صفوی: جنبشهای فکری و اصولی و اخباری»، حوزه، سال 10، ش 4 (مهر و آبان 1372)؛ عبدالنبی‌بن محمدتقی قزوینی، تتمیم امل الآمل، چاپ احمد حسینی، قم 1407؛ عباس قمی، فوائد الرضویه: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران [? 1327ش[؛ محمدعلی گلریز، مینودر، یا، باب‌الجنه قزوین ، ]قزوین[ 1368ش؛ محمدعلی مدرس‌تبریزی، ریحانةالادب، تهران 1369ش؛ سیدحسین مدرسی طباطبائی، مقدمه‌ای برفقه شیعه: کلیات و کتابشناسی، ترجمه محمد آصف‌فکرت، مشهد 1368ش؛ جان‌ملکم، تاریخ ایران، ترجمه اسماعیل حیرت، چاپ افست تهران 1362ش؛ حسین‌بن محمدتقی نوری، فیض قدسی: زندگینامه علامه محمدباقر مجلسی (1037ـ 1110ه .ق)، ترجمه جعفر نبوی، تهران 1374ش؛ پرویز ورجاوند، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران 1377ش.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 13
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده