حسن طاهربن کمال عباسی جونپوری، صوفی، عالم و فقیه قرن دهم در شبهقاره. طاهر، پدر حسن، در اصل از مُلتان بود که برای تحصیل علم به شهر بِهار*، در نزدیکی دهلی، رفت. حسن در این شهر متولد شد (عبدالحق دهلوی، ص 388؛ غلام سرور لاهوری، ج1، ص409). در جوانی، به همراه خانوادهاش، به جونپور* رفت و نزد قاضی شهابالدین دولتآبادی به فراگیری علم پرداخت. در آنجا به تصوف گرایش یافت و به صحبت با درویشان روی آورد (عبدالحق دهلوی، همانجا؛ حسنی لکهنوی، ج 4، ص 78). در همین ایام، با وجود مخالفت پدرش، نزد یکی از مشایخ عصر به خواندن فصوصالحکم ابنعربی پرداخت، اما مدتی نگذشت که رضایت پدر خود را جلب کرد (عبدالحق دهلوی؛ غلام سرور لاهوری، همانجاها). پس از آن مرید حامدبن ابوحامد چشتی مانکپوری (مشهور به راجی حامد شه/ شاه، متوفی 901) شد و طریقت چشتیه را از او اخذ کرد (عبدالحق دهلوی، ص 388ـ389؛ غلام سرور لاهوری، ج 1، ص 409ـ410)؛ بنابراین، نسب سلسله حسن از همین طریق، با پنج واسطه، به نظامالدین اولیاء* می رسد (رجوع کنید به دهلوی کشمیری همدانی، ص 102).حسن نزد راجی حامد شاه بسیار مقبول بود تا جایی که راجی او را حجت محکمی در روز قیامت برای خود می دانست (حسنی لکهنوی، همانجا). وی حسن را به کمال الحق یا کمالاللّه ملقب کرد (رجوع کنید به لعلی بدخشی، ص 1125؛ حسنی لکهنوی، همانجا). علاوه بر این، حسن تحت تربیت معنوی بهاءالدین جونپوری قرارگرفت و پس از مدتی خلیفه راجی سید نور شد (عبدالحق دهلوی، ص 388؛ لعلی بدخشی، همانجا).از علمای همعصر حسن طاهر، مولانااِلهداد بود که او نیز، به درخواست حسن، مرید راجی حامد شاه شد (عبدالحق دهلوی، ص 392؛ دهلوی کشمیری همدانی، همانجا). سلطان سکندر لودی، به سبب حمایتی که حسن از او می کرد، سخت به وی معتقد بود و از همینرو حسن را به دهلی دعوت کرد. حسن نیز با خانواده خود به دهلی رفت و در کوشکِ بِجَی مَندِل، که برج حصار سلطان محمدبن تُغلُق بود، سکونت یافت و در 909 در همانجا درگذشت (عبدالحق دهلوی، ص 389؛ دهلوی کشمیری همدانی، همانجا). گفته شده است که او با شنیدن یک رباعی به سماع برخاست و سپس رو به قبله کرد و جان داد (لعلی بدخشی، ص 1126). از او فرزندانی به جاماند که برجستهترین آنها شیخ محمدحسن بود. با اینکه حسن به سلسله چشتیه منسوب است، فرزند او به سلسله قادریه نسبت داده شده است (عبدالحق دهلوی، ص470؛ حنیف، ذیل "Hasan, Shaikh "Muhammad).حسن طاهر رسائلی در سیر و سلوک و توحید داشته که از آنها فقط به رساله فارسی مفتاحالفیض اشاره شده است. این رساله شامل دو قسم است: تصوف، و اصطلاحات صوفیان (عبدالحق دهلوی، ص 389؛ منزوی، ج 3، ص 1963). قسمتهایی از مفتاح در اخبارالاخیار عبدالحق دهلوی (ص389ـ 391) و کلماتالصادقین دهلوی کشمیری همدانی (ص 103) آمده است (برای نسخههای آن رجوع کنید به منزوی، همانجا؛ تسبیحی، ج 1، ص 110؛ هندستان کی کتابخانون مین مخطوطاتِ تصوّف، ص 91).منابع : محمدحسین تسبیحی، کتابخانههای پاکستان، ج 1، اسلامآباد 1355ش؛ عبدالحی حسنی لکهنوی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، ج 4، حیدرآباد، دکن 1410/1989؛ محمدصادق دهلوی کشمیری همدانی، کلماتالصادقین: تذکره صوفیان مدفون در دهلی تا سال 1023 هجری قمری، چاپ محمد سلیم اختر، لاهور 1988؛ عبدالحق دهلوی، اخبارالاخیار فی اسرار الابرار، چاپ علیم اشرفخان، تهران 1383ش؛ غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، کانپور 1332/1914؛ لعلبیگبن شاه قلی سلطان لعلی بدخشی، ثمرات القدس من شجرات الانس، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران 1376ش؛ احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، اسلامآباد 1362ـ1370ش؛ هندستان کی کتابخانون مین مخطوطاتِ تصوّف: فارسی و عربی، در تصوّف بَرّ صَغیر مین : تصوّف کی نادر مخطوطات پرجنوبی ایشیائی علاقائی سمینار منعقده 1985 کی مقالات، پتنه: خدابخش اوریننل پبلک لائبریری، 1992؛N. Hanif, Biographical encyclopaedia of Sufis (South Asia), New Delhi 2000.