حسنبن سُفیان نَسَوی، محدّث و فقیه خراسانی در قرن سوم. اصل او از روستای بالوز در سه فرسخی نسا، از شهرهای خراسان، بود (ابنعساکر،ج 13، ص 105؛ ابننقطه، ص 231) و ازاینرو وی را نسوی یا نسایی و بالوزی خواندهاند (رجوع کنید به ابنابی حاتم، ج 3، ص 16؛ سمعانی، ج 1، ص270). کنیهاش ابوالعباس بود که استادش، ابوالحسن علی بن حجر سعدی (متوفی 244)، آن را به وی داد (سمعانی، همانجا؛ ابنعساکر، ج 13، ص 101). تاریخ ولادت او مشخص نیست. چون سمعانی (همانجا؛ نیز رجوع کنید به زرکلی، ج 2، ص 192) وفات وی را در 303 در نود و چند سالگی ذکر کرده، خطای ذهبی (1403، ج 14، ص 157)، که تولد او را در سال دویست و هشتاد و اندی دانسته است، روشن میشود.نسوی برای کسبعلم سفرهای زیادی کرد و از بسیاری حدیث شنید و روایت کرد، از جمله در مرو از اسحاقبن راهویه، در بلخ از قتیبةبن سعید، در بغداد از احمدبن حنبل و یحیی بن مَعین، در بصره از ابراهیمبن حجاج سامی، در کوفه از ابوبکربن ابی شَیْبَه عَبْسی، در مکه از ابراهیمبن منذر خَرامی، در مدینه از ابومُصعب احمدبن ابی بکر زهری، در مصر از حرملةبن یحیی تُجیبی*، و در دمشق از ابوولید هشامبنعمار سلمی (ابنابی حاتم؛ سمعانی؛ ابنعساکر، همانجاها؛ ابننقطه، ص230ـ 231). وی حافظ و محدّث و راوی آثار و مصنفات محدّثان پیش از خود در خراسان بود. مصنفات عبداللّهبن مبارک را از حبانبن موسی، مُوَطّأ مالک را از حرملةبن یحیی، امهات آثار کوفه را از ابی بکربن ابیشیبه، سنن را از مسیببن واضح، تفسیر را از محمدبن ابی بکر مقدمی و بیشتر مسند ابنراهویه را روایت میکرد و بسیاری برای شنیدن حدیث و آموختن فقه از وی، به سویش سفر میکردند (سمعانی، همانجا؛ ابنعدیم، ج 5، ص 2367).برخی از شاگردان وی عبارت بودند از: ابوبکر محمدبن اسحاقبن خزیمه، که از اقران او بود؛ ابوحاتم محمدبن حبّان بستی؛ ابوبکر احمدبن ابراهیم اسماعیلی؛ ابواحمدعبداللّهبن عدی جرجانی؛ ابوبکر محمدبن حسن نقاش؛ ابوبکرعبداللّهبن محمدبن مسلم اسفرائینی؛ ابوعبداللّه محمدبن یعقوب شیبانی (سمعانی، همانجا؛ ابنعساکر، ج 13، ص 99ـ100؛ ابننقطه، ص 232؛ ابنعدیم، ج 5، ص 2364ـ2365؛ ذهبی، 1376ـ 1377، ج 3، ص 895).ابنابی حاتِم (همانجا)، حاکم نیشابوری (رجوع کنید به ابنعساکر، ج 13، ص 105)، ابنحِبّان (ج 8، ص 171) و ذهبی (1963ـ 1964، ج 1، ص 492) او را توثیق کرده و دانش و دینداری او را ستودهاند، هرچند ابوعمرو حِیَری نقل حدیث وی را برای کسب روزی دانسته است (همو، 1376ـ1377، ج 2، ص 708). درباره ضبط وی گفتهاند که در نود سالگی برخی حفاظ او را به قلب در اسانید احادیث آزمودند و او آنها را اصلاح کرد (رجوع کنید به ابنعساکر، ج13، ص 102؛ ابنجوزی، ج 6، ص 135؛ ابننقطه، همانجا). وی در اواخر عمر در زادگاه خود سکنا گزید و در همانجا از دنیا رفت. مقبره وی در آنجا زیارتگاه بوده است (سمعانی، همانجا؛ یاقوت حموی، ذیل «بالوز»).مسندهای سهگانه (المسندالکبیر، الجامع و المعجم) به وی منسوباند (سمعانی، همانجا؛ ابنعساکر، ج 13، ص 105؛ ابننقطه، ص 231) که ظاهرآ از هیچ یک اثری در دست نیست؛ البته ابنحجر عسقلانی (1407، ج 1، ص 4) بخشهایی از آنها را در دست داشته و در کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص200، ج 2، ص 92، 96، ج 4، ص 139)، از مطالب آنها بسیار بهره گرفته است. حسنبن سفیان کتابی به نام اربعین، در 27 باب در فقه و اخلاق، دارد که از طریق ابنصلاح (متوفی 643) روایت شده و با تحقیق محمدبن ناصر عجمی در 1414 در بیروت به چاپ رسیده است. همچنین پارههایی از مسند منسوب به ابنمبارک به روایت وی در کتابخانه ظاهریه دمشق موجود است (البانی، ص 103ـ104).منابع : ابنابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن 1371ـ 1373/ 1952ـ 1953، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنحبان، کتاب الثقات، حیدرآباد ، دکن 1393ـ1403/ 1973ـ1983، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ ابنحجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر 1328، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ همو، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، چاپ حبیبالرحمان اعظیمی، بیروت 1407/1987؛ ابنعدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، چاپ سهیل زکار، بیروت [?1408/ 1988[؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ 1421/ 1995ـ 2001؛ ابننقطه، التقیید لمعرفة رواة السنن و المسانید، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت 1408/1988؛ محمد ناصرالدین البانی، فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریة: المنتخب من مخطوطات الحدیث، دمشق 1390/1970؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1424/ 2003؛ همو، سیر اعلام النبلاء، ج 14، چاپ شعیب ارنؤوط و اکرم بوشی، بیروت 1403/ 1983؛ همو، کتاب تذکرةالحفاظ، حیدرآباد، دکن 1376ـ 1377/ 1956ـ1958، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ همو، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت 1999؛ سمعانی؛ یاقوت حموی.