حسن فهمی افندی، شیخالاسلام عثمانی. وی در 1210 در آقشهر، در ولایت قونیه، به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در زادگاه خود، در قونیه و استانبول ادامه تحصیل داد و با کسب رتبه اول در امتحانات علوم دینی، در مسجد ایاصوفیه به تدریس پرداخت. موفقیت وی در تدریس سبب شد که به معلمی دروس قواعد و ادبیات عربی شاهزاده عبدالعزیز، ولیعهد عثمانی، منصوب گردد (د. ا. د. ترک، ذیل مادّه).با جلوس عبدالعزیز بر تخت سلطنت در 16 ذیحجه 1277 (دانشمند، ج 4، ص 197)، بر نفوذ و اعتبار حسن فهمی افندی افزوده شد، بهویژه پس از اینکه به فرمان شاه در رمضان 1278 عنوان «معلم سلطانی» گرفت. وی در 7 محرّم 1285 به مقام شیخالاسلامی رسید و صد و دهمین شیخالاسلام عثمانی شد؛ وی سومین و آخرین شیخالاسلامی بود، که به مناسبت داشتن عناوین معلم سلطانی و شیخالاسلامی، عنوان جامعالریاستین نیز داشت (د. ا. د. ترک، همانجا؛ د. ترک، ذیل مادّه).دوره نخست شیخالاسلامی وی همزمان با پنجمین و واپسین دوره صدراعظمی عالی پاشا (متوفی جمادی الآخره 1288)، از رجال اصلاحطلب عصر تنظیمات*، بود (رجوع کنید به کارال، ج 7، ص 125ـ127). فهمی افندی در این دوره، که تقریباً سه سال و نیم طول کشید، برای جلوگیری از اِعمال محدودیت ناشی از اصلاحات غربگرایانه، در حوزه مسئولیتها و اختیارات حقوقی و آموزشی نهاد شیخالاسلامی فعالیت کرد. وی کوشید تدوین مجلة الاحکام العدلیة (مجموعه قوانین مدنی که براساس فقه حنفی تألیف و تدوین می شد) را زیرنظر شیخالاسلام، که در رأس باب مشیخت یا باب فتوا بود، درآورد (رجوع کنید به برکس، ص 226ـ227). وی همچنین در کار دارالفنون عثمانی که دومین بار در 19 ذیقعده 1286 افتتاح گردید، موانعی ایجاد می کرد. سخنرانی سیدجمالالدین اسدآبادی در افتتاحیه آن، که درباره اهمیت علم و تعلیم در تمدن اسلامی و اهمیت تأسیس دارالفنون در استانبول، مرکز خلافت اسلامی بود (احسان اوغلو، ص 720ـ722)، به بلوایی منجر شد که گویا حسن فهمی افندی شیخالاسلام در آن نقش داشت. این بلوا موجب تعطیل دارالفنون و رفتن سیدجمال از استانبول به قاهره گردید (رئیسنیا، ج 2، ص 603؛ الگار، ص 194ـ196؛ احسان اوغلو، ص 727ـ730؛ برکس، ص 240ـ241، 251).حسن فهمی افندی ده روز پس از مرگ عالی پاشا، صدراعظمی که از وی حمایت می کرد، یعنی در 2 رجب 1288 از مقام شیخالاسلامی معزول گردید ولی بار دیگر در 4 جمادی الآخره 1291 به مقام شیخالاسلامی منصوب شد (د.ا.د. ترک، همانجا). وی اینبار نیز هیچ فرصتی را برای مبارزه با جودتپاشا (رئیس جمعیت مجله احکام عدلیه) از دست نداد. حسن فهمی افندی، جودتپاشا را به علت انتقال جمعیت مجله احکام عدلیه از بابِ فتوا یا بابِ مشیخت* به بابعالی* که زیرنظر صدراعظم بود، مقصر میدانست (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). سرانجام، بر اثر مخالفت شیخالاسلام و برخی دیگر، جودتپاشا در اواخر محرّم 1287 عزل شد و جمعیت مجله احکام عدلیه به باب مشیخت انتقال یافت؛ اما چون کتاب الودیعه ــکه جلد ششم مجله بود و پس از عزل جودتپاشا تدوین شد و انتشار یافت ــ به علت وجود اشکالات و نقایص تدوینی و محتوایی با انتقادات محافل علمی روبهرو گردید، جودتپاشا چند روز پیش از برکناری فهمی افندی از دوره اول شیخالاسلامی اش، دوباره به ریاست جمعیت برگردانده شد (د.ا. د. ترک، ذیل «جودتپاشا» و «مجله احکام عدلیه»).به رغم مخالفتهای حسن فهمی افندی در دوره دوم شیخالاسلامی اش، که بیش از یک سال و ده ماه طول نکشید، کار تألیف و تدوین و انتشار مجله همچنان ادامه یافت (د. اسلام، همانجا) و دوره شانزده جلدی آن در حدود چهارماه پس از به پایان رسیدن دوره دوم شیخالاسلامی وی منتشر و به اجرا گذاشته شد (د. ا. د. ترک، ذیل «مجله احکام عدلیه»). حدود هشت و نیم ماه از شیخالاسلامی وی، در دوره صدارت محمود ندیمپاشا (که از 24 رجب 1292 آغاز شد) گذشت. در این دوره، بهعلت وقوع قیام هرزگوین و بلغارستان که آشوبهایی را در سراسر قلمرو عثمانی در شبهجزیره بالکان درپی داشت، تشدید مداخلات خارجی در امور داخلی حکومتِ رو به زوال، تحول و تبدیل افکار عمومی اروپا برضد عثمانی و وخامت اوضاع اقتصادی، نارضایتی عمومی در هر سوی عثمانی ظاهر گردید و روحیه ضد مسیحی، بهویژه در استانبول قوّت گرفت (کارال، ج7، ص101؛ دانشمند، ج 4، ص 249). یکی از علل قوّتگیری روحیه ضد مسیحی، وابستگی آشکار محمود ندیمپاشا به روسیه و گوش سپردن به رهنمودهای سفیر آن کشور در استانبول بود. مناسبات نزدیک حسن فهمی افندی شیخالاسلام با محمود ندیمپاشا و همراهی اش با وی، سبب شد که مردم او را نیز در بحرانی که گریبانگیر کشور شده بود، سهیم و مسئول بدانند (کارال، ج 7، ص 140ـ141). در چنین اوضاعی، گروهی از طلاب علوم دینی مدارس بزرگ استانبول (بیشترشان از مهاجران روم ایلی)، خواستار برکناری صدراعظم و شیخالاسلام عثمانی شدند (دانشمند، ج 4، ص 254). بنابراین، سلطان در 16 ربیعالآخر 1293 آن دو را عزل کرد (د. ا. د. ترک، ذیل مادّه). داویسون احتمال داده است که تأثیر و نفوذ سیدجمالالدین اسدآبادی در میان علما و طلاب هم از علل محبوبیت نداشتن حسن فهمی افندی در بین آنان بوده باشد (رجوع کنید به د. اسلام، همانجا). در 1294، حسن فهمی افندی وادار به اقامت در مدینه شد و تا زمان مرگش در 1298، در آن شهر به عبادت و مطالعه مشغول بود.حسن فهمی افندی به زبانهای فارسی و عربی تسلط داشت و در فقه، کلام، منطق و ادبیات عربی دارای اطلاعات عمیق بود و آثار متنوعی در موضوعات مختلف به زبان عربی تألیف کرد. برخی از رسالات او را پسرش، علی حیدرالزهدی، به صورت مجموعههای رسائل در 1285 و 1292 در استانبول چاپ سنگی کرده است (رجوع کنید به د. ا. د. ترک، همانجا).منابع : رحیم رئیسنیا، ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم، تبریز 1374ش؛Hamid Algar, Religion and state in Iran, 1785-1906: the role of the ulama in the Qajar Period, Berkeley, Calif. 1969; Niyazi Berkes, Turkiye'de Cagdaslama, ed. Ahmet Kuyas, Istanbul 2004; Ismail Hami Danismend, Izahli Osmanli tarihi kronolojisi, Istanbul 1971-1972; EI2, s.v. "Hasan Fehmi Efendi" (by B. Lewis); Ekmeledin Ihsanoglu, "Darulfunun tarihcesine giris", Belletten, no.210 (Aug. 1990); Enver Ziya Karal, Osmanli tarihi, vol.7, Ankara 2003; TA, s.v. "Hasan Fehmi Efendi"; TDVIA, s.vv. "Cevdet Pasa" (by Yusuf Halacoglu and M. Akif Aydin), "Hasan Fehmi Efendi" (by Mehmet Ipsirli and Ilyas Celebi), "Mecelle-i ahkam-i adliyye" (by M. Akif Aydin).