بهتان ، واژهای قرآنی و حدیثی با مفهوم اخلاقی. این واژه از مادة «بهت» به معنای متحیّرساختن و شدن، عاجز و ناتوان شدن، و در لغت به معانیِ کذب، دروغ بستن و افترا زدن است (ابنفارس؛ شرتونی؛ طریحی؛ راغب اصفهانی؛ شعرانی؛ ابنمنظور؛ فراهیدی؛ محقّق، ذیل «بهت»). بهتان در اصطلاح قرآن، حدیث و اخلاق به دروغ نسبت دادن گناه یا خطا به دیگری است (رجوع کنید به ابنفارس؛ شرتونی؛ طریحی؛ راغب اصفهانی؛ شعرانی؛ ابنمنظور؛ محقّق، همانجاها؛ نراقی، ج 2، ص 315؛ نیز برای احادیث رجوع کنید به ادامة مقاله). بنابر منابع لغت و تفسیر، بهتان از آن رو بر افترا و دروغ بستن اطلاق میشود که چنین کاری شنونده یا فرد مورد افترا را مبهوت و متحیّر میسازد. برخی منابع مزبور (شرتونی؛ طریحی؛ شعرانی، همانجاها)، مراد از بهتان را صرفاً افترا و کذبی میدانند که موجب بهت و حیرت شود.واژة «بهتان» در قرآن کریم ششبار آمده است. همچنانکه نراقی (همانجا) متذکّر شده، مفهوم قرآنیِ بهتان در آیة 112 سوره نساء بیان شده، که در آن انتساب خطا و گناهان خود به فرد بیگناه بهتان تلقّی شده است (دربارة آرای مفسّران رجوع کنید به طبرسی، 1408؛ همو، 1379؛ طباطبائی؛ قرطبی؛ زمخشری، ذیل آیه). برخی مفسران (قرطبی، ذیل احزاب:58) مفاد آیة 58 سورة احزاب را، که آزار مؤمنان را بدون آنکه جرمی مرتکب شده باشند بهتان تلقّی کرده، مشابه آیة مذکور میدانند. بعضی تفاسیر این آیه را متضمّن تشبیه جرم ایذاء به بهتان دانسته (رجوع کنید به طبرسی، 1408؛ طباطبائی، ذیل آیه) و برخی دیگر مراد آن را آزار زبانی شمردهاند که از مصادیق بهتان است (طبرسی، 1408؛ همو، 1379، ذیل آیه).در برخی آیات، مصادیقی از بهتان ذکر و نکوهیده شده است؛ از جمله در دو آیة 156 سورة نساء و 16 سورة نور دربارة سخن بنیاسرائیل دربارة مریم علیهاالسلام و اتّهام فحشا به وی و نیز ماجرای اِفک * ، تعبیر «بهتان عظیم» به کار رفته است (رجوع کنید به همان تفاسیر؛ زمخشری، ذیل این دو آیه). مراد از بهتان در آیة بیستم سورة نساء ظاهراً نسبت فحشا به زوجه از سوی زوج یا نسبت دروغ میباشد (رجوع کنید به زمخشری، ذیل آیه). به گفتة طباطبائی (ذیل نساء:20) کاربرد «بهتان» در مورد دروغ از آن جهت است که غالباً بهتان متضمّن کذب هم هست. همچنین در آیة دوازدهم سورة ممتحنه، بنابر تفاسیر، مفهوم بهتان انتسابِ کودک پیدا شده (لقیط) یا ناشی از زنا، از سوی زن به شوهر است (برای تفصیل اقوال رجوع کنید به همان تفاسیر، ذیل آیه).در احادیث نیز بهتان به همین مفهوم عام به کار رفته و بدان تصریح شده است (مثلاً: والبُهت'انُ اَنْ تقولَ فیهِ م'ا لَیْسَ فیه؛ رجوع کنید به کلینی، ج 2، ص 358، حدیث 6 ، 7؛ حرّعاملی، ج 8، ص 603ـ 604، حدیث 2، ص 604 ، حدیث 3؛ نیز برای احادیث اهلسنّت رجوع کنید به ونسینک، ذیل «بهت»). در احادیثِ متعدّدی، از جمله در سفارش پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم به ابوذر، بهتان با غیبت مقایسه شده و آمده که غیبت ابراز و آشکار کردن چیزی است که در وجود مؤمن پنهان و مخفی است، ولی بهتان انتساب چیزی به مؤمن از روی دروغ است (حرّعاملی، ج 8، ص 598 ـ 599، حدیث 9، ص 600، حدیث 14، ص 602ـ603، حدیث 22؛ کلینی، همانجا). در احادیث، بر بزرگیِ گناه بهتان و عقوبت سنگین اخروی آن تأکید شده است (رجوع کنید به مجلسی، ج72، ص 194، حدیث 3، 5، 6؛ کلینی، ج2، ص357ـ358، حدیث 5؛ حرّعاملی، ج 8، ص 528، حدیث 7، ص 603ـ604، حدیث 1، 2). به گفتة نراقی (ج 2، ص 324) گناه بهتان از غیبت و دروغ بزرگتر است و، علاوه بر احادیث خاصّ بهتان، احادیث وارده دربارة نکوهش «گناهان ناشی از زبان» نیز بر حرمت و ذمّ بهتان دلالت دارد.منابع: ابنفارس، معجم مقاییس اللغة ، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم 1404؛ ابنمنظور، لسان العرب ، قم 1363 ش؛ محمدبن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسایل الشریعة ، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت 1403/1983؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سید کیلانی، بیروت [ بیتا. ] ؛ محمودبن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ، بیروت [ بیتا. ] ؛ سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشّوارد ، قم 1403؛ ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، یا، دائرةالمعارف لغات قرآن مجید ، تهران 1398؛ محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1390ـ1394/ 1971ـ 1974؛ فضلبن حسن طبرسی، جوامع الجامع فی تفسیر قرآن المجید ، تبریز 1379؛ همو، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضلالله یزدی طباطبائی، بیروت 1408/1988؛ فخرالدینبن محمد طریحی، مجمع البحرین ، چاپ احمد حسینی، تهران 1362 ش؛ خلیلبن احمد فراهیدی، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم 1409؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، ج 5، بیروت 1965، ج 14، قاهره 1967، چاپ افست تهران 1364 ش؛ محمدبن یعقوب کلینی، الکافی ، چاپ علیاکبر غفاری، تهران 1381ـ 1388؛ محمدباقربن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛ محمد باقر محقق، دائرةالفرائد در فرهنگ قرآن ، ج 1، تهران [ بیتا. ] ؛ مهدیبن ابیذر نراقی، جامع السعادات ، بیروت 1408/ 1988؛ آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی ، لیدن 1936ـ1969.