بوعلیقلندر ، شرفالدین پانیپتی، از عارفان و شاعران شبهقاره در قرن هفتم و هشتم. قلندر لقب او بوده است (مدرس تبریزی، ج 3، ص 200). او را قطب ابدال نیز دانستهاند. سلسلة نسبش با چند واسطه به ابوحنیفه نعمانبن ثابت کوفی (متوفی 150) میرسد (چشتی عثمانی، ص 190). برخی، به اشتباه، پدر وی را شیخ فخرالدّین عراقی صاحب لمعات دانستهاند، در حالی که پدر او سالار فخرالدین عراقی است. سالار فخرالدین از موطن خود در نواحی کرمان به هند مهاجرت کرد و در شهر پانیپت اقامت گزید. مادر او نیز، بیبیحافظ جمال، خواهر شاه محمد کرمانی از اسلاف شاه نعمتالله ولی، بوده است (خیرآبادی، ص 171ـ172، 175ـ176؛ غلام سرور لاهوری، ج 1، ص 114).بوعلی قلندر در 602 یا 605 ولادت یافت (خیرآبادی، ص 176؛ بوعلیقلندر، 1360 ش، مقدمة میرطاهر، ص 5). دربارة این که زادگاه او پانیپت بوده یا نه اختلاف هست (خیرآبادی، همانجا؛ میرحسین دوست سنبهلی، ص 162). وی گاه در پانیپت، گاه در کَرنال سکونت داشته است (هدایت، ص 97). بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی در پانیپت، برای ادامة تحصیل به دهلی رفت و در همانجا نیز به تدریس و ارشاد دینی مشغول شد (امین احمد رازی، ج1، ص352؛ چشتی عثمانی، همانجا؛ خیرآبادی، ص 177). بعدها، بر اثر جذبههای معنوی، از اشتغال به درس و بحث چشم پوشید، کتابها را در آب انداخت و قلندری پیشه کرد، به ممالک مختلف سفر کرد و از عرفا و بزرگان مختلف کسب فیض نمود. گفتهاند مدتی در قونیه از محضر شمس تبریزی و مولوی استفاده کرد و از آنان خرقه گرفت (هدایت، همانجا؛ بوعلی قلندر، 1399، مقدمة تفهیمی، ص 21؛ محدث دهلوی، ص 124؛ حسنی، ج 2، ص 4)، سپس به پانیپت رفت و به ارشاد خلق و تبلیغ اسلام پرداخت. در نتیجة مساعی او بسیاری از کافران و مشرکان به دین اسلام مشرف شدند (چشتی عثمانی، همانجا؛ خیرآبادی، ص 179؛ بوعلی قلندر، 1399، مقدمة تفهیمی، همانجاها).بوعلی قلندر اواخر عمر را بیشتر در حالت سُکر و استغراق گذراند و در رمضان 723یا724 وفات یافت و در کرنال دفن شد، اما بعدها جسد او را به پانیپت انتقال دادند، ازینرو هر دو جا زیارتگاه مردم است (امین احمد رازی، همانجا؛ چشتی عثمانی، ص 191؛ محدث دهلوی، ص 125؛ حسنی، ج 2، ص 3).دربارة سلسلة طریقت بوعلی قلندر گزارشهای متفاوتی هست؛ بعضی وی را با چند واسطه، پیرو قطبالدین بختیار اوشی کاکی (متوفی 634)، و برخی پیرو شیخ نظامالدین اولیا بداؤنی (متوفی 725) دانستهاند. بنابراین گزارشها او از مشایخ سلسلة چشتیه است، و شاخهای از سلسلة چشتیه به نام قلندر شاهی را به او نسبت میدهند (غلام سرور لاهوری، ج1، ص326؛ آریا، ص 185؛ چشتی عثمانی؛ هدایت، همانجاها). به روایتی دیگر، از طریق شمس تبریزی، مرید شیخ قطبالدین ابهری (متوفی 577)، جانشین ابونجیب ضیاءالدین سهروردی، بوده است (حسنی، همانجا). اما صحت هیچکدام از این اقوال به اثبات نرسیده و وی گویا به سلسلة خاصی تعلق نداشته است (محدث دهلوی، ص 124؛ د.اردو ، ذیل «ابوعلی (بوعلی) قلندر»). همچنین او به طریق اویسی از رسول اکرم صلّیاللّه علیهوآلهوسلّم و حضرت علی علیهالسلام کسب فیض کرده است (بوعلی قلندر، 1399، مقدمة تفهیمی، ص 20؛ خیرآبادی، ص 180).به گزارش برخی تذکرهنویسان و مورخان، بوعلی قلندر با برخی صوفیة آن دوره، مانند لعل شهباز قلندر، ضیاءالدین سنامی، شمسالدین ترک پانیپتی و شیخ جلالالدین کبیرالاولیا پانیپتی مصاحبت و ملاقات کرده است. وی با امیر خسرو دهلوی نیز اشعاری رد و بدل میکرد (بوعلی قلندر، 1399، مقدمة تفهیمی، ص25؛ محدث دهلوی، ص125؛ چشتی عثمانی، ص189، 191؛ هاشمی سندیلوی، ج 2، ص 761ـ 762). برخی از پادشاهان سلسلههای مملوکیه، خلجیه و تَغلَقیة (تُغُلقیة) هند نزد وی حضور یافته به او اظهار ارادت میکردند (شمس سراج عفیف، ص 28؛ غلام سرور لاهوری، ج 1، ص 327؛ هاشمی سندیلوی، ج 2، ص 760ـ763). علامه محمد اقبال لاهوری در آثار خود مخصوصاً مثنویات اسرار خودی و رموز بیخودی بارها از بوعلی قلندر و مقام روحانی او یاد کرده و از اشعار وی بهره جسته است (اقبال لاهوری، ص 28ـ 29، 143؛ بوعلی قلندر، 1399، مقدمة تفهیمی، ص 56 ـ5).بوعلی قلندر در نظم و نثر پارسی استاد بود. او در شبه قارة هند، اولین شاعری است که در نعت پیامبر اکرم صلّیاللّه علیهوآلهوسلّم شعر گفته است (نفیسی، ج1، ص197؛ شیمل، ص 553 ـ 554). در اشعارش «شرف»، «بوعلی» و «قلندر» تخلص میکرد (آقابزرگ طهرانی، ج 9، قسم2، ص 516؛ بوعلی قلندر، 1360 ش، ص 11، 23، ...). مهمترین تألیفات منظوم او به این قرار است: دیوان ، مجموعة قصاید، غزلیات و رباعیات به فارسی که به زبان اردو و پنجابی نیز ترجمه و چاپ شده، و حبیبالله مظهر نظامی و شیخ عطا محمد نظامی شرحی به عنوان مفتاحالغیب بر آن نوشتهاند (منزوی، ج 7، ص 387؛ ج 9، ص 2136ـ2137)؛ سه مثنوی به فارسی که آنها را شبیه مثنوی مولوی و به همان وزن سروده (نفیسی، همانجا) و گاه ابیاتی از آن و همچنین از مثنوی منطقالطیر عطار را تضمین کرده است (بوعلی قلندر، 1399، ص 82 ـ 88، 104).مجموعة اشعار فارسی او با نام کلام قلندری در حیدرآباد دکن چاپ شده، و مثنوی سوم این مجموعه با نام گل و بلبل به تصحیح، تحشیه و مقدمة ساجدالله تفهیمی و همچنین در گنجینه عرفان (منزوی، ج 7، ص 384ـ385) به چاپ رسیده است (نیز رجوع کنید به دایرةالمعارف بزرگ اسلامی ، ذیل «ابوعلی قلندر پانیپتی»). چند دوبیتی به زبان هندی نیز از او در دست است (خیرآبادی، ص 181).بوعلی قلندر تألیفاتی منثور نیز دربارة تصوف دارد، از جمله مکتوبات ، به فارسی، مجموعة 112 نامه به یکی از مریدانش به نام اختیارالدین، دربارة حقایق توحید و ترک دنیا، طلب آخرت، محبت مولی و اختیار توکل و تفرید (تفهیمی، ص95؛ گوپاموی، ص 358ـ359؛ محدث دهلوی؛ نفیسی، همانجاها)؛ چند رسالة منسوب به او از جمله حکمنامه و رسالة حقایق کلمه طیبه که تعلق آنها به وی مسلم نیست؛ و چند نوشتة دیگر که تنها نام آنها در منابع آمده است (محدث دهلوی، همانجا؛ بوعلی قلندر، 1399، مقدمة تفهیمی، ص 26؛ منزوی، ج 7، ص 384).منابع: غلامعلی آریا، طریقة چشتیّه در هند و پاکستان ، تهران 1365ش؛ محمد محسن آقا بزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ اردو دائرةمعارف اسلامیه ، لاهور 1384ـ1410/1964ـ1989، ذیل «ابوعلی (بوعلی) قلندر» (از نورالحسن)؛ محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا، یا، اسرار خودی و رموز بیخودی ، چاپ محمد حسین مشایخفریدنی، تهران1370ش؛ امین احمد رازی، هفت اقلیم ، چاپ جواد فاضل، تهران [ بیتا. ] ؛ شرفالدین بوعلی قلندر، دیوان سیدشرفالدین بوعلی قلندر ، چاپ میرطاهر، تهران 1360ش؛ همو، مثنوی معروف به گل و بلبل ، چاپ ساجدالله تفهیمی، لاهور 1399/1979؛ ساجدالله تفهیمی، «نثر متصوفانة فارسی در شبه قاره»، وحید ، ش 260ـ261 (مرداد1358)؛ اللهدیابنعبدالرحمان چشتی عثمانی، سیر الاقطاب ، لکهنو 1331/1913؛ عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر ، حیدرآباد دکن 1382ـ1410/1962ـ1989؛ احمد علی خیرآبادی، قصر عارفان ، چاپ محمد باقر، لاهور 1965؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1367 ش، ذیل «ابوعلی قلندر پانیپتی» (از عارف نوشاهی)؛ شمس سراج عفیف، تاریخ فیروز شاهی ، چاپ ولایت حسین، کلکته 1890؛ آن ماری شیمل، ابعاد عرفانی اسلام ، ترجمة عبدالرحیم گواهی، تهران 1374 ش؛ غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا ، ج 1، کانپور [ بیتا. ] ؛ محمد قدرتالله گوپاموی، کتاب تذکرة نتایج الافکار ، بمبئی 1336 ش؛ عبدالحقبن سیفالدین محدث دهلوی، اخبار الاخیار فی اسرار الابرار ، دهلی 1284؛ محمد علی مدرس تبریزی، ریحانة الادب ، تهران 1369 ش؛ احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان ، اسلامآباد 1362ـ1370 ش؛ میر حسین دوست سنبهلی، تذکرة حسینی ، لکهنو 1875؛ سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری ، تهران 1363 ش؛ احمد علی هاشمی سندیلوی، تذکرة مخزن الغرائب ، چاپ محمد باقر، لاهور 1968ـ1970؛ رضا قلیبن محمد هادی هدایت، تذکرة ریاض العارفین ، چاپ سنگی تهران 1305.