بنی حنظله

معرف

قبیله‌ای‌ بزرگ‌ از دودمان‌ حنظلة‌بن‌مالک‌بن‌ زید مناة‌بن‌تمیم‌ در جزیرة‌العرب‌
متن
بنی‌حَنْظَله‌ ، قبیله‌ای‌ بزرگ‌ از دودمان‌ حنظلة‌بن‌مالک‌بن‌ زید مناة‌بن‌تمیم‌ در جزیرة‌العرب‌. نسب‌ آنان‌ به‌ الیاس‌بن‌ مُضَر از نسل‌ مَعَدّبن‌ عدنان‌ می‌رسد (ابن‌کلبی‌، ص‌ 193؛ شباب‌، ج‌ 1، ص‌ 91؛ قس‌ سمعانی‌، ج‌ 4، ص‌ 284، که‌ اشتباهاً بنی‌حنظله‌ از قبایل‌ غطفان‌ به‌ شمار آمده‌ است‌؛ یاقوت‌ حموی‌، 1965، ج‌ 2، ص‌ 348). حنظله‌ از رؤسای‌ بزرگ‌ عرب‌ بود (ابن‌حبیب‌، ص‌ 234) که‌ پس‌ از عمّ خود سعد، به‌ ریاست‌ بنی‌تمیم‌ رسید و فرزندان‌ او، کثرت‌ جمعیت‌ و قدرت‌ قبیله‌ای‌ و توانایی‌ در شعر به‌ دست‌ آوردند، به‌ طوری‌ که‌ بسیاری‌ از ایام‌العرب‌ با نام‌ آنان‌ پیوند یافته‌ است‌ (همان‌، ص‌ 247؛ یعقوبی‌، ج‌ 1، ص‌ 229). تیره‌هایی‌ که‌ از این‌ قبیله‌ برخاستند عبارت‌اند از: بَراجم‌، شامل‌ پنج‌ خانوار، که‌ در عصر اسلامی‌ بزرگانی‌ از میان‌ آنها پدید آمدند؛ بنی‌یَربوع‌بن‌ حنظله‌ و بنی‌دارم‌بن‌ مالک‌بن‌ حنظله‌، که‌ افرادی‌ نام‌آور داشته‌اند (ابن‌حزم‌، ص‌ 222ـ223؛ ابن‌سعید مغربی‌، ص‌ 447ـ 448؛ برای‌ آگاهی‌ از سلسلة‌ نسب‌ فرزندان‌ حنظله‌ رجوع کنید به ابن‌کلبی‌، ص‌ 193، 228).بنی‌حنظله‌ در سرزمینی‌ وسیع‌ در عربستان‌ مرکزی‌ (نجد) که‌ از یمامه‌ (اکنون‌ عارض‌) تا هَجَر (اکنون‌ احساء)، بصره‌ و کوفه‌ گسترش‌ داشته‌، سکونت‌ و عموماً زندگی‌ بادیه‌نشینی‌ داشته‌اند (ابن‌سعید مغربی‌، ص‌ 448؛ یاقوت‌ حموی‌، 1965، ج‌ 1، ص‌ 322، 789، ج‌ 2، ص‌ 63، ج‌ 3، ص‌ 88؛ ابن‌اثیر، ج‌ 1، ص‌ 604؛ نیز رجوع کنید به حمزه‌، ص‌ 140). از جمله‌ محلهای‌ سکونت‌ بنی‌حنظله‌ عبارت‌ بوده‌ است‌ از: حَزن‌ (اکنون‌ صَلب‌، در شرق‌ نجد)، صَمّان‌، دَهناء و رَقْمتان‌ که‌ از بهترین‌ مناطق‌ حاصلخیز بودند (اصفهانی‌، ص‌ 102 و پانویس‌، ص‌ 296؛ یاقوت‌ حموی‌، 1965، ج‌ 2، ص‌ 801، ج‌ 4، ص‌ 1019). در منابع‌ از آبگیرهای‌ فراوانی‌ نیز یاد شده‌ که‌ پیرامون‌ آنها گروههایی‌ از بنی‌حنظله‌ مسکن‌ داشته‌اند (برای‌ مثال‌ رجوع کنید به اصفهانی‌، ص‌ 58 ـ 59، 268؛ بکری‌، ج‌ 1، ص‌ 133، 207 و جاهای‌ دیگر). به‌ همین‌ سبب‌، گاه‌ جنگهایی‌، مانند نبرد زُوَیرین‌ با بکر * بن‌ وائل‌، برسر آب‌ رخ‌ می‌داد (رجوع کنید به ابن‌اثیر، همانجا). پس‌ از فتوحات‌ اسلامی‌، دسته‌هایی‌ از بنی‌حنظله‌ در شهرهای‌ مجاور و تازه‌ تأسیس‌ کوفه‌ و بصره‌، و پیرامونشان‌ و بتدریج‌ در شهرهای‌ شرقی‌، از جمله‌ در استخر فارس‌ و اصفهان‌ و خراسان‌ (ابن‌حزم‌، ص‌ 223؛ ابن‌کلبی‌، ص‌ 210، 221، 225، 228؛ ابن‌درید، ص‌ 224ـ230؛ شباب‌، ج‌ 1، ص‌ 92؛ بکری‌، ج‌ 2، ص‌ 386) پراکنده‌ شدند.بنی‌حنظله‌ به‌ لحاظ‌ بادیه‌نشینی‌ و خوی‌ جنگ‌آوری‌ و ماجراجویی‌ در مناطق‌ مجاور دست‌ به‌ حمله‌ و تجاوز می‌زدند (رجوع کنید به ابن‌حبیب‌، همانجا؛ ثعالبی‌، 1384، ص‌ 160). نخستین‌ گزارش‌ در این‌ باره‌ به‌ دوران‌ شاپور ذوالاکتاف‌ (310 یا 309ـ379 میلادی‌) بازمی‌گردد. وی‌ پس‌ از سرکوب‌ قبایل‌ متجاوز عرب‌ و اسکان‌ آنان‌ در شهرهای‌ دور و نزدیک‌، دسته‌هایی‌ از بنی‌حنظله‌ را در نواحی‌ اهواز جای‌ داد (طبری‌، ج‌ 2، ص‌ 57؛ قس‌ ثعالبی‌، 1963، ص‌ 529، در تَوَّج‌ از کوره‌های‌ فارس‌). بعدها قلمرو ملوک‌ حیره‌ در عراق‌، که‌ سد حایل‌ ساسانیان‌ در برابر تجاوز قبایل‌ عرب‌ به‌شمار می‌آمد، دچار تاخت‌ وتاز مکرر بنی‌حنظله‌ (تیرة‌ بنی‌یربوع‌) شد. ازینرو طی‌ مصالحه‌ای‌، منصب‌ «ردافه‌» که‌ به‌ منزلة‌ وزارت‌ و جانشینی‌ شاه‌ بود به‌ بنی‌یربوع‌ واگذار شد و به‌ موجب‌ آن‌، یک‌ چهارم‌ غنایم‌ جنگی‌ (مِرباع‌) به‌ آنان‌ تعلق‌ گرفت‌. این‌ منصب‌ به‌ ارث‌ میان‌ آنان‌ می‌گشت‌ و تلاش‌ منذربن‌ ماءالسماء در نیمة‌ اول‌ قرن‌ ششم‌ میلادی‌ برای‌ بازپس‌گیری‌ این‌ منصب‌ به‌ شکست‌ انجامید (رجوع کنید به ابن‌قتیبه‌، 1960، ص‌ 651؛ ابن‌درید، ص‌224، 237؛ ابن‌اثیر، ج‌ 1، ص‌ 649).مقارن‌ 570 میلادی‌، در زمان‌ عمرو، پسر و جانشین‌ منذر (حک : 554 ـ 568 یا 570 میلادی‌) «یوم‌ اُواره‌» به‌ ظهور پیوست‌. وی‌ به‌ انتقام‌ قتل‌ برادر خویش‌، که‌ در میان‌ بنی‌حنظله‌ (تیرة‌ بنی‌دارم‌) به‌ سر می‌برد، حدود صد تن‌ از آنان‌ را سوزاند (ابن‌کلبی‌، ص‌ 200؛ ابن‌قتیبه‌، 1960، ص‌ 648؛ بلاذری‌، ج‌ 3، ص‌305؛ بکری‌، ج‌ 1، ص‌ 207).بنی‌حنظله‌، سه‌بار با بنی‌عامربن‌ صعصعه‌ جنگیدند؛ در «یوم‌ رَحْرحَان‌»، یک‌ سال‌ پس‌ از آن‌ در «یوم‌ جَبَلَه‌» و بار سوم‌ در نبرد ذی‌ نَجب‌، که‌ تنها در این‌ نبرد پیروز شدند (ابن‌هشام‌، ج‌ 1، ص‌ 213؛ بکری‌، ج‌ 2، ص‌ 365ـ366؛ رجوع کنید به ابن‌عبدربه‌، ج‌ 5، ص‌ 119ـ121، 139ـ140؛ قس‌ ابن‌کلبی‌، ص‌ 198).گویا نعمان‌بن‌ منذر، پادشاه‌ حیره‌ (حک :580 یا581ـ602 میلادی‌) چندی‌ بعد با لشکرکشی‌ برسر بنی‌حنظله‌ (تیرة‌ بنی‌یربوع‌) کوشید تا امتیاز ذلت‌بار ردافه‌ را الغا کند (یوم‌ طِخفه‌)، اما او نیز موفق‌ نشد (ابن‌درید، ص‌ 224؛ بکری‌، ج‌ 3، ص‌ 888؛ ابن‌اثیر، همانجا) و آنان‌ تا ظهور اسلام‌ عهده‌دار این‌ منصب‌ بودند (ابن‌ابی‌الحدید، ج‌ 15، ص‌ 130). در سال‌ ولادت‌ پیامبر اسلام‌ صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم‌، کاروان‌ هدایای‌ امیر یمن‌ برای‌ خسرو انوشیروان‌ در سرزمین‌ بنی‌حنظله‌ (تیرة‌ بنی‌یربوع‌) به‌ غارت‌ رفت‌. پادشاه‌ ساسانی‌، امیر بحرین‌ را مأمور دفع‌ آنان‌ کرد، و او بنی‌حنظله‌ را از هَجَر به‌ کُلاب‌، میان‌ بصره‌ و کوفه‌، کوچاند (طبری‌، ج‌ 2، ص‌ 169ـ170؛ بکری‌، ج‌ 4، ص‌ 1132ـ1133؛ قس‌ ابن‌درید، ص‌ 226). با این‌ حال‌، در همین‌ ایام‌ بنی‌حنظله‌ (تیرة‌ بنی‌دارم‌)، مناسبات‌ دوستانه‌ای‌ با انوشیروان‌ و دربار ساسانی‌ داشتند که‌ از این‌ میان‌، تلاش‌ حاجب‌بن‌ زراره‌، بزرگ‌ قبیلة‌ بنی‌حنظله‌، برای‌ کسب‌ اجازة‌ رفت‌ و آمد در خاک‌ ایران‌ برای‌ تحصیل‌ آذوقه‌ شایان‌ ذکر است‌ (ابن‌ابی‌الحدید، ج‌ 15، ص‌ 128؛ ابن‌سعید مغربی‌، ص‌ 450،454ـ 455). ازینرو این‌ دودمان‌ به‌ دلیل‌ آمیزش‌ و ارتباط‌، به‌ آیین‌ زردشتی‌ گرویده‌ بودند و از میان‌ عرب‌، تنها آنان‌ به‌ پرستش‌ آتش‌ می‌پرداختند (ابن‌سعید مغربی‌، ص‌ 449). این‌ امر شاید تا حدی‌ موجب‌ کاهش‌ نگرانی‌ دولت‌ ساسانی‌ از دست‌اندازی‌ قبایل‌ عرب‌ بر قلمرو ساسانی‌ و، در نتیجه‌، کم‌توجهی‌ نسبت‌ به‌ نقش‌ دولت‌ دست‌نشاندة‌ حیره‌ شده‌ باشد؛ خاصه‌ که‌ بنی‌دارم‌ در میان‌ بنی‌حنظله‌ و احتمالاً قاطبة‌ دودمان‌ مُضر جایگاه‌ ویژه‌ای‌ داشته‌ است‌ (رجوع کنید به ابن‌ابی‌الحدید، ج‌ 15، ص‌ 128).قبل‌ از اسلام‌، برای‌ نخستین‌بار، دومنصب‌ مهم‌ سرپرستی‌ موسم‌ حج‌ و داوری‌ عکاظ‌ به‌ تمیم‌ رسید. حنظلة‌بن‌ مالک‌ پس‌ از عموی‌ خود سعد، و بعد از او افراد دیگری‌ از این‌ قبیله‌ عهده‌دار هر دو منصب‌ بودند (ابن‌حبیب‌، ص‌ 182ـ183). از میان‌ تیره‌های‌ بنی‌حنظله‌، بنی‌یربوع‌، چون‌ قریش‌، از قبایل‌ حُمْس‌ به‌ شمار می‌رفت‌ که‌ تا پیش‌ از اسلام‌، آداب‌ ویژه‌ای‌ را در اعمال‌ و مناسک‌ حج‌ رعایت‌ می‌کردند (همان‌، ص‌ 178).به‌ نظر می‌آید که‌ نخستین‌ گرایش‌ بنی‌حنظله‌ به‌ اسلام‌، در سال‌ چهارم‌ بعثت‌ پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم‌ و به‌ همت‌ اکْثَم‌بن‌ صَیْفی‌ صورت‌ گرفته‌ باشد (ابن‌جوزی‌، ج‌2، ص‌ 371ـ 372). در جنگ‌ بدر (در سال‌ دوم‌ هجرت‌) افرادی‌ از بنی‌حنظله‌ حضور داشتند (ابن‌کلبی‌، ص‌ 217ـ 218). پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلّم‌ به‌ اَقرع‌بن‌حابس‌ (از بنی‌دارم‌) که‌ در جاهلیت‌ مقامی‌ بزرگ‌ داشت‌، سهمی‌ از غنایم‌ حُنَین‌ داد و او را به‌ اسلام‌ دعوت‌ کرد. وی‌ در فتح‌ مکه‌، حنین‌ و طائف‌، رسول‌ اکرم‌ را همراهی‌ کرد (ابن‌کلبی‌، ص‌ 202؛ ابن‌هشام‌، ج‌ 4، ص‌ 138ـ139، 207). جز افرادی‌ که‌ جداگانه‌ به‌ حضور پیامبر اکرم‌ می‌رسیدند و مسلمان‌ می‌شدند (ابن‌کلبی‌، ص‌ 20ـ204، 212)، در سال‌ نهم‌ هجرت‌ هیئتی‌ بزرگ‌ از سران‌ بنی‌حنظله‌ از جمله‌ عُطاردبن‌ حاجب‌ و اقرع‌بن‌حابس‌ در مسجد مدینه‌ به‌ حضور پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم‌ رسیدند و به‌ اسلام‌ گرویدند (همان‌، ص‌ 198؛ ابن‌هشام‌، ج‌ 4، ص‌ 206ـ213).در سال‌ دهم‌، پیامبر اکرم‌ با فرستادن‌ مأمورانی‌ برای‌ جمع‌آوری‌ زکات‌ به‌ شهرها و قبایل‌، مالک‌بن‌ نویره‌ یربوعی‌ را عامل‌ خویش‌ در میان‌ بنی‌حنظله‌ قرار داد (ابن‌هشام‌، ج‌ 4، ص‌ 247؛ طبری‌، ج‌ 3، ص‌ 147؛ قس‌ بلاذری‌، ج‌ 1، ص‌ 530: اقرع‌بن‌حابس‌ را مأمور زکات‌ بنی‌دارم‌ و مالک‌بن‌ نویره‌ را مأمور زکات‌ بنی‌یربوع‌ کرد). کمی‌ پس‌ از وفات‌ پیامبر اکرم‌ در سال‌ یازدهم‌، سَجاح‌ در میان‌ بنی‌حنظله‌ (تیرة‌ بنی‌یربوع‌) به‌ ادعای‌ پیامبری‌ برخاست‌ و جمعی‌ از آنان‌ که‌ اسلام‌ را با تأخیر و تردید پذیرفته‌ بودند به‌ گرد او جمع‌ شدند و از پرداخت‌ زکات‌ امتناع‌ کردند (طبری‌، ج‌ 3، ص‌ 267ـ268، 276ـ277؛ ابن‌جوزی‌، همانجا؛ ابن‌قتیبه‌، 1960، ص‌ 405). در نبرد بُطاح‌ که‌ برای‌ فرونشاندن‌ این‌ فتنه‌ (ردّه‌) صورت‌ گرفت‌، مالک‌بن‌ نویره‌ در اقدامی‌ خودسرانه‌ به‌ دست‌ خالدبن‌ولید کشته‌ شد (ابن‌کلبی‌، ص‌219،221؛ طبری‌، ج‌3، ص‌ 268ـ270؛ ابن‌اعثم‌ کوفی‌، ج‌ 1، ص‌ 18ـ19). از سال‌ سیزدهم‌ به‌ بعد، در جریان‌ فتوحات‌ اسلامی‌ در ایران‌، دسته‌هایی‌ از بنی‌حنظله‌ در سپاه‌ اسلام‌ حضور داشتند (طبری‌، ج‌ 3، ص‌ 464؛ ابن‌کلبی‌، ص‌ 215ـ216). در جنگ‌ جمل‌ (36) بسیاری‌ از بنی‌حنظله‌ به‌ تحریک‌ طلحه‌ و زبیر به‌ سپاه‌ عایشه‌ پیوستند. اما از این‌ میان‌ بنی‌یربوع‌ همگی‌ بر طاعت‌ علی‌ علیه‌السلام‌ وفادار ماندند (ابن‌اعثم‌ کوفی‌، ج‌ 2، ص‌488؛ ابن‌ابی‌الحدید، ج‌9، ص‌320؛ نصربن‌ مزاحم‌، ص‌205). لیکن‌ در پی‌ جنگ‌ نهروان‌، برخی‌ از بنی‌حنظله‌ از فرمان‌ علی‌ علیه‌السلام‌ بیرون‌ رفتند و رهبری‌ گروهی‌ از خوارج‌ را به‌ دست‌ گرفتند که‌ از این‌ گروه‌ می‌توان‌ از عُروة‌بن‌ اُدَیّه‌ (متوفی‌ ح 58) که‌ در صفین‌ با شعار «تحکیم‌» از فرمان‌ حضرت‌ علی‌ خارج‌ شد و برادرش‌ مَرداس‌ (متوفی‌ 61) و همچنین‌ شَبَث‌بن‌ رِبْعی‌ نام‌ برد (ابن‌کلبی‌، ص‌ 217، 225ـ226؛ ابن‌درید، ص‌ 219؛ ابن‌حزم‌، ص‌ 223، 225). همچنین‌ به‌ گفته‌ فؤاد حمزه‌ (ص‌ 140) نسب‌ محمدبن‌عبدالوهاب‌، مؤسس‌ وهابیت‌ به‌ بنی‌حنظله‌ می‌رسد.از بنی‌حنظله‌ چهره‌هایی‌ نام‌آور در شعر و ادب‌ برخاستند که‌ از آن‌ میان‌ می‌توان‌ از جَریر از تیرة‌ بنی‌یربوع‌ (ابن‌کلبی‌، ص‌ 223؛ ابن‌قتیبه‌، 1902، ص‌ 283)، فَرَزْدَق‌ و مسکین‌ دارمی‌ از بنی‌دارم‌ (ابن‌کلبی‌، ص‌ 200، 202؛ ابن‌قتیبه‌، 1902، ص‌ 48، 289، 347) یاد کرد. افزون‌ بر این‌، سُکَّری‌ (متوفی‌ 275) راویة‌ اشعار عرب‌ اشعار بنی‌یربوع‌ را گردآورده‌ بوده‌ است‌ (یاقوت‌ حموی‌، 1993، ج‌ 2، ص‌ 856). ابن‌سعید مغربی‌ (ص‌ 456ـ457، 459، 461) از چند تن‌ از شاعران‌ حماسه‌سرا در میان‌ بنی‌حنظله‌ یاد کرده‌ است‌. پس‌ از اسلام‌ نیز این‌ سنت‌ ادبی‌ ادامه‌ یافت‌ و هیئتی‌ از بنی‌حنظله‌ که‌ در سال‌ نهم‌ در مسجد مدینه‌ به‌ حضور پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم‌ رسیدند، با یاران‌ آن‌ حضرت‌ مجلس‌ مفاخرة‌ ادبی‌ تشکیل‌ دادند (ابن‌هشام‌، ج‌ 4، ص‌ 207ـ213).منابع‌: ابن‌ابی‌الحدید، شرح‌ نهج‌البلاغة‌ ، چاپ‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ 1385ـ1387/ 1965ـ1967، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ ابن‌اثیر، الکامل‌ فی‌ التاریخ‌ ، بیروت‌ 1399ـ1402/ 1979ـ1982؛ ابن‌اعثم‌ کوفی‌، الفتوح‌ ، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ 1411/ 1991؛ ابن‌جوزی‌، المنتظم‌ فی‌ تاریخ‌ الملوک‌ و الامم‌ ، چاپ‌ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌ 1412/1992؛ ابن‌حبیب‌، کتاب‌ المحبّر ، چاپ‌ ایلزه‌ لیختن‌ شتیتر، حیدرآباد دکن‌ 1361/1942؛ ابن‌حزم‌، جمهرة‌ انساب‌ العرب‌ ، بیروت‌ 1403/1983؛ ابن‌دُرَید، الاشتقاق‌ ، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، مصر 1378/1958؛ ابن‌سعید مغربی‌، نشوة‌ الطرب‌ فی‌ تاریخ‌ جاهلیة‌ العرب‌ ، عمان‌ 1982؛ ابن‌عبدربه‌، العقد الفرید ، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ 1409/1989؛ ابن‌قتیبه‌، کتاب‌ الشعر والشعراء ، چاپ‌ دخویه‌، لیدن‌ 1902؛ همو، المعارف‌ ، چاپ‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌ 1960؛ ابن‌کلبی‌، جمهرة‌ النسب‌ ، چاپ‌ ناجی‌ حسن‌، بیروت‌ 1407/ 1986؛ ابن‌هشام‌، السیرة‌ النبویة‌ ، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، ابراهیم‌ ابیاری‌، و عبدالحفیظ‌ شلبی‌، بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ حسن‌بن‌ عبدالله‌ اصفهانی‌، بلاد العرب‌ ، چاپ‌ حمد جاسر و صالح‌ علی‌، ریاض‌ 1388/1968؛ عبدالله‌بن‌ عبدالعزیز بکری‌، معجم‌ ما استعجم‌ من‌ اسماءالبلاد و المواضع‌ ، چاپ‌ مصطفی‌ سقّا، بیروت‌ 1403/1983؛ احمدبن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف‌ ، ج‌ 1، چاپ‌ محمد حمیدالله‌، مصر 1959، ج‌ 3، چاپ‌ عبدالعزیز دوری‌، بیروت‌ 1398/1978؛ عبدالملک‌بن‌ محمد ثعالبی‌، تاریخ‌ غرر السیر: المعروف‌ بکتاب‌ غرر اخبار ملوک‌ الفرس‌ و سیرهم‌ ، چاپ‌ زوتنبرگ‌، پاریس‌ 1900، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1963؛ همو، ثمار القلوب‌ ، چاپ‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ 1384/1965؛ فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیرة‌العرب‌ ، ریاض‌ 1388/1968؛ عبدالکریم‌بن‌ محمد سمعانی‌، الانساب‌ ، ج‌ 4، چاپ‌ عبدالرحمان‌بن‌ یحیی‌ معلمی‌ یمانی‌، حیدرآباد دکن‌ 1384/1964؛ خلیفة‌بن‌ خیاط‌ شباب‌، الطبقات‌ ، چاپ‌ سهیل‌ زکار، دمشق‌ 1966ـ 1969؛ محمدبن‌ جریر طبری‌، تاریخ‌ الطبری‌: تاریخ‌ الامم‌ و الملوک‌ ، چاپ‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌ ] 1382ـ1387/ 1962ـ1967 [ ؛ نصربن‌ مزاحم‌، وقعة‌ صفّین‌ ، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌ 1382، چاپ‌ افست‌ قم‌ 1404؛ یاقوت‌ حموی‌، معجم‌ الادباء ، چاپ‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌ 1993؛ همو، معجم‌ البلدان‌ ، چاپ‌ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ‌ 1866ـ1873، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1965؛ احمدبن‌ اسحاق‌ یعقوبی‌، تاریخ‌ الیعقوبی‌ ، بیروت‌ ] بی‌تا. [ .
نظر شما
مولفان
گروه
تاریخ ایران و اسلام ,
رده موضوعی
جلد 4
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده