بنوصبّاح ، شهرت سه برادر منجم به نامهای محمد، ابراهیم و حسن در قرن سوم. آنها را مسّاح (قفطی، ص 105؛ سزگین، ج 5، ص 253) و نیز احکامی (ابنندیم، ص 495؛ سوتر، ص 19) خواندهاند. قفطی (همانجا) بنوصبّاح را از جمله منجمان چیرهدست و افرادی که در نوشتن آثار نجومی با یکدیگر شریک بودهاند دانسته است. پژوهشهای این برادران، بویژه دربارة چگونگی حرکت خورشید طبق نظریة زمین مرکزی بطلمیوس، تأثیر زیادی بر دانشمندان بعد از خود داشته و در بعضی از کتابهای نجومی از آنان نقل قول کردهاند. دانستههای ما از این سه برادر، جز اشارههایی به نامها و کتابهایشان در منابع، بیشتر مرهون قفطی در تاریخ الحکماء و به تبع او ابنندیم در الفهرست است.وجود چند شخصیت با شهرت صبّاح در قرن سوم، شبهههایی در مورد هویت بنوصبّاح به وجود آورده است. بغدادی (ج 1، ستون 266) حسنبن صباح ابوعلی واسطی، معروف به بزاز (متوفی 249) را صاحب کتاب العمل بذات الحلق و کتاب الکره دانسته، در حالی که به نوشتة کحاله (ج 3، ص 231) او از محدثان اهل سنت و متوفی در 246 بوده است. همچنین سوتر (ص 209) علاوه بر بزاز از شخصی بهنام ابوعلی حسنبن محمدبن صباح زعفرانی نام میبرد که این شخص نیز از محدثان شافعی بوده و در 260 وفات کرده است (ابنخلّکان، ج 1، ص 256) و از بنوصبّاح نیست.قفطی و ابنندیم علاوه بر معرفی بنوصبّاح به معرفی فردی به نام حسنبن مصباح نیز پرداختهاند. ابنندیم (ص 496) کتابهای الاشکال و المسائل، کتاب الکره و کتاب العمل بذات الحلق را از او میداند و قفطی (ص 225) زیجی را به مصباح نسبت میدهد که در آن اوساط کواکب به روش سِندهند ] روش هندی [ و تعدیلات آنها به روش بطلمیوس ] روش یونانی [ محاسبه شده است (کندی، 1374 ش، ص 31). ابنطاووس (ص 206) و نالینو (ص 218) نیز گفتة قفطی را تکرار کردهاند و ابنطاووس آن را زیج مخترع نامیده است. اما با توجه به این که مسلماً حسنبن صبّاح است که چنین زیجی نوشته است (کندی، 1962، ص 289) و این که ابنندیم کتابهای حسنبن صبّاح را از حسنبن مصباح میداند و نیز با عنایت به این موضوع که ابوریحان بیرونی در افراد المقال فی امر الظلال (ص 39) نویسندة زیج مخترع را حسنبن صبّاح میداند، میتوان یقین داشت که مصباح، صورت تحریفشدة صبّاح است.مهمترین پژوهش نجومی باقیمانده از بنوصبّاح که اظهارنظرهای مختلف ستارهشناسان بعدی، بویژه ابوریحان بیرونی و ابونصر عراق را در پی داشته، کوشش محمدبن صبّاح دربارة محاسبة سعةالمشرق یا به تعبیر فارسی گشادگی مشرق کلی (یا سعة مشرق منقلب) است (رجوع کنید به ادامة مقاله). به نوشتة ابوریحان بیرونی (1373ـ 1375، ج 1، ص 366ـ367) محمد در رسالهاش سعة المشرق را به طریق حساب و نه به طریق برهان به دست آورده که این عمل او مبتنی بر تساهل و غیرتحقیقی است؛ چرا که مسیر خورشید را در زمانهای مساوی برابر دانسته، در حالی که این گونه نیست. همو در کتاب دیگری (1352 ش، ص 120) به بررسی کاملتر روش محمد پرداخته و روشن کرده است که محمد با استفاده از دو کمیت واسطه که آنها را «وترمستخرج» و «عمود» نامیده، توانسته است سعةالمشرق را محاسبه کند. ابوریحان بیرونی (1352 ش، ص 126) روش دیگری نیز در همین مبحث به محمد نسبت میدهد که در متن مورداستفادة خودش (بیرونی) از بین رفته بوده، و احتمال میدهد که روش ابونصر عراق در مجسطی شاهی ، همان روش ساقط شده باشد. ابونصر عراق همچنین در رسالهای به نام رسالة فی البراهین علی عمل محمدبن صبّاح فی امتحان الشمس به بررسی روش محمد پرداخته و در انتهای رسالة خود (ص 15) نوشته است که از رسالة محمدبن صبّاح به نام فی امتحان موضع الشمس ، چیزی باقی نمانده است که نیازمند اقامة برهان باشد. تمام کوشش ابونصر در رسالة مذکور، اثبات روش محمدبن صبّاح در محاسبة سعةالمشرق است و با توجه به نوشتههای ابوریحان بیرونی در تحدید نهایات الاماکن و شرح ابونصر عراق در رسالهاش، این روش کاملاً دستیافتنی است (کندی، 1962، ص 288).روش محمدبنصبّاح در محاسبة سعةالمشرق: سعةالمشرق عبارت است از قوسی از دایرة افق که بیشترین دورشدگی محل طلوع خورشید را نسبت به محل طلوع آن در یکی از اعتدالین نشان میدهد. محاسبة مقدار این دورشدگی مدتها ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده بوده است و ردپای این کوششها را از جمله در نوشتههای ویتروویوس ، دانشمند یونانی قرن اول پیش از میلاد، میتوان یافت (همان، ص 287). همچنین بطلمیوس (ص 77) روشی برای یافتن سعةالمشرق عرضه کرده است. دانشمندان اسلامی نیز روشهای متعددی برای محاسبة این مقدار داشتهاند که روشهای محمدبن صبّاح و ابونصر عراق از آن جملهاند. روش محمد، بر اساس رصدهای سهگانهای طرحریزی شده است که دو شرط اساسی آنها، رعایت انجام شدن آنها در فاصلههای زمانی مساوی و در یک فصل سال است. در این روش، قوس طلوع خورشید در سه نوبت به فاصلههای سیروزه نسبت به محل طلوع آن در اعتدال بهاری (یا پاییزی) اندازهگیری میشود (به نوشتة ابوریحان بیرونی، این کار باید با عِضادهای که بر صفحهای افقی نصب شده انجام گیرد، 1352 ش، ص 120).در شکل مربوط به حل این مسئله، دو برابر جیب سه قوس اندازهگیری شده را بترتیب 1 m ، 2 m و 3 m مینامیم و با استفاده از فرمول ) 3 m 1 -m 2 2 =(m w وتر مستخرج رابه دست میآوریم. برای محاسبة کمیتی که محمد آن را عمود نامیده است، فرمول ] 2 ) 2 3 +m 1 m -) 2 2 =[m p را به کار میبریم. در نهایت، برای محاسبة سعةالمشرق از فرمول p 2 wm q= استفاده میکنیم که در آن q دو برابر جیب سعةالمشرق است. بنابراین، سعة المشرق برابر با 2 q Arc Sin ، یعنی کمان نظیر جیب 2 q خواهد بود (کندی، 1962، ص 288).آثار . از بنوصبّاح، تنها کتابی از محمد به نام رسالة فی عمل الساعات المبسوطة بالهندسة فی ایّ اقلیم اردت باقیمانده که نسخهای از آن به شمارة 13ر4830 در کتابخانة ایاصوفیة ترکیه نگهداری میشود (سزگین، ج 5، ص 253). در این رساله روش او برای تعیین سعةالمشرق برجها و طول روز و اندازة ساعتهای نابرابر (زمانیه) برای برجها و سمت و ارتفاع خورشید در هر یک از این ساعات نابرابر بیان شده است. همچنین محمد در همین رساله مقدار میل کلی را َ35 ْ23 دانسته که مطابق با مقدار امروزین آن است.کتابهای دیگر منسوب به محمدبن صبّاح به این شرح است: رسالة فی امتحان موضع الشمس و میلها و سعة مشرقها و کمّیَة مسیرها (سزگین، همانجا) که همانگونه که اشاره شد ابونصر عراق از آن یاد کرده است؛ کتاب عمل نصف النهار بقیسة واحدة که بنا به قول قفطی (ص 105) و ابنندیم (ص 495) حسنبن صبّاح آن را به پایان رسانیده است؛ برهان صنعة الاسطرلاب که باز به قول قفطی (همانجا) و ابنندیم (همانجا) آن را محمد شروع کرده و ابراهیمبن صبّاح به پایان رسانیده و رسالة فی صنعة الرخام (یا الرخامات ). به حسن نیز علاوه بر زیج مخترع که پیش از این یاد کردیم کتابهای العمل بذات الحَلَق، کتاب الکره و کتاب فی الاشکال و المساحات نسبت داده شده است.منابع: ابنخلّکان، وفیات الاعیان ، قاهره 1948؛ ابنطاووس، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم ، نجف 1368/ 1949؛ ابنندیم، کتاب الفهرست ، چاپ رضا تجدد، تهران 1350 ش؛ محمدبن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال ، حیدرآباد دکن 1368/ 1948؛ همو، کتاب القانون المسعودی ، حیدرآباد دکن 1373ـ 1375/ 1954ـ1956؛ همو، کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن ، ترجمة احمد آرام، تهران 1352 ش؛ ابونصر عراق، رسالة فی امتحان موضع الشمس ، حیدرآباد دکن 1366؛ اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین ، ج 1، در حاجیخلیفه، کشف الظنون ، ج 5، بیروت 1410/ 1990؛ قدری حافظ طوقان، تراث العرب العلمی ، بیروت ] بیتا. [ ؛ علیبن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی ، ترجمة فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران 1347 ش؛ عمررضا کحاله، معجم المؤلفین ، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ] بیتا. [ ؛ ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دورة اسلامی ، ترجمة محمد باقری، تهران 1374 ش؛ کارلو آلفونسو نالینو، تاریخ نجوم اسلامی ، ترجمة احمد آرام، تهران ] تاریخ مقدمه 1349 ش [ ؛A. A. Ahmedov, J. Addabbagh, and B. A. Rosenfeld, "Istanbul manuscripts of Al Khwarizmis treatises", Erdem Atatدrk Kدltدr Merkezi Dergisi ( Journal of the Ataturk Culture Center ), vol. 3, No. 7 (1987); E. S. Kennedy, "Two medieval methods for determining the obliquity of the ecliptic", The Mathematics teacher , (1962); Claudius Ptolemy, Ptolemy's Almajest , translated and annotated by G. J. Toomer, London 1984; Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttumms , vol. V. Mathematik Bis ca. 430 H ., Leiden 1974; H. Suter, Die Mathematiund Astronomen der Araber und ihre Werker , Leipzig 1902.