دلو

معرف

از صورتهای فلکی منطقة‌البروج‌ و یازدهمین برج ‌از بروج ‌دوازده‌گانه
متن
دلو، از صورتهای فلکی منطقة‌البروج‌ و یازدهمین برج ‌از بروج ‌دوازده‌گانه. این صورت همچون مردی ایستاده تصویر شده‌است که از کوزه‌ای واژگون در دست وی آب می‌ریزد و از کنار پای او جاری می‌شود (← ابوریحان بیرونی، ص‌90ـ91؛ نیز ← تصویر1). دلو جزو صورتهای فلکی کهن با منشأ بابلی است (← واردن، ص‌99، 108). در بندهش (ص‌43، 57) نیز از آن یاد شده‌است. بر سنگ‌برجسته‌ای بابلی، تصویر مرد یا پسربچه‌ای درحال آب‌ریختن از یک دلو یا سطل به‌جا مانده‌است (آلن، ص‌45). تصاویری مشابه این تصویر در آثار دورة اسلامی نیز آمده‌است (← صوفی، 1373، ص‌239-240؛ شهمردان‌بن ابی‌الخیر، ص‌464). در اسطوره‌های یونانی، گانیمد (شخصیتی اسطوره‌ای) با صورت فلکی دلو پیوند داشته‌است ()دایرة‌المعارف جدید اسطوره‌شناسی لاروس(، ص‌137). به نقل از این اسطوره‌ها، زئوس (خدای خدایان در یونان باستان) یا عقابِ مأمور وی گانیمد را، که چوپانی می‌کرد، ربودند. گانیمد سپس به المپ انتقال یافت و در آنجا ساقی خدایان شد (همان، ص‌137-138؛ گریمال، ص‌163ـ164).در دورة اسلامی، برای صورت فلکی دلو نامهای دیگری چون ساکب‌الماء ]= ریزنده آب[ (← صوفی، 1373، ص‌231) و ساقی (بتّانی، ص‌263) آمده‌است. ظاهراً واژه اول برگرفته از واژه یونانی به همین معنی بوده‌است (← آلن، ص‌46). دلو به‌همراه حوت* و حوت جنوبی* و مجموعه‌ای از دیگر صورتها در زمرة صورتهای فلکی آبی وابسته به رود و دریا بودند (← بطلمیوس، 1980، ص‌175؛ نیز ← آلن، ص‌45). به عقیدة برخی، وجه‌تسمیة این صورت (ارتباط تصویری دلو و ریزش آب از آن) عبور خورشید از آن در زمستان و وفور نزولات جوی در آن بازه زمانی بوده‌است (آلن، همانجا). نماد ، که امروزه نیز برای نشاندادن برج دلو بهکار میرود، در هیروگلیفهای مصر باستان نشانة آب و برج دلو بودهاست (همان، ص49).بطلمیوس (1998، ص376-379) 42 ستاره را در طرح اصلی دلو برشمرده و قدر ستارگان اصلی آن را چنین آوردهاست: یکی (فَمُالحوت) از قدر اول، نُهتا از قدر سوم، هجدهتا از قدر چهارم، سیزدهتا از قدر پنجم و یکی از قدر ششم. وی سه ستاره از قدر چهارم را خارجاز طرح اصلی آوردهاست که امروزه این ستارهها جزو صورت فلکی قیطُس هستند. اما عبدالرحمان صوفی (منجم ایرانی قرن چهارم؛ 1373، ص244)، براساس رصدهایش، در این صورت یک ستاره را از قدر اول، ششتا را از قدر سوم، نوزدهتا را از قدر چهارم، دوازدهتا را از قدر پنجم و چهارتا را از قدر ششم ثبت کردهاست. وی ضمن انتقاد از برخی مختصاتی که بطلمیوس از ستارگان دلو ثبت کرده، به برخی ستارگان کمنور از قدر ششم و در طرح صورت اشاره کرده که بطلمیوس به آن توجه نکردهاست. برایناساس، دلو در مجموع صورتی متشکل از ستارگان کمنور است. در طرح صورت، ستاره اول سر مرد؛ دوم، سوم، نهم و دهم دست راست؛ یازدهم و دوازدهم بدنه کوزه؛ بیستوسوم تا چهلودوم جریان آب جاری از کوزه؛ چهارم تا هشتم دست چپ مرد؛ و سیزدهم تا بیستودوم نیز دو پای مرد را تشکیل میدهند (← 1373، ص‌231ـ237، 241ـ244).در نجوم قدیم، در فهرستهای ستاره‌ای، ستارة فم‌الحوت (نورانی‌ترین ستارة حوت جنوبی) رسماً چهل‌ودومین (آخرین) ستارة دلو ثبت می‌شد و در نقشه‌ها آن را در انتهای ستارگانی رسم می‌کردند که مسیر ریزش آب از دلو فرضی را نشان می‌داد. صوفی (1373، ص‌244، 350)، به پیروی از بطلمیوس (1998، ص‌378، 398)، در وصف هر دو صورت به این ستاره اشاره کرده چون ظاهراً فم‌الحوت در تصویر فرضی هر دو صورت دلو و حوت جنوبی* نقش داشته‌است. منازل بیست‌وسوم تا بیست‌وپنجم از منازل قمر، نزد عربهای قدیم، در صورت فلکی دلو واقع بود. این منازل به‌ترتیب عبارت‌اند از‌: سعد بُلَع متشکل از ستارگان  و و(ـ دلو و سعدالسُعود متشکل از ستارگان و( - دلو و 46- جدی (ٰc)، و سعدالاَخْبِیَه متشکل از ستارگان  ، (، ( وـ دلو (نالینو، ص116؛ نیز ← تصویر2). به نوشتة صوفی (1373، ص‌238-239)، عربها سعدالسعود را مبارک شمرده‌اند، زیرا (در آن دوره) بیرون‌آمدن این سه ستاره از زیر شعاع آفتاب و پدیدارشدن دوبارة آنها مقارن رسیدن خورشید به انتهای دلو و ابتدای حوت بود. بنابراین طلوع بامدادی (تشریق آنها) با شکسته‌شدن سرما و سقوطشان (تغریب آنها) با شکسته‌شدن گرما مقارن بود. همچنین صوفی (همانجا) سه روایت برای وجه‌تسمیة سعد بلع ذکر کرده‌است. یکی از دو روایت شاخص‌ به تمثیل بلعیده‌شدن ستارة کم‌نورتر (یعنی ) توسط دو ستارة روشنتر مجاورش و دیگری به تقارن طلوع (تشریق ؟) ستارگان این منزل پس از توفان نوح و امر خداوند به زمین در فروبردن آب اشاره دارد. وجهتسمیة سعدالاخبیه (اخبیه جمع خِباء به معنای خیمة پشمین) نیز این بودهاست که عربها سه ستارة نهم، دهم و دوازدهم دلو را به خیمه تشبیه میکردند و دلیل نیکوبودن آن را تقارن تشریق ستارگان این منزل با گرمشدن دوبارة هوا و نشو و نمو جانوران دانستهاند (برای زمان طلوع این منازل در تقویم سریانی و کاربرد آنها در علم انواء ← ابن‌قتیبه، ص‌77ـ80). همچنین صوفی (همانجا) برخی آرای نادرست دربارة منازل قمر در دلو را ذکر و نقد کرده‌است (برای کاربرد این منازل در نجوم عامیانة اعراب و پاره‌ای نکات ادبی در این‌باره ← ابن‌قتیبه، ص‌77ـ81).نام برخی ستارگان دلو از عربی به لاتین راه یافته و با تحریفهایی به‌کار رفته‌است، چنان‌که Sadalmelik (برگرفته از سعدالملک یعنی دو ستاره  و -o دلو در شانة راست مرد) برای  و - دلو و نامهای,Sadalsuud Albali ,Sadachbia (برگرفته از سه منزل قمر در دلو) به‌ترتیب برای نام‌گذاری ستارگان ،  و استفاده شدهاست (کونیچ و اسمارت، ص16ـ17).امروزه محدودة برج‌ دلو بر صورت فلکی دلو منطبق نیست (← تقدیم اعتدالین*). در احکام نجوم، برجهای دلو و جَدی را خانه زحل (← بطلمیوس، 1980، ص‌81؛ قمی، ص‌62) و طبع دلو را هوایی، مذکر، نهاری (روزی)، گرم و تر می‌دانستند (قمی، ص‌39؛ مسعودی مروزی، ص‌44). ستارگان دلو عمدتاً از مزاج ‌عطارد و زحل و بخشی از مزاج ‌زحل و مشتری فرض می‌شدند (بطلمیوس، 1980، ص‌53؛ صوفی، ترجمة فارسی، ص‌218ـ220). در ادبیات فارسی، دلو در مدح، وصف خورشید و برخی صنایع ادبی به‌کار رفته‌است (← مصفّی، ص‌286ـ287).دلو با صورتهای عقاب*، جَدْی*، قِیطُس*، دلفین*، قطعة‌الفَرَس*، فَرَس اعظم*، حوت، حوت جنوبی و حَجّار مرز مشترک دارد (← تصویر2). این‌صورت 56 ستاره درخشان‌تر از قدر 5ر 5 را شامل می‌شود و با مساحت ْ85ر979 مربع، 375ر2% از مساحت آسمان را می‌پوشاند. محدوده شمالی ـ جنوبی دلو از میل ْ+3 تا ْ25- و محدوده غربی ـ شرقی آن از بعد 20 ساعت و 36 دقیقه تا 23 ساعت و 54 دقیقه است. یوهان گوتفریت‌گاله، اخترشناس آلمانی، در 1262/1846 سیارة نپتون را در یک درجة شمال -ı دلو کشف کرد (بکیچ، ص142).منابع‌: ابن‌قتیبه، کتاب‌الانواء، حیدرآباد، دکن 1375/1956؛ ابوریحان بیرونی، کتاب‌التفهیم لاوائل صناعة‌التنجیم، چاپ جلال‌الدین همائی، تهران 1362ش؛ محمدبن جابر بتّانی، کتاب‌الزیج‌الصابی، تصحیحه و ترجمه الی اللغة اللاتینیة و علق حواشیه کارلو آلفونسو نالینو، رم 1899ـ1907، چاپ افست هیلدسهایم 1977؛ بندهش، ]گردآوری[ فرنبغ دادگی، ترجمة مهرداد بهار، تهران: توس، 1369ش؛ شهمردان‌بن ابی‌الخیر، روضة‌المنجمین، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه ملک، با مقدمه و فهرست‌ها و اصطلاحات نجومی از جلیل اخوان زنجانی، تهران 1368ش؛ عبدالرحمان‌بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه بودلیان، ش 144 Marsh.، فرانکفورت 1406/1986؛ همان، کتاب صورالکواکب‌الثمانیة و الاربعین، حیدرآباد، دکن 1373/1954؛ همان، ترجمة صورالکواکب عبدالرحمن صوفی، به قلم نصیرالدین طوسی، چاپ معزالدین مهدوی، تهران 1351ش؛ حسن‌بن علی قمی، ترجمه المدخل الی علم‌احکام‌النجوم: تألیف به سال 365ه ق، از مترجمی ناشناخته، چاپ جلیل اخوان زنجانی، تهران 1375ش؛ محمدبن مسعود مسعودی مروزی، مجمع‌الاحکام، چاپ علی حصوری، تهران 1379ش؛ ابوالفضل مصفّی، فرهنگ اصطلاحات نجومی، تهران 1366ش؛ کارلو آلفونسو نالینو، علم‌الفلک: تاریخه عندالعرب فی القرون‌الوسطی، رم 1911؛ بارتل لیندرت وان‌در واردن، پیدایش دانش نجوم، ترجمة همایون صنعتی‌زاده، تهران 1372ش؛Richard Hinckley Allen, Star names: their lore and meaning, New York 1963; Michael E. Bakich, The Cambridge guide to the constellations, Cambridge 1995; Pierre Grimal, Dictionnaire de la mythologie grecque et romaine, Paris 1986; Paul Kunitzsch and Tim Smart, Short guide to modern star names and their derivations, Wiesbaden 1986; Patrick Moore, Guide to stars and planets, London 1993; New Larousse encyclopedia of mythology, introduction by Robert Graves, London: Hamlyn, 1981; Claudius Ptolemy, Ptolemy’s Almagest, translated and annotated by G. J. Toomer, Princeton, N. J. 1998; idem, Tetrabiblos, edited and translated into English by F. E. Robbins, London 1980.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 18
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده