دلفین، جانوری دریایی و نیز نام یک صورت فلکی.1) جانور. این پستاندار دریایی از راستة والها/ نهنگها و زیرراستة نهنگهای دنداندار است. این زیرراسته شامل شش تیرة مختلف پلاتانیستیده، لیپوتیده، پنتوپوریده، اینیده، دلفینیده و فوکونیده (پرپز) است که بهجز پرپزها تیرههای دیگر، انواع مختلف دلفین را دربرمیگیرد. از این بین، دلفینیده را به نام تیرة دلفینها میشناسند که برخی از گونههای آن بهلحاظ ژنتیکی دلفین هستند اما با نام عمومی نهنگ یا ماهی سیاه شناخته میشود، مانند نهنگ قاتل. بهاینترتیب، تعریف دقیقی از دلفین وجود ندارد. زیستگاه دلفینها آبهای آزاد جهان، بهجز قطب شمال و جنوب، است (← گژیمک، ج15، ص2، 5، 13، 19، 23، 27، 33، 41، 53-57؛ فیروز، ص383). ازمیان گونههای متنوع تیرة دلفینها (← گژیمک، ج12، ص53، 66ـ 67، 80؛ حبیبی و راعی، ج4، ص526ـ527؛ فیروز، همانجا؛ جفرسون و همکاران، ص368)، وجود گونههای دلفین یونس (خاکستری) ، نهنگ دندانکلفت، دلفین گوژپشت، دلفین معمولی، دلفین بینیبطری و دلفین فریسر در آبهای جنوب ایران گزارش شدهاست. هوش دوگونه آخر و گرایش ویژة آنها به انسان از ویژگیهای جالب توجه آنهاست (← فیروز، ص383ـ386؛ جفرسون و همکاران، ج2، ص368-370). دلفینها جانورانی با اندازة کوچک یا متوسط، دارای دندانهای همشکل و فقط یک سوراخ بینی بر سر و فاقد حس بویایی هستند. آنها بهدلیل اینکه عمدتاً در عمق بیش از دویست متری آب (که کاملا تاریک است) زندگی میکنند، قادرند با تحلیل نوع پژواک، موقعیتسنجی و برای دسترسی به غذا و دوری از شکارچیان، مسیریابی کنند. این جانوران فقط برای تنفس به سطح آب میآیند و هنگام شنای سریع، برای تنفس مؤثرتر به بیرون از آب میپرند. شکل دوکی بدن، به آنها اجازه میدهد دمای بدن را حفظ کنند و در عمق بیشتر و آبهای سردتر دوام بیاورند. دلفینها بهصورت انفرادی، ماهیان بزرگ و مرکّب را شکار میکنند (گژیمک؛ حبیبی و راعی، همانجاها؛ فیروز، ص383؛ جفرسون و همکاران، ج2، ص368). از گذشتههای دور، حضور دلفینها، علاوهبر خلیجفارس، در بحر احمر و مدیترانه ثبت شدهاست (← گیلبرت، ص29). بهنظر میرسد در گذشته بین دلفینها و پرپزها تفاوتی قائل نبودند. دلفینها جایگاه ویژهای در باورها و اساطیر باستانی دارند (← ادامة مقاله).واژگان. اصل نام این جانور یونانی و از ریشة í و í مرتبط با واژة یونانی ç زهدان) است. صورت یونانی نام این جانور ío است (لیدل و اسکات، ذیل "í"، "í"). دو وجه برای نامگذاری این جانور به دلفین میتوان درنظر گرفت: ازیکسو در فرهنگ و اساطیر ملل مختلف، به شکلهای گوناگون، دلفین را زهدان حیات یا عامل نجات آن میدانستند (← هویت، ج1، ص22ـ23، 518؛ نیز ← ادامة مقاله)؛ ازسوی دیگر شاید نام دلفین، با توجه به پستانداربودن آن، به معنای ماهی دارای رحم باشد. در عربی، علاوه بر دلفین، آن را خنزیر بحری (خوک دریایی)، دُخَس و تُخَس نیز مینامند (← جاحظ، ج5، ص545، ج7، ص126، 141؛ جوهری، ذیل «دخس»؛ دمیری، ج1، ص534، ج2، ص263، 350، 363؛ معلوف، ص86).تاریخچه. دلفین در فرهنگها و باورهای اساطیری ملل مختلف حضور دارد و نماد نجاتدهنده است (← گیلبرت، ص30). بهنظر میرسد منشأ همه این باورها هند بوده و سپس به فرهنگهای دیگر انتقال یافتهاست (← هویت، ج1، ص22ـ24؛ برای باورها و افسانههای هندی ← وداها. ریگودا، کتاب 1، سرودة 116، بند 18؛ هویت، ج1، ص284، 286، 374-377، 517، 599، ج2، ص284ـ 285؛ قس ← اوپانیشاد، لغتنامه، ذیل «مکار»، که آن را نوعی هیولای دریایی میداند که بهاشتباه تمساح، کوسه یا دلفین دانسته شدهاست؛ نیز ← رامایانا، واژهنامه، ذیل «مگر»؛ برای افسانههای یونانی ← هرودوت، کتاب 1، بند23ـ24؛ برنم، ج2، ص824؛ برای سیر تاریخی این باورها، نحوة انتقال و تغییرات آنها بین فرهنگهای مختلف ← هویت، ج1، نمایه، ذیل "Fish-god").در برخی آثار تاریخی بهجامانده از نقاط مختلف گسترة جغرافیایی آیین مهرپرستی، دلفین حضور دارد (← ورماسرن، ص296؛ مرکلباخ، ص113). این جانور نماد عنصر آب (اقیانوس) در آیین مهرپرستی رومی (برخاسته از فرهنگ و تمدن ایران باستان) است (مرکلباخ، ص92، 99، 101، 130، 132ـ138). بهنظر میرسد طرح ماهی درهم (هراتی) در فرشهای ایرانی برگرفته از تصویر میترا و دو دلفین کنار او باشد (← ژوله، تصویر 90-91؛ حصوری، دفتر نخست، ص43).دلفین در هنر و خط هیروگلیف مصری (← هولیان، ص132) و در اسطورة کنعانیِ بَعْل (← بورافسکی، ص299) هم آمدهاست.شاید بهرغم همة ابهامات بتوان گفت ماهی بزرگ نجاتدهندهای که در داستان حضرت یونس در کتاب مقدس (کتاب یونس نبیّ، 17:1؛ 1:2، 10) و نیز در قرآن، بهصورت النون در «ذَاالنون» (انبیاء: 87) و «حوت» (قلم: 48؛ صافات: 142) به آن اشاره شده (نیز ← سورآبادی، ج3، ص1579، 2111-2112، ج4، ص2668-2669)، همان دلفین (و شاید گونه دلفین یونس/ دلفین خاکستری؛ ← هویت، ج1، ذیل "Fish-god"، "Nun") یا نهنگ (← انجیل متّی، 40:12) باشد. گرچه دلفین را امروزه پستاندار دانستهاند و نه ماهی، در گذشته اینگونه نبوده، همانطور که بین نهنگ و دلفین نیز تفکیک روشنی وجود نداشتهاست.در منابع تاریخ جانورشناسی نیز به دلفین اشاره شدهاست. ارسطو ()دربارة جوانی، کهنسالی، زندگی و مرگ...( ، 746ب 13-746ب 29؛ )تاریخ حیوانات(، 589الف 32-589 ب 19، 631الف 9 ـ 631ب 3)، ضمن قراردادن دلفینها در گروه ماهیهای دریایی، به وصف برخی ویژگیهای آنها پرداختهاست، ازجمله اینکه بهسبب نوع تغذیه مجبور به زندگی در آب هستند، اما چون شش دارند برای تنفس مجبورند دائم به سطح آب بیایند و هنگام خواب نیز سر را بیرون از آب نگه دارند، بنابراین نه کاملا آبزی و نه خشکیزیاند و برای بیروندادن آب واردشده به بدن، حفرهای در سر دارند.پلینیوس/ پلینیاکبر (ج3، کتاب 9، ص67، 177ـ187) دلفینها را از دشمنان تمساحها و عمر آنها را بیش از سی سال ذکر کرده و شرح مفصلی از ویژگیهای رفتاری آنها آوردهاست، ازجمله علاقه ویژه دلفینها به انسان و موسیقی، مسابقه با کشتیها، خودکشی آنها در ساحل، کمک به ماهیگیران در صید ماهی، هوش آنها و حس حمایتی که به یکدیگر دارند. پلینیوس (ج3، کتاب 9، ص187) پرپزها را بهسبب تمایلنداشتن به بازی و تفریح از دلفینها تفکیک کردهاست. او (ج5، کتاب 18، ص412) بازی دلفینها در دریا را نشانه اوضاع مساعد آب و هوایی و باد ملایم میداند.در منابع تاریخی جانورشناسی اسلامی، با اینکه جاحظ (ج1، ص30- 31) دلفینها را از موجودات شناکنندهای برشمرده که ماهی نیستند و به برخی ویژگیهای زیستشناختی آنها نیز اشاره کردهاست (نیز ← ج7، ص126، 140ـ141)، دیگران آن را از انواع ماهی دانستهاند (← قزوینی، ص142؛ حمداللّه مستوفی، ص145؛ انصاری شیرازی، ص167؛ دمیری، ج2، ص350، 363-364؛ حکیم مؤمن، ص118؛ برای طبع و خواصدرمانی ← همانجاها). براساس وصف آنها از ویژگیهای ریختشناسی دلفین، بهنظر میرسد منظور آنها هریک از گونههای وال و دلفین، بهویژه دلفین بینیبطری و بهاحتمال زیاد پرپزها، باشد (نیز ← گژیمک، ج15، ص33-38). ابوریحان بیرونی بهطور کلی ویژگیهای ریختشناسی این جانور را شرح دادهاست (← ص271)، اما توضیحات او به شناسایی گونهای که وصف کردهاست، کمکی نمیکند.قزوینی (همانجا) دلفین را خوشیمن و نجاتدهنده غریق وصف کردهاست. عمده مطالب دَمیری (ج2، ص363-364) تکرار گفتههای پیشینیان است. دیدن دلفین در خواب بر پنهانکاری، باران بسیار، امنیت، نجات و آینده روشن دلالت دارد (← همان، ج2، ص364ـ365).بنابر گزارش اتحادیه جهانی حفاظت طبیعت و منابع طبیعی (ذیل واژه)، گونههای متعددی از دلفین، ازجمله دلفین معمولی مدیترانه، دلفین رودخانه گنگ و دلفین هکتورعمدتاً بهدلیل شکار بیش از حد در معرض انقراضاند و طرحهایی نیز برای حفاظت از این گونهها اجرا شدهاست (← گژیمک، ج15، ص15؛ )دلفینها، والها و پرپزها(، ص6-8، جدول 1-1؛ عبدالواقد و براولیک، ص6ـ44).منابع: علاوه بر قرآن و کتاب مقدس؛ ابوریحان بیرونی، الصیدنة؛ علیبن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقی میر، تهران 1371ش؛ اوپانیشاد، ترجمه محمد داراشکوه از متن سنسکریت، چاپ تاراچند و محمدرضا جلالی نائینی، تهران: طهوری، 1356ش؛ عمروبن بحر جاحظ، کتابالحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ?] 1385ـ1389/ 1965ـ 1969[، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ توماس آ. جفرسون، استفان لتروود، و مارک آ. وبر، «پستانداران دریایی ایران»، در جغرافیای جانوری ایران، ترجمه و تدوین هنریک مجنونیان، بهرام کیابی، و محمد دانش، ج2، تهران: دایره سبز، 1384ش؛ اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ]بیتا.[، چاپ افست تهران 1368ش؛ طلعت حبیبی و محمدمهدی راعی، جانورشناسی عمومی، ج4، تهران 1380ش؛ علی حصوری، مبانی طراحی سنتی در ایران، دفتر نخست، تهران 1381ش؛ محمدمؤمنبن محمدزمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، چاپ سنگی تهران 1277، چاپ افست 1378؛ حمداللّهبن ابیبکر حمداللّه مستوفی، کتاب نزهتالقلوب، چاپ سنگی بمبئی ] 1311[؛ محمدبن موسی دمیری، حیاةالحیوان الکبری، چاپ ابراهیم صالح، دمشق 1426/ 2005؛ رامایانا: کهنترین متن حماسی عاشقانه هند، تألیف والمیکی و تلسی داس، ترجمه امرسنکهه و امرپرکاش، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری الست فردا، 1378ش؛ تورجژوله، پژوهشی در فرش ایران، تهران 1381ش؛ عتیقبن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی: تفسیرالتفاسیر، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران 1381ش؛ اسکندر فیروز، حیاتوحش ایران: مهرهداران، تهران 1378ش؛ زکریابن محمد قزوینی، عجایب المخلوقات و غرائبالموجودات (تحریر فارسی)، چاپ نصراللّه سبوحی، ]تهران [1361ش؛ راینهولد مرکلباخ، میترا: آیین و تاریخ، ترجمه توفیق گلیزاده، تهران 1387ش؛ امین فهد معلوف، معجم الحیوان، بیروت 1405/ 1985؛Abdul Wakid and Gill Braulik, "Protection of endangered Ganges river, Dolphin in Brahmaputra river, Assam, India", IUCN. Retrieved Sep.10, 2012, from cmsdata.iucn.org/downloads/brahmaputra-river-dolphins-psf-final-report. pdf; Aristoteles, The complete works of Aristotle, ed. Jonathan Barnes, Princeton, N. J. 1995; Oden Borowski, "Animals in the literatures of Syria- Palestine", in A history of the animal world in the ancient Near East, ed. Billie Jean Collins, Leiden: Brill, 2002; Robert Jr. Burnham, Burnham’s celestial handbook: an observer’s guide to the universe beyond the Solar System, New York 1978; Dolphins, whales and porpoises: 2002- 2010 conservation action plan for the world’s cetaceans, compiled by Randall R. Reeves et al., Gland, Switzerland: IUCN, The World Conservation Union, 2003; Allan S. Gilbert, "The native fauna of the ancient Near East", in A history of the animal world in the ancient Near East, ibid; Bernard Grzimek, Grzimek’s animal life encyclopedia, Detroit 2003-2004; Herodotus, The history of Herodotus, tr. George Rawlinson, Chicago 1952; J. F. Hewitt, The ruling races of prehistoric times in India, south-western Asia and southern Europe, Westminster 1894-1895; Patric F. Houlihan, "Animals in Egyptian art and Hieroglyphs", in A history of the animal world in the ancient Near East, ibid; International Union for the Conservation of Nature and Natural Resources (IUCN), The IUCN Red List of threatened species, IUCN, 2012, Retrieved Sep.11, 2012, from http://www. iucnredlist.org; Henry George Liddell and Robert Scott, A Greek- English Lexicon, Oxford 1977; Plinius/ Pliny [the Elder], Natural history, with an English translation, Cambridge, Mass. 1967, vol.5, tr. vol.3, tr. H. Rackham, H. Rackham, Cambridge, Mass. 1971; Vedas. Ṛgveda, Hymns of the Rgveda, translated with a popular commentary by Ralph T. H. Griffith, New Delhi 1999; M. J. Vermaseren, "The miraculous birth of Mithras", Mnemosyne, vol.4, Fasc.3/4 (1951).2) صورت فلکی. این صورت در نیمکرة شمالی آسمان واقع و از چند ستارة کمنور، مجتمع در پس (مشرق) نَسرطایر (نورانیترین ستارة صورت فلکی عقاب) شکل گرفتهاست (← صوفی، ص150، نیز ← شکل 1). احتمالاً در آغاز دلفین ستارههای دیگری را نیز شامل میشد که اِبَرخُس (منجم و ریاضیدان یونانی قرن دوم پیش از میلاد) از آنها صورت فلکی قطعةالفَرَس (میان دلفین و فرس اعظم) را تصویر کرد (آلن، ص198). در متون نجوم دورة اسلامی، ضمن وصف ستارگان این صورت فلکی، به دریاییبودن جانور مشبَّهٌبه اشاره و چون خیک وصف شدهاست. گاهی منجمان، علاوهبر ویژگیهای نجومی این صورت، ویژگیهای ظاهری و رفتاری دلفین را از حیث جانورشناسی ذکر کردهاند (برای نمونه ← ابوریحان بیرونی، ص92؛ قطان مروزی، ص150)، شاید به این دلیل که مردم عادی این جانور دریایی را از نزدیک ندیده بودند.احتمالاً افسانههای یونانی و هندی دربارة جانور دلفین (← بخش اول مقاله) بهنوعی با صورت فلکی دلفین پیوند داشتهاست (← برنم، ج2، ص824). در اسطورهای به نقل از مانیلیوس (اخترشناس قرن اول میلادی) دلفین بهسبب قبول همسری نپتونوس (خدای آب و دریاها در روم باستان) و خدمت به وی در آسمان جای گرفت (آلن، ص199). هندیان باستان این صورت را شی ـ شو ـ مارا یا زیزومارا (به معنای خوک دریایی) مینامیدند. در بین نسطوریان، این صورت به صلیب مسیح یا تابوت یونس معروف بود (برنم، ج2، ص824 ـ 825). در نجوم قدیم، دلفین از ده ستارة کمنور تشکیل شدهاست. بطلمیوس (1998، ص357ـ358) پنجستارة این صورت را از قدر سوم، دو تا را از قدر چهارم و سه تا را از قدر ششم آورده، اما صوفی (ص152) براساس رصدهایش چهار ستاره را از قدر سوم، یکی را از قدر چهارم و پنجتا را از قدر ششم ذکر کردهاست. در طرحهای اسطورهای این صورت، ستارگان اول تا سوم، دم دلفین و دیگر ستارهها بدن آن را تشکیل میدهد (← همان، ص151؛ نیز ← ترجمه فارسی، ص107؛ شهمردانبن ابیالخیر، ص446). ستارة نخست و نورانیترین آنها، ذَنَبالدلفین ((- دلفین) نام دارد که آن را بر اسطرلاب رسم میکردند. نام این ستاره بهصورت Deneb به لاتین و سپس زبانهای اروپایی راه یافتهاست (← بکیچ، ص198). بطلمیوس این ستاره را از قدر سوم، اما صوفی آن را از قدر چهارم دانستهاست. ستارگان چهارم تا هفتم دلفین در آرایشی لوزیمانند قرار دارند (← بطلمیوس، 1998، ص357). در نجوم دورة اسلامی نیز از این شکل با نام مُعَیَّن (لوزی) یاد شدهاست (برای نمونه ← صوفی؛ شهمردانبن ابیالخیر، همانجاها). عرب قدیم ستارگان چهارم تا هفتم (،،،ـ دلفین) را قَعود (شتر مناسب سواری؛ صوفی، همانجا؛ برای واژة قعود ← میدانی، ص300) و گاهی عقود (← ابنقتیبه، ص152) مینامیدند. در نجوم عامیانة عربها (احتمالاً تحت تأثیر مسیحیان)، ستارگان قعود را صلیب و ذنبالدلفین را عمود صلیب نیز میخواندند (برای نمونه← ابنقتیبه، ص151ـ152؛ صوفی، همانجا؛ قس قطان مروزی، همانجا که نام دیگر کل صورت را صلیب آوردهاست). نصیرالدین طوسی، به پیروی از بطلمیوس (1948، ص57)، ستارگان دلفین را از مزاج (سرشت) زحل و مریخ آوردهاست (← صوفی، ترجمة فارسی، ص107). در احکام نجوم، از دلفین در زمرة صور فلکی مرتبط با دریا یاد شدهاست که در مخلوقات دریایی و دریانوردی تأثیر دارد (← بطلمیوس، 1948، ص173ـ175). در نجوم جدید، دلفین یازده ستاره نورانیتر از قدر 5ر5 دارد و با صورتهای فلکی دلو، عقاب، سهم، قطعةالفرس، فرس اعظم و روباهک هممرز است (← شکل 2). محدودة غربی ـ شرقی دلفین از بُعد 20 ساعت و 13 دقیقه تا 21 ساعت و 6 دقیقه و محدودة شمالی ـ جنوبی آن از میل ْ21+ تا ْ2+ است (بکیچ، همانجا).منابع: ابنقتیبه، کتابالانواء، حیدرآباد، دکن 1375/1956؛ ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعةالتنجیم، چاپ جلالالدین همائی، تهران 1362ش؛ شهمردانبن ابیالخیر، روضةالمنجمین، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه ملک، با مقدمه و فهرستها و اصطلاحات نجومی از جلیل اخوان زنجانی، تهران 1368ش؛ عبدالرحمانبن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه بودلیان، ش 144. Marsh، فرانکفورت 1406/1986؛ همان: ترجمه صورالکواکب عبدالرحمن صوفی، به قلم نصیرالدین طوسی، چاپ معزالدین مهدوی، تهران 1351ش؛ حسنبن علی قطان مروزی، گیهان شناخت، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه آیتاللّه مرعشی نجفی، چاپ محمود مرعشی، قم 1379ش؛ احمدبن محمد میدانی، السامی فیالاسامی، عکس نسخه مکتوب به سال 601 هجری قمری محفوظ در کتابخانه ابراهیم پاشا (ترکیه)، تهران 1345ش؛Richard Hinckley Allen, Star names: their lore and meaning, New York 1963; Michael E. Backich, The Cambridge guide to the constellations, Cambridge 1995; Robert Burnham Jr. Burnham’s celestial handbook: an observer’s guide to the universe beyond the Solar System, New York 1978; Patrick Moore, Guide to stars and planets, London 1993; Claudius Ptolemy, Ptolemy’s Almagest, translated and annotated by G. J. Toomer, Princeton, N. J. 1998; idem, Tetrabiblos, edited and translated into English by F. E. Robbins, London 1948.