ذوالفنون، حبیباللّه، دانشمند تقویمنویس معاصر ایرانی. نام کامل وی حبیباللّه ذوالفنون عراقی طهرانی است. ذوالفنون در 1278 در سلطانآباد اراک بهدنیا آمد (آقابزرگ طهرانی، قسم 1، ص 355؛ قس مرسلوند، ج 3، ص :267 1281). او تا 1301 که برای تحصیل علوم دینی به نجف رفت، در اراک میزیست و ده سال در نجف نزد میرزاحبیباللّه رشتی* (متوفی 1312)، محمدبن فضلعلی شرابیانی* (متوفی 1322) و میرزاحسین خلیلی تهرانی* (متوفی 1326) درس خواند. ذوالفنون سپس شش سال را بهترتیب در شهرهای بوشهر و شیراز زندگی کرد و در 1317 به تهران آمد و بهگفته خودش، در همین شهر ماند (← آقابزرگ طهرانی، همانجا؛ احتشامی، ص 54). ذوالفنون در تهران در مدرسه سپهسالار (اکنون مدرسه عالی شهید مطهری) و نیز دارالمعلمین مرکزی (از مهمترین مراکز تربیت معلم) به تدریس پرداخت (← محبوبی اردکانی، ج 1، ص 417).اگرچه ذوالفنون در فقه، حدیث و ادب عربی دستی داشت (← آقابزرگ طهرانی، همانجا؛ احتشامی، ص 55ـ56 به نقل از عبدالرزاق بَغایری)، اشتهار او در ریاضی و نجوم و بهویژه استخراج تقویم در ایران در سالهای متمادی بوده و مهمترین دستاورد نجومی او نیز همین مجموعه تقویمهاست. ذوالفنون از فرد معیّنی بهعنوان استادش در ریاضیات و نجوم یاد نکردهاست (← احتشامی، ص 53؛ حبیبآبادی، ج 6، ص 2205)، اما صدوقیسها (مدرس گیلانی، ص 71، حاشیه)، احتمالا براساس نقلقولهایی از عبدالرزاق بغایری* (متوفی 1332ش)، ملاعلیمحمد اصفهانی* (متوفی 1293) را استاد ذوالفنون در ریاضیات دانستهاست (← احتشامی، ص 55؛ نیز ← مرسلوند، همانجا). درخصوص اینکه ذوالفنون در چه دورانی تقویم را استخراج کردهاست، نقلقولهای مختلفی وجود دارد (برای نمونه ← هبةاللّه ذوالفنون، 1385ش، ص 3001ـ3002، که سالهای 1259ـ1305 را دوره استخراج تقویم ذوالفنون میداند و میگوید ذوالفنون در سالهای 1308ـ1325ش نیز تقویم رسمی ایران را استخراج میکرد)؛ اما مسلّم است که در سالهای 1309 تا 1332ش، تقویم استخراجشده ذوالفنون در سالنامه پارس (تهران 1305ـ1333ش) بهچاپ میرسید. در نخستین تقویم چاپشده از این مجموعه (← سالنامه پارس، سال 5، 1309ش، ص 18ـ65 مکرر)، تقویمهای شمسی، قمری و میلادی و نیز هنگام غروب آفتاب ذکر شده، اما از 1310ش، تقویمهای سهگانه و هنگام اذان صبح درج شدهاست (← سالنامه پارس، سال 6، 1310ش، ص 1ـ49 مکرر). این تقویمها با همین شکل و محتوا تا 1332ش (شش سال پس از درگذشت ذوالفنون) استخراج و چاپ میشدند. اگرچه هبةاللّه ذوالفنون (1385ش، ص 3002) این تقویمها را «تقویم رسمی کشور» خوانده، به روایت سالنامه پارس (سال 16، 1320ش، ص 16 مکرر)، تقویمهای استخراجی ذوالفنون صرفآ یکی از انواع تقویمهای مختلفی بوده که سالانه در کشور منتشر میشدهاست. ذوالفنون هیچگاه روش و ادلهاش را در استخراج دادههای نجومی (ازجمله روزهای نخست ماههای قمری) بیان نکرده، درحالی که سیدجلالالدین طهرانی* (متوفی 1366ش)، که او نیز در همان دوره ذوالفنون، چند سال تقویم سالانه استخراج میکرد، روش کار خود را در این زمینه شرح دادهاست (برای نمونه ← طهرانی، 1310ش، ص10ـ11، درباره بعضی دادههای مربوط به چهار ماه قمری در 1311ش/1351). هرچند بین این دو تقویم درخصوص اعلام روز نخست ماههای قمری اختلاف چندانی دیده نمیشود، در مورد لحظه تحویل سال بین طهرانی و ذوالفنون همواره اختلاف وجود دارد (برای نمونه ← همان، ص 11، بههنگام طرح لحظه تحویل سال 1311ش که با محاسبه ذوالفنون (سالنامه پارس، سال 7، 1311ش، ص 4 مکرر) هشت دقیقه تفاوت دارد). منابع ذوالفنون برای استخراج تقویمها به دو دسته تقسیم میشود : منابع نجومی دوره اسلامی که قاعدتآ طهرانی نیز از آنها استفاده میکرد و بر همین اساس، تفاوتی بین دادههای این دو دیده نمیشود؛ و منابع استخراج دادههای نجومی جدید که در آن هم تفاوتی بین دادههای این دو وجود ندارد (برای نمونه ← سالنامه پارس، سال 5، 1309ش، ص 48ـ49 مکرر؛ نیز ← طهرانی، 1308ش، ص 4ـ5، در ذکر خورشیدگرفتگی 9 اردیبهشت 1309 که یکیبودن نقشه مورد استفاده هر دو تقویمنویس را نشان میدهد). بهجز این تقویمها، دیگر آثار ذوالفنون یادداشتهایی است که در سالنامه پارس در موضوعهای مختلف ریاضی و نجومی بهچاپ رسیدهاست (برای نمونه ← سالنامه پارس، سال 8، 1312ش، ص 1ـ4 مکرر، در پاسخ به پیشنهاد محققی آلمانی بهنام بلوخمان برای طراحی یک تقویم دائمی). مهمترین این یادداشتها بهصورت مقالهای در سالنامه پارس (سال 13، 1317ش، ص 1ـ13 مکرر) منتشر شدهاست. ذوالفنون در این مقاله کوشیدهاست با استفاده از قضایای هندسه اقلیدسی، درستی تناسب 3)ba=( 3b 3a را توضیح دهد.در 1324ش، در وزارت فرهنگ، برای تهیه و تدوین یک زیج و نیز تربیت گروهی از شاگردان برای پرداختن به امور نجومی، با ذوالفنون قراردادی بسته شد (← سالنامه پارس، سال 23، 1327ش، ص 1 مکرر). منزوی (ج 4، ص 2954) کتاب زیج ذیالفنون را به ذوالفنون نسبت داده، اما کتابی با این نام هیچگاه بهچاپ نرسیدهاست. عبدالرزاق بغایری نیز از کتابی از ذوالفنون درباره دیدگاههای وی درباره حرکات ماه یاد کرده که این کتاب نیز هیچگاه چاپ نشدهاست (← احتشامی، ج 2، ص 56).ذوالفنون شاگردانی داشت که عبدالرزاق بغایری از زمره آنها دانسته شده (← آقابزرگ طهرانی، قسم 1، ص 355ـ356)، اگرچه بغایری هیچگاه به اینکه شاگرد ذوالفنون باشد اشارهای نکردهاست.بهکوشش عیسی صدیق اعلم، وزیر فرهنگ، دولت در 1325ش مقرری ماهانهای برای ذوالفنون تعیین کرد (←«تصویبنامه هیات وزرا: اعطای مقرری از اعتبارات دولت به حبیباللّه ذوالفنون دانشمند و ستارهشناس کشور»، سند مورخ 1325ش، آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ش 297007805؛ نیز ← سالنامه پارس، همانجا). براساس تصویبنامه هیئت دولت، این مقرری باید از 1325ش پرداخت میشد و قانون آن نیز برای تصویب به مجلس ارسال شد؛ اما باتوجه به تعطیلبودن مجلس پس از پایانیافتن دوره چهاردهم قانونگذاری در 21 اسفند 1324 (دوره پانزدهم در تیر 1326 گشایش یافت)، در 1328ش بهتصویب رسید (ایران. قوانین و احکام، ص 432)، درحالیکه ذوالفنون در دی 1326 درگذشته بود (← اطلاعات، سال 22، ش 6527، 5 دی 1326، ص 6؛ شریف رازی، ص 322؛ صدوقیسها، ص 69).یکی از فرزندان ذوالفنون بهنام هِبةاللّه (متوفی 1379ش) نزد پدرش نجوم آموخت و کار پدرش را در تقویمنویسی ادامه داد (هبةاللّه ذوالفنون، 1374ـ1375ش، ص 34ـ35). هبةاللّه نیز در مدرسه عالی شهید مطهری به تدریس نجوم میپرداخت. او از تدوین یک زیج و نیز تصحیح کتاب مقالید علمالهیئة ابوریحان بیرونی خبر دادهاست، اما هیچکدام از این آثار بهچاپ نرسیدهاند (← همو، 1375ش، ص 19؛ این نوشته هبةاللّه ذوالفنون (1374ـ1375ش، ص 36) مبنیبر اعطای دکتری افتخاری نجوم به حبیباللّه ذوالفنون از سوی دانشگاههای تهران و سوربون به وسیله منابع دیگر تأیید نشدهاست).منابع: محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة : نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم 1ـ4، 1404؛ ابوالحسن احتشامی، شکوفههای ذوق و ادب، ]تهران، بیتا.[؛ ایران. قوانین و احکام، مجموعه قوانین موضوعه و مصوبات دوره پانزدهم قانونگذاری 6 مردادماه 1328، تهران 1329ش؛ محمدعلی حبیبآبادی، مکارمالآثار، ج 6، اصفهان 1364ش؛ هبةاللّه ذوالفنون، «دعوای تقویم! 29 روز یا 30 روز؟»، نیستان، سال 1، ش 6 و 7 (اسفند 1374ـ فروردین 1375)؛ همو، «وضعیت تقویمنگاری در ایران و مسأله رؤیت هلال ماه نو»، در رؤیت هلال، به کوشش رضا مختاری و محسن نوروزی، ج 4، تهران: بوستان کتاب، 1385ش؛ همو، «هیأت از منظر درخشانترین ستاره آسمان نجوم»، نیستان، سال 1، ش 10 (تیر 1375)؛ محمد شریفرازی، اختران فروزان ری و طهران، یا، تذکرةالمقابر فی احوالالمفاخر، قم: مکتبةالزهراء، ]بیتا.[؛ منوچهر صدوقیسها، تاریخ حکماء و عرفاء متأخر بر صدرالمتألهین، تهران 1359ش؛ جلالالدین طهرانی، گاهنامه 1309 ]شمسی[، تهران ]1308ش[؛ همو، گاهنامه 1311 ]شمسی[، تهران ?]1310ش[؛ حسین محبوبی اردکانی، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران 1354ـ1368ش؛ مرتضی مدرس گیلانی، منتخب معجمالحکماء، چاپ منوچهر صدوقیسها، تهران 1384ش؛ حسن مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج 3، تهران 1373ش؛ احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران 1374ش ـ.