ذمار (یا ذمار)

معرف

شهر و مرکز استانی به همین نام در یمن
متن
ذَمار (یا ذِمار)، شهر و مرکز استانی به همین نام در یمن. این شهر در منطقه‌ای کوهستانی (ارتفاع 300،2 متر از سطح دریا) در حدود صد کیلومتری جنوب صَنعا* واقع است (مقحفی، 1985، ص 167؛ )تغییرات اقلیمی در کشورهای درحال‌توسعه( ، ص 106).بر اساس برخی روایات، که گاه از اسطوره‌ها برگرفته شده‌اند، ذمار از نام یکی از ملوک سَبأ* (قوم و مملکتی در جنوب‌غربی جزیرة‌العرب) و حِمیَر* (از اقوام قدیم عربستان جنوبی) گرفته شده‌است (← ابن‌هشام، ج 1، ص70؛ ابن‌حائک، 1999ـ2000، ج 8، ص 156؛ بکری، 1403، ج 2، ص 614ـ 615؛ نَشوان‌بن سعید حِمْیَری، ص 27؛ قس حازمی‌همدانی، ج 1، ص 446؛ یاقوت‌حموی، ذیل مادّه که ذمار را نام دیگر صنعا دانسته‌اند). براساس یافته‌های باستان‌شناسان، قدمت ذمار به دوران فرمانروایی ملوک سبأ بازمی‌گردد و فردی به‌نام ذمار آن را ساخته‌است (ترسیسی، ص 21؛ نیز ← لوندین ، ص 18). اشاره ابن‌حائک (1989، ص100، 206، 248) به رواج زبان حمیری در نواحی ذمار احتمالا مؤید چنین پیشینه‌ای است.در منابع جغرافیایی اسلام، ذمار یکی از مِخلافهای یمن ذکر شده که قصرها، باغهای پرمحصول، مزارع حاصلخیز و چاههای فراوان پرآب آن شهرت داشته‌است (برای نمونه ← ابن‌خرداذبه، ص 138؛ ابن‌رسته، ص 317؛ حدودالعالم، ص 167؛ ابن‌حائک، 1989، ص 206). یاقوت حموی (متوفی 626؛ ذیل «مخلاف ذی‌جره و خولان») به ذرت، جو و گندم مرغوب آنجا اشاره کرده‌است که برای مدت طولانی، سالم باقی می‌ماندند و به همین سبب، ذمار را «مصر یمن» می‌گفته‌اند. اسبهای اصیل ذمار در سراسر یمن شهرت داشت (همان، ذیل «مخلاف ذمار»).با ورود اسلام به یمن، در شهر ذمار، که بر سر راه حج و نیز کاروانهای تجاری به‌سوی شام واقع بود (← یوسف محمد عبداللّه، ص 19ـ21)، مدارس و مساجدی ایجاد شد، ازجمله مسجد جبل‌بن معاذ (← بکری، 1992، ج 1، ص364) و مسجدجامع ذمار. تاریخ بنای مسجد اخیر، که تا به امروز باقی است، به اواخر حیات پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلم نسبت داده شده‌است (الموسوعة‌الیمنیة، ذیل مادّه).از قرن چهارم، ذمار محل فعالیتهای زیدیان (← زیدیان یمن*) و نیز از مراکز مهم ترویج علوم در یمن بود. مدارس بسیاری از این دوران برجا مانده که مشهورترین آنها مدرسه شمسیه است که امام‌شرف‌الدین در 947 آن را بنا نهاد و به نام پسرش شمس‌الدین نام‌گذاری کرد (← ابن‌دیبع، ص 164ـ165؛ نیز ← اکوع، 1406، ص370ـ371؛ کحّاله، ص304؛ برای خانه‌های علمی در ذمار← ابن‌حَیدَره، ص 26؛ مقحفی، 1422، ذیل مادّه).در دوره تسلط عثمانیان بر یمن، با تشکیل شهرستان ذمار در استان صنعا، شهر ذمار مرکز این شهرستان شد (← احمد وصفی زکریا، ص 77). در اوایل قرن چهاردهم/ بیستم، ذمار شهری کوچک بود که دوهزار خانه، مغازه و کاروانهای متعدد، قلعه‌ای از سنگهای تراشیده و دارالحکومه‌ای با ساختمانی سه‌طبقه داشت (← همان، ص 171).در سالهای پایانی حکومت امامان زیدی در صنعا، شهر ذمار که از اصلی‌ترین مراکز آنها بود، همچون گذشته رونق نداشت، چنان‌که جمعیت شهر در اواخر نیمه اول قرن چهاردهم/ بیستم حدود پنج‌هزار تن بود (کحّاله، همانجا).در 1341ش/ 1962، استان ذمار به مرکزیت شهر ذمار تشکیل شد (اکوع، 1423، قسم 1، ص 81، 94). امروزه این استان از جنوب به استان اِب و از شمال به استان صنعا محدود می‌شود و در تقسیم‌بندی جدید، شامل نواحی (مدیریه) مختلفی ازجمله حَداء، عنس، جَهران، مَغرب عنس، ضَوران، جَبَل‌الشرق، عُتمَه، وُصاب عالی و وصاب سافل است (← مقحفی، 1422، همانجا). جمعیت استان ذمار در سرشماری 1391ش/ 2012 حدود 000، 649،1 تن بود از این تعداد تنها 000،231 تن شهرنشین و باقی روستانشین بوده‌اند (← الجهاز المرکزی للاحصاء، 2013).علاوه بر مساجد و مدارس قدیمی، در ذمار قلعه‌های متعددی وجود داشته که از مشهورترین آنها، قلعه هِرّان است. همچنین بنایی با نام تخت‌سلیمان در نزدیکی ذمار قرار دارد (حجری یمانی، ج 1، جزء2، ص 341ـ342؛ نیز ← د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).علما و محدّثان بسیاری به ذمار منسوب‌اند، ازجمله وَهْب‌بن مُنَبِّه* از نخستین قُصّاص در صدر اسلام (متوفی 110؛ ← سمعانی، ج 3، ص 11؛ برای نمونه‌های دیگر ← زباره‌یمنی، ج1، ص153، 201، 255؛ مقحفی، 1431، ج2، ص319ـ320).منابع : ابن‌حائک، صفة جزیرة‌العرب، چاپ محمدبن علی اکوع، بغداد 1989؛ همو، کتاب الاکلیل، ج 8، چاپ نبیه امین فارس، پرینستون 1940، چاپ افست ]قاهره[ 1999ـ2000؛ ابن‌حَیدَره، مطلع الاقمار و مجمع الانهار فی ذکر المشاهیر من علماء مدینة ذمار و من قرأ فیها و حقّق من اهل الامصار، چاپ عبداللّه‌بن عبداللّه حوثی، عَمّان 1423/2002؛ ابن‌خرداذبه؛ ابن‌دیبع، کتاب قرّة‌العیون باخبار الیمن المیمون، چاپ محمدبن علی اکوع، ]بیروت [1409/1988؛ ابن‌رسته؛ ابن‌هشام، السیرة‌النبویّة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، ]بیروت[، دارابن‌کثیر، ]بی‌تا.[؛ احمد وصفی زکریا، رحلتی الی الیمن، دمشق 1406/1986؛ اسماعیل اکوع، مخالیف الیمن، قسم 1، ابوظبی 1423/2002؛ همو، المدارس الاسلامیة فی الیمن، بیروت 1406/1986؛ عبداللّه‌بن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فری، تونس 1992؛ همو، معجم مااستعجم من اسماءالبلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت 1403/1983؛ عدنان ترسیسی، الیمن و الحضارة العرب مع دراسة جغرافیّة کاملة، بیروت: دارمکتبة‌الحیاة، ]بی‌تا.[؛ الجهاز المرکزی للاحصاء، کتاب الاحصاء السنوی 2012، 2013.Retrieved July 15, 2013, from http://www.cso-yemen-org/ content .php?Lng = arabic & id=623;محمدبن موسی حازمی‌همدانی، الاماکن،او،ما اتفّق لفظه‌و افترق مسماه من الامکنة، چاپ حمد جاسر، ریاض ]بی‌تا.[؛ محمدبن احمد حجری یمانی، مجموع بلدان‌الیمن و قبائلها، چاپ اسماعیل‌بن علی اکوع، صنعا 1416/1996؛ حدودالعالم؛ محمد زباره یمنی، نیل الوَطَر من تراجم رجال‌الیمن فی‌القرن الثالث عشر، ]قاهره[ 1348ـ1350، چاپ افست صنعا ]بی‌تا.[؛ سمعانی؛عمررضا کحّاله،جغرافیة شبه‌جزیرة‌العرب، چاپ احمدعلی، مکه 1384/1964؛ ا.ج. لوندین، «المدینة و الدولة فی الیمن : فی الالف الاول قبل المیلاد»، الاجتهاد، سال 2، ش 7 (ربیع 1410)؛ ابراهیم احمد مقحفی، معجم البلدان و القبائل الیمنیة، صنعا 1422/2002؛ همو، معجم المدن و القبائل الیمنیة، صنعا 1985؛ همو، موسوعة الالقاب الیمنیة، بیروت 1431/2010؛ الموسوعة الیمنیة، اعداد و اشراف و تحریر : احمد جابر عفیف و دیگران، صنعا 1412/1992، ذیل «ذمار» (از حسین عبداللّه عمری)؛ نَشوان‌بن سعید حِمْیَری، ملوک حِمْیَر و اقیال‌الیمن : قصیدة نشوان‌بن سعید الحمیری، المتوفی سنة 573ه و شرحها المسمی خلاصة‌السیرة الجامعة لعجائب اخبارالملوک التبابعة، چاپ علی‌بن اسماعیل مؤید و اسماعیل‌بن احمد جرافی، بیروت 1406/1985؛ یاقوت حموی؛ یوسف محمد عبداللّه، «المدینة الیمنیة القدیمة»، الاجتهاد، سال 2، ش 6 (شتاء 1410)؛Climate change in developing countries, ed. M. A. Van UK: CABI, Willingford, C.Dorland, and R.Lasage Drunen, 2006; EI2amaDh, s.v. "(r" (by J. Schleifer- [O.L(fgren]).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 18
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده