ذاتالجَنب (سینهپهلو)،ورم گرم و دردناک ناحیه سینه. پزشکان دوره اسلامی بنابه اینکه بیماری حجابِ حاجِز (دیافراگم)، غشای دندهها از سمت داخل، یا غشای قفسه سینه را مبتلا میکرد، آن را ذاتالجنب، شَوصه، یا بَرسام مینامیدند. در بیشتر منابع، این سه بیماری با هم ذکر شدهاست. ولی گاه تعاریف آنها با هم تعارض دارد (← احمدبن محمد طبری، قسم2، ص175ـ181؛ مجوسی، ج 1، ص 355ـ357؛ جرجانی، ص417؛ ابنزُهر، سفر1، ص 226؛ طبیب هروی، ذیل مادّه). در برخی منابع نیز ذاتالجنب و شوصه یکبیماری دانسته شدهاست (← رازی، 1398، ص 123؛ ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1165؛ برای گزارشی مفصّل از اصطلاحات گوناگون درباره بیماری و تعاریفآن از نظر پزشکان دوره اسلامی ← رازی، 1374ـ1393، ج 4، ص 112ـ152؛ نیز ← ناظم جهان، ج 2، ص 231ـ 232).اگر ورم فقط در دیافراگم ایجاد میشد، آن را ذاتالجنب خالص و اگر در غشای پوشاننده دندهها یا عضلات خارجی رخ میداد، آن را غیرخالص مینامیدند (ابنسینا، ج2، کتاب3، ص 1169؛ انطاکی، ص 133؛ برای تشخیص این دو ← اخوینی بخاری، ص 330؛ عقیلی علوی شیرازی، ص 542).از نظر پزشکی امروزی، جنب (غشای دولایه و نازکی که فضای بین دو ریه و قفسه سینه را پوشاندهاست) بهطور طبیعی حاوی مقدار کمی مایع است. التهاب و در پی آن، افزایش نابجای این مایع (جنبْآماس) ممکن است براثر عوامل متعددی چون عفونتها، نارسایی قلبی و مشکلات کبدی بهوجود آید (← اصول طب داخلی هاریسون ، ج 2، ص 1561ـ1658).افزایش این مایع بر اندامهای اطراف فشار وارد میآورد و سبب بروز علایم مختلفی میشود. گذشتگان، علت این بیماری را تجمع نابجای یکی از اخلاط چهارگانه*، غالبآ صفرا (مَرار) و بهندرت اخلاط دیگر، میدانستند (← احمدبن محمد طبری، قسم 2، ص 175؛ اخوینی بخاری، ص 327؛ ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1171؛ جرجانی، همانجا) و نوع آن را از رنگ خلط و برخی علایم دیگر تشخیص میدادند (رازی، 1374ـ1393، ج 4، ص 141؛ مجوسی، ج 1، ص356).بهنظر میرسد بقراط (متوفی حـ375ق م) از نخستین پزشکانی است که این بیماری را میشناختهاست. برخی از آرای وی در باب این بیماری در ترجمه عربی آثارش (برای نمونه ← 1969، ص 25) و برخی دیگر از آموزههای او و دیگر پزشکان قدیم، که شاید کتاب مستقلی از آنان نمانده باشد، در آثار پزشکان دوره اسلامی یافت میشود (برای نمونه ← رازی، 1374ـ 1393، ج 4، ص 112ـ152؛ جرجانی، ص 419).بهباور بقراط (1969، همانجا) و پزشکان دوره اسلامی (برای نمونه ← ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1167؛ جرجانی، ص 120ـ121، 417) بیماری بیشتر در پاییز و زمستان و در شهرهای شمالی رخ میدهد. پزشکان علل گوناگونی برای تجمع اخلاط ذکر کردهاند، ازجمله فرودآمدن نَزله (ترشح پشت حلق)، خوردن آب بسیار سرد، قرارگرفتن در هوای سرد، یا خوردن غذاهایی که خون را غلیظ میکنند (← جرجانی، ص 417؛ عقیلی علوی شیرازی، ص 543ـ544). ابنسینا (همانجا) این بیماری را برای پیران و زنان باردار شدید و کشنده میدانست.بقراط (1971، ص 33) و پزشکان دوره اسلامی ویژگیهای جسمی بیمار را در ابتلا به این بیماری مؤثر میدانستند، مثلا افرادی که دچار جُشاء حامِض (آروغ ترش) هستند یا افرادی که دهانه رگهای آنها در قسمت تحتانی بدن باز است، در برابر بیماری مصونیت نسبی دارند (برای نمونه ← مجوسی، همانجا؛ ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1165). این مطلب را قرنها بعد ناظمجهان (ج 2، ص 231) نیز تأیید کردهاست.از نظر پزشکان دوره اسلامی، ورم ذاتالجنب یا بهتدریج تحلیل میرود، یا چرکی و در موارد نادری سخت میشود. خلط تجمعیافته ممکن است از راه هوا وارد شش و از گلو خارج شود؛ یا چون معتقد بودند میان کبد و کلیه ارتباطی وجود دارد، از طریق رگ اَجوَف، پس از عبور از کبد، از راه ادرار دفع شود؛ یا خلط پس از ورود به کبد، از طریق رودهها دفع شود (← ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1165ـ1166؛ جرجانی، ص 412). بااینحال هم خلط و هم مزمنشدن بیماری یا موجب بیماریهایی در اندامهای دیگر میشود، همچون ذاتالرّیه*، سل، سرسام یا اختلاط ذهن، و خفقان (تپش قلب)؛ یا خلط در مناطق نرم و خالی مانند پشت گوش و کشاله ران جمع میشود (ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1166، 1171؛ جرجانی، ص 413، 417).بیماری ممکن است سمت چپ یا راست قفسه سینه را درگیر سازد که درگیری سمت چپ، بهعلت نزدیکی به قلب، خطرناکتر بوده، اما چون قلب مرکز حرارت غریزی در بدن است، به پختهشدن زودهنگام خلط و تحلیل آن کمک میکند (ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1167).علایم ذاتالجنب با بیماریهای دیگری چون ذاتالرّیه، ذاتالکبد (ورم کبد) و سرسام (التهاب در بافت مغز) مشابهت دارد و ازاینرو کیفیت نبض بیمار، الگوی درد، علایم ظاهری در چهره بیمار، خصوصیات خلط و سطح هوشیاری بیمار از معیارهای تشخیص افتراقی بودهاست (برای جزئیات ← رازی، 1398، ص 123ـ127؛ برای منبعی متأخر و مرتبط با دوره اسلامی ← ج 2، ص 233ـ234).پختهشدن خلط در بدن بیمار و پاکشدن آن را تابع عواملی چون نوع و کیفیت خلط، بنیه جسمی، فصل و سن بیمار دانستهاند (← جرجانی، ص 418). پزشکان از روی زمان پختهشدن خلط و کیفیت دفع آن و علایم دیگر سرانجام بیماری را پیشبینی میکردند (← علیبن رَبَّن طبری، ص 306؛ اخوینی بخاری، ص 329ـ330؛ ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1169، 1171؛ جرجانی، ص 418ـ419). اگر خلط بهموقع پخته و باز نمیشد، مداخله پزشک ضروری بود.در گذشته، عقیده بر این بود که هرچه مادّه ذاتالجنب گرمتر باشد، زودتر بهبود مییابد، و اگر بنابه وضع بیمار، بیماری، و زمان و مکان، تا مدت معیّنی بهبود نیابد، ریم (چرک) میکند. در بدترین وضع چنانچه بیماری تا شصتروز برطرف نشود، بیمار هلاک میگردد (علیبن رَبَّن طبری، ص 306ـ307؛ جرجانی، همانجا).برای پختهشدن خلط از ضماد (داروگذاشتن بر عضو) و کِماد (قراردادن دارو در پارچه و گذاشتن آن بر عضو) استفاده میکردند (برای جزئیات داروها ← ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1184ـ 1186). برای پاکسازی همچنین از فصد و حجامت بهره میجستند. محل فصد برحسب شدت بیماری تغییر میکرد، ولی معمولا در سمت مخالف قسمت درگیر انجام میشد تا خلط بیماریزا را از محل درگیری دور سازد (رازی، 1408، ص 414ـ415؛ ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1181؛ جرجانی، ص 410ـ411؛ انطاکی، ص 133ـ134). رژیمهای غذایی خاص هم تجویز میشد (← ابنسینا، ج 2، کتاب 3، ص 1182ـ 1186؛ نیز ← ناظمجهان، ج 2، ص 237ـ252).زهراوی (حکیم و طبیباندلسی، متوفی حـ404؛ ص91) داغکردن ذاتالجنب را با ریشه گیاه دارویی زَراوند شرح دادهاست. به گفته او (همانجا)، برخی از پیشینیان با ابزارهای آهنی داغ میکردند تا به آماس برسند، اما او این روش را خطرناک و مرگ بیمار یا پدیدآمدن زخمی درمانناپذیر را محتمل دانستهاست. این شیوه را ابنسینا (ج 2، کتاب 3، ص 1177) نیز شرح دادهاست.دفع خلط از بدن ممکن بود حتی تا چهل روز ادامه یابد. پس از آن، داروهای جالی (جلادهنده)، غَسّال (شوینده) و مُنقّی (پاککننده) تجویز میکردند (همان، ج 2، کتاب 3، ص 1188).در صورت ابتلای بیمار به عوارضی چون تب زیاد یا چرکیشدن، برای هریک تمهیدی اندیشیده میشد (برای تب ← همان، ج 2، کتاب 3، ص 1181؛ برای چرکیشدن ← همان، ج 2، کتاب 3، ص 1187ـ 1189).منابع : ابنزُهر، کتاب التیسیر فیالمداواة و التدبیر، چاپ میشیل خوری، دمشق 1403/1983؛ ابنسینا؛ ربیعبن احمد اخوینی بخاری، هدایةالمتعلّمین فی الطب، چاپ جلال متینی، مشهد 1344ش؛ داوودبن عمر انطاکی، بـُغیةالمحتاج فی المجرّب منالعِلاج، دمشق: الاولی، ]بیتا.[؛ اسماعیلبن حسین (حسن) جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، چاپ عکسی از نسخهای خطی، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران 1355ش؛ محمدبن زکریا رازی، کتابالحاوی فیالطب، حیدرآباد، دکن 1374ـ1393/ 1955ـ1973؛ همو، کتاب ماالفارق او الفروق، أو، کلام فیالفروق بینالامراض، چاپ سلمان قطایه، ]حلب [1398/1978؛ همو، المنصوری فیالطب، چاپ حازم بکری صدیقی، کویت 1408/1987؛ احمدبن محمد طبری، المعالجات البقراطیة، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه ملی ملک، ش4474، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت 1410/1990؛ علیبن رَبَّن طبری، فردوس الحکمة فیالطب، چاپ محمدزبیر صدیقی، برلین 1928؛ محمدبن یوسف طبیب هروی، بحرالجواهر، چاپ سنگی تهران 1288؛ محمدحسینبن محمدهادی عقیلی علوی شیرازی، معالجات عقیلی، ]کلکته 1275[، چاپ افست تهران 1387ش؛ علیبن عباس مجوسی، کامل الصناعة الطبیة، بولاق 1294؛ محمداعظم ناظمجهان، کتاب اکسیر اعظم، ج 2، چاپ سنگی ]لکهنو [1884، چاپ افست تهران : مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، 1383ش؛Harrison's principles of internal medicine, ed. Eugene Braunwold etal., New York: McGrawhill, 2001; Hippocrates, Kita(b Buqra(tlakh fi'l-a(t, ed. and tr. J. N. Mattock, Cambridge 1971; idem, Kita(b Buqra(t fi'l-amra(d al-bila(diyya= On endemic diseases (airs, waters and places), ed. and tr. by J. N. Mattock and M. C. Lyons, Cambridge1969; Khalaf ibn `Abba(s Zahra(w((, On surgery , a definitive edition of the Arabic text and instruments with English translation and commentary by M. S. Spink and G. L. Lewis, London 1973.