دیلمی، شمسالدین ابوثابت محمدبن عبدالملک، عارف و مفسر قرن ششم. اطلاعات درباره زندگی وی اندک است. نوربخش قهستانی (ص13) او را از بزرگان اولیا و زاهدان عالِم و صاحب احوال و مقامات و کشف و شهود دانستهاست. جامی (ص360 ـ361) نیز وی را از اکابر مشایخ و محققان شمرده و سخن وی را در مصنفاتش درباره زمان کمنظیر دانستهاست (نیز ← اشرف جهانگیر سمنانی، ص155). تاریخ دقیق تولد و وفات دیلمی معلوم نیست، اما چون رساله کشفالحقائق بِکنْهِ الدقائق را در 589 نوشته (بغدادی، ایضاح، ج2، س 359)، احتمالا پیش از نیمه دوم قرن ششم زاده شده و بین سالهای 590 و 600 وفات یافتهاست.دیلمی در یکی از آثار خود از شخصی به نام سدیدالدین ابوالفخر یاد کرده که گویا شیخ او بودهاست (← آربری ، 1966، ص50). از مریدان مشهور وی، تاجالدین اُشنوی* بوده که رسالهای درباره زمان و مکان باعنوان غایةالامکان فی درایةالمکان به او نسبت داده شدهاست (← جامی، ص360؛ اشنوی، مقدمه مایل هروی، ص18). این رساله را به عینالقضاة و دیلمی هم نسبت دادهاند (← فرمنش، صالف؛ د.ایرانیکا، ذیل مادّه). مایل هروی به اشتباه احتمال دادهاست که علیبن محمدبن عبدالملک دیلمی ــ مؤلف کتاب عطفالألف المألوف علی اللام المعطوف (قاهره 1341ش/1962)ــ فرزند وی باشد (اشنوی، مقدمه، ص4، پانویس 17).دیلمی از نخستین عارفانی است که درباره زمان و مکان سخن گفته و در اینباره رسالهای باعنوان المکان از آثار او شمرده شدهاست (← بغدادی، هدیه، ج2، س103). او با فلسفه میانه خوبی نداشته و دو رساله باعنوان تخجیلالفلاسفة والتجرید فی ردّ مقاصدالفلاسفة، در رد و طرد مقاصد فیلسوفان، ازجمله ابنسینا، نوشتهاست (← حاجیخلیفه، ج1، س 351؛ بغدادی، هدیه، همانجا). همچنین سخنانی به آنان نسبت داده که نشاندهنده کماطلاعی و ضعف او در فهم آرای فلاسفه است. مثلا در رساله مهمّاتالواصلین، از قول فلاسفه گفته که انسان شیء روحانی قدیم ازلی ابدی است و عناوینی چون عقل فعال، عقل کل و نفس ناطقه دارد. حال آنکه فلاسفه هرگز به چنین تعریفی از انسان قائل نبودهاند. او ضمن آنکه اشعار سنایی را نزدیکترین اشعار به احوال صوفیه شمرده، بیشتر اقوالی را که در اشعار سنایی بهکار رفته، لغو و هذیان خواندهاست. بهعلاوه، از فارمذی، یحییبن معاذ رازی، حسن بصری و احمد غزالی تمجید کرده و بر آن بودهاست که اگر آنان از وعظ خودداری میکردند بر مقام زهدشان افزوده میشد (← آربری، 1966، ص52ـ54).بهنظر دیلمی شرط رسیدن به مراتب والای عرفانی چند چیز است: ابتدا باید توسن عقل را مهار ساخت و به اسلام گردن نهاد و سپس به احکام و دستورهای آن عمل کرد. آنگاه در مقامات سیر کرد و در این مسیر از تشبیه، تعطیل، حلول، تجسیم و اباحه دوری گزید. وی صوفی را از افتادن به خیال و تخیل باریتعالی و ملائکه بر حذر داشتهاست (← همان، ص51، 53).انسانشناسی دیلمی بر اساس دیدگاه صوفیه متقدم است. او وجود آدمی را به هفتمرتبه تقسیم کردهاست: بدن، نفس، قلب، ایمان، عقل، روح و سرّ. به اعتقاد او، صوفی به هر درجهای که میرسد خدا را بهصورت نوعی «نور روحانی» مشاهده میکند. این نور روحانی شدت و ضعف دارد و هرچه صوفی از مرتبه بدن فاصله بگیرد و به سوی سرّ پیش رود، بر شدت نور روحانی افزوده میشود. بر همین اساس است که صوفی منازل سهگانه اسلام و ایمان و احسان را خواهد پیمود (← مرآةالارواح، گ 42، 62، 66). از نظر دیلمی بندهای که بخواهد از دام الحاد رها شود باید توحید را با تعظیم جمع کند، زیرا عبودیت تنها راهی است که میتواند بنده را از خطر شرک برهاند (← آربری، 1966، ص52). او به مسئله بحثانگیز رؤیت خدا نیز پرداخته و معتقد است که اولیا و محبان حق، خدا را هم در این دنیا و هم در روز قیامت به چشم دل میبینند و با او به گفتگو و مناجات میپردازند (← التفسیر، گ 89) و کسانی مثل حنبلیان و اشعریان و کرّامیان را ــکه معتقد به رؤیت خدا به چشم ظاهر در روز قیامتاندــ به باد انتقاد میگیرد (← آربری، 1966، ص51).دیلمی مؤلف آثار متعددی در موضوعات کلامی و عرفانی و نیز در رد فلسفه است. بیشتر این آثار به عربی است و فقط یکی از آثار او به چاپ رسیدهاست (برای فهرست تفصیلی آنها ← بغدادی، هدیه، همانجا؛ زرکلی، ج6، ص250). برخی از مهمترین آثار وی عبارتاند از: 1) فتوحالرحمان فی اشاراتالقرآن که باعنوان تصدیقالمعارف و التفسیر از آن یاد شده، به عربی که در آن آیاتی از شصت سوره قرآن انتخاب شده و برای هر آیه تفسیری عرفانی نوشته شدهاست (د.ایرانیکا، همانجا). در مقدمه این رساله، دیلمی اعتراف کرده که سالها در آثارش بهشدت صوفیه را ذم و لعنت میکردهاست، تا اینکه سخت بیمار شده و پس از مدتی دست از ذم آنان برداشته و به فهم معارف صوفیه نایل شدهاست. او در تفسیر برخی آیات، به احادیث و حتی به عبارتی از تورات نیز استناد کردهاست (← التفسیر، گ 88). او از این عبارت در اثر دیگرش نیز استفاده کردهاست (← مرآةالارواح، گ 56).2) مُهمّاتالواصلین مِنالصوفیة البالغین، به عربی، که رسالهای است درباره طریقت و شرح احوال و مقامات و نیز رد برخی صوفیه، در 22 باب (← آربری، 1955ـ1966،ج5،ص47).3) شرح کتابالانفاس، به عربی، که باعنوان شرحالانفاس الروحانیةِلأئمة السلفالصوفیة (سریلانکا 1386ش/2007) چاپ شدهاست. این رساله تعلیقات مختصر دیلمی بر اقوال صوفیه است. تا پیش از پیداشدن این نسخه گمان بر آن بود که این اثر مجموعهای از اقوال جنید و ابنعطاء اَدَمی است (← همانجا؛ همو، 1966، ص54).4) مرآةالارواح، به عربی، شامل دو بخش و هر بخش دارای چندین فصل. دیلمی در این اثر دیدگاه انسانشناسی و هستیشناسی خود را مطرح کردهاست. در پایان رساله، سؤالاتی به فارسی از او کردهاند و او نیز به فارسی پاسخ دادهاست (← گ 77ـ78).5) جواهرالاسرار، احتمالا به عربی، که اثری کلامی درباره ماهیت عقل آدمی، رؤیت حق، تناسب زمان و مکان و تفسیر اصل توحید است. دیلمی پس از نوشتن این کتاب، چنانکه خود گفته، با الهام از جانب حق، نام آن را به کشفالحقائق بکنهالدقائق تغییر دادهاست (← د. ایرانیکا، همانجا).منابع : اشرف جهانگیر سمنانی، «زمان و مکان»، در محمودبن خداداد اشنوی، مجموعه آثار فارسی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران 1368ش؛ محمودبن خداداد اشنوی، مجموعه آثار فارسی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران 1368ش؛ اسماعیل بغدادی، ایضاحالمکنون، ج2، در حاجیخلیفه، ج4؛ هدیةالعارفین، ج2، در حاجیخلیفه، ج6؛ عبدالرحمانبن احمد جامی، نفحاتالانس، چاپ محمود عابدی، تهران 1386ش؛ حاجیخلیفه؛ محمدبن عبدالملک دیلمی، التفسیر، نسخه عکسی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش 3215؛ همو، مرآة الارواح، نسخه عکسی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش 5075؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت 1999؛ رحیم فرمنش، احوال و آثار عینالقضاة، تهران 1338ش؛ محمدبن عبداللّه نوربخش قهستانی، سلسلةالاولیاء، چاپ محمدتقی دانشپژوه، در جشننامه هانری کربن، زیرنظر حسین نصر، تهران: مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل شعبه تهران، 1356ش؛Arthur John Arberry, The Chester Beatty Library: a handlist of the Arabic manuscripts, Dublin 1955-1966; idem, "The works of Shams al-Din Dailami", BSO[A]S, no. 29 (1966); EIr. s.v. "Deylam((, Sams-al-D((n" (by Gerhard B(wering).