دیک الجن

معرف

لقب ابومحمد عبدالسلام‌بن رَغْبان، شاعر مشهور شیعی در دوره عباسی
متن
دیک‌الجنّ، لقب ابومحمد عبدالسلام‌بن رَغْبان، شاعر مشهور شیعی در دوره عباسی. او منسوب به قبیله کلب‌بن وبره* بود (ابوالفرج‌اصفهانی، ج‌14، ص‌51؛ ابن‌خلّکان، ج‌3، ص‌184). استفاده از ترکیب دیک‌الجن (خروسِ جنّ) در سروده‌هایش و رنگ سبز چشمانش از جمله دلایل شهرت او به دیک‌الجن است (ثعالبی، ص‌69؛ ابن‌عساکر، ج‌36، ص‌204؛ نیز ← دیک‌الجن، چاپ حِجّی، مقدمه، ص‌7).تمیم، از اجداد دیک‌الجن، اهل مؤته بود و به دلالت حبیب‌بن مَسْلَمه فِهری مسلمان شد (ابن‌عساکر، ج‌36، ص‌201ـ202؛ ابن‌خلّکان، همانجا). جدّ دیگرش با نام حبیب‌بن عبداللّه‌بن رغبان ــکه مسجد ابن‌رغبان در بغداد بدو منسوب است ــ کاتب دربار ابوجعفر عبداللّه منصور (حک : 136ـ158) بود (جهشیاری، ص‌67؛ ابن‌خلّکان، ج‌3، ص‌186). ظاهرآ اجداد دیک‌الجن بعدها به شهر سَلَمیّة (از نواحی حِمْص) منتقل شدند. آنان به مذهب فاطمی گرویدند و برخی به حمص‌رفتند (← عمر فرّوخ، ج‌2، ص‌271).دیک‌الجن در 161 در حمص‌متولد شد، در آنجا زندگی کرد و تا پایان عمر از شام خارج‌نشد (ابوالفرج‌اصفهانی، همانجا؛ ابن‌خلّکان، ج‌3، ص‌185؛ قس دیک‌الجن، چاپ حجّی، مقدمه، ص‌21، پانویس 1، که نوشته دیک‌الجن به مصر رفته و مدتی نیز در آنجا اقامت کرده‌است).دیک‌الجن پس از ازدواج‌با کنیزی تازه‌مسلمان به نام ورَد (قس ابن‌خلّکان، ج‌3، ص‌186 که اسم او را دنیا ذکر کرده‌است؛ قس ابن‌عبدربّه، ج‌6، ص‌431 که بین ورد همسر دیک‌الجن و ورد کنیز ماهانی اشتباه کرده‌است)، مدتی به سلمیّة نزد احمدبن علی هاشمی و برادرش جعفر، از بزرگان بنی‌هاشم، رفت و با مدح آنان (ابوالفرج‌اصفهانی، ج‌14، ص‌52؛ دیک‌الجن، چاپ حجّی، مقدمه، ص‌21) و احمدبن محمدبن مدبّر، حاکم دمشق، کسب درآمد کرد (ابن‌عساکر، ج‌36، ص‌201ـ204). او جز این موارد، با سرودن شعر صله‌ای دریافت نکرد (دیک‌الجن، چاپ حجّی، مقدمه، ص‌20ـ21).دیک‌الجن با توطئه پسرعمویش، ابوالطیب، همسر و غلامش را به اتهام خیانت در حمص‌به قتل رسانید (ابن‌خلّکان، ج‌3، ص‌186ـ187؛ قس ابن‌رشیق، ج‌2، ص‌149 که نوشته است دیک‌الجن برادرش را متهم به خیانت کرد؛ نیز ← ابوالفرج‌اصفهانی، ج‌14، ص‌55 ـ56). او بعدها پشیمان شد و به دمشق رفت و مدتی در آنجا ماند و در رثای ورَد شعر سرود (ابوالفرج‌اصفهانی، ج‌14، ص‌57؛ ابن‌رشیق، ج‌2، ص‌149ـ150).این داستان الهام‌بخش برخی از ادبا مانند داوود انطاکی (متوفی 1008) شد (← انطاکی، ج‌1، ص‌292ـ293). حتی عمر ابوریشه، شاعر معاصر (متوفی 1369ش)، قصیده‌ای به‌نام «کأس» در این‌باره سرود و دیک‌الجن را اسطوره عشق و جنون دانست (دیک‌الجن، چاپ قوّال، مقدمه، ص‌12ـ13).ظاهرآ دیک‌الجن دو پسر با نامهای رغبان و محمد داشته‌است (← دیک‌الجن، چاپ حجّی، مقدمه، ص‌10). او در دوران حکومت متوکل علی‌اللّه در 235 یا 236 درگذشت (ابن‌خلّکان، ج‌3، ص‌185؛ قس ثعالبی، ص‌470 که وی را به‌اشتباه شاعر دربار سیف‌الدوله حمدانی* (متوفی 356) معرفی کرده‌است).ابوالفرج‌اصفهانی (ج‌14، ص‌51) دیک‌الجن را پایبند مذهب شیعه پنداشته‌است، اما خلیل مردم‌بیگ (ص‌406) احتمال داده که او شعوبی بوده و اظهار تشیع برای رسیدن به مقصودش بوده‌است.دیک‌الجن شاعری خوش قریحه و خوش صدا بود (ابن‌عساکر، ج‌36، ص‌201، 206). او شاعری را دستاویز رفت و آمد نزد حاکمان و برخورداریهای زودگذر نکرد (ابوالفرج‌اصفهانی، همانجا؛ نیز ← دیک‌الجن، چاپ حجّی، مقدمه، ص‌20ـ21). این امر او را از شهرت شاعران درباری محروم ساخت (دیک‌الجن، چاپ حجّی، مقدمه، ص‌22).شیوه شاعران شامی در اشعار دیک‌الجن هویداست. او از برترین شاعران این شیوه است (ابوالفرج‌اصفهانی، همانجا؛ عمر فرّوخ، ج‌2، ص‌271). بسیاری از متقدمان (برای نمونه ← ابوالفرج‌اصفهانی، همانجا؛ ثعالبی، ص‌69؛ ابن‌عساکر، ج‌36، ص‌201؛ ابن‌خلّکان، ج‌3، ص‌184) حتی ابوتمّام* (← ابن‌عساکر، ج‌36، ص‌204ـ205) شعرش را ستوده‌اند. او در دیداری با ابوتمّام بسیاری از اشعار خود را به وی داد (← ابن‌خلّکان، ج‌3، ص‌184ـ185). او نزد شاعران بزرگی چون ابونواس* و ابوعلی دِعبل خُزاعی* نیز جایگاه والایی داشت (ابن‌رشیق، ج‌1، ص‌219ـ220؛ ابن‌خلّکان، ج‌3، ص‌185).بیشتر اشعار دیک‌الجن مرثیه است (امین، ج‌8، ص‌15). ابن‌رشیق (ج‌2، ص‌149) وی را در این زمینه مشهورتر از ابوتمام دانسته‌است. بیشتر مرثیه‌های دیک‌الجن درباره حسین‌بن علی علیه‌السلام و اهل بیت علیهم‌السلام است (ابوالفرج‌اصفهانی، همانجا). غزلیات وی نیز مشهور است (عمر فرّوخ، همانجا؛ امین، ج‌8، ص‌14).قوّال (دیک‌الجن، مقدمه، ص‌18) وی را از بزرگ‌ترین شعرای خمریه در ادبیات عرب دانسته‌است. مدح و هجا نیز از دیگر فنون شعری دیک‌الجن است (عمرفرّوخ، همانجا). نوآوریهایی چون اشاره به مباحث تاریخی برای اعلان تشیع خود و رثای حیوان در اشعارش وجود دارد (دیک‌الجن، چاپ قوّال، مقدمه، ص‌17).دیک‌الجن در اشعارش بر حقوق عرب مُستَعربه (که اصالت عربی نداشتند) تأکید کرده (ابوالفرج‌اصفهانی، ج‌14، ص‌51؛ سزگین ، ج‌2، جزء4، ص‌4)، البته مظهر حجّی اشعار او را در این زمینه صرفآ تمرد بر عربهای حاکم دانسته‌است (دیک‌الجن، چاپ قوّال، همانجا).اشعار دیک‌الجن از مهم‌ترین اشعاری بود که ابوالطیب متنبی* متهم به سرقت از آن شده‌است (دیک‌الجن، چاپ حجّی، مقدمه، ص‌28؛ نیز ← ابن‌وکیع، ص‌20، 77، 89، و جاهای دیگر). ابن‌وکیع تِنّیسی (متوفی 393) در زمان تألیف کتاب خود، المُنْصِف فی نَقْد الشِعر و بیانِ سَرَقاتِ المُتَنَبی و مشکل شعره، و رقیق ندیم (متوفی 417) در نگارش قطبُ السرورِ فی اَوْصاف الخُمورِ نسخه‌ای از دیوان دیک‌الجن را در اختیار داشته‌اند (دیک‌الجن، چاپ حجّی، مقدمه، ص‌28ـ29). محمد یوسف (ص‌363) برخی اشعار دیک‌الجن را از آثار علی‌بن محمد شمشاطی* (متوفی 377) ذکر کرده‌است. از قرائن دیگر چنین برمی‌آید که دیوانی از دیک‌الجن وجود داشته‌است (← دیک‌الجن، چاپ حجّی، مقدمه، ص‌29ـ30). همین امر محمد سماوی (متوفی 1370) را به گردآوری ابیات پراکنده دیک‌الجن در دیوانی با نام المُلْتَقَطُ من شعر عَبْدِالسلامِبْنِ رَغْبانَ دیکِالجن واداشت. نسخه خطی این دیوان به خط محمد سماوی در مجموعه‌ای که از او باقی مانده، در نجف موجود است (دیک‌الجن، چاپ مهنا، مقدمه، ص‌10؛ حسین‌علی محفوظ، ص‌215، 228). عبدالمعین ملوحی و محیی‌الدین درویش بدون آگاهی از مجموعه مخطوطات محمد سماوی، دیوان دیگری را از دیک‌الجن در 1960 (1339ش) در حمص‌و در 1984 (1363ش) در دارطلاس دمشق به‌چاپ رساندند. احمد مطلوب و عبداللّه جبوری با اعتماد بر مخطوط سماوی، دیوان دیک‌الجن را در 1964 (1343ش) و 1981 (1360ش) در بیروت چاپ کردند (سزگین، ج‌2، جزء4، ص‌5؛ دیک‌الجن، چاپ قوّال، مقدمه، ص‌19). مظهر حجّی در 1987 (1366ش) در دمشق، عبداللّه مهنا در 1990 (1369ش) در بیروت و انطوان محسن قوّال در 1992 (1371ش) در بیروت دیوانهای کامل‌تری را به‌چاپ رسانیدند. چندین استدراک نیز بر دیوانهای چاپ‌شده دیک‌الجن نگاشته شده‌است (← معجم‌الشعراء العباسیین، ص‌177).منابع : ابن‌خلّکان؛ ابن‌رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت 1401/ 1981؛ ابن‌عبدربّه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت 1408ـ1411/ 1988ـ1990؛ ابن‌عساکر؛ ابن‌وکیع، المُنْصِف فی نقد الشعر و بیان سرقات المتنبی و مشکل شعره، چاپ محمد رضوان دایه، دمشق 1402/ 1982؛ ابوالفرج‌اصفهانی؛ امین؛ داوودبن عمر انطاکی، تزیین الاسواق فی اخبار العشاق، بیروت: دارومکتبة الهلال، ]بی‌تا.[؛ عبدالملک‌بن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ] 1985[؛ محمدبن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، بیروت 1408/ 1988؛ حسین‌علی محفوظ، «المخطوطات العربیة فی العراق»، مجلة معهد المخطوطات العربیة، ج‌4، ش 2 (ربیع‌الآخر 1378)؛ خلیل مردم‌بیگ، «شعراء الشام فی القرن الثالث: دیک‌الجن»، مجلة المجمع العلمی العربی، ج‌5، ش 9 (صفر و ربیع‌الاول 1344)؛ عبدالسلام‌بن رغبان دیک‌الجن، دیوان، چاپ مظهر حِجّی، دمشق 1987؛ همان، چاپ عبدالامیر مهنا، بیروت 1990؛ همان، چاپ انطوان محسن قوّال، بیروت 1412/1992؛ فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج‌2، جزء4، نقله الی‌العربیة عرفه مصطفی، ]ریاض [1403/1983، چاپ افست قم 1412؛ عمر فرّوخ، تاریخ‌الادب العربی، ج‌2، بیروت 1985؛ محمد یوسف، «الشمشاطی و کتابه: الانوار و محاسن الاشعار»، مجلة مجمع‌اللغة العربیة بدمشق، ج‌48، ش 2 (ربیع‌الاول 1393)؛ معجم الشعراء العباسیین، اعداد عفیف عبدالرحمان، بیروت: دارصادر، 2000.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 18
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده