دیر گچین، کاروانسرایی در 35 کیلومتری جنوبغربی ورامین، بر سر راه قدیم ری به قم. سابقه این کاروانسرا به دوره ساسانیان میرسد که در دوره اسلامی، چندینبار مرمت شده و در روزگار صفویان، بهصورت کنونی آن درآمدهاست (← ادامه مقاله). دیرگچین به سبب قدمت، اهمیت تاریخی، و داشتن مسجد، حمام، آسیا و آبانبار یکی از کاروانسراهای شاخصایران است و در اول مهر 1382ش با شماره 10408 در فهرست آثار ملی بهثبت رسیدهاست (پازوکی طرودی و شادمهر، ص125).بهگفته شمس قیس (ص199)، دیر در زبان پهلوی بهمعنی گنبد بوده و این بنا را از آنرو که گنبدی از گچ داشته دیرگچین نامیدهاند. گرچه دیرگچین را بنایی ساختهشده از گچ و آجر وصف کردهاند (← اصطخری، ص230؛ ابنحوقل، ص290)، در متون سخنی از گنبدی شاخصنیست و بنای فعلی نیز چنین گنبدی ندارد. شاید بخشی از بنا که بعدها مسجد شده، روزگاری چنین گنبدی داشتهاست (شکوهی ، ص445). گذشته از این، به گفته شکوهی (همانجا)، برای نامیدن کاروانسرایی بیابانی، دیر (به معنای اقامتگاه بیرون از آبادی) انتخاب دور از ذهنی نیست. این بنا را به این نامها نیز خواندهاند: دیر کردشیر (قزوینی، ص248؛ یاقوت حموی، ذیل «دیرکردشیر»)، دیرالجَص(اصطخری، همانجا؛ مقدسی، ص491)، قصرالجَص(مقدسی، ص490)، دیر جص(قمی، ص26)، دیر گچ (همانجا)، دیر کجین (ابنرسته، ص190ـ191؛ ابودُلف خزرجی، ص31؛ مجملالتواریخ و القصص، ص54، 463) و رباط دیرگچی (نظامالملک، ص86). اعتمادالسلطنه (ص213) بهخطا این بنا را دیر کاجنامیدهاست، حال آنکه کاجمنزل بعدیِ راه بهسوی قم است.دیرگچین در مسیری سوقالجیشی واقع بود و از زمان ایجاد تا دوره صفویه اهمیت نظامی داشت (ریاضی، ص62). شاید بههمینسبب، ابودلف خزرجی (همانجا) آن را حصن، به معنای دژ، خواندهاست. اهمیت ارتباطیِ دیرگچین و شهرت دزدان این منطقه (← اصطخری، ص231؛ نیز ← نظامالملک، همانجا) ساختار دژمانند و استحکامات دفاعی این بنا را توجیه میکند (← کریمان، ج1، ص252).ساخت این بنا را به اردشیر بابکان (قزوینی، همانجا) و انوشیروان نسبت دادهاند. به نوشته حسنبن محمد قمی در تاریخ قم (ص26)، مَلِک روم گروهی از عَمالقه را که بازمانده قوم عاد و صاحب جثههای بزرگ بودند به خدمت انوشیروان فرستاد و او ایشان را به ساخت این بنا گماشت. شاید از همینجاست که ابودلف خزرجی (همانجا) و یاقوت حموی (همانجا) این بنا را عادی (منسوببه قوم عاد) دانستهاند. میتوان چنین پنداشت که بازسازی بنای دوره اردشیر در دوره انوشیروان صورت گرفته باشد (شکوهی، ص448). در قرون نخستین اسلامی، دیرگچین در میانه راه ری به قم بود. فاصله این دو شهر چهار مرحله بود و سه منزل داشت: دیزه یا دِزِه (جایی نزدیک ورامین)، دیرگچین، و کاج(ابنحوقل، همانجا؛ مقدسی، ص491). بهگفته ابنحوقل (همانجا)، دیدهبانان سلطان در آن مستقر بودهاند، آب آن شور بوده و زراعت و درختی نداشتهاست. بهگزارش مقدسی (ص491ـ492)، بنا از آجرهایی بزرگ ساخته شده بود و دروازههایی آهنین و دکان و آبانبارهایی برای ذخیره آب باران داشت که در آن ایام، خللی بدان راه یافته بود. به گفته یاقوت حموی (همانجا)، این بنا گذر از بیابان مهلک میان ری و قم را ممکن میکرد. در اوایل قرنششم، معینالدین مختصالملک ابونصر کاشی، وزیر سلطانسنجر سلجوقی (حک : 511ـ552)، بنا و راهِ گذرنده از آن را مرمت کرد (ناصرالدین منشیکرمانی، ص67ـ68؛ نیز ← عرب، ص101). در قرن هفتم، با هجوم مغولان به ایران و از رونقافتادن ری و راهِ باستانی آن، از اهمیت دیرگچین کاسته شد (ریاضی، همانجا). در دوره صفویان، بنا را از اساس مرمت کردند. پس از کارهای این دوره، دیگر از ساختمانهای مستطیلشکل داخل حیاط، که در گزارش ابودلف خزرجی (ص30ـ31) آمده، اثری نیست. البته این تغییرات بیشتر در قسمتهای داخلی بنا صورت گرفته و دیوارها و برجها و نمای بیرونی بنا به شکل اولیه باقی ماندهاست (گردنیا، ص82). در اواخر سده سیزدهم، مستوفیالممالک*، معمارِ مخصوصدربار، حاجیابوالحسن معمار اصفهانی را مأمور مرمت کاروانسرا کرد. در همین زمان قناتی هم کشیدند و در 250 متری شرق کاروانسرا، قلعهای رعیتی ساختند. این بنا چهاردیواری عظیمی به ابعاد حدود 300×200 متر است و چند دستگاهِ مستقلِ حیاطدار و چهار دروازه در چهار سو دارد و گویا ناتمام ماندهاست (← اعتمادالسلطنه، ص214ـ216).دیرگچین بنایی چهارضلعی به ابعادی در حدود 110× 110 متر است. در چهارگوشه بنا، چهار برجعظیم استوانهای و در دو سوی سردر، در بدنه جنوبی نیز دو برجبا قاعده نیمبیضی قراردارد. ورودی فرعی بنا مدخل کوچکی در ضلع شمالی است که در دورههای بعدی بر بنا افزودهاند. ضخامت بیش از سه متر دیوار برجها و بخشهای زیرین باروها و حصار باعث مقاومت بنا در برابر حملات نظامی و خطرهای طبیعی شدهاست. حیاط این کاروانسرا مربعی به ابعاد 69 متر است. در هر ضلع حیاط، یک ایوان و ده حجره قرار گرفتهاست و هر حجره ایوانچهای دارد. ایوان ضلع شمالی بنا مفصّلتر است و سرسرایی با سه حجره در پسِ آن دارد. در پشت حجرههای هر ضلع کاروانسرا، اصطبلی به شکل دالانی طویل با طاقهای ضربی ساختهاند که با دو مدخل به حیاط راه مییابد. درون اصطبلها 66 ایوانچه یا سکو با کف مرتفع برای استراحت و استقرار خدمه، تیمارداران و چارواداران کاروان تعبیه شدهاست. ابعاد این سکوها برحسب اقامت یک نفر یا یک گروه متفاوت است. هر سکو، مانند حجرهها و ایوانچههای پیرامونِ حیاط، یک بخاری دیواری دارد. سقف اتاقها و تالارها و اصطبلهای کاروانسرا را با گنبدهای بیضیشکل پوشاندهاند و برای نورگیری و تهویه اصطبلها، دریچههای کوچکی در آنها ایجاد کردهاند. در چهارگوشه حیاط کاروانسرا، فضاهایی با کارکردهای خاصوجود دارد. در گوشه جنوبشرقی، تالاری به مساحت 15×5ر15 متر با چهار ستون آجری قرار دارد. بر دیوار جنوبی این تالار، محرابی است که نشان میدهد این بخش از بنا مسجد بودهاست. در گوشه شمالشرقی بنا، یک دستگاه مستقل با حیاطی هشتضلعی قرار دارد. این ساختمان، با طرح ویژه و تجهیزات کامل، اعیانیترین بخش کاروانسرا و محل سکونت صاحبمنصبان و مسافران عالیرتبه بودهاست. گوشه شمالغربیِ این کاروانسرا محل تلاقی اصطبلهای جانبی است که ارتباط آنها با یک دیوار فاصل قطع شدهاست. در جوار این دیوار، آسیایی است که گویا با نیروی چهارپایان کار میکردهاست. گوشه جنوبغربی به حمامی اختصاصدارد که شامل فضاهایی چون رختکن و گرمخانه و دو خزینه با طاقهای قوسی است. در کنار حمام، حیاطی چهارگوش وجود دارد که راهی به حمام ندارد و به یکی از اصطبلها پیوسته است. لبه بام کاروانسرا کنگرههایی با آجرهای بزرگ ساسانی با دندانههای منحنی دارد (شکوهی، ص453ـ457).بررسی ساختار بنا نشان میدهد که بخشهایی از آن بازمانده از دوره ساسانی است. دیوارهای پیرامونی و برجها همه از آجرهایی قرمزرنگ به اندازه 8×36×36 سانتیمتر و ملاط گچ است. پوشش هر شش برجکاروانسرا گنبدی با قوس بیز (بدون تیزه) و سِکَنْجهای کوتاه است که از ویژگیهای معماری دوره ساسانی است. راهروهایی که به برجها میرسد نیز طاق ضربی به اسلوب ساسانی دارد. گویا طرح کلی بنا، شامل چهاردیواری و برجهای پیرامونی، از دوره ساسانی بیتغییر ماندهاست. بخشی از دیوارها را در دوران اسلامی با آجرهای دوره ساسانی مرمت کردهاند. کنگرههای روی دیوارها نیز از دوران اسلامی است (همان، ص453ـ454). چهار ستونِ میانی مسجد تا ارتفاع یک متر بالاتر از کف، از دوره ساسانی است و از آنجا تا پاطاق، در دوران اسلامی با مصالح دوره ساسانی بازسازی شدهاست. پوشش این فضا نیز مانند بیشتر پوششهای بنا، مگر برجها، از دوره صفویان است. میتوان چنین پنداشت که در روزگارِ ساسانیان، بر این چهار ستونِ عظیم، گنبدی سوار بودهاست. گویا ایوانچهها یا سکوهای درونِ اصطبلها را در دوره سلجوقیان، در زمان مختصالملک کاشی، ساختهاند. در مجموع میتوان گفت بنای دوره ساسانی در دوره سلجوقیان مرمت شده و تاحدی به الگوی آشنای کاروانسراهای دوران اسلامی نزدیک شده و در دوره صفویان، بهصورت کنونی درآمدهاست. شواهد نشان میدهد که حمام کاروانسرا را پس از این دوره و در دوره قاجاریان ساختهاند (همان، ص455، 459ـ460).ملحقات خارجاز این کاروانسرا عبارتاند از: بنایی چهارگوش با اضلاع حدود شش متر، کوره آجرپزی، دو آبانبار در غرب کاروانسرا که از آب باران پر میشده و یکی سالم است و دیگری ویران، و قبرستانی در ضلع جنوبغربی از دوران اسلامی که روی قبرهایش را با آجر پوشاندهاند (گردنیا، ص84).منابع : علاوه بر مشاهدات مؤلفان؛ ابنحوقل؛ ابنرسته؛ مسعودبن مهلهل ابودُلف خزرجی، الرسالة الثانیة، چاپ پطرس بولگاکوف و انس خالدوف، مسکو 1960؛ اصطخری؛ محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، رسائل اعتمادالسلطنه: شامل بیست و چهار رساله، چاپ میرهاشم محدث، تهران 1391ش؛ ناصر پازوکیطرودی و عبدالکریم شادمهر، آثار ثبتشده ایران در فهرست آثار ملی: از 24ر6ر1310 تا 24ر6ر 1384، تهران 1384ش؛ محمدرضا ریاضی، «کاروانسرای دیرگچین»، اثر، ش 21 (تابستان 1371)؛ محمدبن قیس شمسقیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران ?] 1338ش[؛ کاظم عرب، «کاروانسرای دیرکاج: قلعه سنگی محمدآباد قحرود»، اثر، ش40 و 41 (تابستان و پاییز 1385)؛ زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد، چاپ ووستنفلد، گوتینگن 1849؛ حسنبن محمد قمی، کتاب تاریخ قم، ترجمه حسنبن علی قمی، چاپ جلالالدین طهرانی، تهران 1361ش؛ حسین کریمان، ری باستان، تهران 1354ش؛ عبدالحسین گردنیا، «دژ کردشیر»، باستانشناسی و هنر ایران، ش 4 (پاییز و زمستان 1348)؛ مجملالتواریخ و القصص، چاپ محمدتقی بهار، تهران: کلاله خاور 1318ش؛ مقدسی؛ ناصرالدین منشیکرمانی، نسائمالاسحار من لطائم الاخبار در تاریخ وزراء، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1338ش؛ حسنبن علی نظامالملک، سیر الملوک (سیاست نامه)، چاپ هیوبرت دارک، تهران 1340ش؛ یاقوت حموی؛Mehrdad Shokoohy, "The Sasanian caravanserai of Dayr-i Gach((n, south of Ray, Iran", Bulletin of the School of Oriental and African Studies, XLVI (1983).