تفسیر ملاصدرا ، مجموعهای از تفاسیر برخی سورههای قرآن به عربی از ملاصدرا * (متوفی 1050). وی این تفاسیر را بهصورت رسالههای پراکنده و در مدتی کمتر از بیست سال نوشت.تفاسیر ملاصدرا بهترتیب سورههای قرآن تنظیم و در یک جلد، بهکوشش شیخاحمد شیرازی به نام تفسیر ملاصدرا چاپ سنگی شد (تهران 1322؛ آقابزرگطهرانی، ج 4، ص 278). سه بار نیز این رسالهها در هفت مجلد به نام التفسیرالکبیر و تفسیر القرآن الکریم به چاپ رسیده است (چاپ اول: قم 1361ـ 1364 ش، چاپ دوم: قم 1411/ 1366 ش، چاپ سوم: قم 1379ـ 1380 ش).ملاصدرا قصد داشت تفسیری کامل و جامع بنویسد، ولی موفق نشد. وی در حدود 1040، کتاب مفاتیح الغیب لفتح خزائن العلوم المُبْرَأَة عن الشک و الریب را نوشت تا مقدمهای بر تفسیر جامع او باشد (آقابزرگطهرانی، ج 4، ص 278ـ279؛ صدرالدین شیرازی، اسرارالا´یات ، ص 367، پانویس 1).رسالههای تفسیری ملاصدرا، عبارتاند از: 1) تفسیر آیةالکرسی (تاریخ اتمام آن: 1030، در قم). 2) تفسیر سورة نور (تاریخ نگارش: 1030). نسخة خطی این اثر به خط خود او موجود است (صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم ، ج 4، ص 427، مقدمة خواجوی، ص 7؛ همو، تفسیر سورة جمعه ، مقدمة خواجوی، ص 6؛ آقابزرگطهرانی، ج 4، ص 331، 334).3) تفسیر سورة طارِق (تاریخ نگارش: 1030). نسخة خطی این اثر در کتابخانة یکی از نوادگان دختری ملاصدرا، در کاشان، موجود است. این تفسیر بهطور جداگانه در تهران چاپ سنگی شده است. 4) تفسیر سورة اعلی ، شامل «هفت تسبیح» (هفت بخش)، که ملاصدرا در آن از تفسیر فخررازی مطالب بسیاری نقل کرده است. این اثر در 1305 در پایان کتاب کشفالفوائد علامه حلّی چاپ سنگی شد. 5) تفسیر سورة زلزال ، که در آن به حرکت ذاتی و جوهری زمین اشاره کرده است (صدرالدین شیرازی، تفسیر سورههای طارق... ، مقدمة خواجوی، ص 3ـ 5؛ همو، تفسیر سورة جمعه ، همانجا؛ همو؛ تفسیرالقرآن الکریم ، ج 7، ص 359، 361ـ407، ج 4، مقدمة خواجوی، ص 7؛ آقابزرگطهرانی، ج 4، ص 336). 6) تفسیر سورة یس (تاریخ نگارش: 1030). 7) تفسیر سورة واقعه ، که در آن از حشر و معاد و معرفت بندگان در آخرت و مراتب آنان در سعادت و شقاوت سخن گفته است. این اثر در 1322 چاپ سنگی شد (صدرالدین شیرازی، تفسیر سورة واقعه ، مقدمة خواجوی، ص 3؛ همو، تفسیر سورة جمعه ، همانجا؛ آقابزرگطهرانی، ج 4، ص 334؛ نیز رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم ، ج 7، مقدمه، ص 9ـ10). 8) تفسیر سورة حدید ، که در بخشهای متعددی از آن با عنوان «مکاشفه»، نکاتی حِکْمی و عرفانی در بارة آیات قرآن آمده است. 9) تفسیر سورة جمعه ، که همچون تفسیر سورة واقعه مطالب عرفانی و ذوقی بیشتری، نسبت به دیگر آثار او، دارد. نسخة خطی این اثر به خط مؤلف در کتابخانة یکی از نوادگان دختری ملاصدرا، در کاشان، موجود است (صدرالدین شیرازی، تفسیر سورة جمعه ، همانجا؛ همو، تفسیر القرآن الکریم ، ج 4، مقدمة خواجوی، ص 7، نیز رجوع کنید به ج 6، ص 140ـ327، ج 7، ص 135ـ 305). 10) تفسیر سورة سجده . 11) تفسیر سورة فاتحه . 12) تفسیر سورة بقره تا آیة 66 . نسخة خطی این اثر به خط مؤلف در کتابخانة مسجد اعظم قم موجود است. این اثر همراه با آیةالکرسی و سورة فاتحه در 1302 چاپ سنگی شد (آقابزرگطهرانی، ج ، ص 331، 337، 340؛ صدرالدین شیرازی، تفسیر سورة جمعه ، همانجا؛ همو، تفسیر القرآن الکریم ، ج 1، مقدمه بیدارفر، ص 94).برخی از سورههای مجموعة تفاسیر ملاصدرا بهفارسی ترجمه شده است، از جمله تفسیر سورههای واقعه و جمعه و «طارق، اعلی و زلزال» و نور را محمد خواجوی در چهار مجلد چاپ کرده است (تهران 1363 ش).به ملاصدرا چند رساله در تفسیر سورههای ضُحی'، طلاق و کافرون نسبت دادهاند (صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم ، ج 1، مقدمة بیدارفر، ص 118؛ آقابزرگطهرانی، ج 4، ص 336ـ 338).ملاصدرا در بارة تفسیر قرآن آثار دیگری هم دارد که آنها را پس از تفاسیر مذکور نوشته است. این آثار بترتیب عبارتاند از: 1) مفاتیحالغیب ، که پس از رسایل تفسیری، سیزدهمین اثر ملاصدرا در بارة تفسیر قرآن است. وی در این کتاب به شرح اصول و مبانی تفسیر خود پرداخته و کوشیده است که از تفسیر قرآن به منزلة کلیدی (مفتاح) برای پاسخگویی به مسائل هستی بهره گیرد (صدرالدین شیرازی، مفاتیحالغیب ، مقدمة خواجوی، ص نح، س). وی در این اثر مباحث فلسفی و عرفانی را همراه با برخی آرا و تعبیرات بزرگانی چون غزالی و فخررازی و ابنعربی آوردهاست (همان مقدمه، ص س). نسخةخطی این کتاب، به قلم علمالهدی'، فرزند فیض و نوادة دختری ملاصدرا، که از روی متن دستنویس ملاصدرا کتابت شده، در قم و نجف موجود است (همان، ص ف، فا؛ آقابزرگطهرانی، ج21، ص 305). این کتاب در 1363ش، بهتصحیح محمد خواجوی و همراه با تعلیقات ملاعلی نوری، در تهران چاپ شد. ترجمة این کتاب در همان سال، با مقدمة مفصّل علی عابدیشاهرودی، بهچاپ رسید (صدرالدین شیرازی، مفاتیح الغیب ، مقدمة خواجوی، ص فا، فب).2) متشابه القرآن ، که رسالهای کوچک در شش فصل در بارة معنای متشابه است (آقابزرگطهرانی، ج 19، ص 62). نسخة خطی این رساله در تهران در مجموعة سیدمحمد مشکاة و در کتابخانة سیدنصراللّه تقویاخوی موجود است (همانجا). این اثر در مجموعهای با عنوان رسائل فلسفی ، به تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، انتشار یافته است (صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم ، ج 1، مقدمة بیدارفر، ص 102ـ103).3) اسرارالا´یات و انوارالبینات ، که منتخبی از آیات قرآن است و سه «طرف» (فصل)، در بارة علم ربوبی و افعال خدای تعالی و معاد، دارد که در ضمن آنها لطایف حکمی و عرفانی را با قرآن تطبیق داده و حدود 1200 بار به آیات قرآن استشهاد کرده است (همو، تفسیر سورة جمعه ، همانجا؛ همو، اسرارالا´یات ، مقدمة خواجوی، ص شانزده). نسخة خطی این کتاب به قلم مؤلف در کتابخانة عبدالحسین تهرانی در کربلا موجود است (آقابزرگطهرانی، ج 2، ص 39). این اثر بارها چاپ شده است، از جمله در 1319 در تهران با تعلیقات آخوند ملاعلی نوری (همانجا؛ صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآنالکریم ، ج 1، مقدمة بیدارفر، ص 92، 109). محمد خواجوی این کتاب را ترجمه و چاپ کرده است (تهران 1363 ش).ملاصدرا رسایل تفسیری خود را در فواصل زمانی گوناگون نوشته است؛ ازینرو، در شیوة کار او اختلافاتی وجود دارد. برخی از آنها مختصرترند و او در آنها از شیوة مفسران چندان دور نشده است؛ مثلاً، در تفسیر سورة بقره، به تبعیت از مجمعالبیان ، بخش ادبی را از بقیة مطالب، که آنها را «معنی» نامیده، جدا کرده است. برخی دیگر از تفاسیر او مفصّل و به شیوة تفاسیر ذوقی عرفانیاند، بخصوص رسالههایی که در اواخر عمرش نوشته است (صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم ، ج 3، ص450ـ466).ملاصدرا عالم را سه گونه (دنیا، آخرت و عالم الاهیت) میدانسته و عقیده داشته است که الفاظ قرآن نیز گاهی بر پدیدارهای آشکار و محسوس (دنیا)، گاهی بر سرّ (حقیقت و باطن آخرت) و گاهی بر سرِّ سرّ (باطنِ باطن یا عالم الاهیت) دلالت دارند ( رجوع کنید به همو، مفاتیح الغیب ، ص 58). به همین علت، او از کسانی که تفسیر قرآن را فقط محدود به بحثهای لغوی و ادبی و قرائت و نقلِ روایت میدانند، انتقاد کرده و آنان را «اهلالقول و العبارة» یا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است ( رجوع کنید به همان، ص30؛ همو، تفسیر القرآن الکریم ، ج 7، ص 184).ملاصدرا در تفسیر ابتدا به سراغ تفاسیر و عقاید پیروان هریک از فرقهها، حتی آنهایی که با مذاق او سازگار نبودهاند، رفته و به این ترتیب، بهشیوة اغلب مفسران به بحثهای صرفی و نحوی و بلاغی و روایی و اختلاف قرائت و اقوال صحابه و تابعین پرداخته و گاه آنها را نقد کرده است. وی در این موارد، از تفاسیر مشهور، مانند تفسیر نیشابوری، بیضاوی، ثعالبی، علیبن ابراهیم قمی و خصوصاً کشاف زمخشری و مجمعالبیان بهره گرفته است ( رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم ، جاهای متعدد).ملاصدرا در موارد بسیار، برای تفسیر آیات، از دیگر آیات استفاده کرده؛ مثلاً، در تفسیر سورة حمد، که مجموعاً هفت آیه دارد، بیش از صد بار به آیات دیگر استناد کرده است (طاهری، ص 58).در مرحلة دوم تفسیر قرآن، ملاصدرا مطالبی از خود یا کسانی که آنها را «اهلالکشف و الاشاره» یا «اهلاللّه» نامیده، آورده است. این مطالب مشتمل بر لطایف عرفانی و حکمیاند. در این مرحله، او از سخنان خواجهعبداللّه انصاری، بایزید بسطامی، جُنَید بغدادی، سهل تُستَری و خصوصاً از غزالی، ابنعربی و شارحان آثار ابنعربی، مانند صدرالدین قونیوی و قیصری، استفاده کرده و آرای آنان را با لحنی ستایشآمیز نقل نموده ( رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم ، ج 1، ص 30، 104ـ110، 157ـ 158، 327، 372ـ 375، ج 2، ص 285ـ287، 366ـ367، ج 4، ص 314، 318ـ321؛ طاهری، ص 59) و از اشعار عرفانی مولوی و عطار و سنایی، که آنها را از حکیمان شمرده، نیز بهره گرفته است ( رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم ، ج 3، ص 225، 352، ج 4، ص 16، 32، 175، 259، 405، ج 6، ص 23ـ24، 33، 89، ج 7، ص 285). ملاصدرا برخی اشعار فارسی خود را نیز در ضمن تفاسیرش آورده است ( رجوع کنید به همان، ج 4، ص 408، ج 6، ص 9ـ10، 34).او به آرا و آثار فیلسوفان اسلامی و پیش از اسلام نیز توجه کرده و آنان را ستوده است. وی از رسالة نیروزیة ابوعلیسینا، که او را استاد فیلسوفان مسلمان خوانده، مطالب فراوانی در تفسیر حروف مقطّعه نقل کرده ( رجوع کنید به همان، ج 1، ص 215ـ221، ج 6، ص 15ـ17) و از کتاب اثولوجیا ، منسوب به ارسطو، مطالبی در بارة نشئههای سهگاه انسان نقل نموده و آن را با قرآن تطبیق داده است ( رجوع کنید به همان، ج 3، ص 106ـ107). ملاصدرا ارسطو را نیز ستوده چندانکه از پیامبراکرم نقل کرده که در حق او فرمودهاند که او پیامبری از پیامبران بود و قوم وی قدرش را نشناختند ( رجوع کنید به همان، ج 3، ص 105ـ106). وی آیة 122 سورة انعام را با نظریة فُرفوریوس، که او را پیشوای مشائیان و بزرگترین شاگرد ارسطو معرفی کرده، تطبیق داده است ( رجوع کنید به همان، ج 7، ص 224ـ 225). به نظر ملاصدرا، حکیمان یونانیِ پیش از افلاطون مصداق آیة «... رِجالٌ صَدَقوُا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ...» (احزاب: 23) بودند و با روانهای پاک و دلهای طاهر به معراج رفتند. او حکیمان را اهلبیت حکمت دانسته ــ همانگونه که امامان، اهلبیت نبوت و ولایتاند ــ و بر ایشان درود فرستاده است (همان، ج 7، ص 418).ملاصدرا، در ضمن تفاسیرش، بسیاری از عقاید فلسفی و عرفانی خود را مطرح کرده و، با استناد به آیات قرآن، بر صحت آنها استدلال نموده است. این عقاید عبارتاند از:1) وجود مراتب در شناخت حقیقت مطلق، یعنی هر موجودی متناسب با مرتبة وجودی خود بخشی از حقیقت را میشناسد و حتی بتپرستان نیز گوشههایی از حقیقت را دریافتهاند و بنابراین، از یک نظر خداپرستند، زیرا بتها را بهعنوان خدا میپرستند (همان، ج 2، ص 112، 317).2) اصالت و وحدت وجود، بدینمعنا که در هستی هیچچیز جز ذات حق و افعال او، که صورت نامها و مظاهر صفات او هستند، وجود ندارد (همو، اسرارالا´یات ، ص 24).3) توحید خاصی، بدین معنا که خداوند «بسیط الحقیقه» است و هر وجود و هر کمال وجودی برای او حاصل است و از طریق او به ماسوی' فیضان مییابد و او باید تمام وجود باشد و تمام او وجود باشد (همو، تفسیر القرآن الکریم ، ج 1، ص 62).4) حرکت جوهری، بدینمعنا که همة جوهرهای مادّی، اعم از آسمانی و زمینی، ذاتاً در سیلاناند و قابلیت دگرگونی در ذات آنهاست و همواره نو میشوند (همان، ج 1، ص 112، ج 2، ص 11، 268؛ همو، مفاتیحالغیب ، ص 364).5) قوس صعود و نزول مقام انسان. غایت و مقصود اصلی از خلقتِ همة آفریدگان، انسان حقیقی است و مبدأ و معاد یا آغاز و انجام انسان خداست. توجه و عنایت حق نیز، از اول امر تا پایان جهان، به او بوده است (همو، تفسیرالقرآن الکریم ، ج 1، ص 102).6) تطابق عالم صورت و معنی. خدا در عالم صورت هر چه آفریده در عالم معنی نیز همان را آفریده است و در عالم معنی نیز هر چه هست در عالم حق (غیب الغیوب) وجود دارد؛ بنابراین، هر چه در این جهان هست، مثال و قالبی است برای آنچه در جهان آخرت وجود دارد و آنچه در عالم آخرت وجود دارد، مثالی است برای حقایق و اعیان ثابته * که مظاهر اَسمای خداوندند (همان، ج 4، ص 166).7) نفس «جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقا» است. پدیدآمدن نفس بهسبب استعداد بدن برای تحول به مرتبة روحانی و بقای نفس بهسبب ملکات نفسانیِ راسخ در آن است (همو، اسرارالا´یات ، ص 142ـ143).8) همة انسانها با بدن محشور نمیشوند، کسانی که در دانش به کمال رسیدهاند، هنگام برانگیخته شدن در محضر حق موجوداتی کاملاً غیرجسمانی و جدا از مادّه و در سلک فرشتگاناند (همو، تفسیر القرآن الکریم ، ج 6، ص 74).9) دائمی نبودن عذاب دوزخ. ملاصدرا دلایل معتقدان به دائمی نبودن دوزخ، مانند ابنعربی و صدرالدین قونیوی و دیگر شارحان فصوص ، را بتفصیل و به گونهای تأییدکننده نقل نموده و از فتوحات و فصوص و شرح قیصری بر فصوص مطالب بسیاری آورده و حدیثی از رسول اکرم و سخنی از ابنمسعود در تأیید آن ذکر کرده، ولی پاسخ مخالفانِ آنان را تنها در دو سه سطر نقل نموده است (همان، ج 1، ص 365ـ377). البته ملاصدرا در پارهای از آثار خود عقیدهای بر خلاف این نظریه اظهار داشته است (برای نمونه رجوع کنید به همان، ج 9، 353).10) خروج از تکلیف. بهنوشتة ملاصدرا، کسانی که مغلوب احوال عرفانی میشوند (مجذوبان) تکلیفی ندارند و به مقتضای حال خود عمل میکنند (همو، مفاتیحالغیب ، ص 486).11) دعوت به استقلال فکری و پیروی از دلیل. ملاصدرا عظمت افراد را ملاک درستی آرای ایشان ندانسته و کسانی را که بهعنوان پیشوایان دین، معتقدات خود را بر پایة تقلید از دیگران نهادهاند و کسانی را که عقاید دینی را با استناد به معجزه و سخنان دیگران ثابت میکنند، نکوهش کرده است (همو، تفسیر القرآن الکریم ، ج2، ص 62، 295، ج 3، ص 376ـ 378، ج 5، ص 13). بهعقیدة وی، کمال و عبودیت در آزادگی فکری است (همان، ج 2، ص 124).منابع: آقابزرگطهرانی؛ محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، اسرارالا´یات ، ترجمه و تعلیق محمد خواجوی، تهران 1363 ش؛ همو، تفسیر القرآن الکریم ، چاپ محمد خواجوی، قم 1379ـ1380 ش؛ همو، تفسیر سورة جمعه ، ترجمه و تصحیح و تعلیق محمد خواجوی، تهران 1363 ش؛ همو، تفسیر سورة واقعه ، ترجمه و تعلیق محمد خواجوی، تهران 1363 ش؛ همو، تفسیر سورههای طارق و اعلی و زلزال ، ترجمه و تعلیق محمد خواجوی، تهران 1363 ش؛ همو، مفاتیحالغیب ، با تعلیقات علی نوری، چاپ محمد خواجوی، تهران 1363 ش؛ صدرالدین طاهری، «گزارشی از تفاسیر صدرالمتألهین بر قرآن کریم»، خردنامة صدرا ، ش 1 (اردیبهشت 1374).