تعلیمات اجباری

معرف

قانونی‌ که‌ طبق‌ آن‌ همة‌ اتباع‌ هر کشور موظف‌اند دورة‌ آموزش‌ عمومی‌، شامل‌ مقدمات‌ علوم‌ گوناگون‌، را بگذرانند
متن
تعلیمات‌ اجباری‌ ، قانونی‌ که‌ طبق‌ آن‌ همة‌ اتباع‌ هر کشور موظف‌اند دورة‌ آموزش‌ عمومی‌، شامل‌ مقدمات‌ علوم‌ گوناگون‌، را بگذرانند. تأکید این‌ دوره‌ بیشتر بر خواندن‌ و نوشتن‌ و حساب‌ کردن‌ است‌. در هر کشوری‌ بسته‌ به‌ نظام‌ آموزشی‌ و امکانات‌، یک‌ مقطع‌ تحصیلی‌ را پایة‌ آموزش‌ عمومی‌ می‌دانند و همگان‌ باید مدرک‌ آن‌ پایه‌ را بگیرند (حسینی‌نسب‌ و اقدم‌، ذیل‌ «آموزش‌ عمومی‌»).نخستین‌ بار پس‌ از انقلاب‌ فرانسه‌ (1789)، آموزش‌ و پرورش‌ ملی‌ در آن‌ کشور پایه‌ریزی‌ شد و دولت‌ موظف‌ شد که‌ آموزش‌ عمومی‌ و ابتدایی‌ رایگان‌ به‌ وجود آورد. سپس‌ در دیگر کشورهای‌ اروپایی‌ و نیز امریکا ایجاد نظام‌ آموزش‌ و پرورش‌ عمومی‌ از برنامه‌های‌ اصلی‌ دولتها گردید (گلشن‌فومنی‌، ص‌ 33ـ34، 37، 39) و در نیمة‌ دوم‌ قرن‌ سیزدهم‌/ اواسط‌ قرن‌ نوزدهم‌، قوانین‌ آن‌ در کشورهای‌ متعدد به‌ تصویب‌ رسید (هوسن‌ ، ص‌ 13). با روشن‌ شدن‌ نسبت‌ مستقیمِ تحولات‌ اجتماعی‌ با آموزش‌ عمومی‌، مبارزه‌ با بی‌سوادی‌ در کشورهای‌ توسعه‌ نیافته‌، اهمیت‌ یافت‌. در 1338/ دسامبر 1919 لنین‌ طی‌ فرمانی‌ کلیة‌ شهروندان‌ هشت‌ تا پنجاه‌ سالة‌ شوروی‌ را موظف‌ به‌ آموختن‌ خواندن‌ و نوشتن‌ اعلام‌ کرد (له‌، ص‌ 10).در 1345 ش‌/ 1966 کشورهای‌ عرب‌ در طرابلس‌ اجلاسی‌ تشکیل‌ دادند و سال‌ 1359 ش‌/ 1980 را سال‌ تحقق‌ همگانی‌ شدن‌ آموزش‌ و پرورش‌ اعلام‌ کردند ( تفکر در بارة‌ تحولات‌ آیندة‌ آموزش‌ و پرورش‌ ، ص‌ 222). هرچند از مدتها پیش‌ از آن‌ نیز به‌ طور پراکنده‌ در برخی‌ از این‌ کشورها، اقداماتی‌ برای‌ تعمیم‌ و اجباری‌ کردن‌ آموزش‌ آغاز شده‌ بود (امین‌، ص‌ 34؛ برای‌ آگاهی‌ از سوابق‌ و چگونگی‌ تعلیمات‌ اجباری‌ در برخی‌ کشورهای‌ اسلامی‌ رجوع کنید به اسعدی‌، ج‌ 1 و 2، جاهای‌ گوناگون‌، ذیل‌ مبحث‌ آموزش‌ در این‌ کشورها).به‌ طورکلی‌ در اوایل‌ قرن‌ چهاردهم‌/ بیستم‌ بیشتر کشورها آموزش‌ همگانی‌ را پذیرفتند. پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ (1939ـ 1945)، در نتیجة‌ تلاشهای‌ یونسکو، کشورهای‌ جهان‌ سوم‌ برای‌ سوادآموزی‌ اولویت‌ قائل‌ شدند (هوسن‌، ص‌ 14). تعلیمات‌ اجباری‌ گاه‌ بر آورندة‌ نیازهای‌ مقطعی‌ سیاسی‌ در کشورها نیز می‌باشد؛ مثلاً در دهة‌ 1360 ش‌/ 1980 دولت‌ ترکیه‌ با اجباری‌ کردن‌ آموزش‌ دینی‌ در مدارس‌، تلاش‌ نمود مانع‌ نفوذ تفکرات‌ و تبلیغات‌ چپ‌ شود ( رجوع کنید به انتخابی‌، ص‌ 34).در ایران‌ در نیمة‌ دوم‌ قرن‌ سیزدهم‌، توجه‌ روشنفکران‌ و متفکران‌ به‌ لزوم‌ گسترش‌ آموزش‌ و بالابردن‌ میزان‌ سواد عمومی‌ جلب‌ شد، به‌ طوری‌ که‌ آن‌ را یکی‌ از مهمترین‌ لوازم‌ تحول‌ جامعة‌ ایرانی‌ می‌دانستند؛ طالبوف‌ تبریزی‌، میرزا حسن‌ رشدیه‌، زین‌العابدین‌ مراغه‌ای‌ و فتحعلی‌ آخوندزاده‌ از جملة‌ این‌ اشخاص‌ بودند (ناطق‌، ص‌ 72؛ بهنام‌، ص‌ 79ـ80؛ نیز رجوع کنید بهطالبوف‌، ص‌ 151ـ152؛ قاسمی‌ پویا، ص‌ 54). پس‌ از انقلاب‌مشروطه‌، در متمم‌ قانون‌ اساسی‌ مصوب‌ 1324، در مادّة‌ نوزدهم‌، تأسیس‌ مدارس‌ به‌ مخارج‌ ملتی‌ و دولتی‌ و تحصیل‌ اجباری‌ پیش‌بینی‌ شد ( قانون‌ اساسی‌ دولت‌ مشروطة‌ ایران‌ 1325 ، ص‌ 5 ـ6؛ گلشن‌فومنی‌، ص‌ 79). در مجلس‌ دوم‌، قانون‌ اداری‌ و اساسی‌ فرهنگ‌ وضع‌ شد و تمام‌ مدارس‌ تحت‌ نظارت‌ دولت‌ در آمد و مقرر گردید که‌ آموزش‌ ابتدایی‌ برای‌ کودکان‌ اجباری‌ شود (صدیق‌، 1351 ش‌، ص‌ 184). در قانون‌ اساسی‌ معارف‌ مصوب‌ دهم‌ ذیقعدة‌ 1329، تعلیمات‌ ابتدایی‌ برای‌ عموم‌ ایرانیان‌ اجباری‌ اعلام‌ شد و پدران‌ و مادران‌ مکلف‌ شدند کودکان‌ خود را از هفت‌ سالگی‌ به‌ مدرسه‌ بفرستند. البته‌ با توجه‌ به‌ شرایط‌ عمومی‌ کشور و دسترسی‌ نداشتن‌ همگان‌ به‌ امکانات‌، طریق‌ و محل‌ تحصیل‌ (خانه‌ یا مدرسه‌) آزاد اعلام‌ شد. همچنین‌ در این‌ قانون‌ پیش‌بینی‌ شد که‌ در هر دِه‌ و محله‌ از قصبات‌، یک‌ مکتب‌ ابتدایی‌ دایر شود و مخارج‌ آن‌ را دولت‌، از مالیاتی‌ که‌ مالکان‌ دهکده‌ و اهالی‌ می‌دهند، بپردازد. در این‌ قانون‌، همچنین‌ پیش‌بینی‌ شد که‌ مکاتب‌ و مدارس‌ رایگان‌ تنها برای‌ کودکانی‌ باشد که‌ مأموران‌ رسمی‌ محلی‌، بی‌بضاعتی‌ آنان‌ را تأیید کنند و دیگران‌ باید در مدارس‌ غیردولتی‌ ثبت‌نام‌ نمایند (ایران‌. قوانین‌ و احکام‌، مجموعة‌ مصوبات‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ در چهار دورة‌ تقنینیه‌، ص‌ 425ـ 428). در قانون‌ اداری‌ وزارت‌ معارف‌ و اوقاف‌ و صنایع‌ مستظرفه‌، مصوب‌ یازدهم‌ شهریور 1289/ 26 شعبان‌ 1328، تهیة‌ اسباب‌ تحصیلات‌ ابتداییِ اجباری‌ و رایگان‌ از وظایف‌ وزیر شمرده‌ شد (همو، قوانین‌ و مقررات‌ مربوط‌ به‌ معارف‌ و مدارس‌ ، ص‌ 9)، اما به‌ سبب‌ اغتشاشات‌ سیاسی‌، اهداف‌ پیش‌بینی‌ شده‌ تحقق‌ نیافت‌. در اسفند 1299 سیدضیاءالدین‌ طباطبایی‌، نخست‌وزیر وقت‌، در اعلامیه‌ای‌ افزایش‌ مدارس‌ و بهره‌مندی‌ همگان‌ را از تعلیم‌ و تربیت‌ از اهداف‌ مهم‌ دولت‌ خود ذکر کرد (غنی‌، ص‌ 223). در قانون‌ شورای‌ عالی‌ معارف‌ مصوب‌ بیستم‌ اسفند 1300، تهیة‌ موجبات‌ تکثیر مدارس‌ و تدارک‌ مقدمات‌ تعلیم‌ اجباری‌ و رایگان‌ از وظایف‌ وزارت‌ معارف‌ دانسته‌ شد (ایران‌. قوانین‌ و احکام‌، قوانین‌ و مقررات‌ مربوط‌ به‌ معارف‌ و مدارس‌ ، ص‌ 19).با پیدایی‌ ثبات‌ نسبی‌ در اوضاع‌ سیاسی‌ و اداری‌ و اهتمام‌ حکومت‌ به‌ بسط‌ تعلیمات‌، تعداد مؤسسات‌ آموزشی‌ رو به‌ فزونی‌ نهاد (صدیق‌، 1351 ش‌، ص‌ 170ـ171؛ غنی‌،ص‌ 418) و قوانینی‌ برای‌ تهیة‌ بودجة‌ لازم‌ به‌ منظور گسترش‌ مدارس‌ و تأمین‌ مخارج‌ مدارس‌ تصویب‌ شد؛ از جمله‌ در قوانین‌ مصوب‌ دورة‌ ششم‌ قانونگذاری‌ مجلس‌ در چهاردهم‌ شهریور 1306 پیش‌بینی‌ گردید که‌ وجوه‌ لازم‌ برای‌ تحصیلات‌ ابتدایی‌ از بخشی‌ از مالیات‌ عایدات‌ املاک‌ اربابی‌ تأمین‌ گردد و وزارت‌ معارف‌ ملزم‌ شد برای‌ ایلات‌، مدارس‌ ابتدایی‌ سیّار تأسیس‌ کند (ایران‌. قوانین‌ و احکام‌، مجموعة‌ قوانین‌ موضوعه‌ و مسائل‌ مصوبة‌ دورة‌ ششم‌ تقنینیه‌ ، ص‌ 427ـ 428). در 1313 ش‌ با پیشنهاد تعمیم‌ تعلیمات‌ اجباری‌ و با به‌ کار بستن‌ تجربه‌های‌ کشورهای‌ همسایه‌ در این‌ کار، تلاش‌ شد تا تعلیمات‌ اجباری‌ در میان‌ تمامی‌ افراد مملکت‌ از هشت‌ تا پنجاه‌ ساله‌ گسترش‌ یابد و انجمنهایی‌ با عنوان‌ انجمن‌ مبارزه‌ با بی‌سوادی‌ عهده‌دار آن‌ شوند. تشکیل‌ دوره‌های‌ اکابر محصول‌ چنین‌ هدفی‌ بود (سند ش‌ 115، کارتن‌ ش‌26، آرشیو اسناد سیاسی‌ وزارت‌ امور خارجه‌). در 1332 ش‌ ضمن‌ تصویب‌ قانون‌ شهرداریها مقرر شد که‌ 5% از درآمد شهرداری‌ هر حوزه‌ (بعدها 3%) به‌ توسعة‌ فرهنگ‌، بویژه‌ احداث‌ دبستان‌، اختصاص‌ یابد. با تخصیص‌ این‌ امکانات‌ تعدادی‌ مدرسه‌ در نقاط‌ گوناگون‌ ایران‌ ساخته‌ شد ( دگرگونیهای‌ آموزش‌ و پرورش‌ در پنجاه‌ سال‌ اخیر ، ص‌ 45).در نخستین‌ قوانینِ آموزش‌ مقرر گردید که‌ والدین‌ در صورت‌ نفرستادن‌ کودکان‌ خود به‌ مدرسه‌، ده‌ ریال‌ جریمه‌ بپردازند (ایران‌. قوانین‌ و احکام‌، مجموعة‌ قوانین‌ موضوعه‌ و مسائل‌ مصوبة‌ دورة‌ سیزدهم‌ قانونگذاری‌ ، ص‌ 54). بعدها با فراهم‌ شدن‌ امکانات‌ در نقاطی‌ که‌ زمینة‌ آموزش‌ به‌ صورت‌ رایگان‌ وجود داشت‌، وزارت‌ معارف‌ اعلام‌ کرد که‌ والدین‌ در صورت‌ رعایت‌ نکردن‌ قانون‌ تعلیمات‌ اجباری‌، نسبت‌ به‌ هر سالِ درسی‌ محکوم‌ به‌ دو ماه‌ حبس‌ یا پرداخت‌ چهل‌ تومان‌ خواهند بود (سند ش‌554، فیش‌ ش‌51006، ص‌ 2، سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌). چون‌، به‌رغم‌ پیش‌بینیهای‌ قانونی‌، عملاً زمینه‌ و امکانات‌ لازم‌ برای‌ تعلیم‌ اجباری‌ فراهم‌ نشده‌ بود، در بیشتر مواقع‌ تنها به‌ اعلام‌ رایگان‌ بودن‌ تعلیمات‌، و نه‌ اجباری‌ بودن‌ آن‌، بسنده‌ می‌شد (سند ش‌354، فیش‌ ش‌51006، سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌).گفتنی‌ است‌ که‌ امکانات‌ تعلیمات‌ رایگان‌، به‌ سبب‌ کمبود منابع‌ مالی‌، به‌ اشخاص‌ بی‌بضاعت‌ اختصاص‌ داشت‌ و ارائة‌ «گواهی‌ فقرِ» خانواده‌ برای‌ ثبت‌ نام‌ ضروری‌ بود و کودکانی‌ که‌ والدینشان‌ قادر به‌ تأمین‌ مخارج‌ آنان‌ بودند، می‌بایست‌ در مدارس‌ دولتیِ غیررایگان‌ آموزش‌ اجباری‌ می‌دیدند. این‌ امر محدودیتهایی‌ در استفاده‌ از مدارس‌ رایگان‌ ایجاد کرد و در مواردی‌ به‌ اعتراض‌ افراد آبرومندی‌ منجر شد که‌ ناچار به‌ ارائة‌ گواهی‌ فقر بودند (سند ش‌922 و 927، فیش‌ ش‌ 51013، سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌؛ ایران‌. قوانین‌ و احکام‌، قوانین‌ و مقررات‌ مربوط‌ به‌ معارف‌ و مدارس‌ ، ص‌ 136).در قانون‌ تعلیمات‌ اجباری‌ ابتدا در نظر بود که‌ تحصیل‌ در تمامی‌ مقاطع‌، اجباری‌ و رایگان‌ باشد، لیکن‌ به‌ ملاحظة‌ کمبود منابع‌ مالی‌ برای‌ ایجاد مقدمات‌ کار، در 1322 ش‌ دورة‌ تحصیلات‌ رایگان‌ شش‌ سال‌، ولی‌ سال‌ پنجم‌ و ششم‌ آن‌ اختیاری‌، اعلام‌ شد (ایران‌. قوانین‌ و احکام‌، مجموعة‌ قوانین‌ موضوعه‌ و مسائل‌ مصوبة‌ دورة‌ سیزدهم‌ قانونگذاری‌ ، ص‌ 53).بعلاوه‌، تأسیس‌ مدارس‌ غیر رسمی‌ (ملی‌/ خصوصی‌) نیز گسترش‌ یافت‌. هزینة‌ مدارس‌ غیررسمی‌ بر عهدة‌گردانندگان‌ آنها بود که‌ توسط‌ افراد خیّر و نیز پرداخت‌ هزینه‌ تحصیل‌ از سوی‌ شاگردان‌ تأمین‌ می‌شد، اما در هر حال‌ همگی‌ این‌ مدارس‌ تابع‌ قوانین‌ دولتی‌ بودند و تحصیل‌ در آنها مشمول‌ مقررات‌ تعلیمات‌ اجباری‌ بود (صدیق‌، ص‌ 450ـ451).در 1350 ش‌ دورة‌ تعلیمات‌ عمومی‌ اجباری‌ در کشور شامل‌ دو مرحله‌ (پنج‌ سال‌ ابتدایی‌ و سه‌ سال‌ راهنمایی‌) اعلام‌ شد (صدیق‌، 1338ـ1356 ش‌، ج‌ 4، ص‌ 138ـ139). با توجه‌ به‌ کمبود امکانات‌ مالی‌ جهت‌ احداث‌ و تجهیز وتوسعة‌ مدارس‌، پراکندگی‌ و کثرت‌ مناطق‌ روستایی‌ و کمبود معلم‌، عملاً آموزش‌ در تمامی‌ نقاط‌ کشور به‌ صورت‌ هم‌زمان‌ و یکسان‌ پیش‌ نرفت‌، لذا تلاش‌ شد که‌ برای‌ ریشه‌کن‌ کردن‌ بی‌سوادی‌ اقدامات‌ اساسی‌ دیگری‌ شود، از جمله‌: تشکیل‌ سپاه‌ دانش‌ به‌ فرمان‌ محمدرضا پهلوی‌ (حک : 1320ـ1357 ش‌) در سال‌ تحصیلی‌ 1340ـ 1341 ش‌، تصویب‌ قانون‌ خدمات‌ اجتماعی‌ زنان‌ در 1347 ش‌، طرح‌ آموزش‌ عشایری‌ و تغذیة‌ رایگان‌ ( سیرتحولات‌ آموزش‌ و پرورش‌ از شروع‌ انقلاب‌ تا پایان‌ برنامة‌ ششم‌ ، ص‌ 10ـ11؛ ایوانوف‌، ص‌249ـ250).بعد از انقلاب‌ اسلامی‌ طبق‌ اصل‌ سی‌ام‌ قانون‌ اساسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌، دولت‌ موظف‌ شد که‌ وسایل‌ آموزش‌ و پرورش‌ رایگان‌ را برای‌ همة‌ ملت‌ تا پایان‌ دورة‌ متوسطه‌ فراهم‌ سازد (نائینی‌، ص‌ 6). یکی‌ از اقدامات‌ مهم‌ برای‌ سوادآموزی‌، به‌ وجود آوردن‌ سازمان‌ نهضت‌ سوادآموزی‌ بود که‌ از جمله‌ کارهای‌ این‌ سازمان‌، آموزش‌ دادن‌ به‌ کودکان‌ لازم‌التعلیمی‌ است‌ که‌ از امکان‌ تحصیل‌ محروم‌اند (انعام‌زاده‌، ص‌ 171؛ نهضت‌ سوادآموزی‌ * ). بر اساس‌ آمار سرشماری‌ عمومی‌ نفوس‌ و مسکن‌ سالهای‌ 1355 ش‌ و 1375 ش‌، نسبت‌ اشتغال‌ به‌ تحصیل‌ در جمعیت‌ زیر 25 سال‌ کشور در 1355 ش‌، 8ر49% بوده‌ و در 1375 ش‌، به‌ 15ر66% افزایش‌ یافته‌ است‌. بر اساس‌ همین‌ آمار در 1355 ش‌، 6ر75% جمعیت‌ 7 تا 11 سالة‌ کشور به‌ تحصیل‌ اشتغال‌ داشته‌اند که‌ این‌ رقم‌ در 1375 ش‌ شامل‌ 86ر91% جمعیت‌ 6 تا 10 سالة‌ کشور بوده‌ است‌ (مرکز آمار ایران‌، 1359ش‌، ص‌ بیست‌وهفت‌؛ همو، 1376ش‌، ص‌ بیست‌و هفت‌). با این‌ همه‌ به‌ دلیل‌ کثرت‌ جمعیت‌ افراد لازم‌التعلیم‌ و کمبود امکانات‌ آموزشی‌ دولتی‌ و برای‌ جلب‌ مشارکت‌ مردم‌ در امور آموزشی‌، از سال‌ تحصیلی‌ 1368ـ1369 ش‌ قانون‌ تأسیس‌ مدارس‌ غیرانتفاعی‌ نیز تصویب‌ و اجرا شده‌ است‌. هم‌ اکنون‌ حدود 4% دانش‌آموزان‌ کشور در این‌ مدارس‌ تحصیل‌ می‌کنند، تحصیل‌ در این‌ مدارس‌ مشمول‌ قوانین‌ آموزشی‌ دولتی‌ است‌ (کیا، ص‌ 26ـ27).منابع‌: علاوه‌ بر اسناد مذکور در متن‌، موجود در آرشیو اسناد سیاسی‌ وزارت‌ امور خارجه‌ و آرشیو سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌؛ مرتضی‌ اسعدی‌، جهان‌ اسلام‌ ، تهران‌ 1366ـ1369 ش‌؛ احمد امین‌، پیشگامان‌ مسلمان‌ تجددگرایی‌ در عصر جدید ، ترجمة‌ حسن‌ یوسفی‌اشکوری‌، تهران‌ 1376 ش‌؛ نادر انتخابی‌، «دین‌ و دولت‌ در ترکیه‌: از تنظیمات‌ تا امروز»، نگاه‌ نو ، ش‌25 (مرداد 1374)؛ اسداللّه‌ انعام‌زاده‌، بررسی‌ بودجه‌ ، اعتبارات‌ و شاخص‌های‌ آموزشی‌ دورة‌ ابتدایی‌ طی‌ سالهای‌ 74ـ72 ، تهران‌: وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌، معاونت‌ آموزش‌ عمومی‌ و سازمان‌ پژوهش‌ و برنامه‌ریزی‌ آموزشی‌ (جزوة‌ تکثیرشده‌)؛ ایران‌. قوانین‌ و احکام‌، قوانین‌ و مقررات‌ مربوط‌ به‌ معارف‌ و مدارس‌، احصائیة‌ معارف‌ و مدارس‌ ( 1307ـ 1308 ) ، احصائیة‌ اعضا و مستخدمین‌ ( 1309 )، [ بی‌جا: بی‌تا. ] ؛ همو، مجموعة‌ قوانین‌ موضوعه‌ و مسائل‌ مصوبة‌ دورة‌ سیزدهم‌ قانونگذاری‌: اول‌ آذر 1320ـ30 آبان‌ 1322 ، تهران‌ [ بی‌تا. ] ؛ همو، مجموعة‌ قوانین‌ موضوعه‌ و مسائل‌ مصوبة‌ دورة‌ ششم‌ تقنینیه‌: 22 مرداد 1305 ـ 22 مرداد 1307 ، تهران‌ [ بی‌تا. ] ؛ همو، مجموعة‌ مصوبات‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ در چهار دورة‌ تقنینیه‌ ، تهران‌ [ بی‌تا. ] ؛ میخائیل‌ سرگی‌یویچ‌ ایوانوف‌، تاریخ‌ نوین‌ ایران‌ ، ترجمة‌ هوشنگ‌ تیزابی‌ و حسن‌ قائم‌پناه‌، استکهلم‌ 1356 ش‌؛ جمشید بهنام‌، ایرانیان‌ و اندیشة‌ تجدد ، تهران‌ 1375 ش‌؛ تفکر در بارة‌ تحولات‌ آیندة‌ آموزش‌ و پرورش‌ ، ترجمة‌ محمدعلی‌ امیری‌، تهران‌: سازمان‌ پژوهش‌ و برنامه‌ریزی‌ آموزشی‌، دفتر امور کمک‌ آموزشی‌ و کتابخانه‌ها، 1368 ش‌؛ داود حسینی‌نسب‌ و اصغرعلی‌ اقدم‌، فرهنگ‌ واژه‌ها، تعاریف‌ و اطلاعات‌ تعلیم‌ و تربیت‌ ، تبریز 1375 ش‌؛ دگرگونیهای‌ آموزش‌ و پرورش‌ در پنجاه‌ سال‌ اخیر از سال‌ 1304 تا 1354 ، تهران‌: وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌، [ بی‌تا. ] ؛ سیر تحولات‌ آموزش‌ و پرورش‌ از شروع‌ انقلاب‌ تا پایان‌ برنامة‌ ششم‌ از سال‌ تحصیلی‌ ( 42ـ41 تا 62ـ61 )، تهران‌: وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌، 1355 ش‌ (جزوة‌ تکثیرشده‌)؛ عیسی‌ صدیق‌، دورة‌ مختصر تاریخ‌ فرهنگ‌ ایران‌ ، تهران‌ 1351 ش‌؛ همو، یادگار عمر ، تهران‌ 1338ـ1356 ش‌؛ عبدالرحیم‌بن‌ ابوطالب‌ طالبوف‌، سیاست‌ طالبی‌ ، چاپ‌ رحیم‌ رئیس‌نیا، محمدعلی‌ علی‌نیا، و علی‌ کاتبی‌، تهران‌ 1357 ش‌؛ سیروس‌ غنی‌، ایران‌: برآمدن‌ رضاخان‌، برافتادن‌ قاجار و نقش‌ انگلیسیها ، ترجمة‌ حسن‌ کامشاد، تهران‌ 1377 ش‌؛ اقبال‌ قاسمی‌پویا، مدارس‌ جدید در دورة‌ قاجاریه‌: بانیان‌ و پیشروان‌ ، تهران‌ 1377 ش‌؛ علاءالدین‌ کیا، مروری‌ بر دو دهه‌ تلاش‌ برای‌ اعتلای‌ تعلیم‌ و تربیت‌ کشور ( 1378ـ 1358 )، تهران‌: وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌، ادارة‌ کل‌ روابط‌ عمومی‌، 1378 ش‌ (جزوة‌ تکثیر شده‌)؛ محمدرسول‌ گلشن‌فومنی‌، جامعه‌شناسی‌ آموزش‌ و پرورش‌ ، تهران‌ 1373 ش‌؛ تان‌خوی‌ له‌، «پیکار با بیسوادی‌»، پیام‌ یونسکو ، سال‌14، ش‌157 (خرداد 1362)؛ مرکز آمار ایران‌، سرشماری‌ عمومی‌ نفوس‌ و مسکن‌ آبانماه‌ 1355: کل‌ کشور ، تهران‌ 1359 ش‌؛ همو، سرشماری‌ عمومی‌ نفوس‌ و مسکن‌ 1375: نتایج‌ تفصیلی‌ کل‌ کشور ، تهران‌ 1376 ش‌؛ هما ناطق‌، کارنامة‌ فرهنگی‌ فرنگی‌ در ایران‌: 1921ـ 1837 ، تهران‌ 1380 ش‌؛ محمدکاظم‌ نائینی‌، اصول‌ قانون‌ اساسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ پیرامون‌ هدف‌ها و فلسفة‌ آموزش‌ و پرورش‌ ، تهران‌: وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌، دفتر تحقیقات‌ و برنامه‌ریزی‌، 1359 ش‌؛ تورستان‌ هوسن‌، «در راه‌ دانش‌»، پیام‌ یونسکو ، سال‌14، ش‌ 157 (خرداد 1362).
نظر شما
مولفان
گروه
اسلام معاصر ,
رده موضوعی
جلد 7
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده