تَشریق و تَغریب ، دو اصطلاح در نجوم دورة اسلامی برای بیان جایگاه نسبی سیارات و ستارهها در نزدیکی خورشید.در حالت تشریق، ستاره یا سیاره در مغرب خورشید قرار میگیرد و پیش از خورشید طلوع میکند. در حالت تغریب سیاره یا ستاره در مشرق خورشید قرار میگیرد و پس از خورشید غروب میکند. پس از تشریق، سیارات عُلوی (مریخ و مشتری و زحل) و ستارهها به سبب حرکت انتقالی زمین، حرکتی ظاهری خلاف جهت توالی بروج مییابند. در نجوم دورة اسلامی برای تشریق، محدودهای زاویهای درنظر میگرفتند که از آغاز ررجوع کنید بهیتپذیری (ظهور) ستاره یا سیاره در آسمان صبحگاهی ــ پس از دورهای که تحتتأثیر درخشندگی خورشید، ررجوع کنید بهیتپذیر نبود ــ شروع میشد. حد نهایی تشریق اجرام ْ90 است. از هنگامی که بُعد (فاصلة زاویهای) سیارات علوی به ْ30 میرسید تا وقتی به ْ90 غربی میرسید، آنها را «ضعیفالتشریق» مینامیدند. البته گنابادی (1284، ص246) حد پایان تشریق و تغریب سیارات عُلوی را بعد ْ60 میدانست. عکس تشریق را از بعد ْ90 شرقی تا آغاز ررجوع کنید بهیتناپذیر شدن (خفای) ستاره یا سیارة علوی در آسمان شامگاهی پس از مدتی پدیدار بودن، تغریب مینامیدند. برای سیارات سُفلی (عطارد و زهره) که بعدشان از خورشید هیچگاه به ْ90 نمیرسد، حد نهایی تشریق و تغریب همان حد اقامت آنها بود (ابوریحان بیرونی، 1373ـ 1375، ج 3، ص 1127ـ 1128؛ همو، 1362 ش، ص 461ـ 463؛ نیز رجوع کنید بهرجوع * ).واژههای تشریق و تغریب در اصطلاحهای مرکّب به معنای طلوع و غروب به کار رفته است؛ مثلاً «وسط سماء التشریق» یعنی قرار گرفتن ستاره در وسط آسمان هنگام طلوع خورشید و «تغریب الصبح» به معنای قرار گرفتن ستاره نزدیک افق مغرب در هنگام طلوع خورشید (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به بتّانی، ص 179ـ 180). در فارسی عموماً تشریق را «کنارْ روزی» و تغریب را «کنارْ شبی» نامیدهاند (ابوریحان بیرونی، 1362ش، ص462ـ463). خوارزمی این دو معادل را عکس این به کار برده است (ص229ـ230). بیرونی (همان، ص467) تشریق را «دستوریّت» نیز نامیده است.بطلمیوس ، اخترشناس یونان باستان، مسئلة آغاز و پایان ررجوع کنید بهیتپذیری ستارهها و سیارات را بدقت بررسی کرده است. او در مورد ررجوع کنید بهیتپذیری ستارگان، ضابطهای مطرح نکرده، زیرا میدانسته است که صرفاً با تعیین جایگاه نسبی خورشید و ستارگان در آسمان نمیتوان در بارة آغاز و پایان ررجوع کنید بهیتپذیری ستارگان اظهارنظر کرد؛ چون قدر ستارگان، عرض دایرةالبروجی آنها، تمایل دایرةالبروج نسبت به افق در عرضهای جغرافیایی گوناگون در زمانهای مختلف، و وضع جوّ در این امر مرجوع کنید بهثر است (بطلمیوس، ص 413ـ417). اما وی برای ررجوع کنید بهیتپذیری یاناپذیری سیارات ضابطهای درنظر گرفته است، بدین ترتیب که اگر سیاره همزمان با رسیدن خورشید به انحطاط ( ) مشخصی ــ که اندازة آن برای هر سیاره متفاوت است ( رجوع کنید به جدول 1) ــ طلوع یا غروب کند، آغاز یا پایان ررجوع کنید بهیتپذیری آن سیاره درنظر گرفته میشود (کندی و محمدآقا، ص145ـ147، 149؛ بطلمیوس، ص 639ـ640؛ رجوع کنید به شکل 1). بدین منظور، بر اساس معیّن برای هر سیاره، بطلمیوس کشیدگی دایرةالبروجی حدی سیارات نسبت به خورشید را (در آسمان صبحگاهی و شامگاهی) با فرض قرارگیری سیاره روی دایرةالبروج (0 = ) و در آغاز هر یک از دوازده برج فلکی و برای عرض جغرافیایی اسکندریّه ( ْ25ر33 +)، در جدولهایی تنظیم کرده است ( رجوع کنید بهبطلمیوس، ص 645ـ647).منجمان دورة اسلامی به پیروی از بطلمیوس، در زیجهای گوناگون جدولهای مشابهی برای اقلیمهای (عرضهای جغرافیایی) گوناگون تنظیم کردهاند. یکی از کاملترین این جدولها در زیج معتبر سنجری اثر عبدالرحمان خازنی، دیده میشود. در بسیاری از موارد، این جدولها دقیقاً بر اساس مشخصههای انحطاطی به کار رفته در مجسطی بطلمیوس تنظیم شدهاند (کندی و محمدآقا، ص147). معمولاً در زیجها، ررجوع کنید بهیتپذیری و ررجوع کنید بهیتناپذیری صبحگاهی یا شامگاهی را ظهور و خفای صباحی یا مسائی میگفتند (برای نمونه رجوع کنید به جونپوری، ص31). ابوریحان بیرونی نیز در بحث تشریق و تغریب به متغیرهای گوناگون در ررجوع کنید بهیتپذیری کواکب توجه داشته است (1373ـ 1375، ج 3، ص 1129).در نجوم دورة اسلامی برای ررجوع کنید بهیتپذیر یا ررجوع کنید بهیتناپذیر بودن ستارهها در هر قدری، حدی تعیین کرده و آن را بعد کلی نامیدهاند. اگر انحطاط خورشید در زمان طلوع یا غروب ستاره از مقدار مشخصی بیشتر شود، ستاره ررجوع کنید بهیتپذیر است. در نزدیکی دایرةالبروج اندازة حدیِ انحطاط برای ستارههای قدر اول ْ12 و برای ستارههای قدر دوم ْ14 است و به همین ترتیب به ازای هر قدر ْ2 به مقدار حدیِ انحطاط افزوده میشود. در نتیجه برای مشاهدهشدن ستارهای از قدر ششم باید در هنگام طلوع یا غروب آن ستاره، اندازة انحطاط خورشید ْ22 باشد. در مورد ستارههایی که از دایرة البروج دورترند، به ازای هر ْ20 اختلاف در عرض دایرةالبروجی، یک درجه از بعد کلی ستاره کاسته میشود (الغبیگ، ص427).ظهور و خفای ستارهها در گاهشناسی و احکام نجوم نیز اهمیت داشته است. در تقویم مصر باستان، ظهور صبحگاهی ستارة شِعرای یمانی آغاز «آخِت» (نخستین فصل از فصلهای سهگانة سال) بوده که تقریباً با طغیان رود نیل همزمان میشده است (ریچاردز ، ص152). در بارة کاربرد تشریق و تغریب در احکام نجوم، آمده است که اهل اعداد و طلسمات، کیمیاگران و دهقانان بعضی کارهای خود را بر اساس ظهور و خفای بعضی ثوابت (ستارههای) مشهور (مانند شعرای یمانی و سهیل) انجام میدادند (گنابادی، 1282، باب دهم). همچنین برای آغاز تشریق و پایان تغریب اجرام آسمانی، بویژه سیارات، حدهایی برای فاصلة زاویهای آنها نسبت به خورشید در نظر میگرفتند تا بر اساس این حدها حکم کنند. البته اینها با حدهای واقعی ررجوع کنید بهیتپذیری یا ررجوع کنید بهیتناپذیری سیارات در مجسطیِ بطلمیوس و زیجهای دورة اسلامی متفاوتاند. ابوریحان بیرونی در التفهیم ، بدون طرح جزئیات رصدی، آغاز حدود تشریق سیارات را آورده است ( رجوع کنید به ص 461ـ463). در غُرةالزیجات وی، مقادیر متفاوتی برای این حدود ذکر شده است ( رجوع کنید بهص 28، نیز رجوع کنید به جدول 2). البته رسیدن جسم به این فاصلههای زاویهایِ حدیِ تشریق یا تغریب الزاماً به معنای ررجوع کنید بهیتپذیری جسم نبوده و نیست(ابوریحان بیرونی، 1362ش، ص461ـ462). در زیج صابی ، حدهای تشریق و تغریب سیارات، بدون ذکر جزئیات رصدی، دقیقاً مانند حدهای ررجوع کنید بهیتپذیری صبحگاهی سیارات در مجسطی (بر اساس کشیدگی دایرةالبروجی سیارات نسبت به خورشید برای حالت خاص ابتدای ماه سرطان) ذکر شده است (بتانی، ص 177؛ نیز رجوع کنید به بطلمیوس، ص 637ـ 638).در احکام نجوم، تشریق بر قوّت و نَر بودن، و تغریب بر ماده بودن دلالت میکرد. برخی، تغریب را در سُفلیان و تشریق را در عُلویان از دیگر حالتهای آنها مطلوبتر میدانستند (برای اطلاع بیشتر در بارة بحثهای احکام نجومی تشریق و تغریب رجوع کنید بهابوریحان بیرونی، 1362 ش، ص 467ـ471؛ گنابادی، 1284، ص 247ـ258).منابع: ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلالالدین همائی، تهران 1362ش؛ همو، غرة الزیجات، یا، کرن تلک ، چاپ محمد فضلالدین قریشی، لاهور 1978؛ همو، کتاب القانون المسعودی ، حیدرآباد دکن 1373ـ 1375/ 1954ـ1956؛ الغبیگ، زیج الغبیگ ، چاپ سدیو، پاریس 1847؛ محمدبن جابر بتانی، کتاب الزیج الصابی ، چاپ کارلو آلفونسو نالینو، میلان 1899؛ غلامحسینبن ملافتحاللّه جونپوری، زیج بهادرخانی ، چاپ سنگی بنارس 1257؛ محمدبن احمد خوارزمی، کتاب مفاتیح العلوم ، چاپ فان فلوتن، لیدن 1968؛ مظفربن محمدقاسم گنابادی، تنبیهات المنجمین ، چاپ سنگی [ ایران ] 1284؛ همو، شرح بیست باب ملامظفّر فی معرفة التقویم (در بارة رسالة بیست باب در معرفت تقویم ، اثر عبدالعلیبن محمد بیرجندی)، چاپ سنگی، [ بیجا ] 1282؛