تزکیه ، اصطلاحی دینی و اخلاقی. تزکیه در لغت به معنای پاک گردانیدن و به صلاح آمدن و رشد یافتن نفس و مال و کشت و زرع و همچنین به معنای ستودن نفس و خودستایی و به ناز زیستن در فراوانی است (فَراهیدی، ذیل «زکو»؛ ابنفارس، ذیل «زکی»؛ بیهقی، ج 1، ص 99؛ ابنمنظور؛ شَرتونی، ذیل «زکا»).این مقاله مشتمل است بر تزکیه در قرآن، حدیث، عرفان.1) در قرآن. در قرآن کریم واژة تزکیه به کار نرفته، اما واژگان همریشة آن بیش از پنجاه بار آمده است. صورتهای گوناگون تزکیه در قرآن ناظر بر معنایی عام است و آن دور ساختن غیرحق از حق و ناپاکی از پاکی است که شامل پالودن نفس از گناه و خویهای ناپسند و پالایش مال از چیزهای حرام و فاسد است؛ بنابراین، تزکیه هم در مورد نفس هم در مورد مال به کار میرود. پالودن نفس موجب میشود که انسان در دنیا به اوصاف پسندیده و در آخرت به اجر و پاداش نایل شود (راغب اصفهانی، ذیل «زکا»؛ سجستانی، ص 60؛ لسانالتنزیل ، ص 17؛ مصطفوی، ذیل «زکو»). پالودن مال از چیزهای حرام نیز همین اثر را دارد، زیرا عمده اسباب وصول به شهوات مال است. پس با ترک مال جمیع اسباب شهوات دنیوی قطع میشود و تزکیه و رسیدن به آثار آن میسر میگردد (صدرالدین شیرازی، ج 7، ص 391) و این تزکیه میسر نیست الا به خواست خداوندو او به لطف و فضل خویش هر که را بخواهد تزکیه میکند (طباطبائی، ج 15، ص 93، ذیل نور: 21). به گفتة راغب اصفهانی (همانجا) تزکیة نفس دو معنای متفاوت دارد: از راه کِردار بدینمعنا که نفس خود را با انجام اعمال صالح از گناه پاک سازد، و این همان حقیقت تزکیه است (نیز رجوع کنید به دامغانی، ج 1، ص 398) و در قرآن (اعلی': 14؛ شمس: 9) نیز به کسی که خود را تزکیه کند، وعدة رستگاری داده شده است؛ از راه گفتار که ناپسند، و مدح نفس و خودستایی است و در قرآن نیز از آن نهی شده است (فضل طبرسی، ج 9، ص 272، ذیل نجم: 32).بسیاری از مفسران، تزکیه و تهذیب * و تطهیر را مترادف یکدیگر آوردهاند (برای نمونه رجوع کنید به زمخشری، ج 4، ص 695، 740؛ فخررازی، ج 30، ص 3؛ صدرالدین شیرازی، ج 7، ص 389؛ طنطاویبن جوهری، ج 1، جزء 1، ص 210). البته گاه تزکیه مبالغه در تطهیر و زیادت در آن نیز دانسته شده است (زمخشری، ج 2، ص 307).تفسیر و تعبیر بعضی قرآنشناسان و مفسران از معانی گوناگون تزکیه در قرآن به این شرح است: نمو دادن و زیاد کردن و نیز پاک و اصلاح کردن (کاشانی، ج 1، ص 352، ذیل بقره: 151؛ طباطبائی، ج 9، ص 377، ذیل توبه: 103) و به معنای افزایش تقوا * نیز آمده است (زمخشری، ج 4، ص 740؛ صدرالدین شیرازی، همانجا)؛ پاکیزه کردن وجود انسان از شرک و گناهان به واسطة مبعوث شدن پیامبران، به تعبیر دیگر، یکی از وجوه بعثت پیامبران تزکیه بوده است ( رجوع کنید به ابوالفتوح رازی، ج 2، ص 173؛ کاشفی، ج 1، ص 36؛ شریف لاهیجی، ج 1، ص 116؛ فیض کاشانی، ج 1، ص 173، ذیل بقره: 129) و به قولی دیگر (دامغانی، همانجا) پاک کردن مردم با گرفتن زکات از اموالشان؛ اخلاص و فرمانبرداری از خداوند (برای نقلقولی از ابنعباس رجوع کنید به نظامالاعرج، ج 1، ص 404؛ ابنکثیر، ج 1، ص 175؛ طوسی، التبیان ، ج 1، ص 467، ذیل بقره: 129)؛ پاک کردن و زایل کردن پلیدیها و آلودگیها که شامل اعتقادات فاسدی چون شرک و کفر و ملکات رذیلهای چون تکبر و بخل و گناهان کبیرهای چون قتل نفس و زنا و شرابخواری است (طباطبائی، ج 1، ص330، ذیل بقره: 151، به نوشتة او مقصود از رسالت پیامبران ابتدا تربیت انسان است)؛ تربیت و رشد دادن چیزی به نحو شایسته (طباطبائی، ج 3، ص 265، ذیل آلعمران: 77)؛ پاک شمردن نفس و خودستایی و مدح خویشتن (فضل طبرسی، ج 3، ص 91، ذیل نساء: 49، ج 9، ص 272، ذیل نجم: 32؛ ابوالفتوح رازی، ج 5، ص 391، ذیل نساء: 49؛ سیوطی، ج 6، ص 128، ذیل نجم: 32).در تفسیر آیاتی که حاوی معانی تزکیه و تعلیم است مانند (جمعه: 2) «... یَتْلُوا عَلَیهِم آی'اتِهِ وَیُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُم الکِت'ابَ وَ الحِکمَةَ...» گفته شده که نفس انسان دارای دو نیروی نظری و عملی است، قرآن از نیروی اول تعبیر به «یزکیهم» کرده که اشاره به کمال قوة نظری یعنی حصول معارف الاهی دارد و «یعلمهم الکتاب و الحکمة» اشاره به معرفت تأویل ظواهر شریعت و اسرار و علل و منافع شریعت است (فخررازی، ج 9، ص 77، 80). بعضی مفسران دیگر در تفسیر این آیه و آیههای مشابه این مضمون نسبت تقدم و تأخر میان تزکیه و تعلیم قائلاند. در این آیات، گاه تعلیم بر تزکیه و غالباً، تزکیه بر تعلیم مقدّم است. سیدحیدر آملی (ج 1، ص 82)، در توجیه این تقدم، علم را بر دو نوع دانسته است: علمی که مقدمة تزکیه است و علمی که تزکیه مقدمة آن است. نوع نخست، علم شریعت است که انسان را به راه تزکیه هدایت میکند، چنانکه در آیة 129 سورة بقره («... وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ یُزَکّیهِم...») آمده است. نوع دوم علم، معرفت و حکمت است که غایت و نهایت تزکیه است و هیچ معرفت و حکمتی به دست نمیآید مگر اینکه قبل از آن، تزکیه و عبادت و تقوا و طهارت صورت گرفته باشد، چنانکه در قرآن کریم آمده است: «... وَ یُزَکّیهِم و یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ...» (آلعمران: 164؛ جمعه: 2). به نوشتة طباطبائی (ج 19، ص 265، ذیل جمعه: 2)، هر گاه موضوع تربیت در میان باشد، تزکیه مقدّم بر تعلیم علوم و معارف و حکمت است، اما در جایی که پیامبران برای امت خود دعا میکردهاند و درخواستی از خدا داشتهاند، پیداست که ابتدا حکمت و کتاب و پس از آن تزکیه را طلب کردهاند. وی میگوید در عالم تحقق و خارج، علم مقدّم بر تزکیه است، زیرا تا علم به اَعمال صالح و اخلاق نیکو نباشد، عمل به آنها و در نتیجه تزکیه نیز میسر نخواهد بود (قس رجوع کنید به بهرامپور، ص 156).به نظر برخی مفسران منظور از زکاة در قرآن، پرداخت مقدار معیّنی از مال نیست، بلکه در بعضی موارد، منظور طهارت و پاکیزگی یا همان تزکیة نفس است، از جمله در آیة 43 سورة بقره: «وَاَقیموا الصَّلو'ةَ و ا'تُوا لزَّکو'ةَ...» (راغباصفهانی، ذیل «زکا»؛ مصطفوی، ذیل «زکو»)؛ آیة 4 سورة مرجوع کنید بهمنون: «وَالَّذینَ هُم لِلزَّکو'ةِ فاعِلونَ» که منظور تطهیر مال با انفاق است (طباطبائی، ج 15، ص 9) و آیة 31 سورة مریم: «... وَ اَوْصانی بِالصَّلَو'ةِ و الزَّکو'ةِ...».از آثار تزکیة نفس، تصفیة دل است؛ چنانچه نفس پاکیزه گردد، دل از آلودگیِ تعلق به غیر صاف میشود (کاشفی، ج 4، ص 419). تزکیه سبب خوشخلقی و عروج و بالا رفتن مراتب انسان نزد خدا و دریافت فیض الاهی میشود (آمدی، ص240، 247، 440).2) در حدیث. در کتابهای حدیثی، تزکیه بیشتر در کنار طهارت نفس و به معنای پاک شدن از اوصاف مذموم و درست شدن و به صلاح آمدن اعمال و فرمانبرداری از اوامر خداوند و دوری از نواهی و نیز تخلیة درون از خویهای ناپسند آمده است (برای نمونه رجوع کنید به ابنبابویه، ج 2، ص 275؛ علامه حلّی، ص 321؛ مجلسی، ج 29، ص 258). از امام صادق علیهالسلام روایت شده که تزکیه فقط به معنای درست بودن زبان و گفتار است (کلینی، ج 2، ص 104).در کتابهای حدیثی شیعه و سنّی، با استناد به قرآن، در مذمت معنای دیگر تزکیه، یعنی مدح و ستایش خویش، مطالب بسیاری آمده است. چنانکه خدا و رسول او «تزکیة نفس» را نهی کردهاند (ابنحنبل، ج 5، ص 48؛ بخاریجُعْفی، ج 8، ص 153؛ احمد طبرسی، ج 1، ص 176؛ ابنابیالحدید، ج 15، ص 181؛ شهیدثانی، ص 172، 333؛ برای نقل روایتی از امام علی علیهالسلام رجوع کنید به نراقی، ج 1، ص 402) و حتی روایت شده است که مرجوع کنید بهمنان از اینکه مردم آنان را پاک و مطهر بخوانند در هراساند و این هراس باعث پاکی از کبر و عُجب و دوری از ریا میشود (مجلسی، ج 64، ص 335، ج 69، ص 283).زکات و تزکیه با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند و زکات مقدمهای برای تزکیة نفس و افزایش رزق و روزی به شمار میرود، چنانکه طبرسی در الاحتجاج (ج 1، ص 97) روایت کرده است که خداوند زکات را سبب پاکشدن نفس و رشد و نمو در رزق و روزی قرار داد. همچنین روایت شده است که زکات دادن موجب تزکیة نفس از بخل میشود (مجلسی، ج 6، ص 104(.تزکیة قلب و تهذیب نفس از طریق انواع مجاهدات و اکتفا نکردن به حد معیّنی از عبادت پروردگار (مجلسی، ج 70، ص 196) و نیز با تخلیة نفس از رذایل و تحلیة آن به اخلاق و ملکات فاضله میسر میشود (همان، ج 82، ص 59). در بسیاری جاها برای رسیدن به تطهیر و تزکیه، نماز گزاردن توصیه شده است (طوسی، مصباح المتهجّد ، ص 236؛ حسن طبرسی، ص 285؛ کفعمی، ص 25؛ مجلسی، ج 83، ص 4، ج 92، ص 324).منابع: علاوه بر قرآن؛ عبدالواحدبن محمد آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، قم 1366 ش؛ حیدربن علی آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم فی تأویل کتاب اللّه العزیز المحکم ، چاپ محسن موسوی تبریزی، تهران 1416/1995؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قم 1404؛ ابنبابویه، عیون اخبارالرضا ، چاپ مهدی لاجوردی، [ تهران ] 1378؛ ابنحنبل، مسند احمدبن حنبل ، استانبول 1402/1982؛ ابنفارس؛ ابنکثیر، تفسیرالقرآن العظیم ، بیروت 1412؛ ابنمنظور؛ ابوالفتوح رازی، روضالجنان و روحالجنان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد1365ـ1376 ش؛ محمدبن اسماعیل بخاریجعفی، صحیحالبخاری ، استانبول 1401/ 1981؛ ابوالفضل بهرامپور، «تزکیه مقدم است یا تعلیم؟»، بیّنات ، سال 4، ش4 (زمستان 1376)؛ احمدبن علی بیهقی، تاجالمصادر ، چاپ هادی عالمزاده، تهران 1366ـ 1375 ش؛ حسینبن محمد دامغانی، الوجوه و النظائر لالفاظ کتاباللّه العزیز ، ج 1، چاپ محمدحسن ابوالعزم زفیتی، قاهره 1412/ 1992؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت [ بیتا. ] ؛ زمخشری؛ محمدبن عزیز سجستانی، غریب القرآن، المسمی بنزهة القلوب ، بیروت 1402/1982؛ سیوطی؛ سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد ، قم 1403؛ محمدبن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی ، تهران 1363 ش؛ زینالدینبن علی شهیدثانی، منیةالمرید فی ادب المفید و المستفید ، چاپ رضا مختاری، قم 1368 ش؛ محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم ، چاپ محمد خواجوی، قم 1379؛ طباطبائی؛ احمدبن علی طبرسی،الاحتجاج ، مشهد 1403؛ حسنبن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق ، قم 1412؛ فضلبن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ هاشم رسولیمحلاتی و فضلاللّه یزدیطباطبائی، بیروت 1408/1988؛ طنطاویبن جوهری، الجواهر فی تفسیرالقرآن الکریم ، [ بیروت ] : دارالفکر، [ بیتا. ] ؛ محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت [ بیتا. ] ؛ همو، مصباحالمتهجّد ، بیروت 1411/1991؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، الالفین فی امامة مولانا امیرالمرجوع کنید بهمنین علیبن ابیطالب علیهالسلام ، قم 1409؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر ، قاهره [ بیتا. ] ؛ چاپ افست تهران [ بیتا. ] ؛ خلیلبن احمد فراهیدی، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ محمدبن شاهمرتضی فیض کاشانی، تفسیر الصافی ، چاپ حسین اعلمی، بیروت ?[ 1399/1979 ] ، چاپ افست مشهد [ بیتا. ] ؛ فتحاللّهبن شکراللّه کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین ( تفسیر کبیر ملافتحاللّه کاشانی )، تهران 1344 ش؛ حسینبن علی کاشفی، مواهب علیّه، یا، تفسیر حسینی ، چاپ محمدرضا جلالینائینی، تهران 1317ـ 1329 ش؛ ابراهیمبن علی کفعمی، المصباح ، چاپ سنگی [ تهران ] 1321، چاپ افست قم 1405؛ کلینی؛ لسانالتنزیل ، چاپ مهدی محقق، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1355 ش؛ محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار ، بیروت 1403/ 1983؛ همان، ج 29، چاپ عبدالزهراء علوی، بیروت: دارالرضا، [ بیتا. ] ؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ، تهران 1360ـ1371 ش؛ مهدیبن ابیذر نراقی، جامع السعادات ، چاپ محمد کلانتر، نجف 1387/1967، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ حسنبن محمد نظامالاعرج، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان ، چاپ زکریا عمیرات، بیروت 1416/1996.3) در عرفان. تزکیه در عرفان عبارت است از زدودنِ نفس و تخلیة آن از عقاید باطل و اوصاف مذموم، میراندنِ هوای نفس، تربیت کردن و به صلاح آوردن نفس و از صفت امّاره به مطمئنه رسانیدن آن. برخی تزکیه را به معنای ترک دنیا دانستهاند (نجم رازی، ص 173ـ174؛ شمسالدین آملی، ج 2، ص 12؛ نعمةاللّه ولی، ج 1، ص 304؛ تَهانَوی، ج 1، ص 623؛ نیز رجوع کنید بهابرقوهی، ص 70). به نوشتة ابرقوهی (همانجا)، تزکیه را به جهت پاک کردن دل از رذایل، «تصقیل» نیز میگویند.در منابع عرفانی به تزکیه بهطور مستقل کمتر پرداخته شده و بیشتر آن را ذیل، سیروسلوک و ریاضت نفس مطرح کردهاند. در آثار اخلاقی نیز، ذیل بحث تهذیب نفس، به تزکیه پرداخته شده است ( رجوع کنید به تهذیب * ؛ تعلیم و تربیت * )، اما امام محمد غزالی قسم سوم کتاب الاربعین (ص 107ـ181) را به تزکیة قلب اختصاص داده و نجم رازی در مرصادالعباد (ص 173ـ186) بتفصیل از «تزکیت نفس و معرفت آن» سخن گفته است. در برخی منابع عرفانی نیز مستقلاً ولی به اجمال در بارة این اصطلاح بحث شده، از جمله میبدی در کشف الاسرار و عدةالابرار (ج 1، ص 411) تزکیه را بر دو گونه دانسته است: 1) تزکیهای که در آغاز سلوک صورت میگیرد و آن پیروی بنده از احکام شرع است. این مرتبه پیش از معرفت نسبت به حقایق قرآن و رسیدن به حکمت است و آیة 151 سورة بقره به آن اشاره دارد. 2) طهارت دل از هر گونه آلایش. این مرتبه به عنایت و فضل الاهی امکانپذیر خواهد بود. این نوع تزکیه کمال ایمان و غایت معرفت و نتیجة تعلم کتاب و رسیدن به حکمت است. آیة 129 سورة بقره که در آن حضرت ابراهیم از خداوند تزکیه خواست، به این نوع تزکیه اشاره دارد، زیرا کلمة تزکیه بعد از تعلیم کتاب و حکمت آمده است. چنین تزکیهای همان «زکات قلب» است، یعنی عارف از مشاهدة غیرحق مبرّا و از ظلمت تعلقات پاک میشود. زکات قلب نیز پس از پرداخت زکات اعضا یا «زکات حسنه» (استفاده از اعضا در هر آنچه برای آن خلق شده) است (آملی، ص 577).در بارة اهمیت تزکیه گفته شده است که هیچ سالکی و حتی هیچیک از اولیا و مشایخ از آن بینیاز نیستند. یکی از ویژگیهای مهم صوفی آن است که دائم به تزکیة نفس و تصفیة دل و تجلیة روح مشغول باشد، زیرا اشراق انوار الاهی از طریق تطهیر قلب و تزکیه امکانپذیر است. سالک با پاک شدن از صفات مذموم از شر شیطان و مکاید او در امان میماند و میان دل و نفسو روح سالک آشتی و مصالحه برقرار میشود؛ هر گاه نفسبه حظّی دست یابد، در دل نیز انشراح حاصل میشود و بنابراین، نفسِ مزکّی' در طی مراحل سیروسلوک، روحرا به «مَعارج اَعْلی عِلّیّین» و «مدارج قابَ قوسَیْن» و مقامو مرتبة مقربان حضرت حق میرساند ( رجوع کنید به سهروردی، ص 7ـ 8، 24، 33، 87، 177). شخص مزکّی' از امور غیبی و ضمایر افراد نیز آگاهی مییابد و به مقام کشف و شهود میرسد(رازی، ص 294). خلاصه آنکه مدار سیروسلوک و کمال سعادت آدمی بر تزکیه استوار است، زیرا تزکیه مقدمة شناخت نفس است و شناخت نفس نیز شناخت حق را در پی دارد،ازینرو تا تزکیه کامل نشود، شناخت و معرفت حقیقی خداوند نیز حاصل نمیشود (غزالی، 1368 ش، ص 107؛ همو، 1403، ص 17؛ میبدی، ج 10، ص 463ـ464؛ نجمرازی، ص 173ـ 174؛ رازی، ص 292).موانع تزکیة نفس بسیارند. به نظر غزالی، آن جنبه از نفس که به بدن و امور جسمانی مربوط میشود و تزکیة نفس در بارة آن مصداق مییابد، موانع بسیاری دارد که ریشة همة آنها ده صفت مذموم است و باید در تزکیة نفس از همة آنها مبرّا شد. این ده صفت عبارتاند از: حریص بودن به خوردن طعام، حریص بودن به گفتار و آفات زبان (مانند دروغ و غیبت و جدل و شوخی و مدح بیهوده)، غضب، حسد، بخل، جاهطلبی، حبّ دنیا، کبر، عُجب، و ریا (غزالی، 1403، ص20ـ21؛ همو، 1368 ش، ص 107ـ 181). غزالی (1412، ج 3، ص 179)، و به تبع او فیضکاشانی (ج 5، ص 99)، تنبلی و کاهلی را نیز از موانع تزکیه بهشمار آوردهاند.راه تزکیة نفس آن است که نخست نفس و سپس موانع و شرور آن شناخته شود. بنابراین، تزکیة نفس فقط با مواظبت و مراقبه و محاسبه به دست میآید (غزالی، 1368 ش، ص 107؛ همو، 1403، همانجا). نکتة مهم آن است که تزکیة نفس از موانع نفسانی (مانند قوای غضبی و شهوی)، سرکوب کردن دو قوة غضب و شهوت نیست، بلکه به اعتدال رسانیدن این دو قوه است که با به اطاعت در آوردن آنها از علم و شرع حاصل میشود. نیروی عقل به کمک عدل بر غضب و شهوت نظارت میکند و جلو طغیان آنها را میگیرد ( رجوع کنید به همو، 1368 ش، ص 174ـ 175). بهعقیدة نجم رازی، نفس چه در سیر نزولی چه در سیر صعودی به شهوت و غضب نیازمند است، زیرا این دو قوه وقتی به خدا روی میآورند، تبدیل به عشق و محبت و غیرت و همت میشوند و به کمک آنها همة منازل و مراحل طی میشود و سالک در هیچ مقامی متوقف نمیگردد (ص 183ـ 184). مهمتر از همه آنکه تزکیه جز از طریق تربیت شیخ کامل و عنایات و الطافِ الاهی میسر نیست. هنگامی که مجاهدت سالک تحت ارشاد شیخی کامل باشد و با الطافِ خداوند و جذبه و فیض الاهی همراه شود، به یک لحظه چندان تزکیة نفس حاصل میشود که به مجاهدة همة عمر حاصل نمیگردد (سهروردی، ص 33؛ نیز رجوع کنید به رازی، ص 211). بهنوشتة باخَرزی در اورادالاحباب (ج 2، ص 79)، یکی از شروطی که مرید باید نسبت به شیخ حفظ نماید، تزکیة نفس است.برخی علاوه بر ضرورت وجود شیخ، تحلیه (آراستن دل به فضائل) را نیز برای جلب جذبات و فیوضات الاهی لازم دانسته ( رجوع کنید به نجم رازی، همانجا) و گفتهاند که اگر همة عمر به تزکیة نفس پرداخته شود، باز نفس بهطور کامل تزکیه نمیشود، پس باید بعد از آنکه نفس به قید شرع مقید گردید، به تحلیة دل روی آورد (همان، ص 211ـ212؛ نیز رجوع کنید به ابنعربی، ج 4، ص 478؛ ابرقوهی، ص70)؛ ازینرو، برخی تزکیه و تحلیه را در کنار هم آورده و گفتهاند که تزکیه اتصاف نفس به صفت فناست و فنا، ترک دنیا و از بین بردن هوای نفس است و مرتبة اول آن زهد و مرتبة دوم آن عبادت است. تحلیه را نیز اتصاف نفس به صفت بقا دانسته و گفتهاند که بقا، تخلق به اخلاق الاهی است (نجم رازی، همانجا؛ شمسالدین آملی، ج 2، ص 12). برخی صوفیان تحلیه را مقدّم بر تزکیه میدانند و بر آناند که بدون تحلیة روح، تزکیة نفس میسر نمیشود ( رجوع کنید به نجم رازی، ص 212).منابع: حیدربن علی آملی، جامعالاسرار و منبعالانوار ، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران 1368 ش؛ شمسالدین ابراهیم ابرقوهی، مجمعالبحرین ، چاپ نجیب مایل هروی، تهران 1364 ش؛ ابنعربی، الفتوحات المکیة ، بیروت: دارصادر، [ بیتا. ] ؛ ابنمنظور؛ یحییبن احمد باخرزی، اوراد الاحباب، و فصوصالا´داب ، ج 2: فصوص الا´داب ، چاپ ایرج افشار، تهران 1358 ش؛ محمداعلیبن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون ، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته 1862، چاپ افست تهران 1967؛ محمدعلی داعیالاسلام، فرهنگ نظام ، چاپ سنگی حیدرآباد دکن 1305ـ 1318 ش، چاپ افست تهران 1362ـ1364 ش؛ محمد رازی، بستان الرازی، او، الریاض المرضیة فی شرح تضمین الالفیة ، تهران ?[ 1386 ] ؛ عمربن محمد سهروردی، عوارف المعارف ، ترجمة ابومنصور عبدالمرجوع کنید بهمن اصفهانی، چاپ قاسم انصاری، تهران 1364 ش؛ محمدبن محمود شمسالدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون ، ج 2، چاپ ابراهیم میانجی، تهران 1379؛ محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین ، بیروت 1412/ 1992؛ همو، کتاب الاربعین ، ترجمة برهانالدین حمدی، تهران 1368 ش؛ همو، کتاب میزان العمل ، بیروت 1403/ 1983؛ محمدبن شاه مرتضی فیضکاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء ، چاپ علیاکبر غفاری، بیروت 1403/ 1983؛ احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدةالابرار ، چاپ علیاصغر حکمت، تهران 1376 ش؛ عبداللّهبن محمد نجم رازی، مرصادالعباد ، چاپ محمدامین ریاحی، تهران 1352 ش؛ نعمةاللّه ولی، رسالههای حضرت سیدنورالدین شاهنعمت اللّه ولی قدّسسرّه ، ج 1، چاپ جواد نوربخش: بیان اصطلاحات ، تهران 1355 ش.