تِرمِه ، نوعی پارچة نفیس غالباً از کرک یا پشم یا ابریشم با نقوش تزیینی سنّتی، بیشتر بتهجقه. در واژهنامههای فارسی ذکر شده که واژة ترمه فارسی است. ترمه را به صورت تِرمَه و تیرمه نیز ضبط کرده و تِرمِه و تِرما را معادل شال کشمیری آوردهاند (دهخدا، ذیل واژه). در دورة قاجار جلدی را که روکش مقوای آن از ترمه بود و بیشتر برای جلد بیاض * های ادعیه به کار میرفت، «جلد ترمهای» میخواندند (مایلهروی، ص 610ـ611). ترمه به معانی دیگری نیز بهکار میرود ( رجوع کنید به د. ازبکستان شوروی ، ج 11، ص 62؛ قدری؛ ردهاوس، ذیل واژه).در خصوص اینکه خاستگاه ترمهبافی، ایران یا کشمیر است، اختلافنظر وجود دارد. به گفتة گلوک (ص 214)، در کتابهای راجع به تاریخ کشمیر آمده است که منسوجات پشمی کشمیر اصل بیگانه (ایرانی) دارند. برخی نیز معتقدند ترمه از کشمیر به ایران آمده است («تحقیقی در ترمهبافی کرمان»، ص4)، اما در اینکه طرح شالهای ترمة کشمیر منشأ ایرانی دارد، تردیدی نیست (ذابح، ص 139؛ دیماند ، ص 255). در دورة صفوی نقش بتهجقه و دیگر نقشهای ایرانی به هند برده شد و در شالهای کشمیر بهکار رفت و پس از آنکه شال کشمیر با نقش بتهجقه به ایران آمد، این نقش به بتة کشمیری و بتة ترمه معروف شد (آذرپاد و حشمتی رضوی، ص 129؛ نیز رجوع کنید به بته * ). به نوشتة بیکر ، در ابتدای سلطنت فتحعلیشاه (1211ـ1250) شالهای کشمیر نایاب شد، ازینرو به دستور وی در کرمان کارگاههای شالبافی دایر کردند. این کار به همت امیرکبیر توسعه یافت. در منابع، در اشاره به انواع شالهای کرمان، از شال ترمه نیز نام برده شده است (ص 131ـ132).گفته شده است بافت ترمه در کرمان شروع شد و در یزد به کمال رسید. در بدو ورود در انحصار زردشتیان یزد بود که از آن برای تهیة شلوارهای مخصوص مراسم ازدواج استفاده میکردند و گاه نیز نوعِ «مُحَرَّماتِ» (نوعی شال راه راه) آن را به کمر میبستند («تحقیقی در ترمهبافی کرمان»، همانجا؛ یزد نگین کویر ، دفتر نخست، ص 179). برخی ترمة یزد را تکامل یافتة پارچهای بافت کرمان بهنام رضا ترکی/ ترک دانستهاند (بیکر، ص 131؛ «بررسی هنر ترمهبافی در یزد»، ص 14ـ16؛ «تحقیقی در ترمهبافی کرمان»، همانجا). ترمه در یزد به «انگشت باف» هم شهرت داشته است ( یزد نگین کویر ، همانجا).از نخستین سالهای قرن سیزدهم، مالیاتهای سنگینی برای کشاورزان ایران مقرر شد که سبب رکود تولید مواد اولیة ترمه، چون پنبه و پشم و ابریشم، گردید و ادامة کار ترمهبافان را دشوار ساخت (حسنبیگی، ص 226ـ227). در همین دوران مقرر شد که شالبافان کشمیر عوارضی به نام «عوارض داغ» بپردازند (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به رینا ، ص 26). در اواخر سلطنت ناصرالدینشاه، غلبه سلیقه اروپایی بر سلیقه ایرانیان و وجود طرحهای متنوع و رنگهای درخشان شالهای کشمیر، موجب تفوق شال کشمیری در بازار ایران و دیگر کشورها شد (مکداول ، ص 169). جنس ترمه ابتدا از پشم بود و بعد نخی، زری و ابریشمی آن نیز بافته شد («بررسی هنر ترمهبافی در یزد»، ص 49ـ50). بافت ترمههای ابریشمی، احتمالاً به سبب مقاومت بیشتر ابریشم در برابر بید و رطوبت، رواج بیشتری یافت (عناویان، ص 7)؛ چنانکه امروزه نیز اغلب ترمههای ماشینیِ یزد ابریشمی است.ترمه بهرغم ظرافت نخهای تار و پود آن، نسبتاً ضخیم است، زیرا تعداد این نخها بسیار است و گاه به دوازده تا میرسد («بررسی هنر ترمهبافی در یزد»، ص 18ـ19).برای بافتن ترمة پشمی، پشم را با دست میریسیدند (عناویان، ص 3؛ گلوک، ص 214)، سپس آن را میشستند و سفید میکردند و بعد با رنگهای گیاهی رنگ میکردند (عناویان،ص 4، 8، 11، نیز رجوع کنید به ص 12ـ19). ترمه را در قطعات باریک میبافتند و سپس هنرمندی رفوگر طوری آنها را بههم میدوخت که یکپارچه بهنظر آید (گلوک، همانجا). احتمالاً اطلاق نام شال به ترمههای ایرانی و کشمیری به سبب باریکی این بافتهها بوده است نه صرفاً به علت استفاده از آنها به عنوان شال. در کشمیر قطعات ترمه را کوچک میبافتند، ولی در ایران این قطعات، احتمالاً به سبب محکمتر بودن پشم ایران، بزرگتر تهیه میشد و آن را بهصورت قوارههای دو یا دوونیم یا سه متری میبافتند. در ایران چون بیشتر برای دوختن لباس از ترمه استفاده میشد، به پشت آن اهمیت نمیدادند و قسمت اضافة پود در پشت ترمه به صورت آزاد قرار میگرفت (همانجا؛ عناویان، ص 21)، ولی اکثر شالهای کشمیر طوری بافته میشد که قسمت اضافة هر پود را در رج بعدی به کار میبردند، به طوری که پشت و روی پارچه یکسان میشد (همانجاها).شالهای ترمة کشمیر معمولاً طرحهای درشت بتهجقه و شالهای کرمان بتهجقههای کوچک مکرر داشت که در کنار هم بهصورت مجزا قرار داده میشد و ردیفهایی شبیه درختان سرو پدید میآورد (گلوک، همانجا؛ نیز رجوع کنید به بُته * ). معروفترین نقش ترمه، بتهجقه است، ولی با نقش شاخ گوزنی و گل شاهعباسی (گلمحمدی) نیز بافته شده است ( یزد نگین کویر ، همانجا؛ برای اطلاع از نقشهای دیگر ترمه رجوع کنید به «تحقیقی در ترمهبافی کرمان»، ص 19). ترمهبافان سنّتی مالکیت معنوی طرح (نقش) را از آنِ طراح یا خریدار آن میدانستند و کس دیگری حق استفاده از آن را نداشت («بررسی هنر ترمهبافی در یزد»، ص 46). از حاجی محمد رضایی به عنوان یکی از طراحان قدیمی نقش ترمه نام برده شده است (همان، ص 48).از ترمه استفادههای گوناگونی میشد، از جمله در کلاههای دورة زندیه و قاجار به کار میرفت، جبههای بلند فتحعلیشاه و درباریانش و نیمتنه و چادر کمری زنان دورة ناصرالدینشاه از ترمه بود و گاهی در عبا نیز بهکار میرفت (مستوفی، ج 1، ص 98؛ ذکاء، ص 29؛ مکداول، ص 169؛ وولف، ص 177؛ شهشهانی، ص 142، 148). ترمه از پیشکشهای ممتاز شمرده میشد و جزئی از ملزومات پذیرایی شاهان دیگر سرزمینها بود. حتی گاهی به غنیمت برده میشد (گلوک، همانجا؛ نیز رجوع کنید به عالمآرای شاهطهماسب ، ص 408ـ410؛ طرب نایینی، ص 452). ترمه را زردوزی یا مرواریددوزی و گلابتوندوزی نیز میکردند (نجمی، ص 323؛ ملکی، ص 52). همچنین از آن، پرده و بقچه و روسری و شالگردن و سجاده و سوزنی میدوختند که در مراسمعروسی هدیهای نفیس بهشمار میرفت («بررسی هنر ترمهبافی در یزد»، ص 51؛ عناویان، ص 7). امروزه در مراسم تشییع جنازه پس از گذاشتن مرده در تابوت، روی تابوت را با شال ترمه میپوشانند (بلوکباشی، ص 74).دستگاه ترمهبافی سنّتی، چهار وَردی است و یک استادکار بافنده و یک گوشوارهکش با آن کار میکنند. گوشوارهکش، وردها را بالا میبرد تا پود از میان تارها عبور کند (اکبری طرزجانی، ص 8 ـ9؛ برای اطلاع بیشتر در بارة دستگاه ترمهبافی سنّتی و نحوة بافت ترمه رجوع کنید به «بررسی هنر ترمهبافی در یزد»، ص 19ـ30؛ عادله مجلسی، ص 198ـ216).ترمهبافی سنّتی با ورود دستگاههای بافندگی ژاکارد در دهة 1350 ش رو به اضمحلال رفت. ترمههای ماشینی بهصورت توپهای سی تا چهل متری تهیه میشود («بررسی هنر ترمهبافی در یزد»، ص 16ـ17، 43) و رنگهای آن شیمیایی است. هزینة زیاد بافت و رنگرزی ترمه، امکان ایجاد تنوع را از بافنده میگیرد و دستگاههای ژاکارد قدیمی موجود در ایران فقط میتواند یک بته را در پارچه تکرار کند و چون امکان تغییر و حرکت و چرخش طرح را ندارد، نمیتوان طرحهای جدید ایجاد کرد. همچنین بهسبب زمان زیادی که صرف پیاده کردن نقشة ترمه میشود، یک نقش دو تا چهارسال روی دستگاه میماند (اکبری طرزجانی، ص 11).در حال حاضر (1380 ش) غضنفر میراحمدی، محمد مولایی و علی میراحمدی، تنها بازماندگان ترمهبافی سنّتی در هوتْکِ کرماناند («تحقیقی در ترمهبافی کرمان»، ص 10).مجموعهای جامع از ترمههای نفیس ایران و کشمیر را رحیم عناویان گردآورده (عناویان، دیباچة یامانوبه، ص د) کهتصاویر آنها در کتاب ترمههای سلطنتی ایران و کشمیر به چاپ رسیده است.منابع: حسن آذرپاد و فضلاللّه حشمتی رضوی، فرشنامة ایران ، تهران 1372 ش؛ فاطمه اکبری طرزجانی، «با تار و پود ترمه»، پایاننامة کارشناسی طراحی چاپ پارچه، دانشکدة هنر، دانشگاه الزهراء(س)، 1377 ش؛ «بررسی هنر ترمهبافی در یزد»، تهیه شده در مؤسسة عالی حسابداری، سال تحصیلی 1349ـ1350 ش (منتشر نشده)؛ علی بلوکباشی، «آئین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، پیام نوین ، دورة 7، ش 9 (آبان و آذر 1344)؛ «تحقیقی در ترمهبافی کرمان: ترمهبافی روستای هوتک»، تهیه شده در دانشگاه هنر کرمان، سال تحصیلی 1376ـ1377 ش (منتشر نشده)؛ محمدرضا حسنبیگی، مروری بر صنایع دستی ایران ، تهران 1365 ش؛ دهخدا؛ موریس اسون دیماند، راهنمای صنایع اسلامی ، ترجمة عبداللّه فریار، تهران 1365 ش؛ ابوالفضل ذابح، «نگاهی به موزة هنرهای تزئینی ایران: نمونههائی نایاب از اندیشه و ذوق ایرانی»، فصلنامة هنر ، ش 5 (زمستان و بهار 1362ـ1363)؛ یحیی ذکاء، لباس زنان ایران از سدة سیزدهم هجری تا امروز ، تهران 1336 ش؛ رادا رینا، «تأثیرهای گوناگون، کمال ترکیب، پیوندها و خویشاوندیهای هنرها و صنایع تزئینی کشمیر از سال 1400 تا 1900 میلادی»، ترجمة کلود کرباسی، دستها و نقشها ، ش 3 (تابستان 1374)؛ سهیلا شهشهانی، تاریخچه پوشش سر در ایران ، تهران 1374 ش؛ محمدجعفربن محمدحسین طرب نایینی، جامع جعفری: تاریخ یزد در دوران نادری، زندی و عصر سلطنت فتحعلیشاه ، چاپ ایرج افشار، تهران 1353 ش؛ زهرا عادلهمجلسی، «پژوهشی پیرامون پارچههای ایرانی، با تکیه در یزد»، پایاننامة کارشناسی صنایعدستی، دانشکدة هنر، دانشگاه الزهراء(س)، 1368 ش؛ عالمآرای شاهطهماسب ، چاپ ایرج افشار، تهران: دنیای کتاب، 1370 ش؛ رحیم عناویان و ژرژ عناویان، ترمههای سلطنتی ایران و کشمیر ، زیرنظر تومویوکی یامانوبه، کیوتو: مؤسسة انتشارات سن شوکوتوسیکاتسوشا، 1354 ش؛ حسین کاظم قدری، تورکلغتی ، ج 2، استانبول 1928؛ نجیب مایل هروی، کتابآرایی درتمدن اسلامی ، مشهد 1372 ش؛ عبداللّه مستوفی، شرح زندگانیمن، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریه ، تهران 1360 ش؛ ج. الگروو مکداول، «نساجی»، در هنرهای ایران ، زیرنظر فریه،ترجمة پرویز مرزبان، تهران: فرزان روز، 1374 ش؛ توکا ملکی،«گزارش خزانة جواهرات ملی»، دستها و نقشها ، ش 2 (زمستان1376)؛ ناصر نجمی، تهران در یکصد سال پیش ، تهران 1375 ش؛ یزد نگین کویر: مجموعة اطلاعات و راهنمای سیاحتی ،دفتر نخست، کاری از استانداری یزد، یزد: انجمن کتابخانههای عمومی یزد، 1375 ش؛Patricia L. Baker, Islamic textiles , London 1995; Jay Gluck and Sumi Gluck, A survey of Persian handicraft , Tehran 1977; Sir James Redhouse, Redhouse YeniTدrkµe-I ngilizce Sخzlدk=New Redhouse Turkish-English dictionary , Istanbul 1984, s.v. "Terme"; Uzbed Sa vet Ensiklopediyasi , Tashkent 1971-1980; Hans E. Wulff, The traditional crafts of Persia , Cambridge, Mass. 1966.