تَیْم ، تیرهای از قبیلة قریش * . تیم در لغت به معانی گوناگون، از جمله «هواخواه سرگشتهای که عقلش را از دست داده» یا «بندة به ذلت افتاده» است (ابندُرَیْد، 1987ـ 1988، ج 1، ص 411، ذیل «ت ـ م ـ ی»؛ ابنمنظور؛ مرتضی زَبیدی، ذیل «تیم»). چند تیره و قبیلة عرب بدین اسم نامیده شده (برای نام برخی از این قبایل رجوع کنید بهکحّاله، ج 1، ص 137ـ139) و افراد این قبایل را تَیمی خواندهاند (سمعانی، ج 1، ص 498). از آن میان بنیتیمبن مرّه را مُرّی نیز لقب دادهاند (سیوطی، ص 243).مُرّه، پدر تیم، که نیای هفتم پیامبر اکرم بهشمار میرود (اشرفالرسولی، ص 58ـ59)، فرزند کعببن لُؤَیّ که نسبش به عدنان میرسد، دانسته شده است (ابنحَزْم، ص 11ـ13). سَعد، أَحَبّ و به روایتی شُکامه ( رجوع کنید بهابندرید، 1399، ج 1، ص140) سه فرزند تیمبن مُرّه بودند. أَحَبّ در جوانی درگذشت وفرزندی از خود بهجا نگذاشت (همانجا؛ مؤَرِّج سَدوسی، ص 76)؛ ازینرو، نسل تیمبن مرّه جملگی از سعدبن تیم ( رجوع کنید بهابنکلبی، ج 1، ص 94ـ107؛ مُصْعَببن عبداللّه، ص 275؛ ابندرید، 1399، ج 1، ص140ـ147؛ ابنحزم، ص 135ـ140) و نامدارترین مردان این طایفه از نسل عمروبن کعببن سعدند ( رجوع کنید به ادامة مقاله).تیم یکی از 25 تیرة قریش (مسعودی، ج 3، ص 8) و از ده تیرة مهم آن، از تیرههای قریشِ بَطاح (ساکنان درون مکه؛ ابنحبیب، 1361، ص 167؛ مسعودی، ج 2، ص 176) بودند که سیادت و اشرافیت خود در عصر جاهلیت را در دورة اسلامی نیز حفظ کردند (ابنعَبدِرَبّه، ج 3، ص 277ـ 278). برخی خاندانهای بنوتیم، بیشتر از راه کشاورزی، بویژه کشت خرما و گندم، ثروت فراوانی بهدست آورده بودند ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ در بارة برخی چاهها و نخلستانهای بنیتیم رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 1، ص 414، 924، ج 2، ص 147، 275). این تیره با وجود تَیمیان نامبردار و متنفذ، همواره موقعیت اجتماعی استواری داشت ( رجوع کنید به ادامة مقاله).بنیتیم در برخی از مهمترین پیمانهای جاهلی شرکت داشتند، از جمله در حِلْفُالرِّباب با قبایل مُزَیْنَه (ثور)، عَدْی، عُکْل و ضَبَّة (ابندرید، 1399، ج 1، ص180؛ جوادعلی، ج 4، ص 378، 386) و در دو پیمان مشهور حِلْفُالمُطَیَّبین و حِلفُالفُضول * . در حلفالمطیبین که در پی کشمکش تیرههای قریش برای تصاحب برخی مناصب مکه پدید آمد، بنیتیم با بنیعبدمناف و بنیاسد و بنیزهرةبن کلاب و بنیالحارثبن فهر همپیمان شد. این دو پیمان، در خانة عبداللّهبن جُدْعان * (بنعمروبن کعب)، بزرگ بنیتیم، بسته شد (ابنحبیب، 1384، ص 42ـ44؛ بلاذری، ج 1، ص 63ـ64) که از نامدارترین تیمیان در آستانة ظهور اسلام و مشهور به بخشندگی و امانتداری بود (ابنکلبی، ج 1، ص 104؛ بلاذری، ج 8، ص 259ـ260؛ ابندرید، 1399، ج 1، ص 141ـ144؛ در بارة اوصاف شخصیتی او رجوع کنید به مصعببن عبداللّه، ص 291ـ293؛ جوادعلی، ج 4، ص 94ـ103) و تَیمیان به رهبری او، در نبردهای بَرّاض (نخله) و شَمْظَة (هر دو از جنگهای فِجار) با قبیلة هَوازِن جنگیدند (مؤرّج سدوسی، ص 77؛ ابنحبیب، 1384، ص 190ـ201، 218ـ219).نشانهای دیگر از موقعیت اجتماعی بنیتیم در عصر جاهلی، سهم آنان در بازسازیهای کعبه است. مطابق پیمانهای قریش، بنیتیم بههمراه بنیمخزوم عهدهدار بنایِ دیوارپشتی خانة کعبه (دُبُرالبیت) بودند (ابنحبیب، 1384، ص 332؛ قس طبری، ج 2، ص 288: دیوار میان رکن اسود و رکن یمانی). پس از ظهور اسلام نیز برخی از نامدارترین صحابة پیامبر از بنیتیم بودند، از جمله: ابوبکربن ابیقُحافه * (مؤرّج سدوسی، ص 76؛ ابنکلبی، ج 1، ص 94) وطلحةبن عبیداللّه (مؤرّج سدوسی، ص 78؛ بلاذری، ج 8، ص 213ـ214)، هر دو از نوادگان عمروبن کعب؛ و نیز صُهَیببن سنان * (ابنحبیب، 1384، ص310ـ311) و احتمالاً بلالبن رَباح * (بلاذری، ج 1، ص 207ـ 208؛ قس «بلالبن رباح»)، هر دو از موالی تیمبن مرّه.با اینهمه، بنیتیم نسبت به دیگر تیرههای قریش اهمیت کمتری داشتند، چنانکه در ماجرای سَقیفه و رقابت مهاجران با یکدیگر و با انصار (بویژه اوس و خزرج)، بیعت با مردی از تیمیان که گمان نمیرفت بتواند خلافت را در تیرة خود همیشگی سازد و دیگر قبایل را از این امر محروم کند، چندان دشوار نبود ( رجوع کنید به سخن فضلبن عباس در سرزنش بنیتیم در ابنابیالحدید، ج 6، ص 21؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، ج 5، ص 227ـ 228)، اگر چه عوامل پیدایش ماجرای سقیفه در مناسبات و منازعات قبایل عرب خلاصه نمیشود.پس از سقیفه «تیم» و «عدی» کنایهای از نام ابوبکر و عمر نیز شد که بویژه مخالفان تصمیم سقیفه، در سخنان خود به طرزی نمادین آن را به کار میبستند (برای نمونه رجوع کنید بهفقراتی از خطبة امام علی علیهالسلام در ابنشهر آشوب، ج 2، ص 46ـ 48؛ شعر منسوب به ابوسفیان، خطاب به بنیهاشم و بویژه علیبن ابیطالب در ابنابیالحدید، ج 6، ص 17ـ 18، ج ، ص280ـ283؛ سیدحمیری، متوفی 173، ص 377ـ 378).پس از درگذشت ابوبکر نیز برخی از تیمیان عهدهدار مناصب مهمی شدند، از جمله: قُنْفُذبن عُمَیربن جُدْعان، از والیان مکه در زمان خلافت عمر (خلیفةبن خیاط، ص 153)؛ عبداللّهبن قنفذبن عمیر، نخستین صاحبالشرطه در خلافت اسلامی، منصوب از جانب خلیفة سوم (همان، ص 179)؛ محمدبن ابیبکر، از والیان مصر در زمان خلافت علیبن ابیطالب (بلاذری، ج 2، ص 383)؛ اسحاقبن طلحه، از مسئولان دیوان خراج خراسان در زمان خلافت معاویه (همان، ج 8، ص 236) و عبداللّهبن محمد (نوادة پنجم طلحه)، از قاضیان مدینه و مکه در روزگار خلافت هارونالرشید (سمعانی، ج 1، ص500؛ برای نام برخی دیگر از مقامهای حکومتی بنیتیم رجوع کنید بهد. اسلام ، همانجا).برخی دیگر از تیمیان نامدار ایناناند: محمدبن مُنْکَدِر (54 ـ130) از تابعین، که حدود دویست حدیث از صحابه نقل کرده (سمعانی، ج 1، ص 499؛ زرکلی، ج 7، ص 112)؛ سلیمانبن قَتّه از تابعین و شاعران شیعی و سرایندة اشعاری در رثای امام حسین و شهیدان کربلا (ابنقتیبه، ص 598؛ ابومِخْنَف، ص 7)؛ اسماعیلبن یسارنسائی (متوفی 130)، شاعر شعوبی و از موالی بنیتیم (زرکلی، ج 1، ص 329)؛ ابوعثمان ربیعةبن ابیعبدالرحمان مشهور به ربیعةالرّأی، از اصحاب رأی، در استنباط فقهی، که از صحابه و تابعین مدینه حدیث شنید و مالکبن اَنَس و سفیان ثوری از او روایت کردهاند (سمعانی، ج 3، ص 35ـ36)؛ مالکبن انس (متوفی 179)، پایه گذار مکتب فقهی مالکی (ابنقُتَیبه، ص 498) و ابوعبیده مَعْمَربن مُثَنّی (متوفی 209)، نحوی شعوبی و از موالی بنیتیم که در مثالب عرب کتابی نگاشت و به برخی باورهای خوارج پایبند بود (همان، ص 543؛ ابنندیم، ص 58 ـ60، 322).منابع: ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره 1385ـ1387/1965ـ1967، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ ابنحبیب، کتاب المحبر ، چاپ ایلزه لیشتنشتتر، حیدرآباد دکن 1361/1942، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ همو، کتاب المنمق فی اخبار قریش ، چاپ خورشید احمد فارق، حیدرآباد دکن 1384/1964؛ ابنحزم، جمهرةانساب العرب ، بیروت 1403/1983، ابندرید، کتاب الاشتقاق ، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد 1399/1979؛ همو، کتاب جمهرةاللغة ، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت 1987ـ 1988؛ ابنشهر آشوب، مناقب آلابیطالب ، نجف 1956؛ ابنعبدربه، العقد الفرید ، چاپ علی شیری، بیروت 1408ـ1411/ 1988ـ1990؛ ابنقتیبه، المعارف ، چاپ ثروت عکاشه، قاهره 1960؛ ابنکلبی، جمهرةالنسب لابن الکلبی ، ج 1، چاپ محمود فردوس العظم، قاهره ?[ 1982 ] ؛ ابنمنظور؛ ابنندیم؛ لوطبن یحیی ابومخنف، مقتلالحسین ، قم 1398؛ عمربن یوسف اشرفالرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب ، چاپ ک. و. سترستین، دمشق 1949، چاپ افست بیروت 1412/1992؛ احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق 1996ـ2001؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط ، دمشق 1397؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1367 ش ـ ، ذیل «ابوبکر» (از هادی عالمزاده)؛ زرکلی؛ سمعانی؛ اسماعیلبن محمد سیدحمیری، دیوان السیّدالحمیری ، چاپ شاکر هادی شکر، بیروت [ 1966 ] ؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، لبالالباب فی تحریر الانساب ، بیروت: دارصادر، [ بیتا. ] ؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ جوادعلی، المفصّل فی تاریخالعرب قبلالاسلام ، بیروت 1976ـ 1978؛ عمررضا کحّاله، معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثة ، بیروت 1402/1982؛ محمدبن محمدمرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس ، چاپ علی شیری، بیروت 1414/1994؛ مسعودی، مروج (بیروت)؛ مصعببن عبداللّه، کتاب نسب قریش ، چاپ لوی پرووانسال، قاهره 1953؛ مؤرّج سدوسی، کتابحذفٍ مننسبقریش ، چاپ صلاحالدین منجد، قاهره ?[ 1960 ] ، چاپ افست بیروت 1396/1976؛ یاقوت حموی؛EI 2 , s.v. "Taym B . Murra" (by M. Lecker).