تهرانی، حاجمیرزاحسین خلیلی ، فقیه و مرجع تقلید امامی قرن سیزدهم و چهاردهم و از رهبران روحانی نهضت مشروطة ایران. وی در 1230 در نجف متولد شد (آقابزرگطهرانی، 1404، جزء 1، قسم 2، ص 573). ابتدا نزد پدرش حاجمیرزا خلیل، و برادرش حاجملاعلی (رجوع کنید به تهرانی * ، حاج ملاعلی)، درس خواند و پس از اتمام مرحلة سطح، در محضر محمدحسن نجفی (صاحب جواهر ، متوفی 1266) و بعد از وفات او در محضر شیخ انصاری (متوفی 1281) تحصیل کرد و از آنان و برخی دیگر از علما، از جمله مولی زینالعابدین گلپایگانی، اجازة روایت گرفت (رجوع کنید به حرزالدین، ج 1، ص 279ـ 280؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 226ـ227؛ آقابزرگطهرانی، 1403، ج 1، ص 183، ج 19، ص60). سپس در نجف به تدریس فقه پرداخت. احاطة او بر فروع فقهی و تسلطش را در تدریس ستوده و گفتهاند که از آرای بلند و قدرت بیان فوقالعاده برخوردار بود (آلمحبوبه، ج 2، ص 226؛ آقابزرگطهرانی، 1404، جزء 1، قسم 2، ص 573 ـ574).وی پس از وفات شیخمحمدحسین کاظمی (1308)، یکی از مراجع تقلید شد و در پی رحلت میرزایشیرازی (1312)، از بزرگترین مراجع تقلید بهشمار آمد و مقلدان فراوانی در ایران و هند و عراق و دیگر بلاد اسلامی یافت (حرزالدین، ج 1، ص 277؛ آقابزرگطهرانی، 1404، جزء 1، قسم 2، ص 574). در حلقة درس او فقهای نامداری شرکت میکردند. وی شاگردان فراوانی تربیت کرد که از آن جملهاند: آقاضیاءالدین عراقی، آقاحسین نجمآبادی، سیدمیرزاآقا دولتآبادی، سیدمحمد لواسانی و شیخ مرتضی آشتیانی (برای اسامی دیگر شاگردان اورجوع کنید به آقابزرگطهرانی، 1404، همانجا؛ همو، 1403، ج 2، ص99، 414، ج6، ص170، ج10، ص45؛ حسن امین، ج1، ص52، ج6، ص182، 574). آقابزرگطهرانی (1404، همانجا)، میرزاعلیاکبر همدانی (آقابزرگطهرانی، 1403، ج17، ص 232)، شیخمحمد طالقانی (حسینی، ج 1، ص 536) و شیخمحمدحسین کاشفالغطاء (حرزالدین، ج 1، ص 281؛ آقابزرگطهرانی، 1403، ج 1، ص 183) از او اجازة روایت گرفتند.تهرانی به امور سیاسی و اجتماعی ایران حساس بود. وی در 1321، به دنبال اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی ایران و نارضایتی مردم از کارهای امینالسلطان (صدراعظم وقت)، همراه با آخوند ملامحمدکاظم خراسانی (متوفی 1329) به علمای ایران نامه نوشت و ناخشنودی خود را از سیاستهای نادرست امینالسلطان نشان داد و حتی گفتهاند که او را تکفیر نمود. این اقدامات بسیار مؤثر بود و موجب عزل امینالسلطان شد (رجوع کنید به کسروی، ص 31ـ32). با آغاز نهضت مشروطه، تهرانی همراه با آخوند خراسانی و ملاعبداللّه مازندرانی (متوفی 1331) از آن حمایت نمود. این سه روحانی، که بعد از وفات میرزای شیرازی مرجعیت شیعیان را بهعهده داشتند، با نامهها و پیامها و ارشادهای خود، سهم مهمی در پیروزی نهضت مشروطه داشتند. هدف آنان از این حمایت، که آن را از عمدهترین عوامل پیروزی مشروطه دانستهاند، حفظ مذهب اسلام و از میان برداشتن حکومت استبداد و کوتاه کردن دست متجاوزان خارجی بود (رجوع کنید به حائری، ص 123ـ124، 133ـ134).پس از پیروزی نهضت مشروطه و تأسیس مجلس شورا، قانون اساسی برای تصویب نزد این سه تن فرستاده شد و آنان نیز آن را تنفیذ کردند (رجوع کنید به نجفی قوچانی، ص 366) و پس از آن نیز با ارسال نامهها و تلگرامهای پیدرپی، بهتقویت مجلس مبادرت نمودند (رجوع کنید به فضلاللّه نوری، ج 2، ص 111ـ112، 126ـ127، 148 و جاهای دیگر).پس از به توپ بسته شدن مجلس اول در 1326، تهرانی و دیگر علمای ایرانی مقیم عراق، بر شدت مبارزة خود با حکومت استبدادی و پشتیبانی از مشروطهخواهان افزودند. تهرانی و خراسانی و مازندرانی طردنمودن محمدعلی شاه را از «اوجب واجبات»، دادن مالیات به گماشتگان او را از «اعظم محرّمات» و کوشش در راه استقرار مشروطه را به منزلة جهاد در رکاب امام زمان دانستند (رجوع کنید به ناظمالاسلام کرمانی، بخش 2، ج 5، ص 353؛ حائری، ص110). در زمان استبداد صغیر * ، یکی از مدارسی که تهرانی در نجف بنا نهاده بود، محل گردهمایی ایرانیان شد (آلمحبوبه، ج 1، ص 135؛ آقابزرگطهرانی، 1404، جزء 1، قسم 2، ص 575). گفتهاند که پس از بروز پارهای انحرافات در نهضت مشروطه، تهرانی از حمایت آن اظهار پشیمانی میکرد (رجوع کنید به حرزالدین، ج 1، ص 277ـ279).تهرانی فردی متقی و به قرائت ادعیه و زیارات مداومت و مراقبت داشت. بیشتر اوقات خود را در مسجد کوفه و سَهله به عبادت میگذراند و پیاده به زیارت کربلا میرفت. خوشاخلاق و خوشسخن و بسیار رئوف بود. وی آثار متعددی از خود بر جای گذاشت، از جمله یک باب زایرسرا که آن را وقف نمود، دو مدرسة علمیه و قناتی در نجف (رجوع کنید به آلمحبوبه، ج 2، ص 226ـ 228؛ آقابزرگطهرانی، 1404، جزء 1، قسم 2، ص 575 ـ 577).تهرانی در شوال 1326 در مسجد سهله وفات یافت و پیکرش تا نجف تشییع و در آنجا، کنار مدرسهای که بنا نهاده بود، دفن شد. در ایران و هند و عراق برای او مراسم سوکواری برگزار کردند و بازار تهران چند روز تعطیل شد. شعرای بسیاری در رثای وی شعر سرودهاند (رجوع کنید به ناظمالاسلام کرمانی، بخش 2، ج 4، ص 238ـ239؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 228ـ229؛ آقابزرگ طهرانی، 1404، جزء 1، قسم 2، ص 576). پس از وفات تهرانی، شایع شد که وی با زهر مسموم شده است و حتی او را «ذبیح اعظم» و «شهید اکبر» خواندند (ناظمالاسلام کرمانی، بخش 2، ج 4، ص 246؛ حبیبآبادی، ج 3، ص 898).تهرانی در فقه و اصول و رجال آثار بسیاری بر جای گذاشت. گفته شده است که تمامی آنها بهخط خود او نزد شاگردش، محمدتقی گرگانی، بوده است (آقابزرگطهرانی، 1404، جزء 1، قسم 2، ص 575). از جمله تألیفات او ذریعةالوداد است که شرحی است بر کتاب نجاةالعباد محمدحسن نجفی و ظاهراً ناتمام مانده است (رجوع کنید به حرزالدین، ج 1، ص280؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 227). این کتاب نخستین بار در بمبئی و سپس در 1312 در ایران چاپ سنگی شد و بارها در ایران بهچاپ رسید (رجوع کنید به مشار، ستون 393؛ عوّاد، ج 1، ص 343؛ آقابزرگطهرانی، 1403، ج10، ص 33). حاشیه بر بعضی رسائل عملیه، کتابهای غصب ، اجاره ، رسالاتی در باب بیع و خیارات از دیگر تألیفات اوست (رجوع کنید به حرزالدین، ج 1، ص280؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 227؛ آقابزرگطهرانی، 1403، ج 19، ص 59، ج 22، ص 273). برخی فتواهای تهرانی، همراه با فتواهای بعضی علمای دیگر، در کتاب مجمعالرسائل در 1331 در تهران چاپ شده است (آقابزرگطهرانی، 1403، ج 20، ص 30). همچنین تقریراتی از دروس او را شاگردانش نوشتهاند (رجوع کنید به محسن امین، ج 8، ص 151؛ آقابزرگطهرانی، 1403، ج 4، ص 372). وی بر کتابهای بسیاری نیز تقریظ نوشته است (برای نمونهرجوع کنید به آقابزرگطهرانی، 1403، ج 15، ص320، ج 18، ص 89، ج 19، ص 68).تهرانی شش پسر داشت که همگی در علوم دینی تحصیل کردند (رجوع کنید به حرزالدین، ج 1، ص 282؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 228). معروفترین آنها، محمد، در نجف متولد شد و سطوح عالی فقه و اصول را نزد آخوند خراسانی و پدرش فراگرفت و از مشاهیر نجف گواهی اجتهاد دریافت کرد (خاقانی، ج10، ص 453؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 245). محمد از کودکی شعر میسرود، بیشتر اشعار او در مدح و رثای اهلبیت علیهمالسلام است. وی در برخی اشعارش مسلمانان را به بیداری فراخوانده است (رجوع کنید به خاقانی، ج10، ص 454ـ460، 461ـ462). در عین حال، اوقات زندگی را بیشتر به عبادت و ذکر و اعتکاف در حرم امیرمؤمنان علیهالسلام سپری کرد (همان، ج10، ص 453). او در 1355 در نجف وفات یافت و در مقبرة پدرش دفن شد. از تألیفات اوست: کتاب فیالطهارة ، کتاب فیالخمس ، قاموس غریب القرآن و چند رسالة فقهی (خاقانی، ج10، ص 454؛ آقابزرگطهرانی، 1403، ج 5، ص 245، ج 15، ص 187، ج 18، ص 295، ج 23، ص 18).منابع: محمدمحسن آقابزرگطهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة ، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ همو، طبقات اعلام الشیعة ، جزء 1: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر ، مشهد 1404؛ جعفربن باقر آلمحبوبه، ماضی النجف و حاضرها ،بیروت 1406/1986؛ حسن امین، مستدرکات اعیان الشیعة ، بیروت 1408ـ1416/ 1987ـ1996؛ محسن امین، اعیان الشیعة ، چاپ حسن امین، بیروت 1403/1983؛ عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق ، تهران 1364 ش؛ محمدعلی حبیبآبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری ، ج 3، اصفهان 1351 ش؛ محمد حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء ، قم 1405؛ احمد حسینی، تراجم الرجال ، قم 1414؛ علی خاقانی، شعراءالغری ، نجف 1373/1954، چاپ افست قم 1408؛ کورکیس عوّاد، معجم المؤلفین العراقیین ، بغداد 1969؛ فضلاللّه نوری، مجموعهای از رسائل، اعلامیهها، مکتوبات،... و روزنامة شیخشهید فضلاللّه نوری ، گردآورنده محمد ترکمان، تهران 1362ـ1363 ش؛ احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران ، تهران 1363 ش؛ خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی عربی ، تهران 1344 ش؛ محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان ، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران 1376ـ1377 ش؛ محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، یا، زندگینامة آقانجفی قوچانی ، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران 1362 ش.