تَوَلَّلی ، فریدون ، شاعر و طنزنویس معاصر. در 1298ش در شیراز زاده شد. پدرش، جلال، از اعیان و ملاّ کان فارس بود. تولّلی در شش سالگی مادرش را از دست داد. تحصیلات ابتدایی ومتوسطه را در شیراز گذراند. در دبیرستان، بهاءالدین حسامزادة پازارگاد، مهدی حمیدی شیرازی * و محمدجواد تربتی در پرورش استعداد شاعری و نویسندگی او مؤثر بودند. پس از فارغالتحصیل شدن در رشتة ادبی، بهتهران آمد و در رشتة باستانشناسی از دانشگاه تهران لیسانس گرفت. در 1320 ش در ادارة فرهنگ فارس در امور باستانشناسی بهکار پرداخت (امداد، ص813؛ شعبانی، ص273).تولّلی از شهریور 1320 تا 1322 نوشتههایی طنزآمیز با نام التفاصیل در بارة مسائل اجتماعی و سیاسی بهتقلید سبک قدما ( رجوع کنید به ادامة مقاله) در روزنامههای مختلف بهچاپ رساند که یکی از آنها موجب توقیف روزنامة فروردین شیراز شد و به جای آن روزنامة سروش انتشار یافت. تولّلی در آنجا و در روزنامههای اوقیانوس در شیراز و خورشید ایران در تهران قطعات التفاصیل را چاپ میکرد (تولّلی، 1331 ش الف ، مقدمة ابطحی، ص13ـ 14؛ امداد، ص 813 ـ 815؛ شعبانی، ص 274). ملکالشعرا بهار او را تحسین کرده و در نامهای به سروش وی را یادآور دوران جوانی خود خوانده است (برای متن نامه رجوع کنید بهتولّلی، 1331ش الف ، مقدمه، ص16). تولّلی در 21 بهمن 1322 عضو جمعیت آزادگان فارس شد. او در روزنامهها به افشاگری در بارة انتخابات و وکیلان منتخب مجلس پرداخت تا بهحکم معاون استانداری فارس همراه رسول پرویزی * و محمد باهری، از دیگر اعضای جمعیت، بهبَستک لار تبعید شد، اما بهتهران گریخت (امداد، ص816؛ شعبانی، همانجا). او در 27 آذر 1323 عضو شاخة شیرازِ حزب تودة ایران شد که هستة مرکزی آن اعضای جمعیت آزادگان فارس، جز حمیدی شیرازی، بودند (امداد؛ شعبانی، همانجاها). در همان سال بهمبارزه با سیدضیاءالدین طباطبایی * و حزب ارادة ملی پرداخت و انتقادهایش را در سروش چاپ کرد (امداد، ص817؛ تولّلی، 1331ش الف ، مقدمه، ص10؛ برای نمونة انتقادهای وی رجوع کنید به همان، ص83 ـ84، قطعة پیچه ) و رسالة عَنعَنیه یا مشت و مال سید را بر ضد سیدضیاء بهچاپ رساند (امداد، همانجا؛ شعبانی، ص274ـ275). در 1326 ش تولّلی و جمعی دیگر، از جمله خلیل ملکی * ، جلال آلاحمد * و رسول پرویزی، که با منش سیاسی رهبران حزب توده مخالف بودند، دست بهانشعاب زدند (حنانه، ج2، به نقل از فربود، ص 95؛ امداد، ص819؛ تولّلی، 1331ش ب ، ص 83؛ نیز رجوع کنید بهحزب تودة ایران * ). او، پیش از انشعاب، قصیدة آئینه را در بیان رنجش خود از رهبران حزب توده سروده و نزد آنان فرستاده بود (تولّلی، 1331ش ب ، ص 85؛ برای متن قصیده رجوع کنید به همان، ص87 ـ90). پس از انشعاب، وی به مبارزه با حزب توده پرداخت و در روزنامة شرق میانه بهسران حزب توده میتاخت (امداد، همانجا؛ خامهای، ص 78ـ79). این نوشتههای انتقادی در 1331 ش در کتاب کاروان بهشیوة التفاصیل چاپ شد ( رجوع کنید بهادامة مقاله).تولّلی در 1329ـ1330ش نوشتههایش را در دفاع از ملی شدن صنعت نفت و مخالفت با استعمار انگلیس در روزنامة صدای شیراز بهچاپ رساند. او تا کودتای 28 مرداد 1332 حامی مصدق و نهضت ملی ایران بود. در طی کودتا مدتی در فارس مخفیانه زیست و سپس بهتهران آمد و خانهاش در شیراز تاراج و سوزانده شد (حنانه، ج2، به نقل از فربود، ص 95؛ امداد، ص821؛ شعبانی، ص276ـ277؛ تبریزی شیرازی، ص286ـ287). در اواخر 1338 ش بهشیراز بازگشت و تا 1344ش مدیر کل باستانشناسی فارس بود و چند سال با رومن گیرشمن فرانسوی در حفاریهای شوش همکاری میکرد (پرهام، 1364 ش، ص 763؛ برای نظریات اصلاحی او راجع بهباستانشناسی در ایران رجوع کنید بهنگهبان، ص 243ـ246). در 1344 ش که وضع جسمانی و مالی مساعدی نداشت، از جانب اسداللّه علم، مشاور دانشگاه شیراز شد (تولّلی، 1345 ش، ص3ـ4؛ تبریزی شیرازی، ص 327ـ330) و به سپاسداری از کمک علم برای او مدیحه سرود ( رجوع کنید بهتولّلی، همان، ص112ـ 115)، ازینرو با انتقاد شدید برخی از اهل قلم روبرو شد (برای نمونه رجوع کنید بهناصرالدین صاحبالزمانی، ص491ـ497).تولّلی پس از کودتا و شکست مصدق، سرخورده شد ( رجوع کنید به حنانه، ج2، به نقل از فربود، ص 95ـ96؛ امداد، همانجا)؛ روحیة آزرده و ناامید او در شعر اندرز سوختگان که در 1341 ش سروده، بخوبی منعکس است ( رجوع کنید بهتولّلی، 1369ش، ص 25). وی بیشتر بهشاعری میپرداخت و آثارش در مجلههای یغما ، گوهر و راهنمای کتاب چاپ میشد. بعضی مطالب اخلاقی را بهسبک التفاصیل در روزنامة بهار ایران شیراز (امداد، همانجا) و اواخر عمر اشعارش را در مجلة آینده منتشر میکرد. وی از 1361 تا 1363 ش بیمار و بستری بود و در نهم خرداد 1364 یاند که امیر با آنان در بارة امور مهم گفتگو و تباد فریدون تولّلی، کاروان در شیوة التفاصیل ، تهران 1331شلنظر میکرده و نظر و رأی آنان برای امیر مع درگذشت و در حافظیة شیراز بهخاک سپرده شد (حنانه، ج2، به نقل از فربود، ص 90؛ شعبانی، ص 279).تولّلی از نخستین طرفداران نوآوریهای نیمایوشیج * در شعر فارسی بود و با خواندن افسانة نیما به شعرنو گرایید. او شعر پشیمانی را با الهام از شعر ویلیام باتلر ییتس در وزن افسانه سرود (دستغیب، ص 789؛ برای متن شعر رجوع کنید بهتولّلی، 1343 ش، ص 65ـ 68). در دورة دوم مجلة سخن ، شعر مریم را چاپ کرد که ظاهراً نخستین اثر او در قالب نو بود که جنبة سیاسی و اجتماعی نداشت (خانلری، ص 756ـ757). در آذر 1329 مجموعه شعر رها را با مقدمهای مبسوط در شناخت و دفاع از شعرنو و انتقاد از شاعران کهنهگرا و انجمنهای ادبی آن دوره به چاپ رساند (شعبانی، ص 276ـ277؛ رجوع کنید بهتولّلی، 1343 ش، ص 3ـ 19، 43ـ 48). او در این کتاب برای تحول شعر فارسی و ساختن شعرنو پیشنهادهایی داده ( رجوع کنید بهتولّلی، همان، ص 27ـ42) که بر اساس همانها شعرهای رها را سروده است. برخی از اشعار بسیار مشهورش در همین مجموعه به چاپ رسیده است، نظیر فردای انقلاب (ص 71ـ77) که از معدود اشعار اجتماعی و انقلابی اوست؛ مریم (ص 82 ـ84)؛ مهتاب (ص 91ـ 95) و کارون (ص 147ـ150).بسیاری از شاعران، جز نیما، مجذوب آرای تولّلی شدند و تأکید داشتند که باید بهجستجوی زبانی بود که کلمات سنجیده و پسندیده داشته باشد و بسیار کسان که امروزه نیما را میشناسند و سهم او را در ادب فارسی ارج مینهند، از طریق شعرهای تولّلی مانند کارون و مریم و مهتاب بوده است (شفیعی کدکنی، ص 72، 136). تولّلی، نیما را در همان حد شعر افسانه قبول داشت و معتقد بود که نیما بعداً قالب افسانه را ترک کرده و مصراعهایی کوتاه و بلند و پُر از ابهام ساخته است (تولّلی، 1341ش، ص3). او در مقدمة دومین مجموعة شعرش، نافه (چاپ اول: 1341 ش)، از نیما و بسیاری از نوپردازان دورة خود انتقاد کرده (ص 5 ـ12) و نوپردازان راستین را کسانی دانسته است که بهبزرگان گذشتة ادب فارسی احترام میگذارند و از سرودنِ شعر بیوزن و لجاجت با قافیه میپرهیزند و ردیف و قافیه را تا آنجا که مخل بیان مفهوم نشود، رعایت میکنند (ص12ـ 15؛ برای آگاهی از اعتراض و پاسخ برخی از نوپردازان به او رجوع کنید بهمشرف آزاد تهرانی، ص136ـ139). او سخت پایبند رعایت قافیه بود، اما گاه در قالبهای نو و برخی از چهار پارههای خود قافیه را ترک میکرد ( رجوع کنید بهصداقتکیش، ص831). وی قالب چهارپاره * را در شعر فارسی رواج داد و بهاوج رساند (زرینکوب، ص99).تولّلی در شعر بیش از هر چیز بهزبان و تصویر اهمیت میداد و در استفاده از موسیقی کلام و ساختن تعابیر شاعرانه و ترکیبات تازه کمنظیر بود (زرینکوب، همانجا) و بهگفتة پرویز خانلری (ص 757) در بیان عواطف عاشقانه بهدرجهای خاص رسیده بود. مضامین شعر او بیشتر عشقهای گناهآلود و کامجوییهای جسمانی (برای نقد اینگونه اشعار او رجوع کنید به ناصرالدین صاحبالزمانی، ص497ـ506)، اندوه، ناامیدی، خستگی، مرگ و وحشت از آن است، چنانکه او را «پیشوای شعر مرگ» نامیدهاند (زرینکوب، ص91، 95ـ96، 99). غلامحسین یوسفی (ص 608ـ609) مرگ را در شعر او نتیجة غیرمستقیم پیشة باستانشناسی او دانسته و اشعار عاشقانهاش را با شعر سعدی قابل قیاس خوانده است. گروهی از شاعرانِ شیوة تغزلیِ نو، خاصه از 1332ش بهبعد، اینگونه مضامین اشعار وی را سرمشق قرار دادند (زرینکوب، ص100)، چنانکه از لحاظ محتوای غنایی و عاشقانه، میتوان او را بنیانگذار شعرنو تغزلی دانست (زرینکوب، ص 99). مجموعه شعر بازگشت نشان میدهد که تولّلی در حالی که فعالیتهای سیاسی را ترک کرده بوده، بر ضد حکومت وقت اشعار سیاسی نیز میسروده است (برای نمونه رجوع کنید به ص56 ـ57، 189ـ190). تولّلی با موسیقی خوب آشنا و مدتها شاگرد صبا بود و پیانو و ویلن نیز مینواخت (حنانه، ج2، به نقل از فربود، ص 87).آثار تولّلی اینهاست: 1) مجموعة اشعار، شامل مجموعههای رها (شیراز 1329ش و تهران 1330ش)، نافه (تهران 1341ش)، پویه (شیراز 1345ش)، شگرف (تهران 1353ش) و بازگشت (شیراز 1369ش). اشعار تولّلی بیشتر در قالبهای قصیده، غزل و چهارپاره است. او در اشعارش فریدون تخلص میکرد. بعضی اشعار او بهزبانهای دیگر ترجمه شده است. شعر مریم او را آرتور جان آربری بهانگلیسی ترجمه کرده که در 1328ش/ دسامبر 1949 در لندن چاپ شده است ( رجوع کنید به تولّلی، 1343ش، ص81). شعر کارون از این مجموعه نیز به روسی ترجمه شده است ( رجوع کنید بهتولّلی، 1369ش، ص9). 2) کتاب التفاصیل ، از شاهکارهای طنز فارسی، که نوعی نقیضه و متأثر از گلستان ، مرزباننامه ، کلیله و دمنه ، مقامات حمیدی و برخی از داستانهای عامهپسند نظیر اسکندرنامه و امیر ارسلان است، و نثری آمیخته بهنظم دارد. چاپ اول التفاصیل (شیراز 1324ش) و چاپ دوم آن (تهران 1331ش) شامل 76 قطعه بود. در چاپ 1348 ش یکی از قطعات آن بهنام موریس ــ که در آن بهرضاشاه طعنه زده بود ــ حذف شد. تولّلی این کتاب را بهرسول پرویزی تقدیم کرده است. 3) کاروان در شیوة التفاصیل ، اثری طنزآمیز شامل سه دفترِ بیداری، دوری از بردگان سرخ، و هنگامة نفت که سبک آن مانند التفاصیل است با این تفاوت که نویسنده پیش از هر قطعه، مقدمهای با نثر جدّی در بارة ماجرایی تاریخی که آن قطعه بهآن نظر دارد، نوشته است. نسخههای چاپی کاروان نادر است. تولّلی نسخهای از این کتاب را در 20 مرداد 1331 بهدکتر محمد مصدق تقدیم کرد و او نیز در همان سال کتاب را بهکتابخانة دانشسرای عالی هدیه داد. این نسخه در کتابخانة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران محفوظ است. از یک کتاب طنز او نیز با عنوان عجائبالقضائب یاد کردهاند که چاپ نشده است (پرهام، 1370ش، ص239؛ قس خائفی، ص800 : قضائبالعجائب ). از تولّلی چند ترجمه از داستانهای فرانسوی، مقالههایی در بارة باستانشناسی، شعر، فرهنگ و ادب عامه و نقد برخی کتابهای شعر در نشریات بهچاپ رسیده است (برای فهرست آنها رجوع کنید به فقیری، ص 835 ـ 838).منابع: حسن امداد، «توللی و حوادث فارس»، آینده ، سال 11، ش11ـ12 (بهمن ـ اسفند 1364)؛ مهدی پرهام، «التفاصیل»، آینده ، سال 17، ش1ـ4 (فروردین ـ تیر1370)؛ همو، «فریدون مرد، ولی در تاریخ زندگی را آغاز کرد»، آینده ، سال11، ش11ـ12 (بهمن ـ اسفند1364)؛ محمدرضا تبریزی شیرازی، نقش فریدون تولّلی در ادبیّات سیاسی و اجتماعی دوران دیکتاتوری محمّدرضا شاهی ، تهران 1376 ش؛ فریدون تولّلی، التفاصیل ، [ تهران 1331ش الف ] ؛ همو، بازگشت ، شیراز 1369ش؛ همو،پویه ، شیراز 1345ش؛ همو، رها ، تهران 1343ش؛ همو، کاروان در شیوة التفاصیل ، تهران 1331ش ب ؛ همو، نافه ، تهران 1341ش؛ شهین حنانه، پشت دریچهها: گفت و گو با همسران هنرمندان ، تهران 1376ش؛ انورخامهای، از انشعاب تا کودتا: خاطرات دکتر انور خامهای ، تهران 1363ش؛ پرویز خانلری، «درگذشت شاعر»، آینده ، سال11، ش11ـ12 (بهمن ـ اسفند1364)؛ پرویز خائفی، «یادبودهائی از فریدون توللی»، آینده ، سال11، ش11ـ12 (بهمن ـ اسفند 1364)؛ عبدالعلی دستغیب، «فریدون توللی و آثارش»، آینده ، سال11، ش 11ـ 12 (بهمن ـ اسفند 1364)؛ حمید زرینکوب، چشمانداز شعرنو فارسی، مقدمه بر شعرنو، مسائل و چهرههای آن ، تهران 1358ش؛ احمد شعبانی، «سالشمار فریدون توللی»، آینده ، سال 17، ش1ـ4 (فروردین ـ تیر 1370)؛ محمدرضا شفیعیکدکنی، ادوار شعر فارسی: از مشروطیت تا سقوط سلطنت ، تهران1359ش؛ محمدتقی صداقتکیش، «وزن، قافیه و شکل در شعر توللی»، آینده ، سال11، ش11ـ12 (بهمن ـ اسفند 1364)؛ محمدصادق فقیری، «مقالهها و کتابهای توللی»، آینده ، سال11، ش11ـ12 (بهمن ـ اسفند1364)؛ محمود مشرفآزادتهرانی، «حرف و سخنهایی در باب نافه از: فریدون توللی»، آرش ، ش6 (خرداد 1342)؛ محمدحسن ناصرالدین صاحبالزمانی، دیباچهای بر رهبری ، تهران 1345ش؛ عزتاللّه نگهبان، «توللی و باستانشناسی»، آینده ، سال17، ش1ـ4 (فروردین ـ تیر 1370)؛ غلامحسینیوسفی، چشمة روشن: دیداری با شاعران ، تهران1369ش.