توقتَمِش ، خان قدرتمند دشت قپچاق در اواخر سدة هشتم. منابع تیموری، بجز منتخبالتواریخ معینالدین نطنزی، به اخلاف توقتمش یا وابستگی او به خاندان چنگیز اشارهای نکردهاند و منابع دیگر در بارة نسب توقتمش بر یک عقیده نیستند. بهنوشتة رمزی (ج 1، ص 568)، نسبنامة توقتمش ساختگی است. معینالدین نطنزی (ص 96) پدر او را تویخواجه و مادر او را کُوتَنکونْچَک از نسل قُنِقرات معرفی کرده است. بهنوشتة ابنخلدون، معاصر توقتمش، پدر او بَردیبیک از اعقاب باتو * ، از خانان گوگ اُوردا (اردوی کبود) است (ج 5، ص 607، 611؛ نیز رجوع کنید بهرمزی، ج 1، ص 569؛ قس دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، ذیل «آلتین اردو»). ابوالغازی بهادرخان، در شجرة ترک ، پدر توقتمش را تویخواجه و او را از تبار توقایتیمور (تغاتیمور * )، برادر باتو، دانسته است (ص 178؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه). منجمباشی، پدر توقتمش را بول خواجه (توی خواجه) اُغلان (شاهزاده) نامیده و توقتمش را عموزادة اوروس (اُرس) از خاندان اورده (اوردا/ هوردا)، پسر بزرگ جوجی، معرفی کرده است (گ 150 رـ151 ر، نیز رجوع کنید بهادامة مقاله). نام او بهصورت تُقتمش (تیمورگورکان، ص120؛ ابنتغری بردی، ج 1، ص 219)، توقتمیش یا توقتامیش (معینالدین نطنزی، ص 87؛ ابنعربشاه، ص 18) و توختامیش ( د. ازبکستان شوروی ، ج 11، ص 461) نیز ضبط گردیده است. وی ملقب به ناصرالدین غازی بود.از زندگی توقتمش تا پیش از درگیریهایش با اوروس (حک : 762ـ777)، خان نیرومند آق اردو (اردوی سفید)، در دشت قپچاق شرقی، اطلاعی در دست نیست. تویخواجه، پدر توقتمش، حاکم منغشلاق (مانکقشلاق، در ساحل شرقی دریای خزر)، به دلیل مخالفت با اوروسخان در تسلط بر اولوس گوگ اوردا (در دشت قپچاق غربی) به یاسا رسید و کشته شد. از آن پس، توقتمش از اوروسخان روی گرداند اما چون هنوز به سن رشد نرسیده بود بخشیده شد. هنگامی که اوروسخان، سرزمین ازبکان را گرفت، توقتمش به امیرتیمور * (حک : 771ـ807) پناه برد (معینالدین نطنزی، ص 92ـ93؛ ابوالغازی بهادرخان، ص 171). ابنخلدون در بارة این ماجرا، روایتی منحصر به فرد و تا حدی مبهم دارد. بهگفتة او (ج 5، ص 608)، پیش از 776، توقتمش بهسبب وصلت با مادرِ محمود نامی ــ محمود اسماً بر دشت قپچاق (روسیة جنوبی) سلطنت داشت ــ بهسبب خردسالی محمود، زمام امور را بهدست گرفت اما با تسلط ممای/ مامای/ مماق، از خانهای مغولِ حاکم در کریمه، بر سرای * (صرای، پایتخت اردوی زرّین، در کنار ولگا)، توقتمشو اوروسخان و استیلای اوروسخان بر سرای، توقتمش در حدود 776 به ماوراءالنهر، نزد تیمور، گریخت. تیمور از او استقبال کرد و حکومت اُترار و صبران (ساوران ) را به او داد (نظامالدین شامی، ص 74ـ 75).توقتمش توانست با سپاهیانی که تیمور در اختیار او قرار داده بود، به سرای بر گردد اما حریف اوروسخان نشد و نزد تیمور بازگشت. بار دیگر، با کمک لشکریان تیمور به قلمرو اوروسخان حمله برد و بر خوارزم و سرای و کریمه چیره شد (ابنخلدون، همانجا). سپس با قُتلغبوغا، پسر اوروسخان، جنگید و پس از کشتهشدن قتلغبوغا، باز به تیمور پناه برد و با لشکری مجهزتر به جنگ توقتاقیا، پسر دیگر اوروسخان، رفت. در این جنگ توقتمش شکست سختی خورد و ناگزیر به جنگلی پناه برد. ایدکوبرلاس (ایدیگو/ ایدیگو)، از امیران تیمور، توقتمش نیمهجان را پیدا کرد و به بخارا نزد تیمور برد. پس از چندی، فرستادة اوروسخان نزد تیمور آمد و خواستار تسلیم توقتمش شد. چون تیمور این پیشنهاد را نپذیرفت، در سَغناق * (سقناق)، جنگی سخت بین آن دو درگرفت و گویا جنگ به سود اوروسخان خاتمه یافت.توقتمش، فقط پس از درگذشت اوروسخان و توقتاقیا در 778، توانست به کمک تیمور بر دشت قپچاق حکومت کند (نظامالدین شامی، ص 74ـ76) اما دیری نپایید که تیمورملک، پسر دیگر اوروسخان، توقتمش را از دشت قپچاق راند. توقتمش یک بار دیگر نزد تیمور رفت و با کمک لشکریان او در سغناق بر تخت نشست، سپس تیمورملک را در قراتال/ قراطال شکست داد و توانست در 778 حاکم مطلق دشت قپچاق شود (خوافی، ص 111؛ نظامالدین شامی، ص 77ـ 78؛ میرخواند، ج 6، ص 108). پس از آن سرای را پایتخت قرار داد و با تسخیر ممای (در مجاورت آزوف) و حاجیطرخان (آستاراخان * )، قدرتش فزونی گرفت (ابنخلدون، همانجا؛ شرفالدینعلی یزدی، ج 1، ص 213ـ214).نخستین اقدام توقتمش پس از رسیدن به قدرت، فرستادن نمایندگانی به روسیه برای اعلام حکومتش بود. امیران روس که از مدتها پیش خراجگزار خانهای آلتین اردو (اردویزرین) بودند، اطاعتشان را نسبت به توقتمش نیز اظهار کردند؛ با اینهمه در 783، توقتمش به روسیه لشکر کشید. دمیتری ، کِنیاز (لقبی اشرافی در روسیه) روس، بناچار مسکو را ترک کرد اما سایر کنیازها از توقتمش استقبال و به طرف مسکو حرکت کردند. توقتمش با حیله مسکو را فتح کرد (اول جمادیالا´خره 785) و پس از غارت و ویران کردن آنجا به سرزمینش بازگشت (رمزی، ج 1، ص 576 ـ580). سپس به برقراری مناسبات با دشمنان تیمور پرداخت و در 787 با سلطان برقوق * (متوفی 801) در مصر مکاتبه کرد (ابنحجر عسقلانی، ج 1، ص 301). پس از آن نمایندگانی نزد سلطان احمد جلایر (متوفی 813)، که در بغداد و آذربایجان حکومت داشت، فرستاد. آخرین این فرستادگان، قاضیِ سرای (غازان)، از بزرگان دشت قپچاق بود که سفرش بهسبب بیحرمتی سلطاناحمد به یکی از همراهان او، نه فقط نتیجهای نداشت، بلکه بهانهای برای حملة توقتمش به تبریز شد. توقتمش در ذیقعدة 787، از راه دربند شروان به تبریز حمله کرد و پس از ده روز غارت و ویران کردن مساجد و ساختمانها و آزار اهالی، آنجا را ترک نمود (نظامالدین شامی، ص 97ـ 98؛ بیانی، ص 78). کلاویخو نیز به این خرابیها اشاره کرده است (ص 293). مؤلفی که خود شاهد این ماجرا بوده، شرح این رویداد را در رسالهای به نام رسالة فیالواقعة الکبری فی تبریز ، یا نفثة المصدور تبریز ضبط کرده است ( رجوع کنید به ابنکربلائی، تکملة سلطانالقرائی، ج 2، ص 640ـ659؛ مشکور، ص 606ـ607). کمال خجندی ــ که پس از این حادثه، بهدستور توقتمش مجبور به اقامت چهار ساله در سرای شد ــ نیز قطعه شعری در بارة حادثة تبریز سروده است ( رجوع کنید به دولتشاه سمرقندی، ص 326ـ327).از این زمان به بعد بین توقتمش و تیمور جنگهای بسیاری در گرفت. دلیل سرپیچی توقتمش بدرستی مشخص نیست. ابنعربشاه (ص 17ـ 18)، کشته شدن امیرحسین قرااوناس، نبیرة امیرقزغن از بستگان توقتمش را، بهدست تیمور علت اصلی دانسته و منجمباشی (گ 151 ر) به نقش اطرافیان تیمور و توقتمش، در ایجاد تفرقه و کدورت بین آن دو، اشاره کرده است. تیمور پس از فتح شیراز در 789، خبر حملة توقتمش به ماوراءالنهر و محاصرة بخارا را شنید. در این حمله، قمرالدین دوغلات (از خانهای مغول) و سلیمان صوفی (حاکم خوارزم) به توقتمش کمک کرده بودند. تیمور ناگزیر با آلمظفر صلح کرد و به سمرقند بازگشت. با رسیدن تیمور، لشکریان توقتمش فرار کردند (شرفالدینعلی یزدی، ج 1، ص 319ـ321؛ معینالدین نطنزی، ص 336).سال بعد، تیمور دست به حملهای انتقامجویانه زد؛ نخست به خوارزم حمله برد و آنجا را ویران کرد (شرفالدینعلی یزدی، ج 1، ص 322ـ323)، سپس در 791 با حمله به سپاهیان توقتمش، آنان را به دشت قپچاق عقب نشاند و حملة نهایی را در سارق کرد که به فرار توقتمش منجر گردید (میرخواند، ج 6، ص 167ـ169). مدت دو سال میان تیمور و توقتمش درگیری نبود تا اینکه در 793، تیمور برای گوشمالی توقتمش، از تاشکند بهطرف دشت قپچاق لشکر کشید. در قراسمان، توقتمش برای طلب عفو و عذرخواهی سفیرانی نزد تیمور فرستاد اما این سفارت نتیجهای نداشت. با اینکه لشکریان تیمور دچار قحطی شده بودند و در وضع بدی به سر میبردند، در جنگی که در قُندزچه (در صحرای اورتپه) روی داد، توقتمش را شکست دادند اما او توانست از مهلکه بگریزد (تیمورگورکان، ص120ـ124؛ میرخواند، ج 6، ص 196ـ200؛ منجمباشی، گ 151 ر). تیمور تا ولگا پیش رفت اما بدون مطیع کردن اردوی زرّین به سرزمینش بازگشت. او با وجود همة شکستها و ناکامیهایش در برابر تیمور، در 794 یک بار دیگر مسکو را غارت کرد و پس از آن، واسیلی، پسر دمیتری، را که برای اظهار اطاعت نزد او آمده بود پذیرا شد و خواستهای او را قبول کرد و واسیلی نیز به او قول داد تا برضد تیمور، با وی همکاری کند (رمزی، ج 1، ص 581 ـ582).توقتمش در رجب 795/ 1393، در مکتوبی به یاگیلو ، پادشاه لهستان، درگیریهایش را با امیرتیمور شرح داد و از او خواست تا دوباره با دشت قپچاق مناسبات تجاری برقرار سازد ( د. اسلام ، چاپ اول، ذیل مادّه). در اواخر 796، هنگامی که تیمور در شام بود، توقتمش بار دیگر به قفقاز حمله کرد و در نامهای به همین تاریخ، از سلطان برقوق خواست تا علیه تیمور با او متحد شود (ابنحجر عسقلانی، ج 1، ص 471، 473). در 797، تیمور آمادة حمله به دشت قپچاق شد، ولی چون تمایلی به جنگ با توقتمش نداشت، نامهای به او فرستاد و پس از نصیحت، او را به اطاعت خواند. توقتمش خود مایل به صلح وسازش بود، اما بهسبب مخالفت امیرانش با پذیرش صلح، جواب تندی به نامة تیمور داد؛ ازینرو، تیمور پس از گذشتن از دربند و از بین بردن ایل قیتاغ/ قیطاق، که از هواداران توقتمش بودند، در کنار تِرِک * ضربة نهایی را به توقتمش وارد کرد (شرفالدینعلی یزدی، ج 1، ص 522، 526، 528، 530). سپس در تعقیب توقتمش تا رود آتِل (ولگا) پیش رفت و پس از ویران کردن آبادیهای دشت قپچاق و حمله به مسکو به سمرقند بازگشت (ابوالغازی بهادرخان، ص 171ـ172؛ هامر ـ پورگشتال، ج 1، ص 258).توقتمش پس از شکست از تیمور، ناگزیر از حکومت صرفنظر کرد و با چند تن از همراهانش به بولر (احتمالاً همان بلغار) رفت (نظامالدین شامی، ص 158ـ161؛ شرفالدینعلی یزدی، ج 1، ص 538 ـ539). وی ظاهراً ده سال دیگر در قید حیات بود و برای بهدست آوردن حکومتش تلاش میکرد. ابنحجر عسقلانی به جنگ او با فرنگیها در 799 اشاره کرده است (ج 1، ص 526). در 807 ، هنگامی که تیمور آمادة حمله به چین بود، توقتمش، یکی از نزدیکانش به نام قراخواجه را برای طلب عفو و اعادة حکومتش نزد او فرستاد. تیمور، اجابت خواستة وی را به پس از حمله به چین واگذار کرد (میرخواند، ج 6، ص 483ـ484).در بارة سرنوشت توقتمش اختلافنظر هست: بهنوشتة معینالدین نطنزی (ص 97) او در 807 در تولین/ تولس، کشته شد، ابنخلدون (ج 5، ص 609) بر آن است که توقتمش در جنگی با تیمور از بین رفت. منجمباشی (گ 151 پ) از به ذلت افتادن توقتمش و مرگ او در 807 در نواحی تولین خبر داده است. منابع روسی، درگذشت توقتمش را در 807، در سیبری بهدست شادیبیک، خان سیبری، ضبط کردهاند که درست بهنظر میآید ( رجوع کنید به) دایرةالمعارف بزرگ شوروی ( ، ج 26، ص 204).در این میان، ابنحجر عسقلانی (ج 1، ص 518) سال مرگ او را 798 به دست تیمور قتلغ دانسته که به یقین اشتباه است.توقتمش هفده سال حکومت کرد و توانست در چند سال نخست حکومتش، بر اردوی سفید و زرّین تسلط یابد. معینالدین نطنزی از حسن خلق و جمال و عدالت او یاد کرده است (ص 96). ابنعربشاه تنها کسی است که به اسلام آوردن توقتمش اشاره کرده است (ص 77). سکههایی به نام توقتمش در 785 در خوارزم (رومر، ص 58) و در 790ـ792 در دربند و شروان ضرب شده است ( د. اسلام ، چاپ اول، همانجا).منابع: ابنتغری بردی، الدلیل الشافی علی المنهل الصافی ، چاپ فهیم محمد شلتوت، قاهره 1998؛ ابنحجر عسقلانی، انباء الغمر بانباءالعمر ، چاپ حسن حبشی، قاهره 1389ـ1392/ 1969ـ1972؛ ابنخلدون؛ ابنعربشاه، زندگانی شگفتآور تیمور ، ترجمة کتاب عجایبالمقدور فیاخبار تیمور ، ترجمة محمدعلی نجاتی، تهران 1356 ش؛ ابنکربلائی، روضات الجنان و جناتالجنان ، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران 1344ـ1349 ش؛ ابوالغازی بهادرخان، شجرة ترک ، چاپ پیتردِمزون، سنپطرزبورگ 1287/1871، چاپ افست آمستردام 1970؛ شیرین بیانی، تاریخ آلجلایر ، تهران 1345 ش؛ تیمورگورکان، تزوکات تیموری ، تحریر ابوطالب حسینی تربتی به فارسی، آکسفورد 1773، چاپ افست تهران 1342 ش؛ احمدبن محمد خوافی، مجمل فصیحی ، چاپ محمود فرخ، مشهد 1339ـ1341 ش؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1367 ش ـ ، ذیل «آلتین اردو» (از عباس زریاب)؛ دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء ، چاپ ادوارد براون، لیدن 1318/1901؛ م.م. رمزی، تلفیق الاخبار و تلقیح الاثار فی وقائع قزان و بلغار و ملوک التتار ، اورنبورگ 1908، چاپ افست تهران 1976؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دورة تیموریان ، چاپ محمد عباسی، تهران 1336 ش؛ روی گونثالث دکلاویخو، سفرنامة کلاویخو ، ترجمة مسعود رجبنیا، تهران 1344 ش؛ محمدجواد مشکور، تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری ، تهران 1352 ش؛ معینالدین نطنزی، منتخبالتواریخ معینی ، چاپ ژان اوبن، تهران 1336 ش؛ احمدبن لطفاللّه منجمباشی، جامعالدول ، نسخة خطی کتابخانة عمومی بایزید استانبول، ش 5019، نسخة عکسی موجود در کتابخانه بنیاد دایرةالمعارف اسلامی؛ میرخواند؛ نظامالدین شامی، ظفرنامه ، چاپ پناهی سمنانی، تهران 1363 ش؛ یوزف فون هامر ـ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی ، ترجمة میرزا زکی علیآبادی، چاپ جمشید کیانفر، تهران 1367ـ1369 ش؛EI 1 , s.v. "Tok ¤tam °âsh" (by W. Barthold); EI 2 , s.v. Tok ¤tam °âsh (by D. De Weese); Great Soviet encyclopedia , New York 1973-1983; H. R. Roemer, "T ¦âmu ¦r in Iran", in The Cambridge history of Iran , vol. 6, ed. Peter Jackson, Cambridge 1986; Uzbek Sa ¦vet Ensiklopediyasi , Tashkent 1971-1980.