جدل (2) ، تعبیر و اصطلاحی در قرآن و حدیث به معنای گفتگو برای تغییر رأی و عقیدة دیگری یا نزاع و مخاصمه.جدل در لغت به معنای محکم بافتن ریسمان یا مو، کسی را به زمین زدن، و محکم و قوی شدن دانه است (علمالهدی، ج 2، ص 267؛ راغب اصفهانی، 1332 ش، ص 89؛ طوفیحنبلی، ص 4؛ ابنمنظور؛ مرتضی زَبیدی، ذیل واژه). به نظر ابنفارِس (ج 1، ص 433) معنای اصلی جدل، استواری یک چیز است و معانی دیگر به آن باز میگردد. در بارة اینکه معنای اصطلاحی جدل، از کدامیک از معانی لغوی آن گرفته شده، اقوال مختلفی هست. برخی گفتهاند از محکم بافتن ریسمان گرفته شده، زیرا کسی که جدل میکند گویی میخواهد طرف مقابل خویش را از رأیی به رأی دیگر بپیچاند و برگرداند ( رجوع کنید به راغب اصفهانی؛ مرتضی زبیدی، همانجاها) و برخی نیز آن را از معنای به زمین زدن دانستهاند، و چون جَداله نیز به معنای زمین سخت است، کسی که جدل میکند گویی میخواهد طرف مقابل خویش را به زمین سخت بزند ( رجوع کنید بهابنقُتَیبه، ص 45؛ راغب اصفهانی، 1332 ش، ص 90؛ ابنمنظور، همانجا؛ برای دیگر اقوال رجوع کنید بهطوفی حنبلی، ص 2ـ3).در قرآن واژة جدل دوبار، به صورت «جَدَلاً» (کهف: 54؛ زخرف: 58) و مشتقات ریشة ج د ل ، در باب جدال و مجادله، هم 27 بار به کار رفته است ( رجوع کنید به عبدالباقی، ذیل واژه). از این کاربردهای قرآنی، سه جا در معنای مثبت یا غیر مذموم ( رجوع کنید بهنحل: 125؛ عنکبوت: 46؛ مجادله: 1) و بقیه در معنای مذموم آن به کار رفته است (ابنحنبلی، ج 3، ص 41ـ42). فخررازی (ج 27، ص 29) جدال را بر دو نوع دانسته است: برای تثبیت حق و برای تثبیت باطل. او جدال برای تثبیت حق را، با توجه به آیة 125 نحل و آیة 132 هود، شغل انبیا، و جدال برای تثبیت باطل را، با توجه به آیات 4ـ 5 غافر و آیة 158 زخرف، مذموم دانسته است. طَبرِسی (ج 7، ص 130) نیز با توجه به تعبیر «وَ مِنَالناسِ مَن یُجادلُ فیاللّهِ بغیرِ عِلْمٍ» (حج: 3، 8) گفته است جدال از روی علم و آگاهی، صحیح و جدال بدون علم خطاست، زیرا جدال از روی علم، به اعتقاد حق میانجامد، ولی جدال بدون علم منجر به اعتقاد باطل میشود.بنا به مُفاد آیة 125 سورة نحل، یکی از شیوههای دعوت به راه پروردگار (دین) جدال اَحسن است. در آیة 46 عنکبوت نیز از مؤمنان خواسته شده است که با اهل کتاب، جز به شیوة احسن، جدال نکنند. مفسران در تفسیر این دو آیه، «جدال احسن» را سخن گفتن با مهربانی و نرمی و وقار و آرامش و یاری کردن حق با حجت و دلیل عقل پسند و پرهیز از اذیت و آزار و درشتی و خشونت و سختگیری دانستهاند ( رجوع کنید بهطبری؛ طوسی؛ طبرسی؛ قرطبی، ذیل آیات). قرطبی (ج 13، ص 350)، جدال احسن با اهل کتاب را موافقت با اخباری دانسته است که آنان از گذشتگان خویش نقل میکنند و طباطبائی (ج 12، ص 371ـ372) با اشاره به این نکته که جدال ممکن است غیر حسن و غیر احسن باشد، توضیح داده است که جدال به معنای اخص آن دعوت محسوب نمیشود، ولی بنا به آیة 125 نحل میتوان جدال احسن را از انواع دعوت دانست.مجادله در آیة نخست سورة مجادله نیز به معنای گفتگو و بحث است (زمخشری، ذیل آیه)، ولی در بسیاری از آیات دیگر قرآن (برای نمونه رجوع کنید به انعام: 125؛ انفال: 6؛ حج: 3، 8؛ لقمان: 20؛ غافر: 4، 35) به بحث و مجادلة کافران از روی تکبر در بارة خداوند، نبوت حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و آیات قرآن اشاره و این مشاجره و مجادلة آنان، نوعی بروز و ظهور کفر معرفی شده است (ایزوتسو ، ص 309ـ310). جدال در آیات 3 و 8 سورة حج و آیة 35 سورة غافر به معنای گفتگوی برخاسته از جهل و اصرار در گمراهی و ضلالت است، یعنی سخن بدون دلیل و برهان، و عناد و روی آوردن به باطل (عُضَیمه، ص127). بنا بر آیات انفال و آیات 4 و 5 سورة غافر، مجادلهکنندگان، که با حق در مخاصمهاند و به باطل گرایش دارند، حق را واقعاً میشناسند و بر انکار آن اصرار میورزند، باطل را نیز نیک میشناسند و در جانبداری از آن زیادهروی میکنند (همانجا). در آیات 121 سورة انعام و 35 سورة شوری' نیز مجادله یکی از انواع وسوسه دانسته شده که شیاطین به نزدیکان و دوستان خود القا میکنند تا وحی را همانند سخنان باطل و گزاف جلوه دهند (همان، ص 127ـ 128). تعبیر «اَلَدُّالْخِصام» در آیة 204 سورة بقره نیز به بسیار جدل کنندة به ناروا تفسیر شده است ( رجوع کنید بهطبری؛ طوسی؛ سیوطی، 1421، ذیل آیه). علاوه بر این، مِراء و مشتقات آن نیز، که در برخی آیات قرآن به کار رفته (برای نمونه رجوع کنید به کهف: 22؛ شوری': 18)، به مجادله و جدال تفسیر شده است ( رجوع کنید به طوسی؛ طبرسی؛ قرطبی، ذیل آیات).در آیة 197 بقره، حج گزاران از جدال نهی شدهاند. مفسران اهل سنّت این جدال را به معنای نزاع و ستیزه با دوست و همراه خود، به صورتی که خشمگین شود، تفسیر کردهاند ( رجوع کنید به طبری؛ زمخشری، ذیل آیه)؛ اما، مفسران شیعی، بنا به حدیثی از امام صادق علیهالسلام، این جدال در حج را سوگند خوردن به خدا، به راست یا دروغ، دانستهاند ( رجوع کنید به کلینی، ج 4، ص 338؛ طوسی، ذیل آیه) و طبعاً گونههای دیگر سوگند مشمول آن نمیشود (برای احکام فقهی این مسئله رجوع کنید به احرام * ؛ حج * ).یکی از مباحث مرتبط با جدل در قرآن، کاربرد شیوة جدل منطقی در آیات قرآن است. جدلهایی که در قرآن در مقام محاجه با مشرکان به کار رفته، انگیزههای مختلفی مثل تشویق، توبیخ، مشاجره، تکذیبِ تهمت به پیامبر و تهدید داشته است ( رجوع کنید به) دایرةالمعارف قرآن ( ، ج 4، ص 114ـ117). جدلهایی نیز از زبان فرشتگان و حتی ابلیس و کافران و مشرکان و منافقان گزارش شده است. مثلاً، بنا بر آیة 30 سورة بقره، چون خداوند به فرشتگان از آفریدن خلیفهای در زمین خبر داد، آنان شگفتزده پرسیدند که آیا خدا میخواهد موجودی را بیافریند که در زمین تباهی و خونریزی میکند، حال آنکه فرشتگان دائم در تسبیح و تقدیس خدایند؟ این گزارش، متضمن گونهای جدل و استدلال به ترجیح و اولویت است؛ یعنی، کسی که خدا را تسبیح و تقدیس کند بر کسی که کارش تباهی و خونریزی است، ترجیح دارد. جواب خدا نیز متضمن جدل و استدلال به ترجیح است، با این بیان که کار او بر علم استوار است و فرشتگان از این علم بیبهرهاند (اِنّی اَعلَمُ مالاتَعلَمونَ؛ ابنحنبلی، ج 3، ص 42ـ43؛ نیز رجوع کنید بهطوفیحنبلی، ص 95ـ96).نمونهای دیگر از استدلال به شیوة جدل را حضرت ابراهیم علیهالسلام در برابر قوم خود به کار برده است. او قوم خود را از پرستش بتها منع کرد از آنرو که این بتها اشیائی بیجان بیش نیستند، ولی قوم وی بتپرستی را میراث پدران خود خواندند و به سخنان ابراهیم وقعی ننهادند؛ آنگاه ابراهیم بتهای آنان را در غیابشان شکست و تبر را بر دوش بت بزرگ گذاشت و هنگامی که مردم نزد وی آمدند تا ببینند که او بتها را شکسته است یا نه، ابراهیم با به کارگیری شیوة جدل در کلام خود گفت: «از بت بزرگ بپرسید.» جدل ابراهیم کارگر شد و مردم پاسخ دادند که بتها سخن نمیگویند. ابراهیم نیز بیدرنگ نتیجه گرفت: «چرا چیزی را میپرستید که برای شما سود یا زیان ندارد؟» (انبیاء: 52 ـ67؛ نیز رجوع کنید به طوفی حنبلی، ص 161ـ163).در بارة جدلهای قرآن کتب و رسائل مستقلی تألیف شده است، برای نمونه ابوالفرج عبدالرحمان انصاری معروف به ابنحنبلی (متوفی 634) در رسالهای با عنوان استخراج الجدال من القرآن الکریم (ریاض 1346)، و نجمالدین طوفیحنبلی (متوفی 735) در کتابی با عنوان علم الجذل فی علمالجدل (ویسبادن 1408/1987) به تفصیل به بحث در بارة جدل در قرآن پرداختهاند. زرکشی در البرهان فی علوم القرآن (ج 2، ص 24ـ27) و سیوطی در الاتقان فی علومالقرآن (ج 4، ص 60ـ66) نیز از انواع جدل در قرآن بحث کردهاند.در احادیث نیز از جدال در دین و مجادله با عالمان نهی شده است ( رجوع کنید به کلینی، ج 5، ص 86؛ ابنبابویه، 1404، ج 1، ص70). برخی از محدّثان در کتابهای خود بابی را به مِراء و مجادله و نهی از آن اختصاص دادهاند ( رجوع کنید به ابوداوود، ج 2، ص 443ـ 444؛ کلینی، ج 2، ص 300ـ302؛ حرّعاملی، ج 12، ص 236ـ 238؛ مجلسی، ج 2، ص 124ـ140). بنا بر احادیث، یکی از کسانی که خود و دیگران را به فتنه میاندازد، طالب علمی است که با عالمتر از خویش مجادله میکند و آنگاه که به او آموخته میشود، نمیپذیرد (ابنبابویه، 1362 ش، ص 437). در حدیثی از پیامبر اکرم آمده که هیچ قومی پس از هدایت، گمراه نشده است، جز با جدل (ابنحنبل، ج 5، ص 252). همچنین یکی از سه چیزی که پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهو آلهوسلم از آن بر قوم خویش بیمناک بودهاند، جدال منافق با استفاده از قرآن بوده است (ابنبابویه، 1362 ش، ص 163) و بدین جهت حدیثی مشهور از ایشان، با اندکی تفاوت در الفاظ، نقل شده که بنا بر آن، جدال و مراء در قرآن کفر است ( رجوع کنید به ابن حنبل، ج 2، ص 258، 478؛ ابوداوود، ج 2، ص 392؛ طبری، ج 1، ص 11؛ طبرسی، ج 1، ص 20). فخررازی (ج 27، ص 29) جدال در آیات قرآن را به این معنا دانسته است که گاه آن را سِحر، گاه شعر، گاه سخن کاهنان، گاه اساطیرالاولین و گاه برساختة بشر و امثال آن بدانند.در کتابهای اخلاقی نیز جدال امری مذموم شمرده شده است. راغب اصفهانی (1373 ش، ص 259) جدل را برای عالمان خردمند، مکروه دانسته است، چه رسد به عوام جاهل. در عین حال، او توضیح داده که جدال، بهرغم مکروه بودنش، گاهی فهم را بیدار میکند و برای فراگیری علم مفید است؛ اما، خصومت، جز تشدید دشمنی و انکار حق فایدهای ندارد. غزالی (ج 1، ص 54 ـ56) نیز جدل و خلافیات، بهویژه در علم کلام و فروع فقه، را در شمار علومی دانسته است که جز دانستنِ اندکی از آن ستوده نیست و ضرورتی ندارد انسان در آن بسیار غور کند. او (همانجا) حتی گفته که بهتر است انسان مانند پرهیز از سم کشنده از این قبیل مجادلات پرهیز کند.خواجهنصیرالدین طوسی (ص176،178ـ179) مراء و لجاج را از اسباب غضب و آن را موجب از بین رفتن الفت و دوستی و ایجاد دشمنی و بغض و ستیزه دانسته و گفته قوام عالم به الفت و محبت است و مراء و لجاج از فسادهایی است که اقتضای از هم گسستن نظام عالم را دارد، پس از تباهترین اوصاف و رذایل است.اصطلاح جدل در منطق، فلسفه و کلام دامنة گستردهای دارد ( رجوع کنید به جدل ( 1 ) * ). در فقه نیز، برای تطبیقو مقایسه بینآرای مختلف مذاهبفقهی، روش جدل بهکار میرفتهاست ( رجوع کنید به خلاف * ،علم).منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنبابویه، کتاب الخصال ، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1362 ش؛ همو، عیون اخبارالرضا ، چاپ حسین اعلمی، بیروت 1404/1984؛ ابنحنبل، مسند احمدبن حنبل ، استانبول 1402/1982؛ابنحنبلی، استخراج الجدال منالقرآنالکریم ، در مجموعة الرسائل المنیریة ، ج 3، ریاض: مکتبة طیبة، 1346؛ ابنفارس؛ ابنقتیبه، ادبالکاتب ، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، مصر 1382/1963؛ ابنمنظور؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود ، استانبول 1401/1981؛ توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید ، ترجمة فریدون بدرهای، تهران 1378 ش؛ حرّعاملی؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، کتاب الذریعة الی مکارم الشریعة ، چاپ ابویزید عجمی، قاهره ?[ 1407/1987 ] ، چاپ افست قم 1373 ش؛ همو، المفردات فی غریبالقرآن ، چاپ محمد سید کیلانی، تهران ?[ 1332 ش ] ؛ محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علومالقرآن ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت 1408/1988؛ زمخشری؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، [ قاهره 1967 ] ، چاپ افست قم 1363 ش؛ همو، الدر المنثور فیالتفسیر بالمأثور ، چاپ نجدت نجیب، بیروت 1421/2001؛ طباطبائی؛ طبرسی؛ طبری، جامع ؛ طوسی؛ سلیمانبن عبدالقوی طوفی حنبلی، علمالجذل فی علمالجدل ، چاپ ولفهارت هاینریش، ویسبادن 1408/1987؛ محمدفؤاد عبدالباقی، المعجمالمفهرس لالفاظ القرآنالکریم ، قاهره 1364، چاپ افست تهران ?[ 1397 ] ؛ صالح عضیمه، مصطلحات قرآنیّة ، لندن 1414/1994؛ علیبن حسین علمالهدی، رسائل الشریفالمرتضی ، چاپ مهدی رجائی، رسالة 24: «الحدود والحقائق»، قم 1405ـ1410؛ محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین ، بیروت 1412/1992؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر ، قاهره [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران [ بیتا. ] ؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامعلاحکام القرآن ، بیروت 1405/1985؛ کلینی؛ مجلسی؛ محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهر القاموس ، چاپ علیشیری، بیروت 1414/1994؛ محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری ، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران 1360 ش؛Encyclopaedia of the Qur , a ¦n , ed. Jane Dammen Mc Auliffe, Leiden: Brill, 2001- , s.v. "Polemic and polemical language" (by Kate Zebiri).