جبرئیل (جبرائیل)، از فرشتگان مقرب الاهی و آورندة وحی در اسلام. در بارة جبرئیل در کتاب مقدّس و سنّتهای یهودی و مسیحی، در قرآن و حدیث و نیز در آثار فلسفی و عرفانی مسلمانان بحث شده است.1) در سنّت یهودی ـ مسیحی. واژة عبری l ¦e ¦r ¢Gab که در یونانی Gabriel تلفظ شده لفظاً به معنای «خدا قدیر است؟» یا مرد خدا و قهرمان خداست ( ) دانشنامة معیار کتاب مقدّس ( ، ذیل "Gabriel" ؛ ) دایرةالمعارف جدید کاتولیک ( ، ذیل "Gabriel, Archangel" ). نام جبرئیل چهار بار در عهدین آمده است: دوبار در کتاب دانیال نبی و دوبار در انجیل لوقا. در کتاب دانیال نبی (8:16)، جبرئیل به صورت انسانی بر دانیال پدیدار میشود تا معنای رؤیای او را برایش باز گوید. حضور جبرئیل با جذبهای همراه است که دانیال از آن مدهوش میشود. در جای دیگری از کتاب دانیال نبی (9:21)، جبرئیل در زمانی که دانیال مشغول دعا و قربانی است، پروازکنان نزد وی میآید تا اسراری را برایش آشکار کند. در این موارد جبرئیل فرشته نامیده نشده، بلکه صرفاً موجودی آسمانی است که میتوان او را پیامآور خدا دانست و حضورش با جذبه و قدرتی الاهی همراه است (نیز رجوع کنید بهکتاب دانیال نبی، 10:18).در انجیل لوقا، جبرئیل مژدة تولد یحیی را برای زکریا (1: 19) و مژدة تولد عیسی را برای مریم (1:21) میآورد. گفته شده است که حضور جبرئیل در عهد عتیق صرفاً نشاندهندة قدرت الاهی است اما حضور او در عهد جدید، علاوه بر آن، آرامش بخش و اطمینان آفرین نیز هست ( رجوع کنید به ) دانشنامة معیار کتاب مقدّس ( ، همانجا). همچنین گفته شده است که هر چهار بار حضور جبرئیل در کتاب مقدّس به نحوی ناظر به وعدة الاهی به ظهور مسیح است ( رجوع کنید به همانجا).جبرئیل در آثار غیررسمی و مجعول بین عهدین (برای نمونه کتاب اول خنوخ) و بعد آن حضور برجستهای دارد و در حد ملکی مقرب ارتقا یافته است. در ترجمه و تفسیر آرامی تورات، نقش جبرئیل بیشتر شده و به او فعالیتهایی نسبت داده شده که در دورههای اولیة عهد عتیق اتفاق افتاده است، مثلاً اوست که یوسف را راهنمایی میکند ( رجوع کنید به سفر پیدایش، 37:15) یا در دفن موسی شرکت دارد ( رجوع کنید به سفر تثنیه، 34:6؛ ) دانشنامة معیار کتاب مقدّس ( ، همانجا). همچنین در مأثورات یهودی، جبرئیل که تصور میشود از آتش ساخته شده، در کنار میکائیل * ، اوریل و رافائل جزو چهار فرشتهای است که در اطراف عرشاند. به علاوه، او در زمرة فرشتگان ملاقاتکننده با ابراهیم و نیز ویران کنندة سَدوم (از قرای قوم لوط) دانسته شده است ( رجوع کنید به د. جودائیکا ، ذیل "Michael and Gabriel" ).هر چند جبرئیل هم در سنّت یهودی و هم در سنّت مسیحی، به مرور زمان، اهمیت و ارج و قرب بیشتری یافته و حتی تصویر او به صورت فرشتهای بالدار به آثار هنری راه پیدا کرده است، نه در سنّت یهودی (که در آن میکائیل مدافعهمیشگی قوم یهود تلقی میشده است) و نه در سنّت مسیحی، جبرئیل هیچگاه به اندازة میکائیل اهمیت نیافته و همیشه مرتبهای ثانوی داشته است ( رجوع کنید به ) دایرةالمعارف جدید کاتولیک ( ؛ د. جودائیکا ، همانجاها).منابع: علاوه بر کتاب مقدّس؛Encyclopaedia Judaica , Jerusalem 1978-1982, s.v. "Michael and Gabriel" (by Harold Louis Ginsberg); The International standard Bible encyclopedia , ed. Geoffrey W. Bromiley, Michigan: William B. Eerdmans, 1979-1988, s.v. "Gabriel" (by L. Hunt); New Catholic encyclopedia , Detroit: Thomson, 2003, s.v. "Gabriel, Archangel" (by T. L. Fallon).2) در قرآن و حدیث. واژة «جبرئیل» در اصل عبری است و ظاهراً به صورت سریانیاش به عربی راه یافته است (جفری ، ص100ـ101). نویسندگان و محققان زبان عربی بر اعجمی بودن آن تصریح کردهاند ( رجوع کنید به جوالیقی، ص 327؛ ابوحیّان غرناطی، ج 1، ص 317؛ مرتضی زبیدی، ج10، ص 357) که در تلفظ آن تصرف شده است؛ ابوحیّان غرناطی (ج 1، ص 317ـ 318) سیزده صورت مختلف آن، نظیر جِبْریل، جَبْریل، جَبَرئیل، جَبَرئِل، جَبرائل، جَبرائیِل، را آورده است (نیز رجوع کنید به جوهری، ذیل «جبر»؛ جوالیقی، ص 113ـ114). همچنین دانی (ص 75) صورتهای قرائت این کلمه در قرآن را برشمرده (نیز رجوع کنید بهابنجزری، ج 2، ص 219) که «جِبْرِیل» مشهورترین و فصیحترین آنها به لهجة اهل حجاز و بنا بر قرائت حفص، ابوعمرو، نافع و ابنعامر است (سمین حلبی، ج 2، ص 18). برخی لغویان عرب با اشاره به معانی گوناگون «جَبْر»، از جمله پادشاه، بنده، شجاع، مرد ( رجوع کنید بهازهری، ج 11، ص 58 ـ59؛ ابنسیده، ج 7، ص 407؛ مرتضی زبیدی، ج10، ص 348)، و ایل به عنوان اسمی از اسامی خداوند در عبری ( رجوع کنید بهخلیلبن احمد؛ جوهری، ذیل «ایل»)، جبرئیل را همچون میکائیل و اسرافیل مرکّب از دو بخش دانستهاند که بدینترتیب جبرئیل («جَبْر» + «ایل») به معنای مرد خدا یا بندة خدا (عبداللّه) است. جَبْر در زبانهای حبشی و سریانی و آرامی و عبری به معنای مرد، قهرمان و دلاور است و جبرئیل در این زبانها مرد خدا و قهرمان خدا معنا میشود (زامیت ، ص 116؛ مشکور، ج 1، ص 126). برخی ایل را به معنای بنده و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را به معنای عبداللّه، عبدالرحمان و عبدالقدوس گرفتهاند ( رجوع کنید به ابنکثیر، ج 1، ص 205؛ مرتضی زبیدی، ج 10،ص 357). با توجه به معنای «جبروت»، که در عبری به معنای نیرومندی و قدرت است ( رجوع کنید به مشکور، همانجا)، احتمالاً جبرئیل از «جبروت» مشتق شده است ( رجوع کنید بهابوحیّان غرناطی، همانجا). باتوجه به اینکه «جَبَر» از زبان عبری به معنای قدرت داشتن و توانمندی و «جبرئیل» به معنای شخص نیرومند نیز آمده است (زامیت، ص 116، 530؛ مشکور، همانجا؛ نیز رجوع کنید بهالجَبّار * )، این احتمال تقویت میشود. حتی القاب «شدیدالقوی» و «ذومرّة» نیز معادل عربی جبرئیل دانسته شده است ( رجوع کنید بهجفری، ص100؛ مشکور، ج 1، ص 126ـ127؛ جُعَیْط، ص63).نام جبرئیل در قرآن سه بار در آیات مدنی آمده است ( رجوع کنید بهبقره: 97، 98؛ تحریم: 4). به وظیفة اصلی جبرئیل، یعنی پیامآوری وحی، در آیة «... نَزَّلَهُ عِلی' قَلْبِکَ...» (بقره: 97) تصریح شده است، هرچند در بارة کیفیت انتقال و نزول وحی میان متکلمان اختلافنظر وجود دارد ( رجوع کنید به فخررازی، ج2، ص32؛ صدرالدین شیرازی، ج1، ص296ـ301؛ نیز رجوع کنید به وحی * ).در قرآن تعابیر دیگری نیز هست که مفسران (برای نمونه رجوع کنید بهطبری، جامع ؛ طوسی، التبیان ؛ فضلبن حسن طَبْرِسی، ذیل آیات) آنها را ناظر به جبرئیل دانستهاند، از جمله «الروحالامین» (شعراء: 193) که حاکی از امانتداری او در رساندن وحی است؛ «رسولٍ کریم» (حاقه: 40؛ تکویر: 19) که بر خصلتهای نیک وی دلالت دارد؛ «شدیدالقوی» و «ذومِرّة» و «ذیقوة» (نجم: 5، 6؛ تکویر: 20) که بیانکنندة توانمندی و قدرت بر انجام اوامر الاهی است؛ «مَکین» و «مُطاع» (تکویر: 20، 21) که از جایگاه و منزلت ویژة او نزد خداوند و دیگر فرشتگان حکایت میکند؛ «روحالقدس» (نحل: 102؛ که مضمون این آیه «قُلْ نَزَّلَه رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ...» با آیة 97 سورة بقره: «قُل مَنْ ک'انَ عَدُوّاً لِجِبریلَ فَاِنَهُ نَزَّلَهُ عَلی' قَلِبکَ بِاذِنِ اللّهِ...» که صراحتاً تنزیل قرآن را به جبرئیل نسبت داده، مطابقت دارد؛ برای احتمالات دیگر در بارة مراد از روحالقدس رجوع کنید بهمیبدی، ج 1، ص 263ـ264؛ فخررازی، ج 3، ص 177؛ نیز رجوع کنید به روحالقدس * ).علاوه بر انتقال وحی، جبرئیل نقش ویژهای در ولادت عیسی علیهالسلام داشتهاست. او مژدة ولادت عیسی را به حضرتمریم داده ( رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسی؛ طباطبائی، ذیل آلعمران: 45) و بهصورت انسان نزد او متمثل شده (مریم: 17؛ نیز رجوع کنید بهطبری، جامع ؛ طوسی، التبیان ، ذیل آیه) و روح الاهی را در رحم او دمیده ( رجوع کنید به طبری، جامع ، ذیل مریم: 22؛ تحریم: 12؛ طوسی، التبیان ، ذیل انبیاء: 91؛ تحریم: 12) و سرانجام خداوند به عیسی علیهالسلام با جبرئیل یاری رسانده و نیرو بخشیدهاست ( رجوع کنید بهطبری، جامع ؛ طوسی، التبیان ، ذیل بقره: 87، 253؛ مائده: 110). مفسران در وساطت جبرئیل برای تولد عیسی تردید نکرده و تعبیر «روح» در آیات یاد شده را همگی ناظر به جبرئیل دانستهاند (برای احتمالات دیگر رجوع کنید به نحاس، ج 4، ص 318؛ فضلبن حسن طبرسی، ذیل مریم: 17؛ نیز رجوع کنید بهروح * ؛ روحالقدس * ).در بارة سبب کاربرد روح راجع به جبرئیل نیز مفسران اقوال گوناگونی ذکر کردهاند، نظیر تعلق او به عالم مجردات و روحانیات، تکوین بدون ولادت، غلبة حیات در او، افاضة حیات و احیای شریعت بهواسطة او یا بیان برتری او بر سایر فرشتگان ( رجوع کنید بهطوسی، التبیان ، ج 1، ص340ـ341، ج 7، ص 114، ج 8، ص 62؛ فخررازی، ج 24، ص 165ـ166). در بارة نسبت جبرئیل با روح و مراد از روح، که به همراه ملائکه از آن یاد شده ( رجوع کنید به نحل: 2؛ معارج: 4؛ نبأ: 38؛ قدر: 4) یا در بارهاش سؤال شده ( رجوع کنید به اسراء: 85)، اختلاف هست. برخی آن را فرشتهای موکل بر ارواح یا موجودی برتر از ملائکه و جبرئیل دانسته و گروهی مراد از آن را جبرئیل و تعبیر روح را دالّ بر عظمت و برتری جبرئیل بر دیگر ملائک دانستهاند ( رجوع کنید بهطوسی، التبیان ، ج 6، ص 359ـ360، ج10، ص 249؛ فخررازی، ج 21، ص 36ـ39؛ برای تفصیل بیشتر در بارة مراد از روح در قرآن و احتمالات دیگر رجوع کنید بهروح * ).آیات 97 و 98 سورة بقره در واکنش به پندار یهودیان در بارة جبرئیل نازل شده است ( رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 175ـ176؛ واحدی نیشابوری، ص 17ـ19). آنان از پیامبر پرسیدند، کدام فرشته نزد او میآید و چون شنیدند که آن فرشته جبرئیل است، به علت کینهای که از جبرئیل داشتند، جبرئیل را دشمن خود خواندند. ظاهراً ایشان جبرئیل را فرشتة نازلکنندة بلا و سختی و فرمان جنگ و قتال و میکائیل را فرشتة رحمت و بشارت برای قوم یهود میدانستند ( رجوع کنید به طبری، جامع ؛ زَمَخْشَری، ذیل بقره: 97)، ازاینرو آیة 98 سورة بقره دشمنی با جبرئیل را همارز عداوت با میکائیل و دیگر فرشتگان و حتی خدا میشمرَد. گویا یهودیان به دنبال بهانهای بودند تا از پذیرش اسلام سر باز زنند، چه پیش از این سؤال، پرسشهای دیگری از پیامبر کرده بودند تا نبوت او را بیازمایند و هنگامی که حضرت به پرسشهای پیشین نیکو پاسخ داد، سؤال از فرشتة وحی را مطرح کردند ( رجوع کنید بهطبری، همانجا). این در حالی است که عبداللّهبن سلام، از علمای یهود، پس از طرح پرسشهایی که فکر میکرد فقط انبیا پاسخش را میدانند و شنیدن جوابهای پیامبر، مسلمان شد (بخاری، ج 4، ص 268).بر اساس روایات موجود در منابع اسلامی، جبرئیل نخستین آیات قرآن (علق: 1ـ 5) را در غار حرا به پیامبر وحی کرد. سپس پیامبر نزد خدیجه سلاماللّهعلیها بازگشت و او را از این امر مهم آگاه ساخت ( رجوع کنید بهعاملی، ج 1، ص 233)؛ اما، طبق روایات متعدد در منابع اهل سنّت، پیامبر دچار تردید شد که آیا فرشتة وحی را دیده یا با شیطان ملاقات کرده است و به توصیة همسرش نزد وَرَقَةبن نَوْفَل ــ فردی نصرانی که با کتب پیشین آشنا بود ــ رفتند و او ایشان را مطمئن کرد که آن فرشته همان ناموس اکبر است که پیشتر بر موسی علیهالسلام نازل شده است ( رجوع کنید به ابنهشام، ج 1، ص 155ـ157؛ ابنسعد، ج 1، ص 194ـ 195؛ طبری، تاریخ ، ج 2، ص 298ـ303؛ همو، جامع ، ذیل علق؛ برای همین روایت با اندکی اختلاف رجوع کنید بهابنحنبل، ج 1، ص 312، ج 6، ص 223؛ بخاری، ج 1، ص 3، ج 4، ص 124، ج 6، ص 88). این داستان را عموم سیرهنویسان و محدّثان و مفسران بعدی پذیرفتهاند (برای نمونه رجوع کنید بهقُرطُبی، ج 1، ص 115ـ116؛ ابنکثیر، ج 3، ص 5 ـ6، 13؛ ابنحَجَر عَسقَلانی، ج 8، ص 549 ـ554). حتی این احادیث به منابع حدیثی و تفسیری شیعی نیز راه یافته است (برای نمونه رجوع کنید بهابوالفتوح رازی؛ فضلبن حسن طبرسی، ذیل آیات ابتدای سورة علق؛ ابنشهر آشوب، ج 1، ص 42). دانشمندان شیعه به تفصیل به نقد سند و محتوای این روایات پرداختهاند، از جمله اینکه سلسله سند هیچ یک از این روایتها به طور متصل به شاهد داستان نمیرسد؛ اختلاف نقل داستان خود گواهی بر ساختگی بودن آن است؛ تردید پیامبر در ماهیت وحی و ملاقات با جبرئیل یا شیطان با مقام عصمت پیامبر سازگاری ندارد ( رجوع کنید بهعاملی، ج 1، ص 220ـ 223؛ سبحانی، ج 1، ص 188ـ190؛ دوانی، ص 157ـ206؛ شرفالدین، ص 421؛ معرفت، ج 1، ص80 ـ 82). گفتنی است در روایات شیعی گزارشی که از آغاز وحی ارائه شده، از مشکلات یاد شده مبراست و با مقام و منزلت پیامبر هماهنگ است ( رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج 1، ص 43؛ نهجالبلاغة ، خطبة 192؛ بَحْرانی، ذیل علق؛ مجلسی، ج 17، ص 309ـ310؛ برای تفصیل بیشتر در این باره رجوع کنید بهوحی * ).جبرئیل در مدت رسالت پیامبر همواره ولی و یاور او بود. چه شرح صدر پیامبر و تطهیر آن به دست او و میکائیل انجام گرفت (ابنحنبل، ج 3، ص 149؛ طبری، تاریخ ، ج 2، ص 308)؛ وضوگرفتن و نماز خواندن را به پیامبر تعلیم داد (ابنهشام، ج 1، ص 161؛ طبری، تاریخ ، ج 2، ص 307)؛ در معراج همسفر و راهنمای حضرت رسول بود (ابنحنبل، ج 3، ص 148ـ149؛ بخاری، ج 4، ص 77ـ 78؛ طبری، تاریخ ، ج 2، ص 308ـ309)، هرچند در سدرةالمنتهی از همراهی پیامبر بازماند و حضرت به تنهایی به سیر معراج ادامه داد (ابنبابویه، 1386، ج 1، ص 277؛ قرطبی، ج 3، ص 425)؛ هنگامی که پیامبر میخواست رسالتش را به خانوادهاش ابلاغ کند ( رجوع کنید بهشعراء: 214)، جبرئیل بر انجام این امر تأکید کرد (طبری، جامع ، ذیل شعراء: 214؛ همو، تاریخ ، ج 2، ص 320)؛ همو پیامبر را از توطئة کفار برای قتل او پیش از هجرت آگاه ساخت (ابنهشام، ج 2، ص 333؛ طبری، تاریخ ، ج 2، ص 372)؛ در غزوة بدر، او به همراه هزاران فرشته به یاری پیامبر و اصحابش شتافت (ابنسعد، ج 2، ص 16؛ طبری، جامع ، ذیل انفال: 9؛ مجلسی، ج 56، ص 198ـ199). جبرئیل همواره با تواضع نزد پیامبر اکرم حاضر میشد و همواره پیش از ورود بر حضرت از او اجازه میگرفت. مکان حضور جبرئیل در مسجدالنبی مقام جبرئیل نام گرفته است ( رجوع کنید به کُلَیْنی، ج 4، ص 452؛ ابنبابویه، 1404، ج 2، ص 570؛ همو، 1363 ش، ج 1، ص 85؛ طوسی، مصباح المتهجّد ، ص710). پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم هر سال یک بار در ماه رمضان قرآن را بر جبرئیل عرضه میکرد ( رجوع کنید بهابنحنبل، ج 1، ص 276، 325ـ326، 363؛ بخاری، ج 2، ص 228، ج 6، ص 101ـ102). گفته شده او شصت هزار مرتبه بر پیامبر اکرم فرود آمده است (ابنشهر آشوب، ج 1، ص 41).بنا بر روایات کتب اهل سنّت و شیعه ( رجوع کنید بهابنحنبل، ج 1، ص 395، 398، 407، ج 6، ص 241؛ بخاری، ج 4، ص 82 ـ 83، ج 6، ص50؛ طبری، جامع ، ذیل نجم: 8 ـ11، 12ـ16، 17ـ 18؛ ابنبابویه، 1387، ص 263؛ احمدبنعلی طبرسی، ج 1، ص 362)، پیامبر دوبار جبرئیل را در صورت حقیقیاش رؤیت کرده است. یک بار در «افق اعلی»، هنگامی که پیامبر از او درخواست کرد تا صورت واقعیاش را ببیند، و بار دیگر در معراج، نزد «سدرةالمنتهی» ( رجوع کنید به نجم: 1ـ 18). نیز گفتهاند که یک بار پیامبر او را در حالی که بین آسمان و زمین بر «کرسی» نشسته بوده، دیده و سپس آیات سورة مدثر بر او نازل شده است ( رجوع کنید به ابنحنبل، ج 3، ص 377؛ بخاری، ج 1، ص 4، ج 6، ص 75ـ76؛ طبری، جامع ؛ طوسی، التبیان ، ذیل مدثر). به گفتة پیامبر، جبرئیل غالباً با چهرة جوان خوشرویی به نام دِحْیةبن خلیفه کلبی * بر او ظاهر میشده است ( رجوع کنید به ابنسعد، ج 4، ص250؛ ابنشهر آشوب، ج 2، ص 254؛ ابنطاووس، ص 129ـ 130، 148؛ سیوطی، ج 1، ص 205؛ نیز رجوع کنید به دحیةبن خلیفه کلبی * ) و حتی گفتهاند که برخی صحابه و نیز عایشه جبرئیل را با این شمایل دیده و گمان برده بودند که او دحیة کلبی است ( رجوع کنید بهابنسعد، ج 3، ص 422، 488، ج 4، ص250؛ طبری، تاریخ ، ج 2، ص 582 ـ583؛ همو، جامع ، ذیل احزاب: 26ـ27؛ کلینی، ج 2، ص 587؛ احمدبنعلی طبرسی، ج 1، ص 195). طبق برخی روایات، او یک بار در هیئت مردی برای تعلیم دین به میان صحابه آمد ( رجوع کنید به ابنحنبل، ج 1، ص 27، 52ـ53؛ بخاری، ج 1، ص 18). او معمولاً همچون مرد معمولی با جامهای سبزرنگ بر تن و عمامهای ابریشمی بر سر، سوار بر اسب یا استر ظاهر میشد ( رجوع کنید به ابنهشام، ج 3، ص 716؛ ابنسعد، ج 2، ص 26؛ طبری، تاریخ ، همانجا). طبق احادیث، امامان شیعه نیز از یاری و پشتیبانی جبرئیل بهرهمند بودهاند. چنانکه مجلسی (ج 25، ص 47 به بعد) بابی با این عنوان گشوده و احادیث بسیاری نقل کرده است. نیز گفته شده است که دعای «لیلةالسبت» را جبرئیل به علیعلیهالسلام آموخت (طوسی، مصباحالمتهجّد ، ص420) و پس از درگذشت رسول اکرم مطالبی را بر فاطمه سلاماللّهعلیها القا کرد که حضرت علی آنها را در مصحفی، مشهور به مصحف فاطمه، نگاشته است ( رجوع کنید بهصفار قمی، ص 174؛ کلینی، ج 1، ص 241، 458). در مجموعهای از روایات، تفاوت «رسول»، «نبی» و «امام» از نظر کیفیت نزول جبرئیل بر هر یک بیان شده است. چنانکه رسول جبرئیل را میبیند و با او صحبت میکند، نبی او را در خواب میبیند و صدایش را میشنود و امام فقط صدایش را میشنود. صفار قمی (ص 388ـ394) این احادیث را در بابی با همین عنوان گرد آورده است (نیز رجوع کنید به کلینی، ج 1، ص 176ـ177).جبرئیل در قصص انبیا نیز نقشی ممتاز دارد، چرا که آموزگار و مددکار همة انبیا از آدم تا عیسی بوده است. او به آدم زراعت و نحوة استفاده از آهن و مناسک حج، به نوح ساختن کشتی و به داود ساختن زره را آموخت؛ ابراهیم را از آتش نمرود رهانید؛ اسماعیل را هنگام ذبح و یوسف را زمان افکنده شدن در چاه یاری رساند و برای حمایت از موسی در مبارزه با فرعونیان، آنان را به بحر احمر کشاند و غرق کرد. اکثر این داستانها را کعبالاحبار و وَهْببن مُنَبِّه روایت کردهاند و به تفصیل در قصصالانبیا ی ثعلبی (برای نمونه رجوع کنید بهص 32، 34، 48، 67ـ 68، 82، 100، 176، 245) آمده است.در روایات، جبرئیل با القاب طاووسالملائکه، افضل الملائکه، ناموس اکبر (به معنای صاحب خبر خیر، در مقابل جاسوس به معنای صاحب خبر شر) یاد شده است ( رجوع کنید بهنَوَوی، ج 1، ص 144؛ قزوینی، ص 91؛ سیوطی، ج 1، ص 92؛ مجلسی، ج 17، ص 309، ج 18، ص 228، ج 56، ص 258). جبرئیل در شمار چهار فرشتة برگزیده و مقرب الاهی است که وظیفة تدبیر عالم را برعهده دارند ( رجوع کنید بهابنبابویه، 1404، ج 4، ص 236؛ سیوطی، ج 1، ص 93ـ94؛ مجلسی، ج 56، ص170، ج 65، ص 18)؛ جبرئیل آورندة وحی، میکائیل موکَّل بر رزق و باران، اسرافیل دمنده در صور و عزرائیل فرشتة مرگ است. در روایات اقوالی دالّ بر برتری دیگر ملائک بر جبرئیل وجود دارد، چنانکه گاهی به دلیل وساطت میکائیل و اسرافیل در نزول وحی یا به دلیل بزرگی میکائیل یا به سبب اماتة جبرئیل بهواسطة عزرائیل در روز حشر، این سه ملک برتر از جبرئیل شمرده شدهاند (برای نمونه رجوع کنید به سیوطی، ج 1، ص 92ـ93؛ مجلسی، ج 6، ص 329، ج 56، ص 223)؛ اما، به برتری جبرئیل اشارات صریحتری هست ( رجوع کنید به مجلسی، ج 56، ص 206، 249، 258؛ برای تفصیل بیشتر در این باره رجوع کنید بهملائکه * ؛ اسرافیل * ؛ عزرائیل * ؛ میکائیل * ).در وصف صورت حقیقی جبرئیل آمده است که او ششصد بال مرصع به دُر و مروارید دارد و در عظمت، مشرق و مغرب عالم را پر میکند ( رجوع کنید به ابنحنبل، ج 1، ص 407؛ بخاری، ج 4، ص 83 ـ84؛ مقدسی، ج 1، ص 173؛ قزوینی، ص 91ـ92؛ قس الاختصاص ، ص 45ـ46 که جزئیات ویژگیهای جبرئیل را به نقل از ابنعباس آورده است؛ نیز رجوع کنید به ملائکه * ).منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنبابویه، التوحید ، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم 1387؛ همو، عللالشرایع ، نجف 1386/1966، چاپ افست قم [ بیتا. ] ؛ همو، کتاب من لایحضره الفقیه ، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1404؛ همو، کمالالدین و تمامالنعمة ، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1363 ش؛ ابنجزری، النشر فیالقراءاتالعشر ، چاپ علیمحمد ضباع، مصر ?[ 1940 ] ، چاپ افست تهران [ بیتا. ] ؛ ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری ، بیروت: دارالمعرفة، [ بیتا. ] ؛ ابنحنبل، مسند احمدبن حنبل ، استانبول 1402/1982؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنسیده، المحکموالمحیط الاعظم ، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت 1421/2000؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب ، نجف 1956؛ ابنطاووس، الیقین باختصاص مولانا علی ( علیهالسلام ) بامرة المؤمنین ، چاپ انصاری، قم 1413؛ ابنکثیر، تفسیرالقرآن العظیم ، بیروت 1412؛ ابنهشام، سیرةالنبی ، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، [ قاهره ] 1383/1963؛ ابوالفتوح رازی، روضالجِنان و روحالجَنان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد 1365ـ1376 ش؛ ابوحیّان غرناطی، تفسیر البحرالمحیط ، بیروت 1403/1983؛ الاختصاص ، [ منسوب به ] محمدبن محمد مفید، چاپ علیاکبر غفاری، قم: جامعة مدرسین حوزة علمیة قم، [ بیتا. ] ؛ محمدبن احمد ازهری، تهذیباللغة ، ج 11، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره [ بیتا. ] ؛ هاشمبن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن ، چاپ محمودبن جعفر زرندی، تهران 1334 ش، چاپ افست قم [ بیتا. ] ؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری ، استانبول 1401/1981؛ احمدبن محمد ثعلبی، قصصالانبیاء، المسمی عرائس المجالس ، بیروت: المکتبة الثقافیة، [ بیتا. ] ؛ هشام جعیط، الوحی و القرآن و النبوة ، بیروت 2000؛ موهوببن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم ، چاپ احمد محمدشاکر، قاهره 1361؛ اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران 1368 ش؛ خلیلبن احمد، کتابالعین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ عثمانبن سعید دانی، کتابالتیسیرفی القراءاتالسبع ، چاپ اوتو پرتسل، استانبول 1930؛ علیدوانی، «آغاز وحی و بعثت پیامبر(ص) در تاریخ و تفسیر طبری (بررسی و نقد)»، در یادنامة طبری ، ویراستار: محمد قاسمزاده، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1369 ش؛ زمخشری؛ جعفر سبحانی، فروغ ابدیت ، قم ?[ 1345ـ1351 ش ] ؛ احمدبن یوسف سمین حلبی، الدرالمصون فی علوم الکتابالمکنون ، چاپ احمدمحمد خرّاط، دمشق 1406ـ1414/ 1986ـ1993؛ سیوطی؛ عبدالحسین شرفالدین، النّص و الاجتهاد ، چاپ ابومجتبی، قم 1404؛ محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآنالکریم ، چاپ محمد خواجوی، قم 1379ـ1380 ش؛ محمدبن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آلمحمد ( ع )، چاپ محسن کوچهباغی تبریزی، تهران 1362 ش؛ طباطبائی؛ احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج ، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف 1386/1966، چاپ افست قم [ بیتا. ] ؛ فضلبن حسن طبرسی؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ همو، جامع ؛ محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت [ بیتا. ] ؛ همو، مصباحالمتهجّد ، بیروت 1411/1991؛ جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرةالنبیالاعظم صلیاللّهعلیهوآلهو سلم ، قم 1403؛ علیبن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة ، چاپ صبحی صالح، بیروت ?[ 1387 ] ، چاپ افست قم [ بیتا. ] ؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر ، قاهره [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران [ بیتا. ] ؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکامالقرآن ، بیروت 1405/1985؛ زکریابن محمد قزوینی، عجائبالمخلوقات و غرائب الموجودات ، چاپ فاروق سعد، بیروت 1978؛ کلینی؛ مجلسی؛ محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس ، ج 10، چاپ ابراهیم ترزی، کویت 1392/1972، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی ، تهران 1357 ش؛ محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن ، قم 1411ـ1412؛ مطهربن طاهر مقدسی، کتابالبدء و التاریخ ، چاپ کلمان هوار، پاریس 1899ـ1919، چاپ افست تهران 1962؛ احمدبن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدةالابرار ، چاپ علیاصغر حکمت، تهران 1361 ش؛ احمدبن محمد نَحاس، معانی القرآنالکریم ، چاپ محمدعلی صابونی، مکه 1408ـ1410؛ یحییبن شرف نووی، تهذیبالاسماء و اللغات ، مصر: ادارةالطباعةالمنیریة، [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران [ بیتا. ] ؛ علیبن احمد واحدی نیشابوری، اسبابالنزول ، بیروت: دارالکتب العلمیة، [ بیتا. ] ، چاپ افست قم 1368 ش؛Arthur Jeffery, The foreign vocabulary of the Qur , a ¦n , Baroda 1938; Martin R. Zammit, A comparative lexical study of Qur , anic Arabic , Leiden 2002.3) در فلسفه و عرفان. در متون فلسفی و عرفانی، جبرئیل با مفاهیم و اصطلاحاتی همچون عقل و روح پیوند دارد. ابنسینا با بیان اینکه منظور از عقول، ملائکة مقرباند، در تبیین کیفیت وحی، معتقد به اتصال رسول اکرم به عقل فعال و دریافت معارف از این طریق است (1363 ش، ص103، 116). او فرشتة نازلکنندة وحی را روحالقُدُس میخواند و آن را شریفترینِ ارواح و نفس قدسی یا واسطه میان واجب و عقل اول معرفی میکند ( رجوع کنید به 1404، ج 1، ص 442؛ همو، 1365 ش،ص 89 ـ90). شهابالدین سهروردی (ج 2، ص 265) نیز جبرئیل را در سیر نزولی عقول و کلمات الاهی، آخرین کلمه و عقل دهم دانسته است. در اصطلاح فلسفة اشراق، جبرئیل از جملة انوار قاهره و از بزرگترین آنان و صاحب طلسم نوع انسانی است ( رجوع کنید به همان، ج 2، ص200ـ201). سهروردی پیدایش عالم عنصری و محسوس و نیز ارواح آدمیان را معلول فعل جبرئیل دانسته (ج 3، ص 209، 217ـ 218) و علاوه بر بخشش حیات، اعطای علم و فضیلت را نیز به او نسبت داده است (ج 2، ص 201). به نظر سهروردی (ج 3، ص 179ـ180) جبرئیل یا روحالقدس، نفوس انسانی را از قوه به فعل میآورد و اگر انسانها استعداد لازم را در خود فراهم آورند، میتوانند به او متصل شوند و از گنجینة علم و فضائل او بهرهمند گردند. در این دیدگاه، نسبتی که جبرائیل با نفوس انسانی دارد، به نسبت خورشید با چشم یا قلم با لوح تمثیل شده است. به این ترتیب، جبرئیل واسطة وجود و منشأ معرفت نفوس انسانی است.ملاصدرا (صدرالدین شیرازی، 1337 ش، سفر 3، ج 2، ص 23) جبرئیل و روحالقدس و عقل فعال را یکی دانسته است. از نظر او (1337 ش، سفر 1، ج 2، ص 63، سفر 4، ج 2، ص 142ـ143) جبرئیل فرشتة هدایت است و در میان فرشتگان، نقش برجستهای در تکمیل نفوس دارد و به واسطة او علوم به نفوس و وحی به انبیا افاضه میشود. از نظر ملاصدرا (1337 ش، سفر 4، ج 2، ص 144)، جبرئیل در افاضة علم به انسانها، همه را برابر میداند و درجه و میزان کسب علوم و معارف، به تفاوت استعدادها و قابلیتهای نفوس ــ که زمینهساز ارتباط با جبرئیل یا عقل فعال است ــ بستگی دارد. به نظر ملاصدرا (1367 ش، ج 2، ص 449)، جبرئیل دو مَقام دارد که به تناسب آنها دو لقب به او داده شده است: مادامی که از آسمانِ تجرد و قرب، نزول نیافته، شایستة لقب «روحالقدس» است و هنگامی که از آن مقام تنزل بیابد و در صورتی متناسب، متمثل شود، تعبیر «روح» برای او به کار میرود (برای مباحث فلسفی در بارة ماهیت و مرتبة وجودی جبرئیل رجوع کنید به عقل * ).ابویعقوب سجستانی (متوفی 353)، از اندیشمندان اسماعیلیه، ضمن توضیحِ سه اصطلاح «جَدّ»، «فتح» و «خیال» و تطبیق آنها بر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، «جدّ» را همان «بخت» و عامل تعیینکنندة سعادت و شقاوت انسانها دانسته است که اگر نفسی پاک را مورد توجه قرار دهد، آن فرد مربی عصر خود میشود و مردم را به رضوان الاهی رهنمون میگردد. انوار ملکوتی از طریق جدّ به این فرد میرسد و هرگاه این پیامها مجمل و مبهم باشند، فتح (میکائیل) آنها را خواهد گشود ( رجوع کنید بهص 43ـ44). ناصرخسرو (متوفی 481) نیز که پیرو همان عقاید و آرای فکری بوده است، جبرئیل، میکائیل و اسرافیل را با سه لقب «جدّ» «فتح» و «خیال»، در زمرة هفت نور ازلی و پس از عقل و نفس نام برده است ( رجوع کنید به ص 109، 138).در متون عرفانی، جبرئیل مبدأ حیات، مظهر علم حق تعالی، صورت متمثلة عقل، موکَّل بر تحصیل علوم و تدبیر معاش و استاد رسل خوانده شده است ( رجوع کنید به نَسَفی، ص 147؛ ابنعربی، الفتوحات المکیّة ، ج 3، ص400؛ همو، فصوص الحکم ، ج 1، ص 138؛ فناری، ص 509؛ لاهیجی، ص 81، 227). او یکی از چهار فرشتهای است که قبل از قیامت، و نیز یکی از هشت حاملی است که در هنگام قیامت، عرش الاهی را حملمیکنند (ابنعربی، الفتوحات المکیّة ، ج 1، ص 147ـ 148؛ فناری، ص 449). به گفتة فناری (ص 518)، مُقام جبرئیل در سدرةالمنتهی است و آن مقام، برزخی میان عالم طبیعتِ عنصری و عالم طبیعتِ کلیِ ثابت است که مختص است به عالم مثال و عرش و کرسی و آنچه مشتمل بر آنهاست؛ از اینرو، صورت جبرئیل که در آن مقام ظاهر شده مشتملبر خواص چیزهاییاست که فوق سدره و مادون آن است. جبرئیل ناقل کلمة الاهی است که گاهی فعلیو گاهی قولی است. انتقال کلمة الاهی به مریمسلاماللّهعلیهاو تولد عیسی علیهالسلام از نوع اول است و به همین اعتباربه او روحالقدس گفته میشود، اما روحالامین، لقب او بهاعتبار دوم (قولی) است (همان،ص402). بهعقیدة ابنعربی ( فصوصالحکم ، ج 1، ص 140)، چون جبرئیل به صورت بشر نزد مریم متمثل شد، عیسی نیز به صورت انسان متولد شدو معجزة او نیز احیای اموات بود (نیز رجوع کنید به فناری، همانجا). به نظر فناری (ص 518 ـ519) نیز عیسی علیهالسلام از جهتی همان صورت روحانیت جبرئیل و مظهر مقام برزخی او در سدره است.سیدحیدر آملی (متوفی 782؛ ص 688) به اعتباری جبرئیل را همان عقل اول دانسته است اما به اعتقاد جیلی (متوفی 832؛ ج 1، ص 27ـ30) خدا جبرئیل را از عقل اول که همان روحانیت حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم است، در ازل خلق کرد و به این سبب، رسولاکرم پدر جبرئیل و اصلِ همة عالم است. به همین دلیل در شب معراج، جبرئیل که فروتر از رسولاکرم است، از ادامة عروج به مراتب بالاتر باز ماند. او معتقد است که «حقیقت محمدیه» یا «روح»، اشرف فرشتگان و برترینِ موجودات است و بسیاری از ملائک و از جمله جبرئیل، صورتی از وی و مخلوق اویند ( رجوع کنید به ج1، ص15ـ17؛ قس عطار، 1356 ش، ص 359 که با توجه به آیة «قُلِ الرُّوحُ مِن اَمْرِ رَبّی»، اسرا: 85، جبرئیل را ظهور یا ظاهر آن امر بیان کرده است). روحالقدس و روحالامین نیز نزد جیلی، لقب ویژة جبرئیل نیست و بهنظر او اینکه جبرئیل را روحالامین نامیدهاند از باب تسمیة فرع (جبرئیل) بهاعتبار اصلش (یعنی عقل اول) است ( رجوع کنید بههمان، ج 1، ص 13ـ 15، 30). در اصطلاح اهل تصوف، به جبرئیل، روح القاء (واسطة القای علم غیب بر قلوب) نیز گفته شده است ( رجوع کنید به عبدالرزاق کاشی، قسم1، ص169؛ نقشبندی خالدی، ص61).در ادبیات عرفانی، امکان تطبیق خصوصیات سیمرغ * بر جبرئیل مطرح شده است. سیمرغ، پرندهای افسانهای، مقدّس و ماوراء طبیعی است و همچون جبرئیل با بال و پر بزرگ و جثة عظیم وصف شده است ( رجوع کنید به فردوسی، ج 1، ص 138، ج 6، ص 1703؛ اسدی طوسی، ص 153؛ عطار، 1356 ش، ص 66؛ مولوی، ج 2، دفتر 4، بیت 3769؛ پورنامداریان، 1374 ش، ص 75، 81 ـ82؛ منزوی، ص 49ـ50؛ نیز رجوع کنید بهخاقانی، ص 37؛ قس صدرالدین شیرازی، 1337 ش، سفر 4، ج 2، ص 143ـ 144، که گزارش کرده عارفان این فرشتة روحانی را عنقا نامیدهاند رجوع کنید به ادامة مقاله). حمایت سیمرغ از زال و واسطه بودن او برای انتقال نیروهای غیبی به زال، بیشباهت به ارتباط جبرئیل با پیامبر نیست (پورنامداریان، 1374 ش، ص 82ـ84). درخت یا کوهی که سیمرغ بر آن آشیانه دارد نیز دارای خصوصیات غیرمادّی است: آن درخت که طوبی نام دارد، از میان کوهها بیرون آمده و مادرِ همة گیاهان و روییدنیهاست. هر بامداد که سیمرغ از آشیان خود بیرون میپرد و بر زمین بال میگسترد، هر میوه که بر درخت و هر نباتی که بر زمین میروید از اثر پرِ اوست ( رجوع کنید به سهروردی، ج 3، ص 232). متناظر با آن، مکان جبرئیل را در سدرةالمنتهی * دانستهاند که درختی با عظمت است و علم و عمل خلایق و مقامات انبیا و ملائکه به آنجا ختم میشود ( رجوع کنید به میبدی، ج 9، ص360؛ طوسی، ص 25). سیمرغ، شاه مرغان است (فردوسی، ج 1، ص 139) و آنچه در رسالةالطیر ابنسینا (ص 19ـ27) و داستان مرغان احمد غزالی (ص 26ـ35) در بارة سفر پرندگان به سوی او و طی مراحل و مدارج آمده، مشابه مراحل تکامل نفس و رسیدن آن به مرحلة عقل مستفاد و اتصال به عقل فعال (جبرئیل) است ( رجوع کنید بهپورنامداریان، 1364 ش، ص 255ـ256؛ همو، 1374 ش، ص 87 ـ 88؛ ستاری، ص 122ـ124، 128ـ129). ملاصدرا (1337 ش، سفر 4، ج 2، ص 146) نیز از اهل عرفان نقل کرده که رسیدن همة مخلوقات به انواع کمالاتی که میتوانند به آنها نایل شوند و همچنین وصول سالکان به خواستها و مقاصدشان، به یاری این پرندة قدسی است.سهروردی در رسالة آواز پرجبرئیل (ج 3، ص220ـ222)، متأثر از آنچه در قرآن (فاطر: 1) در وصف بال ملائک و در روایات ( رجوع کنید به بخش 2: در قرآن و حدیث) در بارة بالهای جبرئیل آمده است، جبرئیل را به سبب داشتن دو بال، برتر از ملائکی میداند که سه یا چهار بال دارند، زیرا دو از سایر اعداد به یک نزدیکتر است. او همچنین به روشن بودن بال راست و تاریکی بال چپ جبرئیل اشاره کرده است. نور از دیدگاه سهروردی نشانة وجود و ظلمت نشانة عدم است و غیر از نورالانوار که نور محض و واجبالوجود بالذات است، هر موجود دیگری ممکنالوجود است و به سبب همین امکان، بال چپِ جبرئیل تاریک است. از بال راست جبرئیل که نورانی است، نفوس و از بال چپ او، عالم مادّی پدید میآید. القای حقایق به انبیا و اولیا به بال راست و قهر و صیحه و حوادث به بال چپ او منتسب است ( رجوع کنید به پورنامداریان، 1364 ش، ص170ـ171؛ نیز در وصف بال و پر جبرئیل رجوع کنید به روزبهان بَقْلی، ص 235). همچنین بنا بر گزارش صدرالدین شیرازی (1337 ش، سفر 4، ج 2، ص 145) به نظر اهل عرفان این پرندة قدسی که در کوه قاف جای دارد، صفیرش موجب بیداری خفتگانِ در تاریکی و سبب هوشیاری غافلانِ از ذکر آیات الاهی میشود اما شمار کسانی که به آوای او گوش دهند و آوازش را بشناسند اندک است. هرکس زبان او را بفهمد زبان همة مرغان را میفهمد. در ادبیات منظوم، شهپر یا پر جبرئیل نیز اصطلاحی پرکاربرد است (برای نمونه رجوع کنید به سنایی، ص 676؛ انوری، ج 1، ص 65؛ خاقانی، ص 31، 181، 223، 340؛ نظامی، ج 3، اقبالنامه ، ص 212؛ عطار، 1356 ش، ص 66ـ 67؛ مولوی، ج 2، دفتر 3، بیت 1515، دفتر 4، بیت 3769، ج 3، دفتر 6، بیت 4139؛ جامی، ج 1، تحفةالاحرار ، ص 489؛ فروغی، ص 9، 48، 167) و ویژگیهایی همچون محافظت در برابر دشمنان، جلوگیری از صدمة آتش و آب، و ترمیم جراحت برای آن بیان شده است ( رجوع کنید بهمسعود سعدسلمان، ص 271، 320؛ سنایی، ص 168، 201؛ خاقانی، ص 37، 560؛ قس) جبرئیل را «طاووسالملائکه»، «اَبِ ما» (پدر ما) و عقل کل نیز خواندهاند ( رجوع کنید بهانوری، ج 1، ص 367؛ عطار، 1371 ش، ص 132ـ133).منابع: حیدربن علی آملی، کتاب جامعالاسرار و منبعالانوار ، به انضمام، رسالة نقد النقود فی معرفة الوجود ، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران 1347 ش؛ ابنسینا، رسالةالطیر ، در شکوفه تقی، دوبال خرد: عرفان و فلسفه در رسالةالطیر ابنسینا ، تهران 1382 ش؛ همو، الشفاء، الالهیات ، ج 1، چاپ ابراهیم مدکور، جورج شحاته قنواتی، و سعید زاید، قاهره 1380/1960، چاپ افست قم 1404؛ همو، المبدأ و المعاد ، چاپ عبداللّه نورانی، تهران 1363 ش؛ همو، معراجنامه ، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد 1365 ش؛ ابنعربی، الفتوحاتالمکیة ، بیروت: دارصادر، [ بیتا. ] ؛ همو، فصوصالحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران 1370 ش؛ ابویعقوب سجستانی، کتاب الافتخار ، چاپ مصطفی غالب، [ بیروت ] 1980؛ علیبن احمد اسدی طوسی، گرشاسبنامه ، چاپ حبیب یغمائی، تهران 1354 ش؛ محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان ، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران 1337ـ1340 ش؛ تقی پورنامداریان، دیدار با سیمرغ: هفت مقاله در عرفان، و شعر و اندیشة عطار ، مقالة 2: «سیمرغ وجبرئیل»، تهران 1374 ش؛ همو، رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی: تحلیلی از داستانهای عرفانی ـ فلسفی ابنسینا و سهروردی، تهران 1364 ش؛ عبدالرحمانبن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ ، چاپ جابلقا دادعلیشاه و دیگران، تهران 1378 ش؛ عبدالکریمبن ابراهیم جیلی، الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل ، قاهره 1390/1970؛ بدیلبن علی خاقانی، دیوان ، چاپ علی عبدالرسولی، [ تهران ] 1317 ش؛ روزبهان بقلی، شرح شطحیات ، چاپ هانری کوربن، تهران 1360 ش؛ جلال ستاری، مدخلی بر رمزشناسی عرفانی ، تهران 1372 ش؛ مجدودبن آدم سنایی، کتاب حدیقةالحقیقه و شریعة الطریقه ، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، [ تهران ? 1329 ش ] ؛ یحییبن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق ، تهران 1380 ش؛ محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة ، تهران 1337 ش؛ چاپ افست قم [ بیتا. ] ؛ همو، شرح اصول الکافی ، ج 2، چاپ محمد خواجوی، تهران 1367 ش؛ محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات ، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1345 ش؛ عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیة ، چاپ عبدالعال شاهین، قاهره 1413/1992؛ محمدبن ابراهیم عطار، مصیبتنامه ، چاپ نورانی وصال، تهران 1356 ش؛ همو، هیلاجنامه ، چاپ احمد خوشنویس، [ تهران ] 1371 ش؛ احمدبن محمد غزالی، داستان مرغان: متن فارسی رسالة الطیر خواجه احمد غزالی ، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران 1355 ش؛ ابوالقاسم فردوسی، شاهنامة فردوسی ، از روی چاپ وولرس، تهران 1314 ش؛ عباسبن موسی فروغی، دیوان کامل فروغی بسطامی ، چاپ م . درویش، [ تهران ] 1368 ش؛ محمدبن حمزه فناری، مصباحالانس ، در محمدبن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاحالغیب ، چاپ محمد خواجوی، تهران 1374 ش؛ محمدبن یحییلاهیجی، مفاتیحالاعجاز فی شرح گلشن راز ، چاپ محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران 1371 ش؛ مسعود سعد سلمان، دیوان ، چاپ غلامرضا رشید یاسمی، تهران 1318 ش؛ علینقی منزوی، سیمرغ و سیمرغ ، تهران 1359 ش؛ جلالالدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی ، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، [ بیتا. ] ؛ احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدةالابرار ، چاپ علیاصغر حکمت، تهران 1361 ش؛ ناصرخسرو، کتاب جامع الحکمتین ، چاپ هانری کوربن و محمد معین، تهران 1363 ش؛ عزیزالدینبن محمد نسفی، مجموعة رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل ، چاپ ماریژان موله، تهران 1341 ش؛ الیاسبن یوسف نظامی، سبعة حکیم نظامی ، چاپ حسن وحید دستگردی، تهران 1363 ش؛ احمد نقشبندی خالدی، کتاب جامعالاصول فی الاولیاء ، مصر 1331، چاپ افست قاهره [ بیتا. ] .