جَبَرتی، اسماعیل بن ابراهیم ، عارف و عالم بزرگ یمنی قرن هشتم و مؤسس طریقت جبرتیه. نام کامل او اسماعیلبن ابراهیمبن عبدالصمد هاشمی عقیلی جبرتی است. وی در 722 در شهر زَبید یمن به دنیا آمد. نَسَبش به عقیل، برادر امام علی علیهالسلام، میرسد. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. در جوانی به تحصیل علم پرداخت و به زهد و عبادت مشغول شد و از بدو جوانی با استادان بزرگی همنشین بود و در علم و فضل سرآمد زمان خود شد (ابنحجر عسقلانی، ج 5، ص 162؛ زبیدی، ص 101؛ شوکانی، ج 1، ص 139). گفته شده ابوبکربن علیبن عمر اَهدَل، شیخ و استاد جبرتی بوده است ( رجوع کنید بهد.ا.د. ترک ، ذیل مادّه) ولی باتوجه به وفات ابوبکر اهدل در 700 هجری (زبیدی، ص 383؛ مناوی، ج 2، ص 32) در صحت این گفته تردید هست.از شاگردان و یاران جبرتی این اشخاص بودهاند: 1) احمدبن ردّاد معروف به ابنردّاد (متوفی 821)، فقیه و عالم و صوفی و قاضی معروف یمنی، که شیخاسماعیل چهار سال پیش از وفاتش در حضور بعضی مشایخ و مریدان وی را به جانشینی خود بر گزید (جیلی، المناظرالالهیة ، مقدمة غنیمی، ص 32؛ زیدان، 1419، ص 60). ابنردّاد آثار بسیاری دارد از جمله: موجبات الرحمة و عزائم المغفرة ، در فضائل اذکار و عبادات (حاجیخلیفه، ج 2، ستون 1898؛ کحّاله، ج 1، ص 178)، القواعد الوفیة فی اصل حکمة خرقة الصوفیة (حاجیخلیفه، ج 2، ستون 1360؛ کحّاله، همانجا)، وسیلة المَلهوف الی اللّه تعالی ثم الی أهل المعروف ، و عُدّة المسترشدین اولیالالباب من الزَیْغ و الزَعِل و الشک و الارتیاب (کحّاله، همانجا). 2) عبدالکریم جیلی (متوفی 826)، عالم و فیلسوف بزرگ گیلانی، که ظاهراً شیخاسماعیل التفات خاصی به او نشان میداد و جیلی نیز در بسیاری از آثارش از او به بزرگی یاد کرده، جیلی حتی قصیدهای طولانی نیز در مدح جبرتی سروده است ( رجوع کنید به جیلی، الانسان الکامل ، ج 2، ص 43ـ44؛ همو، المناظرالالهیة ، همان مقدمه، ص 24، 35؛ نیز رجوع کنید بهترجمان، ص 546، 556، 558 ـ559). 3) شیخمحمد مِزجاجی (متوفی 829)، مورخ یمنی. 4) ابوبکر حکاک، شاعر و صوفی اهل یمن. 5) احمد حبایبی. 6) قطبالدین مزاحم (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید بهابنحجر عسقلانی، ج 7، ص 329ـ330؛ زبیدی، ص 106، 334؛ جیلی، المناظرالالهیة ، همان مقدمه، ص 32؛ ابوریان، ص 283).جبرتی را صاحب احوال و کرامات بسیار دانسته و گفتهاند که هیچکس از حیث مقام و تعداد مریدان در یمن همسطح او نبوده است ( رجوع کنید بهزبیدی، ص 101ـ102؛ سخاوی، ج 2، ص 282)؛ ازاینرو، وی را شیخالشیوخ طریقت و پیشوای اهل حقیقت خواندهاند ( رجوع کنید بهزبیدی، ص 101). مردم از همة گروهها نزد او رفتوآمد داشتند. برخی برای عبادت و گرفتن ذکر، برخی برای رفع حاجات خود و عدهای نیز برای سماع نزد او میرفتند (سخاوی، ج 2، ص 282؛ مناوی، ج 2، ص 127). جیلی از او با نام ابوالمعروف و القابی همچون سیدالاولیاء، قطب کامل، غریبالاولیاء، قطب اکبر و کبریت احمر یاد کرده است ( رجوع کنید بهالانسانالکامل ، ج 2، ص 43؛ زیدان، 1412، ص 26؛ نیز رجوع کنید بهزبیدی، ص 101). عبدالرحمانبن زکریا، از فقهای آن عصر، نیز وی را نقادالاولیاء خطاب نموده و گفته است کسی در شام و یمن و عراق و حرمین شریفین مانند اسماعیل جبرتی یافت نمیشود ( رجوع کنید به زبیدی، ص 104؛ نَبْهانی، ج 1، ص 594). بسیاری از علما و حکمرانان، از جمله سلطاناشرف، از مریدان او بودند (بعکر، ص 447؛ د.ا. د. ترک ، همانجا).جبرتی مخالفانی نیز داشت، از جمله شیخعبدالرحیم أمیوطی و همچنین احمد ناشری که از علما بود و با جبرتی و طریقت وی عناد میورزید اما بهسبب حمایت سلطاناشرف از جبرتی مخالفتش بینتیجه ماند (سخاوی، ج 2، ص 283؛ مناوی، ج 3، ص 126). عالمی به نام صالحالمصری نیز به این دلیل که در یکی از منظومههایش از جبرتی انتقاد کرده بود، به هند تبعید شد (ابنحجر عسقلانی، ج 5، ص 162ـ163 و پانویس 6؛ سخاوی، همانجا، به نقل از شاعری یمنی به نام جمال زُوالی/ ذوالی).جبرتی از پیروان مکتب ابنعربی * بود و اظهار میداشت که سالک نباید از مطالعة کتب ابنعربی غافل بماند (جیلی، مراتبالوجود ، ص 8 ـ9). او به شاگردان خود توصیه میکرد همیشه نسخهای از فصوصالحکم ابنعربی را به همراه داشته باشند. همچنین به خواندن سورة یس در بر آورده شدن حاجات و رفع مشکلات تأکید میکرد؛ ازاینرو، پیروان وی به «اهل یس» معروفاند (زبیدی، ص 102؛ سخاوی، همانجا؛ نبهانی، ج 1، ص 593؛ د. ا. د. ترک ، همانجا).در بارة ذکر و اسم اعظم و سماع نیز آرا و سخنان بسیاری از او نقل شده است. وی معتقد بود هرکس گشایشی از هر اسمی یابد آن اسم در حق او اسم اعظم است، زیرا اسم اعظم همان چیزی است که به واسطة آن دعا مستجاب میشود. وی سماع را موجب گشایش میدانست و میگفت به میزان توجه به اوراد و دانستن معانی آنها در حین سماع، خداوند به انسان توجه میکند (زبیدی، ص 104ـ105؛ نبهانی، ج 1، ص 592؛ نیز رجوع کنید بهجیلی، المناظرالالهیة ، همان مقدمه، ص 35 که او را از موافقان سماع دانسته است).از آثار شیخاسماعیل جبرتی اطلاعی در دست نیست، تنها گفته شده است که مریدان شیخ، کرامات وی را در کتابی (که نام آن معلوم نیست) گردآوری نمودهاند ( رجوع کنید به زبیدی، ص 101).جبرتی در 806 وفات یافت و در بابالسهام در شهر زبید دفن شد و برایش آرامگاه باشکوهی ساختند. مسجد معروفی نیز در شهر زبید به نام شیخجبرتی احداث شده و در مجاورت آن مدرسة بزرگی برای صوفیه، آن هم به نام او، بنا گردیده که به احیای تصوف در یمن کمک بسیاری کرده است ( رجوع کنید به جیلی، المناظرالالهیة ، همان مقدمه، ص 20ـ21؛ ترجمان، ص 563). او را حامی معنوی شهر زبید دانستهاند ( رجوع کنید بهد.ا.د. ترک ، ص 193).پس از مرگ اسماعیل جبرتی، طریقت جبرتیه را فرزندش، رضیالدین ابوبکر صدیق (متوفی 823)، و پس از او نوهاش، اسماعیلبن ابیبکر (متوفی 875)، که فقط پانزده سال داشت و در کسب علم و معارف دینی سرآمد زمان خود بود (زبیدی، ص 106ـ107)، ادامه دادند.جبرتیه را شاخهای از اهدلیه منسوب به ابوالحسن علیبن عمر اَهْدَل حسینی، دانستهاند ( رجوع کنید به د. ا. د. ترک ، همانجا). هر دو طریقت به ابنعربی گرایش دارند (جیلی، المناظرالالهیة ، همان مقدمه، ص30؛ قس د.ا.د. ترک ، همانجا).منابع: ابنحجر عسقلانی، انباءالغمر بابناءالعمر فیالتاریخ ، حیدرآباد دکن، 1387ـ1396/ 1967ـ1976؛ محمدعلی ابوریان، الحرکة الصوفیة فیالاسلام ، اسکندریه 1994؛ عبدالرحمان بعکر، کواکب یمنیّة فی سماءالاسلام ، بیروت 1410/1990؛ سهیله عبدالباعث ترجمان، نظریة وحدة الوجود بین ابنعربی و الجیلی ، [ بیجا ] : منشورات مکتبة خزعل، 1422/2002؛ عبدالکریمبن ابراهیم جیلی، الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل ، مصر 1304؛ همو، مراتبالوجود و حقیقة کل موجود ، قاهره: مکتبة الجندی، [ بیتا. ] ؛ همو، المناظر الالهیة ، چاپ نجاح محمود غنیمی، قاهره 1407/1987؛ حاجیخلیفه؛ احمدبن احمد زبیدی، طبقات الخواص: اهل الصدق و الاخلاص ، بیروت 1406/ 1986؛ یوسف زیدان، عبدالکریم الجیلی: فیلسوف الصوفیة ، بیروت 1412/1992؛ همو، الفکر الصوفی بین عبدالکریم الجیلی و کبار الصوفیة ، قاهره 1419/1998؛ محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع ، قاهره 1353ـ 1355؛ محمد شوکانی، البدرالطالع ، بیروت: دارالمعرفه، [ بیتا. ] ؛ عمررضا کحّاله، معجمالمؤلفین ، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ محمد عبدالرووفبن تاج العارفین مناوی، الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، أو، طبقات المناوی الکبری ، چاپ عبدالحمید صالح حمدان، قاهره [ 1994 ] ؛ یوسفبن اسماعیل نبهانی، جامع کرامات الاولیاء ، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت 1411/1991؛