جَبّار ، از صورتهای فلکی. جبّار به هیئت مردی تصویر شده که در جنوب دایرةالبروج، بر دو کرسی ایستاده است و عصایی در دست و شمشیری بر کمر دارد (صوفی، ص 321؛ ترجمة فارسی، ص 238؛ ابوریحان بیرونی، 1362 ش، ص 93). چون مجموعة ستارگان درخشان در صورت فلکی جبّار بیش از هر صورت فلکی دیگری است، از قدیم مورد توجه و تحسین تمدنهای گوناگون بوده و به سبب قرار گرفتن بر استوای سماوی، برای ساکنان هر دو نیمکره (شمالی و جنوبی) قابل مشاهده بوده است (آلن ، ص 303ـ304). جبّار در نجوم قدیم از صورتهای فلکی نیمکرة جنوبی آسمان به شمار میآمد ( رجوع کنید به صوفی، ص 312، 321؛ ابوریحان بیرونی، همانجا). در اسطورههای بابلی و هندی، این صورت فلکی را موجب طوفانهای زمستانی میدانستند. پولیبیوس (قرن دوم پیش از میلاد) سفر دریایی لشکریان رومی را در هنگام طلوع جبّار، سبب شکست آنان در نخستین جنگ پونیک (کارتاژی) میدانست (برنم ، ج 2، ص 1285). بعدها در قرون وسطا در اروپا، جبّار نشانهای تقویمی بهحساب میآمد، چنانکه طلوع آن را در نیمهشب نشانة آغاز زمان چیدن انگور میدانستند (آلن، ص 306).یکی از نامهای این صورت فلکی در یونانی، آریون به معنای جنگجو بوده است (برنم، ج 2، ص 1281) که احتمالاً، از واژة اکدی اروـ آنا بهمعنای نور آسمانی اخذ شده و شاید بعدها از طریق تمدنهای بینالنهرینی بهاسطورهها و نجوم یونانی راه یافته است (آلن، ص 304). امروزه نیز جبّار در زبانهای اروپایی با واژة اوریون شناخته میشود (همان، ص 303). در اسطورههای یونانی، اوریون پسر نپتون و شکارچی قدرتمندی بود که ادعا میکرد بر همة مخلوقات برتری و تسلط دارد. به روایتی، سرانجام، اوریون بهطور غیرعمدی با تیر دیانا (الهة شکار) از پای در آمد و بنا به روایت دیگر، با نیش عقربی هلاک شد. با وجود این، در آسمان، صورتهای فلکیِ شکارچی و عقرب در دو نقطة مقابل هم قرار گرفتند تا دوباره عقرب گزندی به شکارچی نرساند. دو سگ (صورتهای فلکی کلباکبر و کلباصغر)، شکارچی را همراهی میکنند و خرگوشی (صورت فلکی اِرْنَب) زیر پای او قرار دارد (برنم، ج 2، ص 1283، 1286، 1289). در نجوم دورة اسلامی نیز از صورت فلکی کلباکبر * با نام کلبالجبّار یاد شده است ( رجوع کنید بهخوارزمی، ص 213).در یونان باستان جبّار را با نام ¨ (در لاتینی gigas به معنای غولپیکر) هم میشناختند که این نام به صورت جبّار، به معنای توانا، ستمگر و بزرگمنش به نجوم دورة اسلامی راه یافت (آلن، ص 306ـ307). واژة جبّار در عبری به صورت gebir/gebror و در سریانی ¦gabora آمده است (مشکور، ج 1، ص 126). اَعراب قدیم، جبّار را جوزاء مینامیدند. این نام برای صورت فلکی دیگری به نام توأمین/ توأمان (= دو پیکر) از صور منطقةالبروج نیز بهکار رفته است (ابنقُتَیْبَه، ص 45، 120؛ صوفی، ص 321؛ آلن، ص 307). بعدها در نوشتارهای علمی عربی، جبّار به عنوان نام اصلی صورت فلکی اوریون یونانی پذیرفته شد و جوزاء بیشتر برای صورت فلکی توأمین بهکار رفت ( رجوع کنید بهشهمردانبن ابیالخیر، 1368 ش، ص 453، 467) که این امر تا به امروز نیز ادامه دارد. در سریانی هم این نامها خلط شدهاند، چنانکه واژة ¦gabora برای صورت فلکی دو پیکر بهکار رفته است (مشکور، همانجا). احتمالاً میان دو صورت فلکی جبّار و جوزاء در گذشته ارتباطی وجود داشته است.فرضیههایی در بارة دلایل کاربرد نام جوزاء برای جبّار وجود دارد: اول اینکه اعراب قدیم سه ستارة کمربند جبّار ( رجوع کنید بهادامة مقاله) را «میوههای مغزدار طلایی» مینامیدند و احتمالاً نام جوزاء (از واژة جوز به معنی گردو) برای مجموعه ستارگان جبّار، توسعاً از نام این سه ستاره اخذ شده که در میان جبّار واقعاند (آلن، همانجا). دیگر اینکه در زبان عربی قدیم، جوزا بهمعنای گوسفند سیاهی است که لکهای سفید در میان بدنش دارد و چون ستارگان جبّار از دیگر ستارهها و صورتهای فلکی درخشانتر بودهاند، آن را جوزاء نامیدهاند (گنابادی، باب سوم، ذیل «جوزاء»؛ آلن، همانجا؛ برنم، ج 2، ص 1289). در ادبیات فارسی نیز اغلب نام جوزاء یا توأمان، برای جبّار بهکار رفته است و باتوجه به اینکه برای آن بندکمر یا کمربند یا حمایل آوردهاند، میتوان نتیجه گرفت که منظور جبّار بوده است ( رجوع کنید به سنایی، ص 56؛ حافظ، ج 1، ص 696، ج 2، ص 1036، 1039). فخرالدین اسعدگرگانی (ص90) جبّار را «کمردار» نامیده و از دو سگ در کنار آن سخن گفته است. در سدههای میانه، واژة جوزاء برای جبّار بهصورتهای Jeuze/ Geuze/ Elgeuze به لاتینی وارد شد (آلن، همانجا).بطلمیوس، منجم یونان باستان، برای جبّار 38 ستاره بر شمرده که قدرهای آنها چنین است: دو «ستاره» از قدر اول، چهار تا از قدر دوم، هشت تا از قدر سوم، پانزده تا از قدر چهارم، سه تا از قدر پنجم، پنج تا از قدر ششم، و یک «ستارة» ابری (سحابی، ص 382ـ384). عبدالرحمان صوفی (متوفی 376)، منجم مشهور دورة اسلامی، نیز در مورد تعداد ستارگان جبّار با بطلمیوس موافق است، اما بر اساس رصدهایش، تعداد آنها را در قدر سوم و چهارم یکی کمتر و در قدر پنجم دو تا بیشتر از بطلمیوس ذکر کرده است ( رجوع کنید به صوفی، ص 331). ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی (ج 3، ص 1094ـ1097) فهرست قدرهای ستارگان جبّار را بر اساس نظر بطلمیوس و صوفی در کنار هم آورده است. خواجهنصیر نیز در ترجمهاش ازصورالکواکب ، علاوه بر قدر ستارگان، در ستونی که خود اضافه کرده ستارگان جبّار را عمدتاً از مزاج مشتری و زحل دانسته است ( رجوع کنید به صوفی، ص 244ـ246).به نوشتة بطلمیوس (ص 382)، ستارة اول جبّار یک سحابی است که بر سر آن قرار گرفته، اما صوفی (ص 321) ستارة اول را متشکل از سه ستارة کم نور نزدیک بههم دانسته، که درست است. البته وی در فهرست و تصویرستارگان جبّار از ستارة اول به عنوان سحابی یاد کرده است. به نوشتة صوفی (همانجا)، بطلمیوس طول و عرض ستارهای فرضی در میان این سه ستاره را آورده است. در نجوم دورة اسلامی این سه ستاره را که آرایشی مثلث شکل دارند، هَقْعَه، هَقْعَةالجوزاء، تَحاتی، تحیات، و اَثافی (دیگپایه) مینامیدند که منزل پنجم از منازل ماه * نزد اعراب قدیم بود ( رجوع کنید بهصوفی، ص 327؛ ابوریحان بیرونی، 1362 ش، ص 109). هقعه دایرة کوچکی بود که اعراب بر پهلوی چپ یا پیشانی اسبها میبستند (گنابادی، باب یازدهم، ذیل «منازل قمر»؛ نیز رجوع کنید بهابنقتیبه، ص 41) و ستارگان مذکور را به دلیل شباهتشان به این دایره، هقعه مینامیدند ( رجوع کنید بهابنقتیبه، همانجا). باتوجه به جایگاه این ستارگان در آسمان و وضع مداری ماه نسبت به زمین، هیچگاه امکان ندارد که ماه از مثلث ستارگان مذکور عبور کند. این سه ستاره را امروزه با نامهای ، 1 و 2 ـ جبّار میشناسند (آلن، ص 318؛ برای اطلاع از بحثهای احکام نجومی و کاربردهای زمانسنجی هقعه نزد اعراب قدیم رجوع کنید بهابنقتیبه، همانجا؛ قزوینی، ص 47ـ 48).بهنوشتة صوفی (ص 321، 326) دو ستارة قدر اول در جبّار وجود دارند. یکی ستارة دوم جبّار بر منکب ایمن [ = کَتِف راست ] جبّار که از اصغر قدر اول است و آن را مَنْکَبالجوزاء یا یَدُالجوزاء مینامیدند. دوم، ستارة سیوپنجم جبّار که بر پای چپ قرار دارد و رجلالجوزاء، راعیالجوزاء، و ناجد نام داشت و هر دو ستاره را بر صفحة اسطرلاب ترسیم میکردند. باتوجه به توصیفهای صوفی، بهنظر میرسد که نامگذاری ستارگان جبّار در میان اعراب قدیم، با آشفتگیهایی همراه بوده است. وجود نامهای متعدد برای یک ستاره و بعضاً بهکار بردن یک نام برای دو ستاره بر این موضوع دلالت دارد ( رجوع کنید به صوفی، ص326ـ 327).صوفی بهکاربردن نام مِرْزَمالجوزاء را برای ستارة منکبالجوزاء نادرست میداند، زیرا به نوشتة وی عادت [ مردم ] این بود که اگر ستارهای در پیش (کنار) ستارة درخشانی بود، آن را مرزم میخواندند. سپس میافزاید ستارة سوم جبّار را که در شانة چپ است، ناجد یا مرزم مینامند و در واقع، این ستاره شایستة نام مرزم است، زیرا در کنار ستارة درخشان شانة راست [ = منکبالجوزاء ] قرار دارد (ص 327). در مواردی بخشهای گوناگون جبّار نام خاص داشته است؛ مثلاً، در فهرست صوفی ستارههای 26، 27، 28 ( , , ) را که کمربند جبّار را تشکیل میدهند، منطقةالجوزاء، نِطاقالجوزاء، النظام، النظم، نظمالجوزاء، و فِقارالجوزاء مینامیدند ( رجوع کنید به همانجا؛ شهمردانبن ابیالخیر، 1368 ش، ص 468). به نوشتة صوفی (ص 327ـ 328) ستارگان 30، 31، و 32 را لُعْط یا سیفالجبّار (شمشیر جبّار) مینامیدند (نیز رجوع کنید به همانجا، توضیح تاجالجوزاء/ ذوائب الجوزاء). البته پژوهشگران معاصر تاریخ نجوم، بر اساس نامگذاریهای جدید، مجموعه ستارههای متفاوتی را معادل ستارگان سیفالجبار معرفی کردهاند. چنانکه کونیچ و اسمارت (ص 46) آنها را شامل ، c ، و ـ جبّار و تومر (ص 384 به نقل از پترس و نوبل ) آنها را شامل 42، 45، 1 ، 2 و ـ جبّار دانستهاند. در نجوم دورة اسلامی در موردی دیگر، رجلالجوزاء را به همراه سه ستاره از صورت فلکی نهر * ــ که مربعی میسازند ــ کرسیالجوزاء (مبدأالنهر) مینامیدند ( رجوع کنید بهشهمردانبن ابیالخیر، 1362 ش، ص 296). در منابع دورة اسلامی، جبّار با عصا یا شمشیری در یک دست و آستینی آویخته از دست دیگر ترسیم شده است ( رجوع کنید بهصوفی، ص 328ـ 329؛ گنابادی، باب سوم، ذیل «جبّار»، تصویر؛ نیز رجوع کنید بهشکل 1). در منابع اروپایی آن را با پوست شیری در دست دیگر، تصویر میکردند ( رجوع کنید به برنم، ج 2، ص 1289؛ آلن، ص320).نامهای عربی بسیاری از ستارگان جبّار با تحریفاتی به لاتینی وارد شده است. مثلاً یدالجوزاء ( ـ جبّار) نخست بهصورت تحریف شدة Bedalgeuze ترجمه شد. در دورة نوزایی، ریشة جزء اول این نام لاتینی، بهاشتباه، واژة عربی اِبْط [ = زیر بغل ] فرض شد و نام ستاره به صورت امروزی Betelgeuse تغییر یافت. یا نام ستارههای رِجْلالجوزاء، منطقةالجوزاء، النظام و نطاقالجوزاء نیز بهترتیب به صورتهای لاتینی Rigel ، Mintaka ، Alnilam و Alnitak ترجمه شد (کونیچ و اسمارت، ص 46). در مواردی نیز نامها در لاتینی به اشتباه به ستارهای دیگر از صورت جبّار اطلاق شده است. مثلاً سیفالجبّار که شامل مجموعهای از ستارگان جبّار است، در لاتینی بهصورت Saiph فقط برای نامیدن ستارة ـ جبّار بهکار رفت یا نام النطاق به صورت Alnitak تنها به ستارة ـ جبّار اطلاق شده است (همانجا، نیز رجوع کنید بهص 46ـ47، توضیح نام ستارههای ، ، و ـ جبّار).در نجوم جدید، صورت فلکی جبّار با صورتهای نهر، جوزاء، اِرْنَب، تَکْشاخ و ثور هممرز است ( رجوع کنید به شکل 2). محدودة جبّار از بُعدِ 4 ساعت و 41 دقیقه تا 6 ساعت و 23 دقیقه و از مِیل ْ23+ تا ْ11- است. جبّار در مجموع از 77 ستارة درخشانتر از قدر 5ر5 تشکیل میشود ( رجوع کنید بهبکیچ ، ص 254). ستارة ابطالجوزاء ( ـ جبّار) تنها ستارة قدر اول متغیر است. قدر این ستاره به صورت نامنظم بین 3ر1 و 4ر0 تغییر میکند.ستارة رجلالجبّار یا رجلالجوزاء ( ـ جبّار) یکی از درخشانترین ستارگان کهکشان ما (راه کاهکشان/ راه شیری ) بهحساب میآید (بکیچ، همانجا). صوفی در فهرست و نقشة ستارگان جبّار، ستارهای با شمارة 32 در شمشیر جبّار رسم کرده است ( رجوع کنید به ص 328، 331) که امروزه میدانیم این جرم در واقع زیباترین و جالبترین نمونه از نوعی سحابی بهنام نَشری است که در فهرستها با نام سحابی بزرگ جبّار یا 42 M شناخته میشود. سحابی جبّار 1500 سال نوری با ما فاصله دارد و با چشم غیرمسلح به صورت تودهای مهآلود و کمنور دیده میشود (بکیچ، همانجا؛ ) فرهنگ نجوم ( ، ذیل "Orion nebula" ). در صورت فلکی جبّار، کانون بارش شهابی جبّاری نیز قرار دارد که هر سال در حدود 29 مهر، رصدکنندگان در بهترین شرایط در هر ساعت، سی شهاب مشاهده میکنند ( ) فرهنگ نجوم ( ، ذیل "Orionid meteors" ).منابع: ابنقتیبه، کتابالانواء ، حیدرآباد دکن 1375/1956؛ ابوریحان بیرونی، کتابالتفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلالالدین همائی، تهران 1362 ش؛ همو، کتابالقانون مسعودی ، حیدرآباد دکن 1373ـ 1375/ 1954ـ1956؛ شمسالدین محمد حافظ، دیوان ، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران 1362 ش؛ محمدبن احمد خوارزمی، کتاب مفاتیحالعلوم ، چاپ فانفلوتن، لیدن 1968؛ مجدودبن آدم سنایی، دیوان ، چاپ مدرس رضوی، تهران 1380 ش؛ شهمردانبن ابیالخیر، روضةالمنجمین ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة ملک، با مقدمه وفهرستها و اصطلاحات نجومی از جلیل اخوان زنجانی، تهران 1368 ش؛ همو، نزهتنامة علائی ، چاپ فرهنگ جهانپور، تهران 1362 ش؛ عبدالرحمانبن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة بودلیان، ش 144 . Marsh ، فرانکفورت 1406/1986؛ همان: ترجمة صورالکواکب عبدالرحمن صوفی ، به قلم نصیرالدین طوسی، چاپ معزالدین مهدوی، تهران 1351 ش؛ فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین ، چاپ ماگالی تودوا و الکساندر گواخاریا، تهران 1349 ش؛ زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات ، بیروت: دارالشرقالعربی، [ بیتا. ] ؛ مظفربن محمدقاسم گنابادی، شرح بیست باب ملامظفر (در بارة رسالة بیست باب در معرفت تقویم اثر عبدالعلیبن محمد بیرجندی)، چاپ سنگی [ بیجا ] 1276؛ محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی ، تهران 1357 ش؛Richard Hinckley Allen, Star names: their lore and meaning , New York 1963; Michael E. Backich, The Cambridge guide to the constellations , Cambridge 1995; Robert Burnham Jr., Burnham , s celestial handbook : an observer , s guide to the universe beyond the Solar System ,New York 1978; A dictionary of astronomy , ed. Ian Ridpath, Oxford: Oxford University Press, 1997; Paul Kunitzsch and Tim Smart, Short guide to modern star names and their derivations , Wiesbaden 1986; Claudius Ptolemy, Ptolemy , s Almagest , translated and annotated by G. J. Toomer, London 1984.