جالینوس (معرّبِ گالینوسِ یونانی)، آخرین نگارندة برجستة آثار پزشکی در یونان باستان که هم به عنوان کالبدشناس و عالِم وظایفالاعضاء و هم به عنوان پزشک، جراح و داروشناس شهرت دارد. وی را فیلسوف نیز دانستهاند. از برخی آثارش، فقط ترجمههای عربی، عبری یا لاتینی آنها به جا مانده است. شهرت او در سدههای سپسین به طور پیوسته افزایش یافت و سرانجام در کنار بقراط * ، اثرگذارترین پزشک دوران قدیم دانسته شد.1) شرححال. جالینوس در 129 یا 130 میلادی در پرگامون (بَرغُمَه * ) در آسیای صغیر بهدنیا آمد و در حدود 199 یا 200 میلادی در رُم درگذشت (ایلبرگ ، ص 277، ش 1؛ والش ، 1929، ص 378ـ382).نیکن ، پدر جالینوس، معمار و هندسهدان (کرونرت ، ص 4؛ پاولی ، ذیل "Nikon 18" ) و بسیار با فرهنگ بود و آموزش خصوصی پسرش را از اوان کودکی او آغاز کرد (پاولی، همانجا). جالینوس در چهارده سالگی تعلیم فلسفه دید که آموزههای همة مکتبها را در بر میگرفت ( رجوع کنید به جالینوس، ج 5، ص 41ـ42، نیز رجوع کنید به ج10، ص 561، 609). در حدود شانزده سالگی طبق سنّت آن زمان، شروع به آموختن پزشکی کرد ( رجوع کنید بهکودلین ، ص 35، ش 83). در همان زمان با سوفسطائیان برخورد کرد و بعدها خود از برجستهترین نمایندگان پزشکی آنها شد ( رجوع کنید به باورساک ، ص 61ـ62 و فصل 5). جالینوس هنگام تحصیل در پرگامون آثار پرشماری تألیف کرد و آثار باقی ماندة او مؤید آن است که در آغاز، مطالعات پزشکیاش بر کالبدشناسی متمرکز شده بوده است ( رجوع کنید بهجالینوس، ج 19، ص 16). او به تثبیت بقراط به عنوان پزشک نمونه و الگوی کمال کمک کرد و بر رسالههای بقراط شرحهای مفصّل بسیاری نوشت.در بیست سالگی، چندی پس از درگذشت پدرش، به ازمیر رفت تا نزد پلوپس ، که او را دومین آموزگار پزشکی خود خوانده است، علم پزشکی را فرا گیرد ( رجوع کنید به همان، ج 2، ص 217، ج 6، ص 756) و نزد آلبینوس فلسفة افلاطون را بخواند ( رجوع کنید به همان، ج 19، ص 16). بعدها در اثر خود، ) در باب تعالیم بقراط و افلاطون ( ، پیوندی میان این دو نفر برقرار کرد. سپس به کورنت (قورنته) و اسکندریه رفت ( رجوع کنید بهجالینوس، ج 2، ص 217؛ والش، 1927، ص 132ـ143). او با تدوین دستاوردهای عظیم پزشکان یونانیمآب آنها را به نسلهای بعدی منتقل کرد. در 28 سالگی به عنوان پزشک گلادیاتورها به پرگامون بازگشت ( رجوع کنید به جالینوس، ج 8، ص 599) و تجربیاتش در این جایگاه موجب برخی کشفها، مثلاً کار برخی اعصاب و زردپِیها، شد ( رجوع کنید به همان، ج 13، ص 599).جالینوس به عنوان پزشک، نظام اخلاط چهارگانه را پذیرفت ( رجوع کنید به شونر ، ص 86 به بعد، خصوصاً ص 92) و با استفاده از آن کوشید تا پزشکی را به مبنای بقراطیاش باز گرداند. او مبنای بقراطی را مطمئنتر از همه میدانست اما برداشت خاص خود را از مبنای بقراطی داشت. بقراط هیچگونه آشنایی با نظام اخلاط چهارگانة موردنظر جالینوس نداشت، با این حال ساختار توجهبرانگیز جالینوس قرنها معتبر دانسته شد.منابع:G. W. Bowersock, Greek sophists in the Roman empire , Oxford 1969; W. Crخnert, "Klaudios Galenos", in Mitteilungen zur Geschichte der Medizin und der Naturwissenschaften und der Technik , 1 (1902); Galen, Claudii Galeni Opera Omnia (Greek text with Latin trans.), ed. C. G. Kدhn, repr., Hildesheim 1964-1965; J. Ilberg, "Aus Galens Praxis", in Neue Jahrbدcher fدr das klassische Altertum , 15 (1905); F. Kudlien, "Medical education in classical antiquity", in History of medicaleducation, ed. C. D. O , Malley, Berkeley 1970; August Friedrich von Pauly, Paulys Realencyclopجdie der classischen Altertumswissenschaft , ed. G. Wissowa, W. Kroll, and K. Mittelhaus, Stuttgart 1894-1970, s.v. "Nikon 18" (by H. Diller); W. Schخner, Das Viererschema in der antiken Humoralpathologie, Wiesbaden 1964; J. Walsh, "Date of Galen , s birth", Annals of medical history, n.s. 1(1929); idem, "Galen , s studies at the Alexandrian School", Annals of medical history, 9 (1927).2) آثار. مجموعه آثار جالینوس که به عربی ترجمه شد، یا به زبانی دیگر در دورة اسلامی مورد استفاده قرار گرفت ( رجوع کنید بهادامة مقاله)، بیش از آثار هر پزشک دیگر بر پزشکی دورة اسلامی تأثیر گذاشت، چه پزشکان یونانی که اثر یا آثاری از آنها به عربی ترجمه شد و چه تمام پزشکان دورة اسلامی . به طورکلی جالینوس را میتوان سرچشمة تقریباً تمامی اصول و نظریهها و موازین پزشکی دورة اسلامی، در تمامی شاخههای آن، به شمار آورد. اگرچه از بسیاری از دانشمندان، فلاسفه و پزشکان یونانی (که سزگین، ج 3، فهرست مندرجات، ص VIII-VII ، 46 نفر از آنها را برشمرده) رسائلی در پزشکی به عربی ترجمه شده است، تعداد آثار ترجمه شده از جالینوس که پزشکان اسلامی از آنها استفاده میکردند، از اشخاصدیگر بیشتر است. مثلاً از بقراط، که اثری بسیار عمیق درپیدایی و تکوین پزشکی اسلامی داشت، سی کتاب به عربی ترجمه شد که در انتساب آنها به بقراط تردیدی نیست ( رجوع کنید به همان، ج 3، ص 28ـ44) و همچنین از وجود حدود بیست اثر که در انتساب آنها به بقراط تردید هست خبر داریم،اما آثار ترجمه شدة جالینوس در عالم اسلام که انتساب آنها به او قطعی است، بیش از سه برابر کل آثار بقراط است (برای گزارش آماری آثار جالینوس رجوع کنید بههمان، ج 3، ص 78ـ140؛ نیز رجوع کنید بهادامة مقاله).این میراث جالینوسی عمدتاً از دو طریق به دست پزشکان اسلامی رسید، یکی با انتقال آثار جالینوس به قلمرو اسلامی و ترجمة آنها بهویژه در جریان نهضت ترجمه (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به ترجمه * ، بخش 1) و دیگر، از طریق ترجمة آثار شانزدهگانة او که گروهی از دانشمندان یونانی آنها را تصحیح و شرح و بازنویسی کرده بودند. این مجموعه نزد پزشکان و نویسندگان اسلامی به جوامع اسکندرانیین مشهور شد. بنابراین، از بخشی از آثار جالینوس دو ترجمه وجود دارد، یکی ترجمة خود آثار و دیگری ترجمة جوامع اسکندرانیین آنها. در تمام ترجمههای عربی اسکندرانی، پیش از نام اصلی کتاب، کلمة «جوامع» آمده است (برای آگاهی از نام این مجموعه و نسخههای خطی باقی مانده از آنها رجوع کنید به شِشِن و دیگران، ص170ـ175؛ سزگین، ج 3، ص 146ـ150؛ برای گزارشی از تعداد مترجمان این آثار رجوع کنید به ابنجُلجُل، ص 51؛ ابنندیم، ص 351؛ قفطی، ص 71ـ72؛ ابنابیاصیبعه، ج 1، ص 103؛ سزگین، ج 3، ص 144، به نقل از ابنبُطلان). در فهرستی که حنینبن اسحاق از کتابهای جالینوس تهیه کرده (دربارة این فهرست رجوع کنید به ادامة مقاله)، ترتیب ذکر شده برای گروهی از کتابها (ص 5 ـ21) به تصریح حنین همان است که در مدارس پزشکی (بنا به عبارت حنین، ص 21: «اسکول»ها) آموزش داده میشد. این فهرست که ابنهندو (ص 61ـ63) نیز آن را به همین ترتیب ذکر کرده است، بدون هیچ تفاوتی، همان ترتیب ذکر شده برای مجموعة جوامع اسکندرانیین به شمار میآید (قس ششن و دیگران، همانجا؛ سزگین، ج 3، ص 146ـ150).برخی آثار جالینوس مستقیماً از یونانی و برخی از سریانی به عربی ترجمه شدند. حنینبن اسحاق مفصّلترین گزارش را در بارة ترجمة این آثار داده است. حنین ذیل عنوان هر کتاب نوشته که آن را چه کسی به عربی ترجمه کرده و جاهایی را که خود در ترجمة این آثار سهم داشته ذکر کرده است. به نوشتة حنین (از جمله در ص20)، او به هنگام ترجمة این آثار، هم از متن یونانی هم از متن سریانی بسیاری از این کتابها استفاده کرده و همچنین، نه تنها بسیاری از این متون را از یونانی به عربی، بلکه از یونانی به سریانی یا از سریانی به عربی ترجمه کرده است. بر اساس نوشتة خود حنین در این فهرست و با شمارش کلیة ترجمهها، روشن میگردد که او از مجموع 129 رسالة جالینوس که آنها را برشمرده و ترجمة آنها را ذکر کرده، 36 رساله را به عربی و 76 رساله را به سریانی ترجمه کرده و از میان 36 رسالهای که به عربی ترجمه کرده، هفده رساله را به سریانی هم ترجمه نموده است. اقدام حنین به ترجمة تعداد کثیری از آثار جالینوس به زبان سریانی و همچنین وجود ترجمههای سریانی این آثار پیش از ترجمههای حنین (برای آگاهی از تعدادی از این متون سریانی رجوع کنید به حنینبن اسحاق، ص 5 ـ 8)، نشان میدهد که در قرون اولیة اسلامی و بهویژه در جریان نهضت ترجمه، از چنین متونی استقبال میشده است، همچنان که تنی چند از پزشکان اسلامی ترجیح میدادند از ترجمههای سریانی آثار جالینوس استفاده نمایند، نه از عربی آنها. از جمله به نوشتة مایرهوف (ص 65)، علیبن سهل (رَبَّن) طبری، پزشک ایرانی قرن سوم، در نقلقولهای مورد نظر خود در اثر بسیار معروف و مهمّش در پزشکی، فردوس الحکمة (از جمله در ص 42ـ43، 97ـ102)، نه از ترجمههای عربی حنین و معاصرانش، بلکه از ترجمههای سریانی این متون استفاده کرده و خود، آنها را به عربی برگردانده است.به نوشتة حنین، مترجمان متعددی در ترجمة آثار جالینوس با او همکار بودند یا در زمانی نزدیک به دورة زندگی وی، تعدادی از این آثار را به عربی یا سریانی ترجمه کرده بودند ( رجوع کنید بهص 17، 20ـ21، 24). در فهرستی که مهدی محقق (1352 ش، ص380ـ381) از این مترجمان تهیه کرده، نام چهارده تن از مترجمان مشهور دورة نهضت ترجمه، از جمله ثابتبن قرّه * و ایوب رَهاوی، آمده است. همچنین، حنین از نوزده تن نام برده که حامی و مشوق مترجمان بودند (از جمله ص 9، 13ـ14، 18؛ نیز رجوع کنید به محقق، همانجا که فهرستی از این حامیان تهیهکرده است).اگرچه بر اساس فهرست حنین و با توجه به تعداد زیاد آثار ترجمه شدة جالینوس و تعداد به نسبت زیاد دیگر مترجمان این آثار و حامیان آنها، اهمیت ترجمة آثار جالینوس برای پزشکان دورة اسلامی روشن میگردد، قرائنی وجود دارد که نشان میدهد ترجمههای حنین و معاصران او که کمابیش مطابق فهرستی است که ابنندیم (ص 348ـ350) از مترجمان آثار جالینوس تهیه کرده است، نخستین ترجمههای این آثار به عربی نیست و کتابهایی از جالینوس در موضوع پزشکی پیش از نیمة دوم قرن سوم به عربی ترجمه شده بوده است. از جملة این قرائن ذکر عباراتی از جالینوس در آثار جابربن حیّان * است. نقلقولهای جابر از جالینوس (از جمله در ص 374، 508، 517 ـ 518) نشان میدهد که دانشمندان دورة اسلامی پیش از ترجمههای حنین و معاصرانش، با آثار جالینوس آشنا بودهاند (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به سزگین، ج 3، ص70ـ71). قرینة دیگر، فهرستی است که یعقوبی (ج 1، ص 114ـ 118) از آثار جالینوس تهیه کرده است. عناوینی که یعقوبی از تعدادی از این کتابها آورده، اگرچه از لحاظ موضوع با همان کتاب در فهرست حنین تطبیق میکند، از نظر عنوان با آن فرق دارد. این اختلاف عنوان نشان میدهد که یعقوبی به ترجمههایی غیر از ترجمههای حنین دسترسی داشته است، از جمله عنوان کتاب العناصر ( رجوع کنید به یعقوبی، ج 1، ص 117 ) که متناظر است با کتاب فیالاُسْطُقُسات علی رأی بقراط در فهرست حنین (ص10؛ نیز رجوع کنید به سزگین، ج 3، ص 71). بر این اساس، مسلّماً آثار جالینوس در قرون اولیة اسلامی دو بار، با فاصلهای دست کم بیش از یک قرن از یکدیگر، به عربی ترجمه شدهاند.باتوجه به تعدد آثار جالینوس و شمول آنها بر تقریباً کلیة بخشهای دانش پزشکی، موارد کاربرد آنها در میان پزشکان دورة اسلامی مختلف بوده که مهمترینشان کاربرد آموزشی (استفاده از آنها در آموزش پزشکی به منزلة کتاب درسی) بوده است. به حسب میزان استقبال مسلمانان از آثار جالینوس در طی اعصار و ترجمههای گوناگون آنها، بهویژه تحت تأثیر روش جوامع اسکندرانیین ، کاربرد آموزشی آنها نیز متفاوت بوده است. بر طبق آنچه حنین در فهرست خود (ص 21) آورده، ترتیب ذکر شده برای بیست کتاب نخست فهرست بر اساس جوامع اسکندرانیین است، نه ترتیبی که جالینوس ذکر کرده، و از کتاب بیستویکم به بعد ترتیب ذکر شده، همان ترتیب مورد نظر جالینوس است. به نوشتة حنین (همانجا)، بر اساس ترتیب جالینوس ابتدا باید کتاب الفرق (کتاب شمارة 3 برابر فهرست حنین) و سپس آثار مربوط به تشریح مطالعه شوند.جالینوس کتابی در بارة ترتیب مطالعة آثار خود داشته است (ترجمة عربی آن: کتاب فی مراتب قراءت کتب جالینوس ؛ رجوع کنید بهسزگین، ج 3، ص 79) که در نسخههای یونانی و لاتینی باقی مانده، اما از تنها نسخة تاکنون شناخته شدة متن عربی آن جز ورقی باقی نمانده است ( رجوع کنید به عرفانیان، ص 134). دانشمند و پزشک یونانیالاصل قرن سوم، قُسطابن لوقا، در کتابی که در بارة ترتیب مطالعة آثار جالینوس نوشته است ( کتاب مراتب قراءة الکتب الطبیة لجالینوس ؛ در بارة آن رجوع کنید به افشار و دانشپژوه، ج 9، ص 223ـ224) و البته آن را میتوان بازنویسی از کتاب فی مراتب قراءت کتب جالینوس به شمار آورد (سزگین، همانجا)، دربارة ترتیب و چگونگی مطالعة آثار جالینوس برای فراگیری دانش پزشکی گزارشی مفصّل آورده که برای آگاهی از چگونگی مطالعة آثار جالینوس بسیار مهم است. قسطا در این کتاب (گ 27ر ـ 30ر)، مجموعة آثار جالینوس را در نُه سطح مرتب نموده است که از فِرَق الطب و فیالتجربة الطبیة در سطح اول و آشنایی با مراتب مختلف پزشکی آغاز میشود و در سطح نهم با مطالعة آثاری در بارة چگونگی بهبود یافتن بیماریها، شامل کتاب فیشفاء الامراض و حیلة البُرْء ، پایان مییابد. در این فهرست، مجموعاً از 43 اثر جالینوس یاد شده است (در بارة چگونگی مطالعة آثار جالینوس در نظام آموزش پزشکی اسلامی رجوع کنید بهلایزر ، ص 77ـ 78). پژوهشگران معاصر نیز برای بررسی موضوعی آثار جالینوس، بهویژه در زمینة پزشکی، آثار او را به روشهای گوناگون دستهبندی و به بخشهای متعدد تقسیم کردهاند(برای آگاهی از دستهبندی آثار جالینوس در موضوع پزشکی و در بخشهای مختلف پزشکی اسلامی رجوع کنید بهبابا، ص 225ـ227؛ برای گزارشی از دستهبندی آثار جالینوس در علوم گوناگون از جمله شاخههای مختلف پزشکی، نوشتههای فلسفی و شروح او بر آثار بقراط رجوع کنید به اولمان ، ص 38ـ 65؛ پاولی، ذیل "Galenos" ).مجموعة عربی آثار جالینوس، سبب شده است که این میراث جهانی از نابودی و گم شدن، در طول تاریخ، در امان بماند. از مجموعة آثار جالینوس، و بر اساس فهرست حنین از میان آثاری که متن عربی آنها امروز باقی مانده، متن یونانی دوازده کتاب نابود شده و فقط متن عربی (و در بعضی موارد ترجمة لاتینی که از روی متن عربی انجام شده) باقی مانده و از کتاب فی علاج التشریح (ش 21 در فهرست حنین، ص 21ـ22) فقط بخشهایی از متن یونانی باقی مانده است و تنها با استناد به متن عربی، مطالب کتاب تکمیل میشود ( رجوع کنید بهسزگین، ج 3، ص 98ـ99؛ برای آگاهی از نامهای عربی، یونانی و لاتینی این آثار مفقودشده رجوع کنید به جدول 1).آثار جالینوس بسیار مورد استقبال و توجه پزشکان دورة اسلامی قرار گرفت و شرحها و حاشیههای متعددی بر آنها نوشته شد و همچنین، برگزیدهها و تلخیصهایی از آنها تهیه گردید.برخی از مهمترین شارحان آثار عربی جالینوس این اشخاص بودهاند: ابوالفرج عبداللّهبن طیّب، پزشک و فیلسوف مسیحی (متوفی 345)، که بر بسیاری از آثار جالینوس شرح نوشت که مجموع آنها در کتابش به نام ثِمار الکتب الستة عشر لجالینوس آمده است (در بارة این کتاب رجوع کنید به ششن و دیگران، ص 79ـ80؛ برای آگاهی از دیگر شروح او بر آثار جالینوسرجوع کنید بهبروکلمان ، ج 1، ص 635، ) ذیل ( ، ج 1، ص 884)؛ ابنابیالاشعث، پزشک مشهور قرن چهارم (متوفی ح 360)، که تفصیل کتاب جالینوس فیالاسطقسّات (در بارة این کتاب رجوع کنید بهبروکلمان، ) ذیل ( ، ج 1، ص 422) را در شرح کتاب الاسطقسات جالینوس نوشت؛ ابنرضوان، پزشک مصری (متوفی 453)، که شرح الصناعة الصغیرة لجالینوس (در بارة این کتاب رجوع کنید بهبروکلمان، ج 1، ص 637ـ 638) و شرح کتاب جالینوس الی أُوغْلوقُن فیالتَأَنی لشفاء الامراض (در بارة این کتاب رجوع کنید به ششن، ج 2، ص 238) را نگاشت؛ ابنابیصادق، پزشک مشهور ایرانی و ملقب به بقراط ثانی (زندگی 385ـ 470)، که شرح منافع الاعضاء جالینوس (در بارة این کتاب رجوع کنید بهحاجیخلیفه، ج 2، ستون 1834ـ1835؛ نیز رجوع کنید به سلان ، ص 514) را نوشت.مهمترین گزیدهها از آثار جالینوس را نیز دو تن از مشهورترین متفکران و پزشکان دورة اسلامی، محمدبن زکریای رازی و ابنرشد، پدید آوردهاند. رازی چهار کتاب از جالینوس را خلاصه کرده و چهار کتاب پدید آورده است: اختصار کتاب النبض الکبیر ، اختصار کتاب حیلة البرء ، تلخیص کتاب العلل و الاعراض ، و تلخیص کتاب الاعضاء الا´لِمه (در بارة این آثار رجوع کنید بهسزگین، ج 3، ص290ـ291). ابنرشد نیز برگزیدهای از هشت کتاب از جالینوس تهیه کرده است شامل کتابهای الاسطقسات ، المزاج ، القُوی' الطبیعیة ، الحُمَّیات ، العلل و الاَعراض ، اصناف المزاج ، حفظ الصحة ، و حیلة البرء (چاپ قنواتی و زاید، قاهره 1407؛ برای آگاهی بیشتر در بارة این گزیدهها رجوع کنید بهابنرشد، مقدمة قنواتی، ص 7ـ17).بسیاری از محققان و پزشکان دورة اسلامی از آرای جالینوس استفاده کردهاند، بهطوری که از مجموعه آثار تألیف شده در زمینة پزشکی اسلامی طی قرن چهارم تا دوازدهم (یعنی تا دورة ورود پزشکی نو و غربی به قلمرو اسلام) در کمتر کتابی به او اشاره نشده و طبیعی است که بیشترین تأثیرپذیرندگان از آرای جالینوس، پزشکان دورة اسلامی بودهاند، به خصوص محمدبن زکریای رازی در مهمترین اثر خود، الحاوی ، بارها از جالینوس نقل قول کرده است (برای نمونه رجوع کنید بهرازی، ج 1، ص 9، 11ـ12، 15ـ 18؛ تنها در پنجاه صفحة نخست جلد یکم الحاوی ، رازی بیش از 25 بار از جالینوس یاد کرده است). ابنسینا نیز در القانون فیالطب چندینبار از آرای جالینوس سخن به میان آورده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 12، 22، 67، ج 2، ص 2، 9، 16، ج 3، ص 146ـ147). از میان گیاه ـ داروشناسان اسلامی، ابنبیطار، گیاهشناس اندلسی (متوفی 646)، بیش از همه از آرای جالینوس سود برده و از او نقل قول کرده است (برای نمونه رجوع کنید به ابنبیطار، ج 1، ص 2ـ3، 6، 8؛ او در بیست صفحة نخست کتاب بیش از 25 بار و در کل کتاب بیش از 500 ، 1 بار از جالینوس یاد کرده است).از دیگر محققان و دانشمندان دورة اسلامی که در موضوعاتی غیر از دانش پزشکی از جالینوس یاد کردهاند، این اشخاص بودهاند: جاحظ در کتاب الحیوان (ج 4، ص 126، ج 5، ص 327، ج 7، ص 24، 36)، دَمیری در حیاةالحیوان الکبری' (ج 2، ص 136، 346)، یاقوت حموی در معجمالبلدان (ج 1، ص 63)، مسعودی در مروجالذهب (ج 1، ص 91، 223، 225، ج 2، ص 84، 186، 354ـ356) و ابوریحان بیرونی در الجماهر فی ] معرفة [ الجواهر (ص 113، 178، 229، 318).اشتهار جالینوس به عنوان پزشکی برجسته و صاحبنظر، باعث شدهاست که نویسندگان دورة اسلامی نقلقولهای بسیاری، احتمالاً منتسب به او و در زمینههای گوناگون، ذکر کنند، از جمله در پزشکی ( رجوع کنید به ابنابیاصیبعه، ج 1، ص 81 ـ 87)، حکمت عملی و اخلاق ( رجوع کنید به مبشربن فاتِک، ص 293ـ 296) و فلسفه ( رجوع کنید به نوادر فلسفیة ، ص 107؛ یعقوبی، ج 1، ص 118).دانشمندان از آرای جالینوس انتقاد نیز کردهاند، اگرچه این انتقادها عمدتاً معطوف به جنبههای فلسفی آثارش بوده است. مهمترین این انتقادها را رازی در الشکوک علی جالینوس (چاپ مهدی محقق، تهران 1372 ش) مطرح کرده است (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به محقق، 1346 ش، ص 155ـ206). ابونصر فارابی و ابنمیمون نیز از آرای جالینوس انتقادهایی کردهاند ( رجوع کنید به سزگین، ج 3، ص 77ـ 78؛ نیز رجوع کنید به بخش سوم مقاله).باتوجه به شهرت جالینوس در جوامع اسلامی و باتوجه به وسعت دامنة آثار ترجمه شدة او به زبان عربی، موضوع تهیة فهرستی از آثارش از همان هنگامِ به پایان رسیدن ترجمة مجموعة آثار وی، مورد توجه دانشمندان دورة اسلامی قرار گرفت. یعقوبی یکی از نخستین کسانی بود که فهرستی از آثار جالینوس تهیه کرد ( رجوع کنید به ج 1، ص 114ـ 118). وی 43 عنوان (بهجز مجموعهای از او که در تفسیر آرای بقراط یاد کرده و تعداد بخشهای آن مجموعه را ننوشته) از آثار او را برشمرده است.مهمترین فهرستی که از آثار ترجمه شده به عربی جالینوس تهیه شده، فهرست حنینبن اسحاق است که کهنترین فهرست در جهان اسلام به شمار میرود. این فهرست بسیار مورد توجه قرار گرفته، بارها به چاپ رسیده و به زبانهای دیگر ترجمه شده است (نخستینبار اشتایناشنایدر در 1296/1879 خلاصهای از این کتاب را، همراه با توضیحاتی، به آلمانی ترجمه کرد، تجدید چاپ 1960، ص 331ـ360؛ چاپ متن عربی آن به همراه ترجمة کامل آلمانی به توسط برگشترسر ، لایپزیگ 1925؛ ترجمة انگلیسی مایرهوف، کیمبریج 1925، تجدید چاپ آن در ) مطالعاتی در پزشکی عربی در قرون وسطا ( در مجموعة واریاروم ، لندن 1984؛ چاپ متن عربی با عنوان دراسات و نصوص فیالفلسفة و العلوم عندالعرب ؛ به توسط عبدالرحمان بدوی، بیروت 1981؛ چاپ متن عربی و ترجمة فارسی به توسط مهدی محقق، تهران 1379 ش؛ در بارة این کتاب نیز رجوع کنید به سزگین، ج3، ص77). فهرستیکه ابنندیم (ص348ـ 350) و ابنابیاصیبعه (ج 1، ص90ـ103) از آثار جالینوس ذکر کردهاند، در واقع همان فهرست حنین است. حنین در انتهای فهرست تألیفی خود (ص 63ـ64) نوشته که آنچه در این کتاب گردآورده مجموعهای است که او تا 48 سالگی موفق به ترجمة آنها شده و وعده داده است که پس از آن نیز به ترجمه ادامه دهد. حنین (همانجا) همچنین برای آگاهی بیشتر در بارة کتابهای جالینوس، بهفهرستی که خود جالینوس از آثارش تهیه کرده ارجاع داده است (برای آگاهی بیشتر در بارة فهرستی که خود جالینوس نوشته است رجوع کنید به سزگین، ج 3، ص 78ـ79) اما بنا بر قرائنی، آشنایی مترجمان دورة اسلامی با آثار جالینوس بیش از آنچه بوده که در این فهرست خودنوشت ذکر شده است، از جمله حنین (ص4) نوشته که این فهرست شامل همة آثاری که جالینوس تألیف کرده و خود فهرست آنها را تهیه کرده است، نیست. حنین (همانجا) از کتابی که بهزبان سریانی در تکمیلفهرست خودنوشتِ جالینوس تهیه کرده، یاد نموده است. بعدها او این فهرست را به عربی برگردانده زیرا متن عربی این فهرستِ تکمیلی، باقی مانده است ( رجوع کنید به سزگین، ج 3، ص 79). به نوشتة ابوریحان بیرونی (1371ش، ص 17) در فهرستی که از آثار رازی تهیه کرده، رازی نیز رسالهای داشته در بارة نام کتابهای جالینوس که حنین آنها را ذکر نکرده است. این رساله به دست ما نرسیده است.پژوهشگران معاصر نیز فهرستهایی از آثار جالینوس تهیه کردهاند. ریتر و والتسر (ص 11ـ22) و ششن و دیگران (ص 159ـ169) فهرستی از آثار جالینوس در کتابخانههای ترکیه، محمد زُهَیْربابا (ص230ـ239) فهرستی از این آثار در پاریس، و هرمان دیلس (ج 1، ص 58 ـ150)، مانفرد اولمان (ص 35ـ65)، دونالد کمبل (ج 1، ص20ـ30) و فؤاد سزگین (ج 3، ص 78ـ140) فهرستی از مجموعة این آثار در نقاط مختلف دنیا ارائه کردهاند. در این میان، فهرست سزگین (همانجا)، با ذکر 163 اثر ترجمه شده از جالینوس به عربی، چه آنهایی که باقی مانده چه آنهایی که به دست ما نرسیده است، مهمترین این فهرستها به شمار میرود.پارهای از متون عربی آثار جالینوس به چاپ رسیدهاند. قدیمترین متن چاپی در این زمینه، که البته در انتساب آن به جالینوس نیز تردید وجود دارد، الایضاح فی اسرار النکاح فی قوة الباه (بمبئی 1311) میباشد که مترجم آن داوودبن عمر انطاکی، پزشک نابینای اهل انطاکیه (متوفی 1007)، دانسته شده است. به جز این، قدیمترین چاپ اثری از جالینوس چاپِ بخشی از تشریح الکبیر با عنوان ) هفت کتاب تشریح جالینوس ( توسط سیمون (لایپزیگ 1906) است. از دیگر چاپهای آثار اوست: کتاب جالینوس فیالاسماء الطبّیة ، چاپ مایرهوف و شاخت (برلین 1931)؛ مقالة جالینوس فیالمولود لسبعة اشهر ، چاپ والتسر (رم 1935)؛ کتاب جالینوس فیالتجربة الطبیة ، چاپ همو (آکسفورد 1944)؛ کتاب الاخلاق ، چاپ پل کراوس (لندن 1954) و چاپ بدوی (بیروت 1981). مهمترین اقدام در این زمینه، چاپ ناقصی از مجموعة « جوامع اسکندرانیین » است که محمدسلیم سالم در 1978 در قاهره منتشر کرد. این چاپ بر اساس ترتیبی که حنین (ص 5ـ21) و ابنهندو (ص 61ـ63) ذکر کردهاند، صورت گرفته است.امروزه، مجموعة وسیعی از آثار جالینوس به زبان لاتینی و دیگر زبانهای اروپایی وجود دارد. مفصّلترین فهرست را در بارة آثار جالینوس به زبانهای اروپایی، کمبل ( ج 2، ص 13ـ220 ) به دست داده است. او در این فهرست از 272 اثر از جالینوس نام برده که از آنها نسخه یا نسخههایی باقی مانده است. باقی ماندن بعضی از آثار جالینوس به زبانهای اروپایی، مدیون ترجمة آنها از عربی به لاتینی در قرون وسطاست. بسیاری از مترجمان آثار دورة اسلامی به زبان لاتینی، در قرون وسطا آثاری از جالینوس را نیز از عربی به لاتینی ترجمه کردند. در این میان، گراردوس (ژرار) کرمونایی با ترجمة ده اثر از جالینوس به لاتینی سهم مهمی دارد ( رجوع کنید به اشتایناشنایدر، 1956، ش46؛ حایک، ص109ـ 115). قسطنطین افریقایی (از مردم افریقیه)، آرنالدو ویلانووایی، مارکوس تولِدویی و آکورسیوس نیز هریک کتاب یا کتابهایی از جالینوس را از عربی به لاتینی برگرداندند ( رجوع کنید بهاشتایناشنایدر، 1956، ش46 و 151؛ حایک، ص 577ـ 578). بر طبق فهرستِ حایک (همانجا)، در مجموع 28 اثر از این آثار جالینوس را مترجمان اروپایی در قرون وسطا به لاتینی ترجمه کردند.دانشمندان عبریزبان نیز برخی آثار جالینوس را از عربی به عبری ترجمه کردند. در میان این دانشمندان، ابنمیمون (دانشمند و فیلسوف یهودی، متوفی 601) بیش از همه از این آثار استفاده کرده و در رسالههای پزشکی خود بارها از آنها یاد نموده است ( رجوع کنید به اشتایناشنایدر، 1960، ص 334، 339). مترجمان آثار جالینوس از عربی به عبری در زمرة مشهورترین مترجمان زبان عبری به شمار میآیند که از جملة آنها، کالونیموس بنکالونیموس (اشتایناشنایدر، 1960، ص 355، ش 99) و ناتان هامهآتی (همو، 1897، ج 2، ص 91) هستند. همچنین از ترجمة العلل و الامراض ( رجوع کنید به همو، 1960، ص 333)، الحُمَّیات (همان، ص 334)، کتاب البحران (دیلس، ج 1، ص 79) و چند کتاب دیگر جالینوس به عبری خبر داریم.در برخی فهرستها و منابع، از ترجمة چند کتاب از جالینوس به زبان فارسی یاد شده، اگرچه نام این کتابها در فهرستهایی که از آثار جالینوس تهیه شده نیامدهاست. این موضوع احتمالاً به سبب آن استکه این آثار نهترجمة کتابهای جالینوس بلکه آثاری منحول و منسوب به او میباشند (برای آگاهی از عناوین این آثار رجوع کنید بهششن و دیگران، ص161، 164، 168؛ منزوی، ج8، ص4018).منابع: ابنابیاصیبعه، کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء ، چاپ امرؤالقیسبن طحان ] آوگوست مولر [ ، کونیگسبرگ و قاهره 1299/1882، چاپ افست انگلستان 1972؛ ابنبیطار؛ ابنجلجل، طبقات الاطباء و الحکماء ، چاپ فؤاد سید، قاهره 1955؛ ابنرشد، رسائل ابنرشد الطبیة ، چاپ جورج شحاته قنواتی و سعید زاید، ] قاهره [ 1407/1987؛ ابنسینا، القانون فیالطب ، بولاق 1294، چاپ افست ] بیروت، بیتا. [ ؛ ابنندیم؛ ابنهندو، مفتاحالطب و منهاجالطلاب ، چاپ مهدی محقق و محمدتقی دانشپژوه، تهران 1368 ش؛ ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر ، چاپ یوسفالهادی، تهران 1374 ش؛ همو، فهرست کتابهای رازی و نامهای کتابهای بیرونی ، تصحیح و ترجمه و تعلیق از مهدی محقق، تهران 1371 ش؛ ایرج افشار و محمدتقی دانشپژوه، فهرست نسخههای خطی کتابخانة ملی ملک ، ج 9، تهران 1371 ش؛ محمد زهیر بابا، «جالینوس: حیاته، مؤلفاته، مخطوطاته الطبیة العربیة فی المکتبةالوطنیة بباریس»، مجلة معهدالمخطوطات العربیة ، ج 31، ش 1 (جمادیالاولی ـ شوال 1407)؛ جابربن حیان، مختار رسائل جابربن حیان ، چاپ پ. کراوس، قاهره 1354/1935؛ عمروبن بحر جاحظ، کتابالحیوان ، چاپ عبدالسلام محمدهارون، مصر ?] 1385ـ1389/ 1965ـ1969 [ ، چاپ افست بیروت 1388/1969؛ حاجی خلیفه، سیمون حایک، تَعَرَّبَت... و تَغَرَّبَت، او، نقلالحضارةالعربیة الی الغرب ، جونیه، لبنان 1987؛ حنینبن اسحاق، رسالة حنینبن اسحاق الی علیبن یحیی فی ذکر ما ترجم من کتب جالینوس ، متن عربی با ترجمة فارسی، چاپ مهدی محقق، تهران 1379 ش؛ محمدبن موسی دمیری، حیاةالحیوان الکبری ، قاهره 1390/1970، چاپ افست قم 1364 ش؛ محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب ، حیدرآباد دکن 1374ـ1390/ 1955ـ1971؛ رمضان ششن، نوادر المخطوطات العربیة فی مکتبات ترکیا ، ج 2، بیروت 1400/1980؛ رمضان ششن، جمیل آقپنار، و جواد ایزگی، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی باللغات العربیة و الترکیة و الفارسیة فی مکتبات ترکیا ، استانبول 1404/1984؛ علیبن سهل طبری، فردوس الحکمة فیالطب ، چاپ محمدزبیر صدیقی، برلین 1928؛ غلامعلی عرفانیان، فهرست کتب خطی کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، ج 19، مشهد 1380 ش؛ قسطابن لوقا، کتاب مراتب قراءة الکتب الطبیة لجالینوس ، نسخة خطی کتابخانة ملی ملک، ش 6/6188؛ علیبن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبارالحکماء ، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ 1903؛ گریلایزر، «آموزش پزشکی در سرزمینهای اسلامی: از قرن اول تا هشتم هجری»، ترجمة هوشنگ اعلم، تحقیقات اسلامی ، سال 1، ش 1 (بهارـ تابستان 1365)؛ مبشربن فاتک، مختارالحکم و محاسن الکلم ، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت 1980؛ مهدی محقق، «شکوک رازی بر جالینوس و مسألة قدم عالم»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ، سال 15، ش 2ـ3 (بهمن 1346)؛ همو، فیلسوف ری: محمدبن زکریای رازی ، تهران 1352 ش؛ مسعودی، مروج (پاریس)؛ احمد منزوی، فهرستوارة کتابهای فارسی ، تهران 1374 ش ـ ؛ نوادر فلسفیة ، ترجمها اسحاقبن حنین، چاپ صلاحالدین عبداللّه، در مجلة معهد المخطوطاتالعربیة ، ج 42، ش 2 (رجب 1419)؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، تاریخ ؛Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949; Supplementband , 1937-1942; Donald Campbell, Arabian medicine and its influence on the Middle Ages , London 1926, repr. 2002; Hermann Diels, Die Handschriften der antiken طrzte , Berlin 1905-1906; Max Meyerhof, " ـ Ali ibn Rabban at ¤-T ¤abar ¦ ", ZDMG , 10 (1931); August Friedrich von pauly, Paulys Realencyclopجdie der classischen Altertumswissenschaft , ed. G. Wissowa, W. Kroll, and K. Mittelhaus, Stuttgart 1894-1970, s.v."Galenos" (by H. Mewaldt); Helmut Ritter and Richard Walzer, "Arabische غbersetzunger griechischer طrzte in stambuler Bibiotheken", in Sitzungsberichte der Preussischen Akademie der Wissenschaften 1934 , Berlin 1934; Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967-1984; M. Le Baron de Slane, Catalogue des manuscrits arabes , Paris 1883-1895; Moritz Steinschneider, Die arabischen غbersetzungen aus dem Griechischen , Graz 1960; idem, Die europجischen غbersetzungen aus dem Arabischen bis Mitte des 17. Jahrhunderts , Graz 1956; idem, Die Handschriften-Verzeichnisse der Kخniglichen bibliothek zu Berlin , vol.2: Verzeichniss der hebraeischen Handschriften , Berlin 1897; Manfred Ullmann, Die Medizin im Islam , Leiden 1970.3) آرا و آثار فلسفی. جالینوس در جهان اسلام به عنوان فیلسوف نیز شناخته شده است. از طریق ترجمة آثار او به عربی، آرای رواقیون و شکاکان در جهان اسلام شناخته شد و شهرت کتاب تیمائوس افلاطون مدیون وی است (مدکور، ص37،134). جالینوس اگر چه در فلسفه به اندازة طب شهرت نداشته، به عنوان فیلسوفی قابل اعتنا به او پرداخته شده است. او آرای فلسفی و منطقی خود را از افلاطونیان، مشائیان و حکمای رواقی گرفته و به شیوة خود، آنها را در آثارش منعکس کرده است. موضع جالینوس در معرفتشناسی، ضدشکاکانه بوده است. وی معتقد بوده است که اساس معرفت ما را محسوسات تشکیل میدهند و در عین حال برای پرهیز از خطا باید از استدلال بهره برد؛ ازاینرو، بهنظر جالینوس «تئوری» (در اینجا به معنای اصول نظری مبتنی بر عقل) و «تجربه» باید با یکدیگر همراه شوند زیرا هر یک بدون دیگری تهی و بیفایده است. آنچه از طریق مشاهده به دست میآید باید در قالب مناسب نظریاش ریخته شود و اصول نظری نیز باید آزمایش و تجربه گردند ( رجوع کنید به ) دایرةالمعارف فلسفة راتلیج ( ؛ ) دایرةالمعارف فلسفه ( ، ذیل "Galen" ). این رأی جالینوس، در تاریخ روششناسی علمی مورد توجه بوده و راهی میان دو مکتب تجربهگرا و عقلگرا دانسته شده است ( رجوع کنید به) فرهنگ تاریخ عقاید ( ، ج 3، ص 381).جالینوس رویکرد دوگانهای در مسائل فلسفی داشته است؛ از یکسو معتقد بوده که از طریق عقل و استدلال در مسائلی مانند اینکه عالم حادث است یا قدیم، نمیتوان رأی قطعی صادر کرد و ادلة قائلانِ هر دو وجه در اینگونه قضایا «متکافی» و بیشتر به جدل شبیه است تا به برهان و اغلب از جهت اثبات مدعا یکساناند، از سوی دیگر بر آن بوده که با اتکا به مشاهده و ادراک حسی، میتوان احکام روشنتری به دست آورد، مثلاً، از مشاهدة اینکه عالم در طول زمان تغییر نیافته و از این اصل که هر چیزِ فاسد شدنی فانی است، میتوان به قِدَم عالَم معتقد شد (رازی، 1372 ش، مقدمة محقق، ص 48ـ63). محمدبن زکریای رازی (متوفی 313) در کتاب الشکوک علی جالینوس (ص 2ـ4) با استناد به اینکه قول اول جالینوس در آخرین تألیفش، مایعتقده جالینوس رأیاً ، آمده، نتیجه گرفته که او از قول دوم عدول کرده و عدمامکان برهانی کردن حدوث یا قدم عالم را پذیرفته بوده است (قس مقدمة محقق، همانجا). برخی دیگر از فیلسوفان و متکلمان (مثلاً رجوع کنید به غزالی، ص 48، 82؛ فخررازی، ص 13) نیز جالینوس را به توقف در امر حدوث و قدم عالم متهم کردهاند که احتمالاً در این باب متأثر از رازی بودهاند ( رجوع کنید به رازی، 1372 ش، مقدمة محقق، ص47ـ49، 66). به همین نحو، رازی (1372ش، ص 14ـ 15) شواهدی از کتب جالینوس آورده که در برخی نفس را عرض جسم و فاقد هویت مستقل دانسته و در برخی دیگر هویت جوهری برای نفس تعریف کرده و بنابراین به نظر رازی، جالینوس، مردد و متوقف در امر نفس بوده است. فیلسوفان اسلامی ضمن بیان تردید و توقف جالینوس در امر نفس، آن راملازم با انکار یا توقف در امر معاد دانستهاند (برای نمونه رجوع کنید بهاخوانالصفا، ج 4، ص 181؛ سهروردی، ج 4، کلمةالتصوف ، ص126؛ صدرالدین شیرازی، 1337 ش، سفر 4، ج 2، ص164؛ همو، 1380 ش، ص 488)، اما جالینوس را از منکران مبدأ عالم نمیتوان به شمار آورد بلکه او فردی عمیقاً مذهبی بوده چنانکه دمیورژ (خالق عالم) را میستوده است. در عین حال دلیلی برای پیروی وی از دین یهودی یا مسیحی وجود ندارد ( رجوع کنید بهزندگینامة علمی دانشوران ، ج 5، ص 232؛ نیز رجوع کنید بهصدرالدین شیرازی، 1337 ش، سفر 4، ج 1، ص 126).جالینوس در منطق خود از اصول فلسفة ارسطویی و رواقی بهره برده است ( ) دایرةالمعارف فلسفة راتلیج ( ، همانجا). وی متأثر از رواقیون ــ که در انتقاد از نظریة جوهر ارسطو معتقد بودند که برای بعضی امور نمیتوان ماهیت واحدی یافت و تنها میتوان آنها را توصیف کرد نه تعریف (مدکور، ص 119) ــ در مقابل تعریف به حد، تعریف به «رسم» را افزود (نشار، ص 144). ابنسینا (متوفی 428؛ ج 2، فن 4، ص 107) و ابنرشد (متوفی 595؛ ص 110ـ111) کشف شکل چهارم در اشکال قیاس ارسطویی را به جالینوس نسبت دادهاند (نیز ر.ک.ب: نشار، ص 323ـ324). برخی این انتساب را مردود دانسته و گفتهاند که این شکل قیاس تلویحاً در منطق ارسطو بوده و تئوفراستوس (ثاوفرسطس * )، از شاگردان بیواسطة ارسطو، آن را قبل از جالینوس استخراج کرده است ( رجوع کنید بههمان، ص 347، 353؛ ماکوولسکی ، ص 276؛ مدکور، ص 207ـ 208).جالینوس در بحث علمالنفس و اخلاق، نظریة سه بخشی بودن نفس را از افلاطون پذیرفت ( ) دایرةالمعارف فلسفة راتلیج ( ، همانجا). جالینوس معتقد بود که در انسان، سه نفس هست: ناطقة مَفَکِّره، غضبی حیوانی و شهوانی نباتی. به نظر وی دو جزء اخیر باید تحت تدبیر نفس ناطقه قرار گیرند تا از حد اعتدال تجاوز نکنند. جالینوس معنای عامی از خُلق در نظر میگیرد که شامل صفات و ویژگیهای حیوانات و اطفال نیز میشود و اساساً اخلاق را عبارت از همین ویژگیها میداند. در عین حال، بر نقش نفس ناطقه و تعلیم و تربیت برای ایجاد و اصلاح فضائل و رذایل تأکید میکند ( رجوع کنید به جالینوس، ص 190ـ 197). بسیاری از حکمای مسلمان در علمالنفس و علم اخلاق با آرا و آثار جالینوس آشنا و بعضاً از آن متأثر بودهاند (براینمونه رجوع کنید به رازی، 1400، ص 33ـ 35؛ مسکویه، ص 52 ـ 53، 61ـ62؛ نصیرالدینطوسی، ص73، 103،165ـ166؛ صدرالدین شیرازی، 1337 ش، سفر 2، ج 1، ص 134ـ 135، سفر 4، ج 1، ص 126، 188؛ نیز رجوع کنید به ) دایرةالمعارف فلسفة راتلیج ( ، ذیل "Greek Philosophy" ). مواعظ و حکمتهایی نیز از جالینوس نقل شدهاست (برای نمونه رجوع کنید به حنینبناسحاق،1406،ص122ـ123؛ مبشربن فاتک، ص293ـ296؛ شهرزوری، ج1، ص345ـ 348).بر طبق فهرست حنینبن اسحاق (1379، ص 1ـ63) و ابنندیم (ص 349ـ350) و ابن ابیاصیبعه (ص 90ـ103) از ترجمة آثار جالینوس، برخی آثار منطقی و فلسفی جالینوس عبارتاند از: المدخل الیالمنطق ، فی القیاساتالوضعیّة ، البرهان ، فیالتجربة الطبیّة (در احتجاج اصحاب تجربه و قیاس در برابر یکدیگر)، فیاَنّ المحرّک الاول لایتحرک ، فی جوهرالنفس ماهی ، فیما یعتقده رأیاً ، فیان الطبیب الفاضل یجب ان یکون فیلسوفاً ، جوامع کتب افلاطون (شامل مقالاتی از متون اصلی افلاطون و از جمله تیمائوس )، و فی الاخلاق .بر آثار جالینوس شکوک و ردیههایی نوشته شده است. به نقل ابنابیاصیبعه (ص 70)، اسکندر افرودیسی سه مقاله در انتقاد از جالینوس داشته است: الردعلی جالینوس فی المقالة الثامنة من کتابه فیالبرهان ، الردعلی جالینوس فیما طَعَن علی قول ارسطوطالیس اَنّ کلَّ ما یتحرک فانما یتحرک عن محرّکٍ، و الردعلی جالینوس فی مادة الممکن . بنا به گفتة شهرزوری (ج 1،ص 29)، اگرچه اسکندر افرودیسی به مهارت جالینوس در طب معترف بود اما اعتقاد داشت که او در حکمت به درجة والایی نرسیده است. از دیگر شکوک بر جالینوس، شکوک محمدبن زکریای رازی است. رازی در طب و فلسفه و اخلاق بهرههای فراوانی از جالینوس برده و صریحاً جالینوس را بر ارسطو مقدّم داشته است ( رجوع کنید به رازی، 1372 ش، ص 49). با این حال، چون بر آن بوده که فلسفه و طب تقلید از استادان آن رشتهها و تسلیم در برابر گفتههای آنان را برنمیتابد، به انتقاد از جالینوس پرداخته است ( رجوع کنید بههمان، ص 1). آنچه بر ارزش کتاب رازی میافزاید این است که این اثر به نوعی حاوی معرفی توصیفی (مباحث و محتویات) بسیاری از آثار جالینوس، بهویژه آثار مفقود وی، است (همان، مقدمة محقق، ص 30). فارابی (متوفی 339) نیز در رسالة الردعلی جالینوس فیما ناقَضَ فیه ارسطوطالیس لاعضاءالانسان (ص 65)، از جالینوس به سبب ناتوانیاش در فهم درست آرای ارسطو انتقاد کرده است. اشکالاتی که فارابی در این اثر مطرح کرده، بیشتر در خصوص برخی مباحث نظری علم طب در بارة اعضای بدن انسان است. موسیبن میمون (متوفی 601)، فیلسوف و طبیب و متکلم یهودی، نیز در گفتار بیست و پنجم از کتابالفصول خود، مشهور به فصول موسی فیالطب یا فصولالقرطبی ، انتقادهای شدیدی از جالینوس کرده که در قرون وسطا بیسابقه بوده است. وی بیش از چهل مورد را که جالینوس در آنها دچار تناقضگویی شده بر شمرده و بر آرای دینی جالینوس در بارة مبدأ عالم خرده گرفته و به شکوک او بر جهانشناسی موسوی و گستاخیاش بر موسی علیهالسلام پاسخ داده است (محقق، ص 8، 13). به نظر او، جالینوس در بارة مسائلی به اظهار نظر پرداخته، که در آنها توانایی نداشته و این امر ناشی از نوعی بیماری نفس است. او سخنان جالینوس را، بنا بر قواعد و عقاید اهل فلسفه و شریعت، ناصواب دانسته است (همان، ص17ـ 18، 28). ابنمیمون از شکوک رازی نیز یاد کرده و بر او خرده گرفته که در امور نامرتبط با صناعت طب از جالینوس اشکال گرفته است (همان، ص14). به نظر مهدی محقق (ص15، پانویس 1)، طرح مباحث فلسفی مانند حدوث و قدم، کون و فساد، زمان و مکان، خلا و هیولا، در متون طبی آن روزگار معمول و متداول بوده و ابنمیمون در انتقاد از رازی تندروی کرده است.منابع: ابن ابیاصیبعه، کتاب عیون الانباء فی طبقاتالاطباء ، چاپ امرؤالقیسبن طحان ] آوگوست مولر [ ، کونیگسبرگ و قاهره 1299/1882، چاپ افست انگلستان 1972؛ ابنرشد، تلخیص کتابالقیاس ، چاپمحمود قاسم، قاهره 1983؛ ابنسینا، الشفاء، المنطق ، ج 2، الفنالرابع: القیاس ، چاپ ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره 1383/1964، چاپ افست قم 1404؛ ابنندیم؛ اخوانالصفا، رسائل اخوانالصفاء و خلان الوفا ، بیروت 1403/1983؛ جالینوس، مختصر من کتاب الاخلاق لجالینوس ، در دراسات و نصوص فیالفلسفة و العلوم عندالعرب ، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت: الموسسة العربیة للدراسات و النشر، 1981؛ حنینبن اسحاق، آداب الفلاسفة ، اختصره محمدبن علی انصاری، چاپ عبدالرحمان بدوی، کویت 1406/1985؛ همو، رسالة حنینبن اسحق الی علیبن یحیی فی ذکر ما ترجم من کتب جالینوس ، متن عربی با ترجمة فارسی، چاپ مهدی محقق، تهران 1379 ش؛ محمدبن زکریا رازی، رسائل فلسفیة ، رسالة 1: کتابالطب الروحانی ، بیروت 1400/1980؛ همو، کتاب الشکوک علی جالینوس ، چاپ مهدی محقق، تهران 1372 ش؛ یحییبن حبش سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق ، ج 4، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران 1380 ش؛ محمدبن محمود شهرزوری، نزهة الارواح و روضة الافراح فی تاریخ الحکماء و الفلاسفة ، چاپ خورشید احمد، حیدرآباد دکن 1396/1976؛ محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة ، تهران 1337 ش، چاپ افست قم ] بیتا. [ ؛ همو، المبدأ و المعاد ، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم 1380 ش؛ محمدبن محمد غزالی، تهافت الفلاسفة ، چاپ ماجد فخری، بیروت 1990؛ محمدبن محمد فارابی، رسالة للفارابی فیالرد علی جالینوس فیما ناقض فیهارسطوطالیسلاعضاءالانسان ، در رسائل فلسفیة للکندی و الفارابی و ابنباجة و ابنعدی ، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت: دارالاندلس، 1983؛ محمدبن عمر فخررازی، کتابالاربعین فی اصولالدین ، حیدرآباد دکن 1353؛ آلکساندر اوسیپوویچ ماکوولسکی، تاریخمنطق ، ترجمة فریدون شایان، تهران 1366 ش؛ مبشربن فاتک، مختارالحکم و محاسنالکلم ، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت 1980؛ مهدی محقق، «رد موسیبن میمون بر جالینوس و دفاع از موسیبن عمران»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ، سال 15، ش 1 (مهر 1346)؛ احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق ، چاپ حسن تمیم، بیروت ?] 1398 [ ، چاپ افست قم 1410؛ علی سامی نشار، المنطق الصوری منذ ارسطو و تطوره المعاصر ، ] اسکندریه [ 1375/1955؛ محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری ، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران 1369 ش؛Dictionary of scientific biography , ed. Charles Coulston Gillispie, New York: Charles Scribner , s Sons, 1981, s.v. "Galen" (by Fridolf Kudlien); Dictionary of the history of ideas , ed. Philip P. Wiener, New York 1973, s.v." Newton and the method of analysis" (by Henry Guerlac); The Encyclopedia of philosophy , ed. Paul Edwards, New York: Macmillan, 1972, s.v. "Galen" (by Neal W. Gilbert); Ibrahim Madkour, L , Organon d , Aristotle dans le monde arabe , Paris 1969; Routledge encyclopedia of philosophy , ed. Edward Craig, London: Routledge, 1998,s.vv. "Galen" (by R. J. Hankinson), "Greek philosophy: impact on Islamic philosophy" (by Majid Fakhry).