جارچی

معرف

صاحب‌منصبی‌ دیوانی‌ و درباری‌ در دورة‌ صفوی‌ و قاجار که‌ مأمور رساندن‌ اخبار به‌ گوش‌ همگان‌ بود
متن
جارچی‌ ، صاحب‌منصبی‌ دیوانی‌ و درباری‌ در دورة‌ صفوی‌ و قاجار که‌ مأمور رساندن‌ اخبار به‌ گوش‌ همگان‌ بود. واژة‌ ترکی‌ «جار» به‌معنای‌ ندا و آواز (استرآبادی‌، ص‌ 134؛ غیاث‌الدین‌ رامپوری‌؛ شاد، ذیل‌ «جار») از دورة‌ مغول‌ و ایلخانان‌ در منابع‌ فارسی‌ دیده‌ می‌شود (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید بهشمس‌ منشی‌، ج‌ 2، ص‌ 16، 26، 174، 331، 333؛ عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، ج‌ 2، جزء 2، ص‌ 862، جزء 3، ص‌ 1026، 1288). پسوند ترکی‌ «چی‌» نیز که‌ بر انجام‌دهندة‌ کار دلالت‌ می‌کند، ظاهراً از دورة‌ غزنویان‌ در زبان‌ فارسی‌ کاربرد داشته‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید بهبیهقی‌، ص‌ 291). به‌ نظر می‌رسد واژة‌ جارجیان‌/ جارچیان‌ اولین‌ بار در منابع‌ دورة‌ ترکمانان‌ قراقوینلو (782ـ873) به‌کار رفته‌ است‌ ( رجوع کنید به طهرانی‌، ج‌ 2، ص‌ 353؛ نیز رجوع کنید به مینورسکی‌، ص‌ 61)، اما به‌ سبب‌ اهمیت‌ خبررسانی‌، وجود چنین‌ افرادی‌ در همة‌ دوره‌ها و حکومتها ضروری‌ بوده‌ است‌. در ایران‌ پیش‌ از اسلام‌، گاه‌ «بِیَسپان‌» ( یادگار زریران‌ ، ص‌ 51) و «سیه‌پوش‌» (اسدی‌ طوسی‌، ص‌ 205، 208، 226) و گاه‌ شخصی‌ از سوی‌ «خرم‌باش‌» (مسعودی‌، ج‌ 1، ص‌ 288؛ قس‌ کریستن‌سن‌، ص‌ 404) عهده‌دار برخی‌ وظایف‌ جارچی‌ بود.در متون‌ عربی‌، متصدی‌ امرِ خبررسانی‌، «منادی‌» خوانده‌ شده‌ است‌. پیامبر اکرم‌ و خلفا و امرای‌ مسلمان‌، هریک‌ منادیانی‌ داشتند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به دینوری‌، ص‌ 145، 165، 171، 213، 240؛ طبری‌، ج‌ 2، ص‌ 632، ج‌ 5، ص‌ 159، ج‌ 6، ص‌ 311؛ کتانی‌، ج‌ 1، ص‌ 290ـ291). در اواسط‌ قرن‌ نهم‌ در مصر، علاوه‌ بر منادیان‌، کسانی‌ به‌ نام‌ «منادی‌البحر»، ظاهراً مأمور رساندن‌ اخبار کم‌ و زیاد شدن‌ آب‌ رودخانة‌ نیل‌ به‌ مردم‌ بودند ( رجوع کنید بهابن‌تَغْری‌ بردی‌، ج‌ 15، ص‌ 425).جارچی‌ در ایران‌ در دورة‌ صفوی‌ به‌صورت‌ مقامی‌ دیوانی‌ و درباری‌ درآمد. در منابع‌ این‌ دوره‌ به‌ حضور جارچیان‌ و رئیس‌ آنان‌، جارچی‌باشی‌، در حوادث‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ اشاره‌ شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به اسکندر منشی‌، ج‌ 1، ص‌ 197، 338، 340، ج‌ 2، ص‌ 749؛ کمپفر، ص‌ 107). مسائل‌ مهمی‌ از قبیل‌ سازمان‌ و تشکیلات‌ و شمار جارچیان‌، میزان‌ حقوق‌ و مقرری‌ و نحوة‌ گزینش‌ آنان‌، برای‌ ما ناشناخته‌ است‌. بر اساس‌ برخی‌ شواهد، جارچیانی‌ که‌ در دربار و دیوان‌ خدمت‌ می‌کردند، زیرنظر ایشیک‌ آقاسی‌باشی‌ بودند و انعام‌ و مواجب‌ خود را از وی‌ می‌گرفتند ( رجوع کنید به میرزاسمیعا، ص‌ 8؛ نصیری‌، ص‌ 17) و آنان‌ که‌ در سپاه‌ خدمت‌ می‌کردند، زیرنظر تفنگچی‌ آقاسی‌ یا وزیر توپخانه‌ بودند ( رجوع کنید به میرزاسمیعا، ص‌ 9، 40).وظایف‌ جارچیان‌ در این‌ دوره‌ چنین‌ بود: فراخوان‌ سپاهیان‌ از شهرها و مناطق‌ گوناگون‌ برای‌ حضور در جنگ‌ و رساندن‌ اخبار جنگ‌ به‌ گوش‌ مردم‌ یا سلطان‌ به‌ هنگام‌ دوری‌ وی‌ از معرکه‌ (اَفوشْته‌یی‌، ص‌ 288؛ جُنابدی‌، ص‌ 653، 788؛ دلاواله‌، ص‌ 297ـ 298)؛ اعلامِ خبرِ عفو عمومی‌ یا مجازات‌ مردمِ مناطق‌ مفتوحه‌ (جنابدی‌، ص‌ 662؛ اسکندر منشی‌، ج‌ 1، ص‌ 197، 340)؛ قرق‌ کردن‌ مسیر عبور شاه‌ و حرم‌ او در شهر و درخواست‌ از مردم‌ برای‌ حضور یا عدم‌ حضور در مسیر (اولئاریوس‌، ص‌ 217؛ نصیری‌، ص‌ 94؛ هنرفر، ص‌ 137)؛ اعلام‌ خبر مرگ‌ اشخاص‌ معروف‌ و معتبر (جملی‌ کارِری‌ ، ص‌ 27)؛ اعلام‌ قیمت‌ کالاها پس‌ از آنکه‌ دولت‌ آنها را تعیین‌ می‌کرد (همانجا؛ کمپفر، ص‌ 154، 156) و پخش‌ هر خبر دیگری‌ که‌ دانستن‌ آن‌ برای‌ عموم‌ لازم‌ شمرده‌ می‌شد. برخی‌ از جارچیان‌ ممکن‌ بود از طرف‌ سلطان‌ به‌ سفارت‌ یا مأموریتهای‌ مهمی‌ از قبیل‌ تحقیق‌ در احوال‌ سپاه‌ دشمن‌ ( رجوع کنید به جاسوس‌ * ) فرستاده‌ شوند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید بهمَشیزی‌، ص‌ 321ـ322؛ حسینی‌ استرآبادی‌، ص‌ 188). در این‌ دوره‌ برخی‌ جارچی‌باشیها اعتبار و اهمیت‌ فراوانی‌ یافتند، چنانکه‌ وظیفة‌ مهمی‌ در امور سیاسی‌ و اجتماعی‌ ایفا کردند ( رجوع کنید به جنابدی‌، ص‌ 724؛ اسکندر منشی‌، ج‌ 1، ص‌ 338) حتی‌ گاهی‌ از چنان‌ ثروتی‌ برخوردار می‌شدند که‌ اقدام‌ به‌ ساختن‌ بناهای‌ عام‌المنفعه‌ می‌کردند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید بههنرفر، ص‌ 137). جارچی‌ لباس‌ ویژه‌ای‌ بر تن‌ می‌کرد ( رجوع کنید بهجملی‌ کارِری‌، ص‌ 27؛ رستم‌الحکما، ص‌ 100) و اخبار را اغلب‌ همراه‌ با نواختن‌ طبل‌ و دهل‌ و بوق‌ و کرنا می‌رساند ( رجوع کنید به«جارچی‌»، ص‌ 12؛ هنرفر، همانجا). در منابع‌ دورة‌ صفوی‌ همچنین‌ به‌ مناصبی‌ از قبیل‌ جارچیان‌ توپخانه‌، جارچیان‌ جزایری‌انداز و جارچیان‌ کشیک‌ اشاره‌ شده‌ که‌ به‌ ترتیب‌ تحت‌ نظارت‌ توپچی‌باشی‌، تفنگچی‌ آقاسی‌ وایشیک‌ آقاسی‌، کار می‌کردند ( رجوع کنید به انصاری‌ مستوفی‌الممالک‌، ص‌ 51؛ میرزاسمیعا، ص‌ 13، 38ـ39؛ نصیری‌، ص‌ 17). این‌ افراد خدمة‌ جزء و نیز گروههای‌ سربازانی‌ بودند که‌ تحت‌ فرمان‌ صاحب‌منصبان‌ مذکور به‌ خدمت‌ اشتغال‌ داشتند و کارشان‌ نیز با خبررسانی‌ بی‌ارتباط‌ نبود ( رجوع کنید به مشیزی‌، ص‌ 627؛ مینورسکی‌، ص‌ 61). در فاصلة‌ میان‌ دورة‌ صفوی‌ و قاجار نیز به‌ منصب‌ جارچی‌باشی‌ ( رجوع کنید بهمروی‌، ج‌ 3، ص‌ 1178ـ1179) و حضور تعداد فراوانی‌ جارچی‌ در میان‌ سپاهیان‌ اشاره‌ شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به همان‌، ج‌ 1، ص‌ 118، 137، 144، 265، ج‌ 2، ص‌ 448، 565، 762، ج‌ 3، ص‌ 1002؛ غفاری‌ کاشانی‌، ص‌ 161، 210، 267، 652، 682).منصب‌ جارچی‌باشی‌ در دورة‌ قاجار بار دیگر از مناصب‌ مهم‌ درباری‌ گردید و صاحب‌ آن‌ اغلب‌ در سفرهای‌ پادشاهان‌ و نیز استقبال‌ از مهمانان‌ خارجی‌ حضور داشت‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید بهسفرنامة‌ بخارا ، ص‌69؛ ناصرالدین‌ قاجار، ص‌2؛ صدیق‌الممالک‌، ص‌ 125ـ126؛ قائم‌مقامی‌، ص‌ 264). جارچیان‌ نیز در امر خبررسانی‌ در زمینه‌های‌ مختلف‌ فعال‌ بودند. اعتمادالسلطنه‌ (ص‌ 388) شمار «نایبان‌ جارچی‌خانة‌ مبارکه‌» و جارچیان‌ دربار ناصرالدین‌شاه‌ را سی‌ تن‌ ذکر کرده‌ است‌. در این‌ دوره‌ نیز مسائلی‌ از قبیل‌ تشکیلات‌ و میزان‌ حقوق‌ و مقرری‌ و نحوة‌ گزینش‌ جارچیان‌ ناشناخته‌ است‌. به‌ نوشتة‌ عبداللّه‌ مستوفی‌ (ج‌ 1، ص‌ 382، 413)، منصب‌ جارچی‌باشی‌ تا سالهای‌ آخر حکومت‌ قاجار وجود داشت‌ ولی‌ با انتشار اولین‌ روزنامة‌ فارسی‌ در دورة‌ محمدشاه‌ (حک : 1250ـ1264) و تغییر شیوة‌ خبررسانی‌، این‌ منصب‌ به‌تدریج‌ اهمیت‌ خود را از دست‌ داد («نخستین‌ روزنامة‌ فارسی‌ چاپی‌ در ایران‌»، ص‌ 49؛ مستوفی‌، ج‌ 1، ص‌ 413). در دورة‌ قاجار به‌ کارگران‌ برخی‌ دکانها و نیز کسانی‌ که‌ در قهوه‌خانه‌ با صدای‌ بلند چای‌ و قلیان‌ و غیره‌ برای‌ مشتریان‌ سفارش‌ می‌دادند، جارچی‌ می‌گفتند (شهری‌باف‌، ج‌ 4، ص‌ 495، 498ـ499). این‌ منصب‌ در حکومت‌ عثمانی‌ نیز وجود داشت‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 3، ص‌ 88، 226، 232، ج‌ 4، ص‌ 240؛ ترجمة‌ فارسی‌، ج‌ 2، ص‌1020، 1138، 1143، ج‌ 3، ص‌ 1610). در هند دورة‌ اسلامی‌، «امیرتوزک‌» و «دیوان‌ عرض‌» بخشی‌ از وظایف‌ جارچی‌ را انجام‌ می‌دادند ( رجوع کنید بهحسنی‌، ص‌ 331).جارچیان‌ در کار خبررسانی‌، از یاری‌ گروهی‌ به‌ نام‌ «تواچیان‌» نیز برخوردار بودند، حتی‌ استرآبادی‌ (ص‌ 109) تواچی‌ را معادل‌ جارچی‌ دانسته‌ است‌ اما به‌ نظر می‌رسد بر خلاف‌ جارچی‌، که‌ دارای‌ وظایفی‌ متنوع‌ و عام‌ بود، وظیفة‌ تواچیان‌ در امور نظامی‌ خلاصه‌ می‌شد. در منابع‌، وظایفی‌ از قبیل‌ رساندن‌ فرمانهای‌ پادشاه‌ یا فرمانده‌ به‌ سپاهیان‌، فراخوان‌ لشکر از سرزمینهای‌ گوناگون‌ برای‌ گردآمدن‌ در مکانی‌ خاص‌، تعیین‌ محل‌ استقرار سپاه‌ و نیز محل‌ قرارگرفتن‌ هریک‌ از سپاهیان‌ به‌ هنگام‌ نبرد، صف‌آرایی‌ لشکر و سان‌ دیدن‌ از آن‌، به‌ تواچیان‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، ج‌ 2، جزء 2، ص‌ 862، جزء 3، ص‌ 1254، 1258، 1288؛ طهرانی‌، ج‌2، ص‌364ـ 365؛ بابر، ج‌ 1، ص‌ 407، 516، 524؛ خواندمیر، ج‌3، ص‌605، ج‌4، ص‌486؛ شاه‌حسین‌بن‌ غیاث‌الدین‌ محمد، ص‌ 319؛ نصیری‌، ص‌ 33ـ 34). عبدالرزاق‌ سمرقندی‌ (ج‌ 2، جزء 2، ص‌ 700) در ذکر حوادث‌ سال‌ 841، از دیوان‌ تواچی‌ نام‌ برده‌ و ابوبکر طهرانی‌ (ج‌ 2، ص‌ 426) از دیوان‌ امارتِ تواجیان‌ یاد کرده‌ است‌.منابع‌: ابن‌تغری‌ بردی‌، النجوم‌ الزاهرة‌ فی‌ ملوک‌ مصر و القاهرة‌ ، ?] 1383 [ ـ1392/ ?] 1963 [ ـ1972؛ محمدمهدی‌بن‌ محمد نصیر استرآبادی‌، سنگلاخ‌: فرهنگ‌ ترکی‌ به‌ فارسی‌ از سدة‌ دوازدهم‌ هجری‌ ، چاپ‌ روشن‌ خیاوی‌، تهران‌ 1374 ش‌؛ علی‌بن‌ احمد اسدی‌ طوسی‌، گرشاسب‌نامه‌ ، چاپ‌ حبیب‌ یغمائی‌، تهران‌ 1354 ش‌؛ اسکندرمنشی‌؛ محمدحسن‌بن‌ علی‌ اعتمادالسلطنه‌، المآثر و الا´ثار ، در چهل‌ سال‌ تاریخ‌ ایران‌ ، چاپ‌ ایرج‌ افشار، ج‌ 1، تهران‌: اساطیر، 1363 ش‌؛ محمودبن‌ هدایت‌اللّه‌ افوشته‌یی‌، نقاوة‌ الا´ثار فی‌ ذکر الاخیار: در تاریخ‌ صفویه‌ ، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1373 ش‌؛ محمد رفیع‌ انصاری‌ مستوفی‌ الممالک‌، دستور الملوک‌ ، چاپ‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، ] تهران‌ 1348 ش‌ [ ؛ آدام‌اولئاریوس‌، سفرنامة‌ آدام‌ الئاریوس‌: بخش‌ ایران‌ ، ترجمة‌ احمد بهپور، تهران‌ 1363 ش‌؛ بابر، امپراتورهند، بابرنامه‌ ، چاپ‌ مانو ایزی‌ نینک‌، کیوتو 1995ـ1996؛ بیهقی‌؛ حسین‌ پرتو بیضایی‌، « تاریخ‌ کلام‌الملوک‌ : مسکوکات‌ تاریخی‌، بعضی‌ از حالات‌ کریمخان‌ زند»، یادگار ، سال‌ 2، ش‌ 7 (اسفند 1324)؛ «جارچی‌»، رادیو ایران‌ ، ش‌ 88 (اسفند 1342)؛ جووانی‌ فرانچسکو جملی‌ کارری‌، سفرنامة‌ کارری‌ ، ترجمة‌ عباس‌ نخجوانی‌ و عبدالعلی‌ کارنگ‌، ] تبریز [ 1348 ش‌؛ میرزا بیگ‌بن‌ حسن‌ جنابدی‌، روضة‌ الصفویه‌ ، چاپ‌ غلامرضا طباطبائی‌ مجد، تهران‌ 1378 ش‌؛ عبدالحی‌ حسنی‌، الهند فی‌ العهد الاسلامی‌ ، چاپ‌ عبدالعلی‌ حسنی‌ و ابوالحسن‌ علی‌ حسنی‌ ندوی‌، حیدرآباد دکن‌ 1392/1972؛ حسن‌بن‌ مرتضی‌ حسینی‌ استرآبادی‌، تاریخ‌ سلطانی‌: از شیخ‌ صفی‌ تا شاه‌ صفی‌ ، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1366 ش‌؛ خواندمیر؛ پیترو دلاواله‌، سفرنامة‌ پیترو دلاواله‌: قسمت‌ مربوط‌ به‌ ایران‌ ، ترجمة‌ شعاع‌الدین‌ شفا، تهران‌ 1348 ش‌؛ احمدبن‌ داوود دینوری‌، الاخبار الطوال‌ ، چاپ‌ عبدالمنعم‌ عامر، قاهره‌ 1960، چاپ‌ افست‌ قم‌ 1368 ش‌؛ محمدهاشم‌ رستم‌ الحکما، رستم‌التواریخ‌ ، چاپ‌ محمد مشیری‌، تهران‌ 1348 ش‌؛ سفرنامة‌ بخارا: عصر محمدشاه‌ قاجار ، چاپ‌ حسین‌ زمانی‌، تهران‌: پژوهشگاه‌ علوم‌ انسانی‌ و مطالعات‌ فرهنگی‌، 1373 ش‌؛ محمد پادشاه‌بن‌ غلام‌ محیی‌الدین‌ شاد، آنندراج‌: فرهنگ‌ جامع‌ فارسی‌ ، چاپ‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛ شاه‌ حسین‌بن‌ غیاث‌الدین‌ محمد، احیاءالملوک‌ ، چاپ‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌ 1344 ش‌؛ محمدبن‌ هندوشاه‌ شمس‌ منشی‌، دستور الکاتب‌ فی‌ تعیین‌ المراتب‌ ، چاپ‌ عبدالکریم‌ علیزاده‌، مسکو 1964ـ1976؛ جعفر شهری‌باف‌، تاریخ‌ اجتماعی‌ تهران‌ در قرن‌ سیزدهم‌ ، تهران‌ 1367ـ 1368 ش‌؛ ابراهیم‌بن‌ اسداللّه‌ صدیق‌ الممالک‌، منتخب‌ التواریخ‌ ، تهران‌ 1366 ش‌؛ طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛ ابوبکر طهرانی‌، کتاب‌ دیار بکریه‌ ، چاپ‌ نجاتی‌ لوغال‌ و فاروق‌ سومر، آنکارا 1962ـ1964؛ عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌ ، ج‌ 2، چاپ‌ محمد شفیع‌، لاهور 1365ـ 1368؛ ابوالحسن‌ غفاری‌ کاشانی‌، گلشن‌مراد ، چاپ‌ غلامرضا طباطبائی‌ مجد، تهران‌ 1369 ش‌؛ محمدبن‌ جلال‌الدین‌ غیاث‌الدین‌ رامپوری‌، غیاث‌ اللغات‌ ، چاپ‌ منصور ثروت‌، تهران‌ 1375 ش‌؛ جهانگیر قائم‌ مقامی‌، یکصد و پنجاه‌ سند تاریخی‌: از جلایریان‌ تا پهلوی‌ ، تهران‌ 1348 ش‌؛ محمد عبدالحی‌بن‌ عبدالکبیر کتانی‌، نظام‌ الحکومة‌ النبویة‌ المسمی‌ التراتیب‌ الاداریة‌ ، بیروت‌: دارالکتاب‌ العربی‌، ] بی‌تا. [ ؛ انگلبرت‌ کمپفر، سفرنامة‌ کمپفر ، ترجمة‌ کیکاوس‌ جهانداری‌، تهران‌ 1360 ش‌؛ محمدکاظم‌ مروی‌، عالم‌ آرای‌ نادری‌ ، چاپ‌ محمد امین‌ ریاحی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛ عبداللّه‌ مستوفی‌، شرح‌ زندگانی‌ من‌، یا، تاریخ‌ اجتماعی‌ و اداری‌ دورة‌ قاجاریه‌ ، تهران‌ 1377 ش‌؛ مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)؛ میرمحمد سعیدبن‌ علی‌ مشیزی‌، تذکرة‌ صفویه‌ کرمان‌ ، چاپ‌ محمدابراهیم‌ باستانی‌ پاریزی‌، تهران‌ 1369 ش‌؛ میرزا سمیعا، تذکرة‌الملوک‌ ، چاپ‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌ 1378 ش‌؛ ولادیمیر فئودوروویچ‌ مینورسکی‌، سازمان‌ اداری‌ حکومت‌ صفوی‌، یا، تحقیقات‌ و حواشی‌ و تعلیقات‌ اسناد مینورسکی‌ بر تذکرة‌الملوک‌ ، ترجمة‌ مسعود رجب‌نیا، در میرزا سمیعا، تذکرة‌الملوک‌ ، تهران‌ 1378 ش‌؛ ناصرالدین‌ قاجار، شاه‌ ایران‌، روزنامة‌ سفر گیلان‌ ، چاپ‌ منوچهر ستوده‌، ] تهران‌ [ 1367 ش‌؛ «نخستین‌ روزنامة‌ فارسی‌ چاپی‌ در ایران‌»، یادگار ، سال‌ 1، ش‌ 3 (آبان‌ 1323)؛ علی‌نقی‌ نصیری‌، القاب‌ و مواجب‌ دورة‌ سلاطین‌ صفویه‌ ، چاپ‌ یوسف‌ رحیم‌لو، مشهد 1372 ش‌؛ یوزف‌ فون‌هامر ـ پورگشتال‌، تاریخ‌ امپراطوری‌ عثمانی‌ ، ترجمة‌ میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، چاپ‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌ 1367ـ1369 ش‌؛ لطف‌اللّه‌ هنرفر، آشنایی‌ با شهر تاریخی‌ اصفهان‌ ، اصفهان‌ 1373 ش‌؛ یادگار زریران‌ ، متن‌ پهلوی‌ با ترجمة‌ فارسی‌ و آوانویسی‌ لاتین‌ و سنجش‌ آن‌ با شاهنامه‌ از یحیی‌ ماهیار نوابی‌، تهران‌: اساطیر، 1374 ش‌؛Arthur Emanuel Christensen, L , Iran sous les Sassanides , Osnabrدck1971;Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches , Graz 1963.
نظر شما
مولفان
گروه
تاریخ اجتماعی ,
رده موضوعی
جلد 9
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده