جمهوریخواه خلق، حزب ، یکی از احزاب مهم ترکیه به بنیانگذاری مصطفی کمال پاشا (آتاتورک). این حزب در طول حیات سیاسی خود، فرقه خلق، سپس فرقه جمهوری خواه خلق، و از 29 اردیبهشت 1310/ 19 مه 1931 حزب جمهوریخواه خلق نامیده شده است (قوماش، ص19). شکلگیری این حزب به «آنادولو و روملی مدافعه حقوق جمعیتی» (جمعیت دفاع از حقوق آناطولی و رومایلی) بازمیگردد؛ اما، حزب رسماً در 18 شهریور 1302/ 9 سپتامبر 1923 ایجاد شده است (رجوع کنید به آقچورهاوغلی، ص58). جمعیت دفاع از حقوق آناطولی و رومایلی از پیوند جمعیتهای خودجوش دفاع از حقوق و رد الحاق، پس از تسلیم شدن عثمانی در جنگ جهانی اول، برای مقاومت در برابر نیروهای اشغالگر، در مناطق عمدتاً ترکنشین عثمانی در آناطولی بهوجود آمد (رجوع کنید به زورخر، ص 215ـ216؛ لوئیس، ص245ـ 246؛ شاو، ج2، ص340ـ341). مصطفی کمالپاشا، با هدف سازماندهی جنبش مقاومت، در شعبان 1337/ مه 1919 به آناطولی رفت و به برقراری ارتباط بین گروههای پراکنده مقاومت و تشکیل گروههای جدید پرداخت و برای اداره جمعیت دفاع از حقوق آناطولی و رومایلی، در رأس گروه نمایندگان منتخب همایش سیواس (سیواس کنگره سی) قرارگرفت. این همایش با تلاش مصطفی کمال پاشا، برای سازماندهی این جمعیتها، برگزار شد (توران، ص10؛ زورخر، ص220).اهداف اصلی جمعیت عبارت بود از: حفظ تمامیت قلمرو عثمانی، دفاع از مصونیت مقام عالی خلافت و سلطنت، استقلال ملی، کارآمدتر کردن قوای ملی و حاکم کردن اراده ملی. جمعیت تمام هموطنان مسلمان را عضو خود به شمار آورده بود (رجوع کنید به تونچای، 1981، ص31؛ توران، ص9ـ10)؛ بنابراین، اهداف و مرام جمعیت بیشتر براساس میهندوستی عثمانی و اسلامگرایی بود تا ملیگرایی ترکی ( ) دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد (، ذیل "Cumhuriyet Halk Partisi" ).چون جمعیتهای دفاع از حقوق با سازمانهای محلی جمعیت اتحاد و ترقی (رجوع کنید به ترکهای جوان * ) شباهتهای بسیاری داشتند و شعبهها و وابستگان سابق جمعیت اتحاد و ترقی به جمعیت دفاع از حقوق آناطولی و رومایلی راه یافته بودند (تونچای، 1981، ص34ـ35؛ نیز رجوع کنید به زورخر، ص216)، حزب جمهوریخواه خلق، به نوعی، ادامه جمعیت اتحاد و ترقی دانسته شده است ( ) دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد (، همانجا).واپسین انتخابات مجلس مبعوثان عثمانی، به پیروزی اعضای جمعیت دفاع از حقوق انجامید. این مجلس در 20 ربیعالآخر 1338/ 12 ژانویه 1920 تشکیل شد (رجوع کنید به تونچای، 1981، ص38ـ39؛ میدان لاروس، ج8، ص834؛ لوئیس، ص250ـ251)، اما با افزایش نفوذ ملیگرایان در استانبول، متفقین شهر را اشغال کردند (25 جمادیالآخره 1338/ 16 مارس 1920؛ رجوع کنید به توران، ص11؛ شاو، ج2، ص348). دو روز پس از اشغال، متفقین مجلسِ تازه افتتاح شده را، به بهانه اعتراض وکلا به بازداشت چند تن از نمایندگان، تعطیل و عملاً آن را منحل کردند (رجوع کنید به اراوغلو ، ص111). مصطفی کمالپاشا، که نماینده منتخب ارزروم بود، مرکز سیاسی کشور را به آنکارا منتقل کرد و در پی برگزاری انتخابات جدید، مجلس کبیر ملی، به جای آخرین مجلس مبعوثان عثمانی، در آنکارا تشکیل گردید (رجوع کنید به لوئیس، ص251ـ252). این مجلس ــ که مرکّب بود از شماری از نمایندگان مجلس مبعوثان منحل شده استانبول و شماری از نمایندگان جدیدِ وابسته به جمعیت دفاع از حقوق آناطولی و رومایلیــ اگرچه حاکمیت «پادشاه ـ خلیفه» را به رسمیت میشناخت، سرآغاز بنیانگذاری نظام جمهوری در ترکیه به شمار آمده است (رجوع کنید به اراوغلو، ص112ـ114). نمایندگان این مجلس درباره اصل نخست برنامه جمعیتِ دفاع از حقوق آناطولی و رومایلی، یعنی تمامیت ارضی و استقلال، همرأی بودند، اما درخصوص اصل حاکمیت ملی اختلاف نظر داشتند و همین امر بهتدریج دستهبندیهایی در مجلس پدید آورد. مصطفی کمالپاشا، که به ریاست مجلس نیز انتخاب شده بود، برای ایجاد وحدت در مجلس، لایحهای به نام برنامه خلقی را، براساس اصول جمعیت دفاع از حقوق، در ذیحجه 1338/ سپتامبر 1920 به مجلس تقدیم کرد (رجوع کنید به د.ترک ، ذیل "Cumhuriyet Halk Partisi" ) که چگونگی قانون اساسی و ماهیت و وظایف مجلس را بیان میکرد و باعث تغییر و تعیین نظام سیاسی کشور در آینده شد. بهگمان محافظهکاران، اجرای این برنامه باعث حذف سلطنت میشد. بهرغم مخالفتها، قانون اساسی جدید، براساس همان برنامه، در 30 دی 1299/ 20 ژانویه 1921 به تصویب رسید و در آن حاکمیت ملت بدون قید و شرط شناخته شد، و چون صلاحیت تطبیق قوانین بر شریعت نیز به مجلس واگذار شده بود، مجلس به خودی خود جانشین خلافت نیز میشد. مصطفی کمال هم بعدها اعتراف کرد که تصویب قانون اساسی 1299ش/1921 نوعی اعلان جمهوریت بود (رجوع کنید به کارپات ، ص54ـ55).به منظور سازماندهی جمعیت، برای برقراری انضباط حزبی، در اردیبهشت 1300/ مه 1921 هیئت مدیرهای به ریاست مصطفی کمال و با نظامنامه داخلی تشکیل گردید. همچنین از آغاز در جمعیت گروهبندی داخلی شکل گرفت. یک گروه، که بعدها گروه اول نامیده شد، مرکّب از 133 نماینده بود. در مقابل آن، گروه دیگری در تیر 1301/ ژوئیه 1922 به نام گروه دوم اعلام موجودیت کرد. هدف اصلی گروه دوم، که اعضایش را بین 112 تا 126 تن ذکر کردهاند، گویا جلوگیری از خودکامگی مصطفی کمالپاشا بوده است (رجوع کنید به تونچای، 1981، ص42ـ47؛ قوچاق ، ص88ـ89). گروه دوم یک سازمان پشتیبان، با عنوان «محافظه مقدّسات جمعیتی» (جمعیت دفاع از مقدّسات)، در خارج از مجلس داشت که از سلطنت و خلافت دفاع و با جمهوریت مخالفت میکرد (رجوع کنید به برکس، ص502).در پی پیروزیهای نیروهای تحت فرمان مصطفی کمالپاشا بر نیروهای اشغالگر خارجی، نفوذ و اعتبار او افزایش یافت (رجوع کنید به تونچای، 1990، ص68ـ80؛ کونگار ، 1976، ص508ـ510؛ اراوغلو، ص134ـ141، 155ـ159). همچنین ارتقای وی به مقام قهرمان ملی جنگ رهاییبخش، زمینهساز پیش بردن برنامههایش در مجلس شد (رجوع کنید به احمد، ص53)، چنان که به خواست وی و با پشتیبانی طرفدارانش، قانون انحلال سلطنت در 10 آبان 1301/ اول نوامبر 1922 در مجلس به تصویب رسید (رجوع کنید به برکس، ص504ـ 507؛ کارپات، ص55ـ57؛ شاو، ج2، ص364ـ 365).پس از انحلال سلطنت، مصطفی کمالپاشا، برای مبارزات سیاسی بعدی، درصدد تبدیل و ارتقای جمعیت به حزبی سیاسی برآمد (رجوع کنید به لوئیس، ص259). وی در 15 آذر 1301/ 6دسامبر 1922 تصمیم خود را برای تشکیل «خلق فرقهسی» (حزب خلق) پس از برقراری صلح، آشکار کرد (توران، ص17ـ18؛ تونچای، 1981، ص47). اگرچه به نظر میرسد که واژه خلق به طبقات فرودست جامعه اطلاق میشود (رجوع کنید به تونچای، 1981، ص48ـ49)، ظاهراً هدف مصطفی کمال تشکیل حزبی فراگیر بوده است (رجوع کنید به توران، ص19ـ20). نخستین گام برای تبدیل جمعیت دفاع از حقوق آناطولی و رومایلی (گروه اول جمعیت) به حزب خلق، انتشار بیانیهای نُه مادّهای به مناسبت انتخاباتِ پیشرو، با امضای مصطفی کمال به عنوان رئیس جمعیت، بود. بیانیه مقدمهای داشت که در آن تشکیل یک حزب مردمی با هدفِ به دست آوردن اکثریت مجلس جدید برای توسعه کشور، ضروری دانسته شده بود. به همین منظور، گروه اول جمعیت دفاع از حقوق در مجلس به حزب خلق تبدیل شد (رجوع کنید به قوچاق، ص89ـ90). بیانیه مذکور اصول اساسی حزب خلق را در برداشت که به طور خلاصه از این قرار بود: 1)وفاداری به حاکمیت ملی؛ 2)تغییرناپذیر بودن مصوبه انحلال سلطنت؛ 3)تأمین امنیت داخلی و رفاه عمومی؛ 4)تسریع کار محاکم و تصویب قوانین جدید؛ 5)اتخاذ تدابیر اقتصادی و اجتماعی ضروری، مشتمل بر ده مادّه؛ 6)تقلیل دوره خدمت نظام وظیفه و فراهم ساختن امکانات رفاهی ارتشیان؛ 7)لزوم کمک به افسران احتیاط و ذخیره، معلولان جنگ، بازنشستگان، بیوگان و یتیمان؛ 8)اصلاح دستگاه اداری و بهرهمندی از روشنفکران و متخصصان در خدمات همگانی و اداره کشور؛ 9)ضمن اتخاذ تدابیر دولتی، حمایت از تأسیس شرکتهای خصوصی و اقدامات شخصی به منظور بازسازی و توسعه کشورِ ویران شده (رجوع کنید به توران، ص21ـ23؛ تونچای، 1981، ص52ـ53؛ ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج1، ص24).انتخابات بعدی مجلس، تحت نظارت شدید جمعیت دفاع از حقوق صورت گرفت. درنتیجه، انتخابات به پیروزی قاطع نامزدهای جمعیت انجامید و فقط تعداد انگشتشماری از نامزدهای مستقل به مجلس دوم، که در 20 مرداد 1302/ 11 اوت 1923 افتتاح شد، راه یافتند (رجوع کنید به قوچاق، ص90؛ تونچای، 1981، ص55ـ56؛ کارپات، ص57). مصطفی کمال نیز به ریاست مجلس انتخاب شد و هیئت دولت به خواست وی تغییر یافت. دو روز پیش از افتتاح، شماری از نمایندگان منتخب عضو جمعیت، مأمور تهیه نظامنامه حزب خلق شدند. این نظامنامه در 18 شهریور 1302/ 9سپتامبر 1923 تصویب شد و حزب خلق رسماً تشکیل گردید و گروه اول جای خود را به حزب جدید سپرد. مصطفی کمالپاشا نیز در نشست 20 شهریور/ 11سپتامبر به مقام «رئیس عمومی» (رئیس کل) حزب انتخاب شد و دبیر کل حزب را تعیین کرد. این در حالی بود که فقط خود او حق سخن گفتن به نام حزب را داشت و دیگران باید از وی اجازه میگرفتند (رجوع کنید به اویار ، ص12). اگرچه در اصول حزب به پیروی از مردم سالاری (دموکراسی)، و مبتنی بودن عملکرد دولت بر حقوق و قانون تأکید شده بود، اما پس از مدتی با ایجاد تغییراتی در اصول حزب، از جنبههای مردم سالارانه و آزادیخواهانه آن چیزی نماند (رجوع کنید به تونچای، 1981، ص57ـ58؛ اویار، ص9).پس از اعلان جمهوریت و انتخاب مصطفی کمال به ریاست جمهوری در 7 آبان 1302/ 29 اکتبر 1923، عصمت اینونو * به قائممقامی ریاست کل حزب انتخاب شد و نهادی به نام دیوان ریاست (متشکل از ریاست کل، قائممقام ریاست کل و دبیر کل)، رهبری حزب را در دوره تکحزبی در دست گرفت (اویار، ص13).در ماههای نخست پس از افتتاح مجلس، اکثر کرسیهای مجلس در تصرف حزب خلق بود، اما اقداماتی چون اعلان جمهوریت، عزل و نصبهای پس از آن، انتخاب آنکارا به پایتختی، الغای خلافت (12 اسفند 1302/ 3 مارس 1924)، انحلال نهاد ریشهدار شیخالاسلامی، حذف وزارت شریعت، تعطیل مدارس مذهبی و محاکم شرعی، و تصویب قانون اساسی جدید (در 31 فروردین 1303/ 20 آوریل 1924) باعث بروز نارضایی روزافزون شد که خواهناخواه در مجلس و حزب خلق نیز منعکس گردید (رجوع کنید به لوئیس، ص371ـ372؛ قوچاق، ص91ـ97؛ اراوغلو، ص176ـ185). برخی از ناراضیان، که شماری از همرزمان نزدیک مصطفی کمالپاشا نیز در میان آنان بودند و شغلهای مهمی در دولت جدید داشتند، و برخی از نمایندگان غیرنظامی چون عدنان آدیوار (متوفی 1324ش/ 1955؛ رجوع کنید به ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج2، ص136، 271)، پس از آنکه تلاشهایشان برای تعدیل و اصلاح سیاست تندروانه حزب و جریان روزافزون اصلاحات و مهار اقتدار فزاینده مصطفی کمال ــکه با گذشت زمان ابعاد تازهای مییافتــ نتیجهای نداد، «ترقیپرور جمهوریت فرقهسی» (حزب جمهوریخواه ترقیپرور) را در 26 آبان 1303/ 17 نوامبر 1924 بهوجود آوردند. به زودی، شمار نمایندگانِ کنارهگیری کرده از حزب خلق ــکه یک هفته پیش از اعلام موجودیت حزب جدید، به حزب جمهوریخواه خلق تغییر نام داده بود (رجوع کنید به توران، ص27)ــ و نمایندگان وارد شده به حزب جدید بالغ بر 32 تن شد (زورخر، ص245؛ درباره اعضای این حزب رجوع کنید به تونچای، 1981، ص108ـ109). مصطفی کمال اگرچه در حدود سه هفته پس از اعلان تشکیل حزب مورد بحث اظهار کرد که وجود احزاب سیاسی در ممالک مبتنی بر حاکمیت ملی، بهویژه در حکومت جمهوری، امری طبیعی است ( ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج1، ص56)، اما بعدها در نطق طولانی خود در مجمع عمومی دوم حزب در مهر 1306/ اکتبر 1927، حزب جمهوریخواه ترقیپرور را توطئه پاشاها خواند (رجوع کنید به قوچاق، ص98) و آن را سوءقصد بزرگی به شخص خود و جمهوریت دانست (رجوع کنید به کونگار، 1976، ص144).قیام شیخسعید نورسی * در بهمن 1303/ فوریه 1925 و متعاقب آن، دادن اختیارات فوقالعاده به دولت برای استقرار نظم، فرصت لازم را برای منحل کردن حزب جمهوریخواه ترقیپرور در 13 خرداد 1304/ 3 ژوئن 1925، به اتهام تحریکات ارتجاعی، در اختیار دولت گذاشت. باتوجه به موضع نمایندگان این حزب در مجلس و بیانیه تأسیس و برنامه 58 مادّهای آن (رجوع کنید به تونچای، 1981، ص371ـ 381؛ اراوغلو، ص205)، اتهام مذکور بهانهای برای انحلال حزب بود. در واقع، برنامههای حزب جمهوریخواه ترقیپرور تا حدودی از برنامههای احزاب محافظهکار انگلیس و رادیکال سوسیالیست فرانسه متأثر بود. این حزب ضمن دفاع از اصول جمهوریخواهی و عرفیگرایی (لائیسیسم ) و ملیگرایی حزب حاکم، از تمایلات و اقتدارگرایی و تمامیتخواهی آن انتقاد میکرد و ضمن احترام گذاشتن به اعتقادات مذهبی مردم، بیشتر از سیاست عدم مرکزیت، تفکیک قوای سهگانه و نیز از سیاستهای اقتصاد آزاد جانبداری مینمود (رجوع کنید به زورخر، ص245ـ246؛ کونگار، 1976، همانجا؛ قوچاق، ص99ـ101). بدینترتیب، نخستین تجربه گذار به نظام چند حزبی بیش از شش ماه و نیم دوام نیاورد و حزب جمهوریخواه خلق همچنان یگانه حزب فعال بود (رجوع کنید به لوئیس، ص274ـ 276؛ اراوغلو، ص199ـ201).پس از محاکمات و تصفیه حسابهای 1304ـ1305ش/ 1925ـ1926، که همه مخالفتها با حکومت جدید (اعم از نظامی و مذهبی و سیاسی) سرکوب شده (رجوع کنید به لوئیس، ص276) و زمینه برای پیشبرد اقدامات کمالیستی و استقرار نظام تکحزبی بیش از پیش فراهم آمده بود، مجمع عمومی بزرگ حزب جمهوریخواه خلق با شرکت 378 عضو برگزار شد که نطق مصطفی کمال در آن 36 ساعت و 31 دقیقه (شش روز هر روزدر حدود شش ساعت) طول کشید (رجوع کنید به همانجا؛ تونچای، 1981، ص175ـ183). در این مجمع، به دو اصل حزب، که خلقگرایی و ملیگرایی بود، جمهوریتخواهی و عرفیگرایی هم اضافه شد. دو اصل دولتگرایی و انقلابیگری نیز در کنگره سوم حزب به اصول مذکور افزوده گردید. نشان حزب جمهوریت خلق شش پیکان دارد که هر یک از آنها نشانه یکی از اصول ششگانه حزب است (رجوع کنید به توران، ص31). آتاتورک نیز بانی و رئیس دائم حزب جمهوریخواه خلق اعلام گردید (رجوع کنید به اویار، ص13ـ14). در مجمع عمومی دوم، درباره تحصیلات ابتدایی رایگان و اجباری، تغییر الفبا و پاکسازی زبان ترکی، تأمین آسایش و امنیت، توسعه راهآهن و شوسه و حمل و نقل دریایی، صنایع (بهویژه نساجی)، اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و حقوقی تصمیمهایی گرفته شد (رجوع کنید به توران، ص32ـ33).حدود سه سال پس از برگزاری مجمع عمومی دوم و استیلای نظام تکحزبی در ترکیه، مصطفی کمالپاشا با توجه به مسائل و مشکلات کشور، که برخی از آنها را ناشی از نبود نظارت بر حکومت میدانست، به وجود حزبی مخالف، اما تحت سیطره، احساس نیاز میکرد. از اینرو، علی فتحی [ اوکیار ] (متوفی 1322ش/ 1943)، نخستوزیر لیبرال (رجوع کنید به ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج2، ص42؛ زورخر، ص485)، را مأمور تشکیل «سربست جمهوری فرقهسی» (حزب جمهوریخواه آزاد) کرد. علی فتحی نیز، پس از کسب اطمینان از بیطرف ماندن مصطفی کمال و انجام دادن کارهای مقدماتی، تأسیس حزب جدید را در 21 مرداد 1309/ 12 اوت 1930 اعلام کرد. بلافاصله، پانزده نماینده از حزب حاکم استعفا دادند و به حزب جدید پیوستند. اگرچه قرار بود که مخالفت حزب آزاد با حزب حاکم ملایم باشد، اما رویآوردن دور از انتظار گروههای ناخشنود به حزب جدید موجب نگرانی سران حزب حاکم و انحلال آن پس از سه ماه و پنج روز شد (رجوع کنید به احمد، ص59ـ60؛ کونگار، 1976، ص145ـ151؛ آوشار ، 1998؛ آقااوغلو ، 1994).نخستین برنامه مدون حزب حاکم در مجمع عمومی دوم، در 1310ش/1931 به تصویب رسید و نظام تک حزبی در آن تثبیت شد (رجوع کنید به قوماش، ص31ـ32؛ توران، ص35ـ 42). در خرداد 1315/ ژوئن 1936، فعالیت حزب و اداره دولت بیش از پیش باهم پیوند خورد؛ بنابراین، وزیر کشور در عین حال مقام دبیرکلی حزب و استانداران نیز ریاست شعبههای حزب را در استانها به عهده گرفتند (رجوع کنید به قوماش، ص35ـ36؛ توران، ص44). به پیروی از سیاست پیوند دولت و حزب، با اِعمال تغییراتی در قانون اساسی در بهمن 1316/ فوریه 1937، شش اصلِ (شش پیکانِ) حزب به آن افزوده شد و به صورت اصول اساسی دولت درآمد (رجوع کنید به توران، ص44)؛ اما براثر مرگ آتاتورک (1317ش/ 1938؛ رجوع کنید به قوچاق، ص116ـ125) سیاست اتحاد حزب و دولت در اوایل بهمن 1317/ اواخر ژانویه 1939 پایان یافت (رجوع کنید به قوماش، ص38ـ39).در مجمعهای عمومی پنجم (1318ش/1939) و ششم (1322ش/ 1943)، گامهایی برای ایجاد دوباره نظام چند حزبی برداشته شد (رجوع کنید به قوماش، ص40ـ46؛ توران، ص45) و اصول حزب مجدداً بر مبنای لیبرالیسم تعریف شد (رجوع کنید به ادامه مقاله). حزب جمهوریخواه خلق، که با پایان جنگ جهانی دوم بر سر دوراهی (ادامه حکومت تکحزبی یا گذار به دوران چند حزبی) قرار داشت (کونگار، 1976، ص152)، سرانجام تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی بهنظام چند حزبی تن داد (رجوع کنید به قوچاق، ص130ـ131؛ نیز رجوع کنید به حزب * ).بدینترتیب، نخستین حزب رقیب (حزب دموکرات ) از درون حزب جمهوریخواه خلق سر برآورد. اگرچه، روند شکلگیری آن از اواسط خرداد 1324/ اوایل ژوئن 1945 حتی پیشتر از آن با انتقادهایی از درون حزب حاکم و در مجلس آغاز شده بود، تشکیل رسمیاش در 17 دی 1324/ 7 ژانویه 1946 و با مساعدت شخص اینونو صورت گرفت ( ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج2، ص94). حزب حاکم در آغاز، به توصیه اینونو، از فعالیت حزب جدید استقبال کرد، اما سازمانیابی سریع و نفوذ روزافزون حزب دموکرات در کشور، موضع حزب جمهوریخواه خلق را نسبت به آن تغییر داد (رجوع کنید به کارپات، ص135ـ136؛ زورخر، ص308). چهار ماه پس از تشکیل حزب دموکرات، حزب جمهوریخواه خلق مجمععمومی خود را در 20ـ21 اردیبهشت 1325/ 10ـ11 مه 1946 برگزار کرد. هدف از برگزاری آن قبول تغییراتی برای سازگاری با نظام چندحزبی در نظامنامه حزب بود. مقرر شد که مجمع عمومی حزب، از آن پس هر چهار سال یکبار رئیس کل حزب را انتخاب نماید. اینونو با خواست مخالفان مبنی بر جدایی ریاست جمهوری از ریاست کل حزب مخالفت کرد (رجوع کنید به قوچاق، ص 134، 142؛ قوماش، ص47ـ48؛ کارپات، ص137) و ریاست اینونو بر حزب همچنان ادامه یافت. در بهار 1325/ 1946، تاریخ برگزاری انتخابات عمومی از تیر 1326/ ژوئیه 1947 به تیر 1325/ ژوئیه 1946 تغییر یافت که بیگمان برای غافلگیری حزب جدیدالتأسیس دموکرات و جلوگیری از سازمانیابی و توسعه آن بود. اعتراضات حزب مذکور هم نتوانست از اجرای این تصمیم جلوگیری کند (رجوع کنید به کارپات، ص137ـ138).در این انتخابات، حزب جمهوریخواه خلق توانست با حفظ اکثریت قاطع در مجلس، تا 1329ش/1950 به حاکمیت خود ادامه دهد (رجوع کنید به همان، ص145). پس از افتتاح مجلس، رجبپکر (متوفی 1329ش/1950)، از نظامیان جنگ رهاییبخش، نفر سوم حزب پس از آتاتورک و اینونو، طراح برنامه حزب، نماینده جناح اقتدارطلب و تمامیتخواه آن، و طرفدار سرمایهداری دولتی و دموکراسی محدود (رجوع کنید به ییلدیز ، ص58ـ63؛ ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج2، ص170) در مرداد 1325/ اوت 1946 مأمور تشکیل هیئت دولت شد (رجوع کنید به قوچاق، ص144؛ زورخر، ص309). در دوره حکومت پکر تا شهریور 1326/ سپتامبر 1947، درگیری با حزب دموکرات به اوج خود رسید اما اینونو به عنوان رئیسجمهوری، موضعی بیطرفانه اتخاذ کرد (رجوع کنید به قوچاق، ص146) و بین دو حزب وساطت کرد (رجوع کنید به کارپات، ص168).در این دوره، در حزب جمهوریخواه خلق در مورد سرکوبی احزاب مخالف یا تحمل مخالفت و افزایش آزادیها بین جناح معتدل به رهبری اینونو و جناح تمامیتخواه به رهبری پکر اختلاف وجود داشت (زورخر، ص309؛ کارپات، ص167؛ نیز رجوع کنید به قوچاق، ص147). در مجمع عمومی هفتم حزب در 1326ش/ 1947، برنامه حزب که محصول دوران تکحزبی بود اصلاح گردید (رجوع کنید به کارپات، ص174). در اصلاح برنامه حزب، تعاریف هر شش اصل اساسی حزب، بهویژه اصول دولتگرایی و لائیسیسم، مورد تجدیدنظر قرار گرفت و از جهاتی به برنامه حزب دموکرات نزدیک شد (رجوع کنید به توران، ص48ـ49؛ زورخر، ص311) و اینونو بار دیگر به ریاست کل و درحقیقت به ریاست کل افتخاری حزب برگزیده شد (توران، ص48). حلمی اوران ، نامزد پیشنهادی اینونو، نیز با 328 رأی در برابر 159 رأی بر رجب پکر پیروز شد و به قائممقامی ریاست کل رسید. اینها نشاندهنده پیروزی جناح معتدل بر جناح تمامیتخواه بود (رجوع کنید به ) دایرة المعارف جمهوریت (، همانجا). کمال کارپات (ص177ـ 178) افزایش آزادی گروههای داخل حزب را عامل نجات حزب از فروپاشی ارزیابی کرده است. افزون بر آن، در حالی که رئیسجمهوری در دوران پیش از 1325ش/1946، مقامی نیمه مقدّس داشت و منتقدان وی به شدت مجازات میشدند، در اواخر 1326ش/ 1947 امکان انتقاد از وی فراهم شد (همان، ص178). حسن سقا (متوفی 1339ش/ 1960)، که پس از استعفای پکر به نخستوزیری رسید، در اواخر دی 1327/ ژانویه 1949 جای خود را به شمسالدین گونآلتای (متوفی 1340ش/ 1961)، مورخ دارای تمایلات اسلامی معتدل (رجوع کنید به کارپات، ص192؛ زورخر، ص312)، سپرد. گون آلتای که به هنگام معرفی هیئت دولت خود، به مجلس قول داده بود دموکراسی غربی را به عنوان الگوی خود برگزیند و آزادی بیان را محترم شمارد (رجوع کنید به لوئیس، ص309؛ کونگار، 1976، ص157)، آخرین نخستوزیر دوره حاکمیت انحصاری حزب جمهوریخواه خلق بود. در دوره حکومت وی، ضمن آنکه قانون انتخابات تحت فشار حزب دموکرات تغییر یافت (زورخر، همانجا)، انتخابات 24 اردیبهشت 1329/ 14 مه 1950 که از نقاط عطف تاریخ معاصر ترکیه به شمار میرود، برگزار گردید. در این انتخابات، حزب دموکرات، با به دست آوردن 3ر53% آرا و 408 کرسی، بر حزب جمهوریخواه خلق، با 9ر39% آرا و تنها 69 کرسی، پیروز شد (کارپات، ص201ـ 202؛ زورخر، ص315ـ316). در انتخابات شهرداریها نیز حزب دموکرات به پیروزی دست یافت. به این ترتیب، حزبی که 27 سال حزب حاکم ترکیه بود، از آن پس به موضع حزب اقلیت رانده شد ( ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج2، ص165).حزب جمهوریخواه خلق در سراسر دوره ده ساله حاکمیت حزب دموکرات، در مقام مخالف در مجلس حضور داشت (رجوع کنید به کارپات، ص319). در این دوران، برای نخستین بار با ریاست کل عصمت اینونو بر حزب مخالفت شد (قوماش، ص56). حزب جمهوریخواه خلق، بهویژه پس از انتخابات 1336ش/ 1957 که بر شمار نمایندگانش در مجلس افزوده شد، بیش از پیش به دفاع از اقدامات آتاتورک پرداخت (رجوع کنید به کارپات، همانجا). پس از کودتای خرداد 1339/ مه 1960 (رجوع کنید به اوزدمیر، ص192ـ201) و انحلال حزب دموکرات، حزب جمهوریخواه خلق امکان فعالیت بیشتری یافت (توران، ص52). کمیته اتحاد ملی که رهبری کودتا را به دست داشت، به توصیه و تلقین اینونو به ارتشبد جمال گورسل (متوفی 1345ش/ 1966)، رئیس کمیته مذکور و رئیس دولت () رجوع کنید به دایرة المعارف جمهوریت (، ج3، ص137؛ نیز رجوع کنید به گوگیلیلی، ص164)، بر آن شد که هر چه زودتر شرایط را برای برگزاری انتخابات و سپردن حکومت به غیرنظامیان فراهم نماید (رجوع کنید به اوزدمیر، ص196ـ197). مناسبات بین اینونو و کمیته مذکور بهگونهای بود که اینونو برای برطرف کردن برخی تردیدها اظهار کرد که قبلاً از کودتا و مداخله ارتش خبر نداشته است (رجوع کنید به ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج2، ص398).حزب جمهوریخواه خلق در انتخابات عمومی، که پس از فعالیت مجدد احزاب برگزار شد، بیشترین کرسی نمایندگی (173 کرسی) را به دست آورد؛ در حالی که حزب عدالت که وارث و ادامهدهنده حزب منحل شده دموکرات بود (رجوع کنید به اوزدمیر، ص208)، نتوانست بیش از 158 کرسی به دست آورد (رجوع کنید به کونگار، 1976، ص215؛ اوزدمیر، ص207). پس از آن هم اگرچه حزب عدالت به همکاری با حزب رقیب علاقهای نداشت، اما تحت فشار کمیته اتحاد ملی ناگزیر از شرکت در دولت ائتلافی اینونو شد. با کنارهگیری حزب عدالت از ائتلاف، اینونو دومین و سومین دولت ائتلافی خود را تشکیل داد که تا اواخر بهمن 1343/ اواسط فوریه 1965 دوام آورد (رجوع کنید به اوزدمیر، ص210ـ211؛ گوگیلیلی، ص242ـ243؛ زورخر، ص362ـ364). پس از آن، حزب جمهوریخواه خلق بار دیگر از حکومت برکنار گردید و بهویژه پس از انتخابات مهر 1344/ اکتبر 1965، که حزب عدالت به رهبری سلیمان دمیرل به اکثریت مطلق آرا دست یافت (رجوع کنید به اوزدمیر، ص216؛ کونگار، 1976، ص181، 214)، این وضع تا کودتای 21 اسفند 1349/ 12 مارس 1971 و نیز تا برگزاری نخستین انتخابات پس از کودتای مذکور در مهر 1352/ اکتبر 1973 ادامه یافت. در این مدت، حزب جمهوریخواه خلق تحولاتی یافته بود که عمدهترین آنها گرایش به مشی سیاسی چپمیانه بود. از این اصطلاح که بهطور کلی حاکی از تمایل به میانهروی، در قیاس با چپ افراطی بود، برداشتهای متفاوتی میشد؛ مثلاً حزب عدالت ــکه خود متمایل به راستمیانه بودــ چپ میانه را به کمونیسم منتسب میکرد (رجوع کنید به توران، ص55)؛ در حالی که اینونو میگفت حزب جمهوریخواه خلق، سوسیالیست نیست و سوسیالیست نخواهد شد (قوماش، ص167). بلند اجویت (رجوع کنید به ادامه مقاله) در مجمععمومی هجدهم حزب جمهوریخواه خلق (مهر 1345/ 1966) به دبیرکلی آن انتخاب شد (رجوع کنید به همان، ص168)، اما 48 نماینده مجلس و سناتور وابسته به حزب، به علت مخالفت با همان مشی چپگرایانه حزب، در مجمع عمومی اردیبهشت 1346/ آوریل 1967 از حزب کنارهگیری کردند (رجوع کنید به همان، ص178، 181ـ182) و حزب گوون (اعتماد) را تشکیل دادند (رجوع کنید به توران، ص57؛ زورخر، ص369).اجویت درنتیجه مخالفت با مشارکت نمایندگان حزب در دولت نهاد اریم (دستنشانده ژنرالهای کودتاگر)، بهرغم موافقت اینونو ( ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج3، ص514)، در اول فروردین 1350/ 21 مارس 1971 از ریاست کلی استعفا کرد. اجویت در مجمع عمومی حزب، به جای اینونو (رجوع کنید به همان، ج3، ص316ـ317) ــکه از زمان تشکیل حزب قائممقام رئیس کل و پس از درگذشت آتاتورک رئیسکل آن بودــ به مقام ریاست کل حزب رسید (زورخر، ص379). وی در نخستین انتخابات پس از کودتای اسفند 1349/ مارس 1971، که در مهر 1352/ اکتبر 1973 برگزار شد، حزب را با شعار جدید (چپمیانه) به پیروزی نسبی رساند. در این انتخابات، حزب عدالت به 149 کرسی و حزب جمهوریخواه خلق به 185 کرسی دست یافتند (اوزدمیر، ص236؛ کونگار، 1976، ص194، 202ـ203). اجویت چون به اکثریت مطلق دست نیافته بود، ناگزیر با حزب رستگاری ملی ائتلاف کرد، اما به علت اختلافات اصولی، این ائتلاف بیش از هفت ماه و نیم نپایید و اجویت به ناچار در اواخر شهریور 1353/ اواسط سپتامبر 1974 استعفا کرد (رجوع کنید به اوزدمیر، ص237ـ 238؛ توران، ص59ـ60؛ کونگار، 1976، ص209ـ 305).حزب قبل از انتخابات اواسط خرداد 1356/ اوایل ژوئن 1977، در پی ائتلاف احزاب راستگرا ــکه جبهه ملیگرا نیز نامیده میشدندــ قدرتی نداشت (رجوع کنید به اوزدمیر، ص240ـ241). در این انتخابات، حزب جمهوریخواه خلق با 213 نماینده در برابر حزب عدالت با 189 نماینده، به بزرگترین حزب حاضر در صحنه سیاست ترکیه بدل شد (رجوع کنید به اوزدمیر، ص243؛ کونگار، 2004، ص185). پس از آن، حزب جمهوریخواه خلق برای کسب اکثریت مطلق و تشکیل دولت غیرائتلافی فقط به سیزده نماینده دیگر احتیاج داشت (رجوع کنید به ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج3، ص418). اجویت با عرضه برنامهای که براساس مشی چپ میانه تدوین شده بود، نتوانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد (رجوع کنید به توران، ص60ـ61). در اواخر 1356/ اواسط ژانویه 1978، اجویت بار دیگر فرصت یافت تا دولتی ائتلافی تشکیل دهد که متشکل بود از حزب جمهوریخواه خلق، دو حزب کوچک و چند نماینده مستقل که اکثر آنها از حزب عدالت جدا شده بودند. این دولت که دارای اکثریت شکنندهای در مجلس بود، تا پاییز 1358ش/ 1979 دوام آورد (رجوع کنید به زورخر، ص381). بدینترتیب، دولت ائتلافی حزب جمهوریخواه خلق به نخستوزیری اجویت جای خود را به دولت ائتلافی دمیرل داد. دولت دمیرل هم ــکه مثل همه دولتهای ائتلافی پس از 1352ش/1973 از حل مشکلات ترکیه، بهویژه قتلهای سیاسی ناتوان بودــ با کودتای شهریور 1359/ سپتامبر 1980 برکنار شد (رجوع کنید به همان، ص382ـ384؛ ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج3، ص472).نظامیان به بهانه پاسداری از ارزشهای کمالیسم (رجوع کنید به کونگار، 2004، ص190ـ196؛ توران، ص63) و پایان بخشیدن به قتلهای سیاسی، که ابعاد یک جنگ داخلی را پیدا میکرد، کودتا کردند و زمام امور کشور را در دست گرفتند (رجوع کنید به کونگار، 2004، ص196ـ197). آنان، با ادعای نجات دموکراسی از چنگ سیاستمداران کهنهکار، فعالیت کلیه احزاب را در مهر 1359/ اکتبر 1980 ممنوع و اموال آنها را مصادره کردند و گویا بایگانی سیساله حزب جمهوریخواه خلق را نیز به عمد از بین بردند. در جریان کودتا، گروههایی از وابستگان احزاب بازداشت، محاکمه و محکوم شدند (رجوع کنید به زورخر، ص406ـ408). از آن پس تا شهریور 1371/ سپتامبر 1992 که حزب جمهوریخواه خلق دوباره احیا گردید، حزبی با این عنوان فعالیت نکرد. گرچه در این سیزده سال، احزابی با نامهای دیگر، کموبیش براساس اصول این حزب پدید آمدند که یکی از آنها حزب خلق بود. حزب اخیر، که به شاخه کمالیستهای سنّتی حزب جمهوریخواه خلق سابق نزدیک بود (همان، ص411)، در 1364ش/1985 با حزب سوسیال دموکرات متحد شد و از ترکیب آنها حزبی به نام سوسیال دموکرات خلق پدید آمد که به نوعی وارث حزب جمهوریخواه خلق به شمار میآید (رجوع کنید به تانور، ص64؛ توران، ص63؛ زورخر، ص413). حزب سوسیال دموکرات در 1362ش/ 1983 به رهبری اردال اینونو ، پسر عصمت اینونو، تشکیل شده بود ( ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج4، ص91). حزب سوسیال دموکرات خلق در انتخابات میان دورهای مهر 1365/ سپتامبر 1986 (رجوع کنید به ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج4، ص190)، انتخابات عمومی پیش از موعد آذر 1366/ نوامبر 1987، انتخابات محلی فروردین 1368/ مارس 1989 (رجوع کنید به زورخر، ص415ـ417؛ تانور، ص77) و انتخابات عمومی مهر 1370/ اکتبر 1991 (رجوع کنید به تانور، ص87) با به دست آوردن کرسیهایی در مجلس، جزو سه حزب اول ترکیه شد و پس از انتخابات اخیر با حزب راه راست ائتلاف کرد (رجوع کنید به همان، ص89). حزب سوسیال دموکرات خلق، پس از مذاکراتی طولانی با حزب جمهوریخواه خلق (شهریور 1374/ سپتامبر 1995)، با این حزب نیز متحد شد و دنیز بایکال به ریاست آن برگزیده شد (رجوع کنید به ) دایرة المعارف جمهوریت (، ج4، ص356). اگرچه این حزب ــکه در انتخابات 1374ش/ 1995 به سختی توانسته بود به مجلس راه یابد و صاحب 49 کرسی شودــ در انتخابات بهار 1378ش/1999 موفق به فرستادن نمایندهای به مجلس نشد (رجوع کنید به یاوز، ص325؛ دوغان، ص144)، اما در انتخابات آبان 1381/ نوامبر 2002، پس از حزب عدالت و توسعه (که 363 کرسی از 550 کرسی نمایندگی مجلس را کسب کرد)، با تصاحب 178 کرسی به عنوان حزب دوم به مجلس راه یافت (رجوع کنید به دوغان، ص146؛ یاووز، ص325).شاخه عمده دیگر که از حزب جمهوریخواه خلق منشعب شده، حزب دموکراتیک چپ به رهبری بلند اجویت است (رجوع کنید به توران، ص63؛ تانور، ص62). در حال حاضر، هر دو حزب جمهوریخواه خلق (جدید) و دموکراتیک چپ ادعای وراثت حزب جمهوریخواه خلق سابق را دارند و بهرغم دیدگاههای مشابه و مشترک نتوانستهاند به وفاق برسند (رجوع کنید به قوماش، ص342ـ345).منابع: یوسف آقچورهاوغلی، تورک ییلی ( 1928 )، استانبول 1928؛Ahmet Agaoglu, Serbest Firka hatiralar , Istanbul 1994; Feroz Ahmad, The making of modern Turkey , London 1994; Abdulhamit Avsar, Bir partinin kapanmasinda basinin rolu: Serbest Cumhuriyet Firkasi, Istanbul 1998; Niyazi Berkes, Turkiye'de cagdaslasma , Istanbul 2002; Cumhuriyet ansiklopedisi: 1923-2000 , ed. Hasan Ersel etal ., Istanbul: Yapl Kredi Yayinlari, 2003; Kutlay Dogan, Turkey 2004 , Ankara 2004; Hamza Eroglu, Turk devrim tarihi , Ankara 1977; Ali Givgilili, Yukselis ve dusus, Istanbul 1987; Kemal Karpat, Turk demokrasi tarihi , Istanbul 1996; Cemil Kocak, "Siyasal tarih (1923-1950)", in Turkiye tarihi , ed. Sina Aksin, vol. 4, Istanbul 1990; Emre Kongar, Imparatorluktan gunumuze Turkiyenin toplumsal yapisi, Istanbul 1976; idem, 21. yuzyilda Turkiye , toplumsal yapisi, Istanbul 1976; idem, 21. yuzyilda Turkiye , Istanbul 2004; Rahmi Kumas, C H P'nin soyagaci, Istanbul 1999; Bernard Lewis, The emergence of modern Turkey , London 1968; Meydan-Larousse: buyuk lugat ve ansiklopedi , Istanbul: Meydan Yayinevi, 1990-1991; The Oxford encyclopedia of modern world , ed. John L. Esposito, New York 1995, s. v. "Cumhuriyet Halk Partisi" (by Mete Tuncay); Hikmet Ozdemir "Siyasal tarih (1960-1980)", in Turkiye tarihi , ed. Sina Aksin, vol. 4, Istanbul 1990; Stanford J. Shaw, History of the Ottoman Empire and modern Turkey , Cambridge 2002; Bulent Tanor, "Tarik Zafer Tunaya", in Modern Turkiye'de syasi dusunce , vol. 3, Istanbul: Iletisim Yayinlari, 2004; Mete Tuncay, "Siyasal tarih (1908- 1923)", in Turkiye tarihi , ibid, vol. 4, Istanbul 1990; idem , T. C. 'nde tek-parti yonetimi'nin kurulmasi ( 1923- 1931 ), Ankara 1981; Serafettin Turan, Kokeni ulusal direnise dayanan bir devrim partisi Cumhuriyet Halk Partisi , Istanbul 2000; TA , s. v. "Cumhuriyet Halk Partisi"; Hakki Uyar, "SCF'nin yayin organi: Serbes Cumhuriyet gazetesi", in Modern Turkiye'de siyasi dusunce , vol. 7, Istanbul: Iletisim Yayinlari, 2005; Hakan Yavuz, Modernlesen muslumanlar, nurcular naksiler, milli gorus ve AK parti , tr. Ahmet Yildiz, Istanbul 2005; Ahmet Yildiz, "Recep Peker", in Modern Turkiye'de siyasi dusunce , vol. 2, Istanbul: Iletisim Yayinlari, 2004; Erik Jan Zurcher, Modernlesen Turkiye'nin tarihi , tr. Yasemin Saner Goren, Istanbul 2004.