جمعیت العلمای پاکستان ، از احزاب فعال اسلامگرا در پاکستان. در آغاز سده چهاردهم/ بیستم، هنگامی که نهضت آزادیخواهی و ملی گرایی در شبهقاره هند رو به گسترش بود، این پرسش ذهن نخبگان مسلمان شبهقاره را به خود مشغول می نمود که درصورت استقلال، آیا همانند هموطنان هندو مذهب خویش به آزادیهای لازم در کشور واحدی که اکثریت در آن با هندوهاست، دست خواهند یافت و آیا به عنوان جامعه مسلمانان امتیازات بیشتر و حقوق مدنی و سیاسی بهتری خواهند داشت یا خیر؟ با تحولات سیاسی و اجتماعی در هند، حزب کنگره هند قدرت بیشتری پیدا کرد و گرایشهای ملی گرایانه هندویی رو به افزایش نهاد، که نشانه سلطه یک جانبه ملیگرایان هندو مذهب بر سرنوشت کشور بود. این روند، نخبگان و جامعه مسلمانان شبهقاره را نگران کرد و آنان به اَشکال گوناگون درصدد فرونشاندن التهابات ملیگرایی افراطی برآمدند. از 25 تا 28 اسفند 1303/ 16ـ19 مارس 1925، اجلاس بزرگی با عنوان اجلاس سراسری سُنّی هند ، متشکل از علما و مشایخ اهل سنّت سراسر هند، در شهر مرادآباد هند برگزار شد. در این اجلاس، درباره دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی هند، نهضتهای افراطی هندو، نابسامانی اوضاع سیاسی مسلمانان، جنبشِ خلافت *، هجرت و سرانجام تمدن و هویت جداگانه مسلمانان بحث شد (قاسم محمود، 1997، ص123).اجلاس سراسری سنّی هند دومین نشست مهم خود را در 1314ش/ 1935 در شهر بداؤنِ هند برگزار نمود و در آن رسماً از نظریه «دوملت» و استقلال مسلمانان ــ که اقبال لاهوری * و حزب جامعه مسلمانان سراسر هند * (مسلملیگ) مطرح کرده بودندــ حمایت کرد (همانجا).علما و مشایخ شرکتکننده در این اجلاس، پشتیبانی همهجانبه خود را از موضع سیاسی مسلملیگ اعلام کردند و دوشادوش رهبران مسلملیگ به مبارزه پرداختند. در اجلاس دیگر علمای اهل سنّت، که در اردیبهشت 1325/ آوریل 1946 در بنارس برگزار شد، رهبران برجسته اجلاس سراسری سنّی هند شرکت کردند و بار دیگر حمایت خود را از تشکیل پاکستان اعلام نمودند، از جمله آنان، این اشخاص بودند: محدث علی پوری، پیر سید جماعت علی شاه، شیخالاسلام حافظ محمد قمرالدین سیالَوی، پیر گولره شریف، عبدالعلیم صدیقی، سیدمحمد نعیمالدین مرادآبادی، سیدمحمد احمد محدث کَچهوچَوی، مولانا امجدعلی، سیداحمد سعید کاظمی، مولانا ابوالحسنات محمداحمد قادری، مولانا عبدالحامد بداؤنی قادری و مولانا ابو البرکات سیداحمد قادری (جمعیت علماء پاکستان، منشور، مقدمه نیازی، ص7). فعالیتهای مذهبی ـ سیاسی اجلاس، برای پشتیبانی از حقوق مسلمانان، در 1326 و 1327ش/ 1947 و 1948 نیز ادامه یافت. در 1327ش/ 1948 پس از آنکه مهمترین هدف آن، یعنی تشکیل پاکستان، تحقق یافت، رهبران اجلاس در گردهمایی خود در مدرسه انوارالعلوم ملتان/ مولتان، تشکیلات اجلاس سراسری سنّی هند را منحل کردند و بهجای آن، جمعیت العلمای پاکستان را بنیان نهادند. بدینترتیب، جمعیت العلمای پاکستان صورت تکاملیافته اجلاس سنّی بود که در کشور نوپای پاکستان شکل گرفت و به حزبی مذهبی ـ سیاسی بدل شد. در اجلاس ملتان، مولانا ابوالحسنات محمد احمد قادری به عنوان اولین رئیس جمعیت و علامه سیداحمد سعید کاظمی به عنوان دبیرکل (ناظم اعلی') برگزیده شدند (همان مقدمه، ص7ـ8؛ مجیب احمد، ص2).ساختار سازمانی . تشکیلات حزب جمعیت العلمای پاکستان از این پنج بخش تشکیل شده است: ابتدایی، منطقهای (علاقهای)، شهرستانی (ضلعی)، ایالتی (صَوْبهای) و مرکزی. بخش مرکزی، که عالی ترین بخش حزب است، تمام اختیارات حزب را در دست دارد (جمعیت علماء پاکستان، دستورالعمل جمعیت علماء پاکستان ، ص7) و مقر آن در شهر لاهور است. این بخش از دو نهاد تشکیل شده است: مرکزی مجلس عامله (شورای اجرایی مرکزی) و مرکزی مجلس شورا (مجلس شورای مرکزی). شورای اجرایی از رئیس (رهبر حزب)، نایب رئیس، دبیرکل، معاون دبیرکل، معاونت بخشها، دبیر اطلاعات، دبیر مالیات و برخی افراد دیگر از هر چهار ایالت، تشکیل شده است که در مجموع، بیش از 35 نفر نمیشوند (همان، ص29ـ30). این شورا برترین رکن اجرایی جمعیت بهشمار می رود.مجلس شورای مرکزی دارای دویست عضو است که از هر چهار ایالت، به تناسب جمعیت آنها، برگزیده می شوند. این شورا، که بزرگ ترین و عالی ترین نهاد تصمیمگیری در حزب است، بر کار مجلس عامله نیز نظارت می کند (همان، ص34ـ35).در رأس جمعیت، مقام «صدر» (مسئول کل یا رئیس) قرار دارد که ریاست شورای مرکزی و مجلس عامله را نیز بر عهده دارد. هرچند صدر، براساس اساسنامه جمعیت، مقامی غیردائم است و هر سه سال یک بار میتوان صاحب این مقام را عوض کرد (همان، ص31)، در عمل صدرهای جمعیت سالها در مقام خود باقی می مانند. در تاریخ جمعیت، طولانی مدتترین ریاست از آنِ مولانا شاه احمد نورانی بود، از 1352ش/ 1973 تا هنگام وفات وی در 21 آذر 1382/ 11 دسامبر 2003. پس از وی نیز شاه فریدالحق رهبری حزب را عهدهدار شده است (رجوع کنید به قاسم محمود، 1997، ص426؛ ) آسیای جنوبی 2005 (، ص447).اهداف و آرمانها . جمعیت از نظر فکری و اعتقادی وابسته به مکتب بَریلَوی است و خود را متعلق به «اهل سنّت و جماعت» میداند و معتقد است: تنها خداوند حاکم مطلق بر جهان است و عمل به دستورهای او بر تمام انسانها واجب است؛ پاسداری از دین بر همگان واجب است؛ اسلام دین جامع و کاملی است و برای تمام عرصههای زندگی قانون و حکم دارد و ازاینرو، حکومت راستین تنها حکومت اسلامی براساس خلافت راشده است؛ و در پیروی از قرآن و سنّت، اقتدا به سلف صالح و اجماع علما واجب است (جمعیت العلماء پاکستان، منشور، ص14). جمعیت، کتاب، سنّت رسول، سنّت صدیقین، سنّت خلفای راشدین، سنّت تبع تابعین، سنّت شهدا، سنّت صالحین و ائمه اهلبیت، ائمه فقه، ائمه علم کلام، ائمه حدیث، ائمه تصوف و اجماع امت را در امور و مسائل حقوقی، قانونی، دینی، فرهنگی ـ تمدنی و اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی، برای خود واجبالاتباع می داند (همان، مقدمه نیازی، ص10).جمعیت، براساس تفکر و اعتقاد دینی سنّتی خود، اهدافی را در امور سیاسی و اجتماعی برای خویش تعریف نموده که عبارتاند از: تشکیل جامعه آرمانی اسلامی بر مبنای قرآن و سنّت، تأمین حقوق برابر برای همه شهروندان، ایجاد محبت و اخوت در جامعه برای از میان برداشتن تعصبات قومی و زبانی و منطقهای، برقراری نظام عادلانه، رفع ظلم و استثمار، تأمین نیازهای اولیه مردم، برقراری عدالت اداری و قضایی، تأمین حقوق زنان در چارچوب شریعت، ایجاد شایسته سالاری، اتخاذ سیاست خارجی دوستانه بهویژه با کشورهای اسلامی و تشکیل پارلمان کشورهای اسلامی، حمایت از مردم کشمیر و مبارزه آنان، اهتمام به مسائل رفاهی و آموزشی، ایجاد نظام پارلمانی سالم در پاکستان، اجرای حکم زکات و عُشر، توجه به کشاورزان و صنعتکاران جزء و اصلاح دستگاه اجرایی کشور (همان، ص17ـ18).فعالیتها و کارکردها. جمعیت از 1327ش/ 1948 به بعد، تاحدودی در امور تبلیغی، اجتماعی و سیاسی فعال بوده است، اما پرداختن به فعالیتهای مذهبی را بر فعالیتهای سیاسی ترجیح می دهد. فعالیت جمعیت به دو دوره تقسیم می شود: دوره اول از 1327 تا 1349ش/ 1948ـ1970، و دوره دوم از 1349 تا 1384ش/ 1970ـ2005.دوره اول. در این دوره، جمعیت عمدتاً به، فعالیتهای مذهبی و تبلیغی میپرداخت. جمعیت پیش از روی کار آمدن محمدایوبخان، رئیسجمهوری پاکستان، از حزب مسلملیگِ پاکستان * پشتیبانی می کرد و علائق آن به امور مذهبی محدود می شد. اگر پیش از آن خواست سیاسی دیگری نیز مطرح میگردید، محدود به تأسیس وزارت مستقل امور مذهبی و اجرای نظام اسلامی میشد و هدف از تأسیس وزارت مستقل امور مذهبی، رسیدگی به مساجد و مزارهای اولیاءاللّه بود (عزیزالدین احمد، ص193ـ194).جمعیت از تمام اقداماتی که برای اسلامی کردن قوانین کشور صورت گرفته، پشتیبانی کرده و درواقع، هدف بنیادین آن چیزی جز اسلامی کردن قوانین کشور نبوده است. از نظر جمعیت، تمام قوانین و مقررات تصویب شده در کشور فاقد ویژگیهای قانون اسلامی است (مانند قرارداد مقاصد سال 1328ش/1949 که در آن اصول قانونگذاری و حقوقی کشور ذکر شده است، قانون اساسی موقت 1333ش/1954 و قوانین اساسی سالهای 1335ش/1956 و 1341ش/1962)، زیرا با وجود پذیرفته شدن قرآن و سنّت بهعنوان منبع قانونگذاری، به فقه به عنوان منبع قانونگذاری توجه نشده و مسیر تحریف و تفسیر به رأی در مورد نص نیز بازگذاشته شده است (قاسم محمود، 1984، ج1، ص652).توجه اصلی جمعیت به تبلیغات مذهبی در دوره اول، نقش آن را در توجه به بحران کشمیر و نهضت ختم نبوت، که در برابر فرقه قادیانی (رجوع کنید به احمدیه * ) در 1332ش/ 1953 به راه افتاد، بسیار برجسته نموده است. این نهضت دو دهه ادامه داشت تا آنکه در 1353ش/1974، با تلاش احزاب و رهبران مذهبی، لایحهای در پارلمان درباره غیراسلامی بودن فرقه احمدیه تصویب شد. در این زمینه، رهبران جمعیت مانند مولانا شاهاحمد نورانی (رئیس)، مولانا محمود احمد رضوی و مولانا عبدالستار نیازی، نقش بسیاری داشتند (جمعیت علماء پاکستان، منشور، مقدمه نیازی، ص8).جمعیت تا 1349ش/1970 کمتر با حکومت مخالفت کرده بود. در دهه 1340ش/1960، بسیاری از احزاب کشور در جبهه مخالف حکومت نظامی محمدایوبخان قرار گرفتند و خواهان انتقال حکومت از نظامیان به احزاب بودند، اما جمعیت العلمای پاکستان پشتیبانی خود را از ایوبخان ادامه داد. در این دوران، مولانا عبدالحامد بداؤنی، رئیس جمعیت، عضو شورای اعتقادی اسلامی بود که نهاد دولتی رسمی است و در انتخابات ریاست جمهوری 1344ش/ 1965 از نامزدی ایوبخان در برابر فاطمه جناح (خواهر محمدعلی جناح) پشتیبانی می کرد. در اجلاس سنّی پاکستان ، که این گروه در همان سال در لاهور برگزار کرد، حدود 650 عالم و رهبر مذهبی حمایت رسمی خود را از ایوبخان و حرمت ریاست زن براساس فتوای مولانا سیداحمد اعلام نمودند (عزیزالدین احمد، ص194).دوره دوم. این دوره از فعالیت جمعیت العلمای پاکستان، از 1349ش آغاز شد. در این مرحله، جمعیت تصمیم گرفت که افزون بر امور مذهبی، به فعالیتهای سیاسی نیز بپردازد. پس از اینکه بهدستور ژنرال یحیی خان، در 1348ش/1969 برگزاری انتخابات مجلس برای تدوین قانون اساسی جدید اعلام شد، اعضا و هواداران جمعیت در خرداد 1349/ ژوئن 1970 گردهمایی سراسری از علما و مشایخ اهل سنّت در شهر توبه تیک سینگ (دارالسلام) در پنجاب برگزار نمودند. تقریباً ده هزار تن از علما، مشایخ، خطبا، فقها و ائمه جماعات و حقوقدانان که در آن حضور داشتند، تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت کنند. در این گردهمایی، خواجه محمد قمرالدین، متولی آستانه سیال شریف، به ریاست جمعیت برگزیده شد (قاسم محمود، 1984، ج1، ص652ـ653؛ قصوری، ج1، ص167).جمعیت به صورت رسمی از 1349ش/ 1970 وارد فعالیتهای انتخاباتی شد و توانست هشت کرسی را در مجلس شورای ملی از آنِ خود کند (جمعیت علماء پاکستان، منشور، همانجا). در 1352ش/1973، در گردهمایی سران و اعضای جمعیت در خانیوال، که حدود 500 ، 1 نفر در آن شرکت کرده بودند، گزینشهای جدیدی صورت گرفت. مولاناشاه احمد نورانی به ریاست حزب و مولانا عبدالستار نیازی به عنوان دبیرکل (ناظم اعلی') برگزیده شدند و اساسنامه تازهای نیز برای حزب تدوین گردید (قاسم محمود، 1984، ج1، ص653). این اساسنامه با اصلاحات اندکی که در 1354ش/ 1975 و 1358ش/1979 در آن انجام شد، تا امروز مورد پذیرش جمعیت است (رجوع کنید به جمعیت علماء پاکستان، دستورالعمل، ص1).از 1350 تا 1356ش/ 1971ـ1977، که حزب مردم پاکستان بهریاست ذوالفقار علی بوتو * حکومت را در دست داشت، احزاب اسلامی به سیاستهای غیردینی و سوسیالیستی بوتو و نیز پذیرش استقلال بنگلادش معترض بودند. در 1356ش/1977، جبههای وسیع از گروههای لیبرال و اسلامی علیه بوتو با نام اتحاد ملی پاکستان (پاکستان قومی اتحاد) شکل گرفت که جمعیت العلمای پاکستان نیز عضو آن جبهه بود. پس از آنکه در 15 خرداد 1356/ 5 ژوئن 1977 ژنرال ضیاءالحق *با کودتا قدرت را در دست گرفت، جمعیت، برخلاف احزاب عضو اتحاد ملی پاکستان، از او پشتیبانی نکرد و در 15 تیر 1357/ 6 ژوئیه 1978 از ائتلاف خارج شد. جمعیت معتقد بود که هدف «نهضت نظام مصطفی»، که اتحاد ملی آن را آغاز کرده بود، اسلامی کردن تمام قوانین و نظام کشور است نه رسیدن به قدرت و حکومت، ازاینرو همکاری اعضای ائتلاف با دولت را، بدون آنکه برای اسلامی شدن قوانین کشور اقدامی جدّی شده باشد، مخالف پیمان «اتحاد ملی پاکستان» میدانست (جمعیت علماء پاکستان، منشور، مقدمه نیازی، ص9؛ قصوری، ج1، ص225؛ مجیب احمد، ص150ـ155). بنابراین، جمعیت انتخابات 1364ش/ 1985 ضیاءالحق را نیز غیردموکراتیک خواند و آن را تحریم کرد و به مخالفت خود با دولت ضیاءالحق تا پایان عمر وی در 1367ش/ 1988 ادامه داد (جمعیت علماء پاکستان، منشور، همانجا؛ صفدر محمود، ص162؛ قصوری، ج1، ص259، 314ـ315).ادامه این سیاست سبب بروز شکاف در جمعیت گردید. بیشتر اعضای آن تحت رهبری مولاناشاه احمد نورانی باقی ماندند و برخی نیز به رهبری مولانا عبدالستار نیازی از آن انشعاب و با دولت نوازشریف (1369ـ1372ش/ 1990ـ 1993) همکاری کردند (ندیم، ص117). از این تاریخ به بعد، جمعیت به دو گروه «نورانی گروپ» و «نیازی گروپ» تقسیم شد. جمعیت غیر از انتخابات 1349ش/1970، در انتخابات دیگری نتوانست نمایندهای به مجلس شورای ملی بفرستد.جمعیت بیشتر در دو ایالت پنجاب و سند نفوذ دارد؛ نفوذ آن بیشتر مذهبی و معنوی است و به حلقههای مدارس دینی، متولیان زیارتگاهها و گروههای خاص محدود می شود و در عرصه سیاست نتوانسته است در جذب آرای مردم توفیقی کسب کند، که از جمله دلایل آن، نبود تشکیلاتی کارآمد و برنامه سیاسی هدفمند در جمعیت است (مهدی حسن، ص147؛ صفدر محمود، همانجا). جمعیت تا 1365ش/ 1986 منشور سیاسی جامعی نداشت، اما در این سال هیئتی هشت نفره وظیفه تدوین منشور سیاسی را به عهده گرفت که در نشست شورای مرکزی در 31 تیر و اول مرداد 1365/ 22 و 23 ژوئیه 1986 لاهور به تصویب رسید (جمعیت علماء پاکستان، منشور ، ص1، 4).در 1374ش/ 1995، گروههای اسلامی پاکستان برای پایان دادن به خشونتهای فرقهای و همسویی با رقابتهای انتخاباتی، شورای همبستگی ملی (ملی یکجهتی کونسل) را تشکیل دادند. در این شورا احزاب جماعت اسلامی، جمعیت العلمای اسلام، جمعیت العلمای پاکستان، جعفریه *،جمعیت اهل حدیث و نهضت منهاجالقرآن عضویت داشتند، اما نقش جمعیت العلمای پاکستان برجستهتر بود، زیرا مولانا شاه احمد نورانی به ریاست شورا برگزیده شد؛ اما، این شورا، به سبب اختلافات داخلی، نتوانست به فعالیت خود ادامه دهد (تحریک جعفریه پاکستان، ص13ـ15).در 6 تیر 1380/ 27 ژوئن 2001، شش حزب اسلامی، از جمله جمعیت العلمای اسلام، جمعیت العلمای پاکستان، جماعت اسلامی، جعفریه و جمعیت اهل حدیث، ائتلافی جدید با نام «مجلس متحده عمل» تشکیل دادند (متحده مجلس عمل پاکستان، ص2ـ4). مجلس متحده عمل در انتخابات 1381ش/ 2002، با کسب شصت کرسی در مجلس ملی، به بزرگترین پیروزی احزاب اسلامگرا در تاریخ پاکستان دست یافت (همانجا).شاخه دانشجویی جمعیت العلمای پاکستان . جمعیت العلمای پاکستان دارای شاخهای دانشجویی به نام «انجمن طلبه اسلام» است که در دانشگاهها و دانشکدهها حضور دارد. این انجمن در 28 دی 1346/ 19 ژانویه 1968 در کراچی تأسیس شد و درواقع، از ادغام دو گروه مذهبی دیگر، به نام «انجمن محبان اسلام» و «جمعیت طلبه اهل سنّت و جماعت»، پدید آمد. هدف اصلی این انجمن دانشجویی، پاسداری از آموزههای اسلام ذکر شده است. این شاخه دستکم در 26 شهر ایالتهای سند و پنجاب نمایندگی دارد (عزیزالدین احمد، ص195ـ196).منابع: تحریک جعفریه پاکستان، کارکردگی رپور ت: اکتوبر 1994تا سبتمر 1995، [راولپندی ? 1995 ]؛ جمعیت علماء پاکستان، دستورالعمل جمعیت علماء پاکستان، [ لاهور ]: جمعیت علماء پاکستان، [ بی تا. ]؛ همو، منشور جمعیت علماء پاکستان ، لاهور: جمعیت علماء پاکستان، [ بی تا. ]؛ صفدر محمود، پاکستان: تاریخ و سیاست ، 1947-88 ، لاهور 1996؛ عزیزالدین احمد، پاکستان مین طلباء تحریک ، لاهور 2000؛ سید قاسم محمود، اسلامی انسائیکلوپیدیا، کراچی [? 1984 ]؛ همو، انسائیکلوپیدیا پاکستانیکا ، لاهور [ 1997 ]؛ محمدصادق قصوری، مجاهد ملت: مولانا عبدالستارخان نیازی ، لاهور 1996ـ1997؛ متحده مجلس عمل پاکستان، دستور و منشور متحده مجلس عمل پاکستان، فیصلآباد: متحده مجلس عمل پاکستان، [ بی تا. ]؛ مهدی حسن، پاکستان کی سیاسی جماعتین ، لاهور 1990؛ خورشید احمد ندیم، اسلام اور پاکستان ، لاهور 1995؛Mujeeb Ahmad , Jam`iyyat ـ Ulama-i-Pakistan: 1948-1979 , Islamabad 1993 ; South Asia 2005 , London: Europa Publications,2005.