جمالزاده سیدمحمدعلی

معرف

، داستان‌نویس‌ پیشگام‌ معاصر ایران‌
متن
جمالزاده‌ ، سیدمحمدعلی‌ ، داستان‌نویس‌ پیشگام‌ معاصر ایران‌. وی‌ در 1270 ش‌/ 1309 در اصفهان‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌، سیدجمال‌الدین‌ واعظِ اصفهانی‌ * ، از سادات‌ جبل‌ عامل‌ لبنان‌ و متولد همدان‌ بود و در دوره‌ جنبش‌ مشروطیت‌، به‌ سبب‌ وعظها و خطابه‌هایی‌ در باره‌ آزادی‌ و عدالت‌ که‌ با زبانی‌ ساده‌ برای‌ آگاه‌ ساختن‌ مردم‌ بیان‌ می‌کرد، شهرتی‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود (جمالزاده‌، خاطرات‌، مقدمه‌ تقی‌زاده‌، ص‌ 13ـ 15؛ همو، یکی‌ بود یکی‌ نبود، ترجمه‌ انگلیسی‌ ، مقدمه‌ مؤید، ص‌ 3ـ4؛ متینی‌، 1376 ش‌ ب‌ ، ص‌ 714).در 1286 ش‌/ 1325، پدرِ جمالزاده‌ او را به‌ لبنان‌ فرستاد و وی‌ در مدرسه‌ کشیشهای‌ فرانسوی‌ لازاریست‌ به‌ تحصیل‌ پرداخت‌ (جمالزاده‌، یکی‌بود یکی‌نبود ، ترجمه‌ انگلیسی‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌ 4؛ متینی‌، 1376 ش‌ ب‌ ، همانجا). در همین‌ سال‌، پس‌ از به‌ توپ‌ بسته‌ شدن‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ به‌ دستور محمدعلی‌شاه‌ قاجار (حک : 1324ـ1327)، سید جمال‌الدین‌ در زندان‌ بروجرد به‌ قتل‌ رسید (متینی‌، 1376 ش‌ ب‌ ، همانجا). جمالزاده‌ کمتر از دو سال‌ در بیروت‌ زندگی‌ کرد و بعد از اقامت‌ کوتاهی‌ در قاهره‌، در 1288 ش‌/ 1327 به‌ پاریس‌ و از آنجا به‌ شهر لوزانِ سویس‌ رفت‌ و به‌ تحصیل‌ در رشته‌ حقوق‌ پرداخت‌. سپس‌ تحصیلات‌ خود را در شهر دیژون‌ ادامه‌ داد و در رشته‌ حقوق‌ لیسانس‌ گرفت‌ و در همین‌ سالها بود که‌ ازدواج‌ کرد ( رجوع کنید به جمالزاده‌، خاطرات‌ ، ص‌ 30ـ 35؛ همو، یکی‌بود یکی‌نبود ، ترجمه‌ انگلیسی‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌ 5).با شروع‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌، گروهی‌ از روشنفکران‌ ایرانی‌ دربرلین‌ گرد آمدند و «کمیته‌ ملّیون‌ ایرانی‌» را تشکیل‌ دادند. جمالزاده‌ در 1294 ش‌/ 1333 به‌ آلمان‌ رفت‌ و به‌ این‌ کمیته‌ پیوست‌. کمیته‌ ملّیون‌ ایرانی‌ ــ که‌ دولت‌ آلمان‌ از آن‌ حمایت‌ می‌کرد علیه‌ سیاستهای‌ مداخله‌گرانه‌ روس‌ و انگلیس‌ در ایران‌ فعالیت‌ می‌نمود. در همان‌ سال‌، جمالزاده‌ از طرف‌ کمیته‌ مأمور شد که‌ به‌ بغداد و کرمانشاه‌ و تهران‌ سفر کند و با تبلیغات‌ و تأسیس‌ روزنامه‌ای‌ فارسی‌زبان‌، زمینه‌ شورش‌ برضد انگلیس‌ و روسیه‌ را فراهم‌ آورد (جمالزاده‌، یکی‌بود یکی‌نبود ، ترجمه‌ انگلیسی‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌ 5 6؛ متینی‌، 1376 ش‌ الف‌ ، ص‌ 606). نتیجه‌ این‌ مأموریت‌، انتشار روزنامه‌ رستخیز، به‌ سردبیری ابراهیم‌ پورداود * ، بود. هم‌زمان‌ با این‌ فعالیتها، جمالزاده‌ با بعضی‌ از عشایر لر و کرد رابطه‌ برقرار ساخت‌ و لشکری‌ به‌ نام‌ «قشون‌ نادری‌» در کرمانشاه‌ تشکیل‌ داد، ولی‌ با آمدن‌ نیروهای‌ روس‌ و انگلیس‌، این‌ لشکر از هم‌ فرو پاشید و کوششهای‌ جمالزاده‌ و دیگران‌ برای‌ حفظ‌ آن‌ به‌ جایی‌ نرسید و جمالزاده‌ از استانبول‌ به‌ برلین‌ برگشت‌ (جمالزاده‌، یکی‌بود یکی‌نبود، ترجمه‌ انگلیسی‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌ 6؛ متینی‌، 1376 ش‌ الف‌ ، ص‌ 607). در برلین‌، وی‌ با نشریه‌ کاوه‌ *، که‌ به‌ همت‌ سیدحسن‌ تقی‌زاده‌ * و دیگران‌ تأسیس‌ شده‌ بود، به‌ همکاری‌ پرداخت‌. در 1296 ش‌/1335، به‌ نمایندگی‌ از کمیته‌ ملّیون‌ ایرانی‌، برای‌ شرکت‌ در همایش‌ جهانی‌ سوسیالیستها به‌ استکهلم‌ رفت‌ و، با نشر مقالات‌ و ایراد سخنرانی‌، به‌ سیاستهای‌ روس‌ و انگلیس‌ و دخالتهایشان‌ در ایران‌ اعتراض‌ کرد (جمالزاده‌، خاطرات‌ ، ص‌ 35ـ36، 43؛ متینی‌، 1376 ش‌ الف‌ ، همانجا).پس‌ از پایان‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و تعطیلی نشریه‌ کاوه‌ به‌ علت‌ مسائل‌ مالی‌، جمالزاده‌ در سفارت‌ ایران‌ در برلین‌ به‌ مترجمی‌ پرداخت‌ و مدتی‌ نیز سرپرست‌ دانشجویان‌ ایرانی مقیم‌ آلمان‌ شد (متینی‌، همانجا). در همین‌ سالها با چند نشریه‌ دیگر، از جمله‌ نامه‌ فرهنگستان‌ و علم‌ و هنر ، نیز همکاری‌ می‌کرد، ولی‌ این‌ نشریات‌ به‌ علل‌ مختلف‌ تعطیل‌ شدند. پس‌ از پانزده‌ سال‌ زندگی‌ در آلمان‌، جمالزاده‌ به‌ سویس‌ رفت‌ و در 1310 ش‌/ 1931 به‌ استخدام‌ دفتر بین‌المللی‌ کار در ژنو در آمد و در همین‌ سالها برای‌ دومین‌بار ازدواج‌ کرد (جمالزاده‌، خاطرات‌ ، ص‌ 40؛ کامشاد، ص‌ 6 8؛ افشار، ص‌ 13). او تا 1335 ش‌/ 1956، که‌ بازنشسته‌ شد، در این‌ دفتر مشغول‌ به‌کار بود و تا پایان‌ عمر در ژنو به‌ سر برد. وی‌ در 17 آبان‌ 1376، در خانه‌ سالمندان‌ در ژنو درگذشت‌ (متینی‌، 1376 ش‌ الف‌ ، همانجا).جمالزاده‌ نویسندگی‌ را با روزنامه‌نگاری‌ آغاز کرد و گر چه‌ در 36 سالگی‌ به‌ فعالیتهای‌ روزنامه‌نگاری‌ خود پایان‌ داد، تا پایان‌ عمر حدود دویست‌ مقاله‌ در نشریات‌ به‌ چاپ‌ رساند (برای‌فهرست‌ اهم‌ مقاله‌های‌ او رجوع کنید به افشار، ص‌ 27ـ37).از نخستین‌ آثار جمالزاده‌ ــ که‌ آنها را در دوران‌ اقامتش‌ در آلمان‌ و در باره‌ مسائل‌ سیاسی‌ و بین‌المللی‌ نوشت‌ کتاب‌ گنج‌ شایگان‌، یا، اوضاع‌ اقتصادی‌ ایران‌ (1295 ش‌/ 1335) است‌ که‌ به‌ کمک‌ فرانتس‌ اوپنهایمر، اقتصاددان‌ آلمانی‌، به‌ آلمانی‌ ترجمه‌ شد ولی‌ متن‌ آلمانی‌ به‌چاپ‌ نرسید، و نیز کتاب‌ ناتمام‌ تاریخ‌ روابط‌ ایران‌ و روس‌ (1300 ش‌/1340) که‌ بخشهایی‌ از آن‌ به‌ صورت‌ مقالاتی‌ در مجله‌ کاوه‌ چاپ‌ می‌شد (افشار، ص‌ 16؛ پروین‌، ص‌ 651). دیگر کتابهای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ او عبارت‌اند از: آزادی‌ و حیثیت‌ (1338 ش‌)؛ خاک‌ و آدم‌ (1340 ش‌)؛ زمین‌، ارباب‌، دهقان‌ (1341 ش‌)؛ خلقیات‌ ما ایرانیان‌ (1345 ش‌) و تصویر زن‌ در فرهنگ‌ ایران‌ (1357 ش‌؛ افشار، ص‌ 22).جمالزاده‌ با انتشار اولین‌ مجموعه‌ داستان‌ کوتاهش‌، یعنی‌ یکی‌ بود یکی‌ نبود (1300 ش‌)، به‌ شهرت‌ رسید (عابدینی‌، ج‌ 1، ص‌ 45ـ47). این‌ مجموعه‌، که‌ شامل‌ یک‌ دیباچه‌ و شش‌ داستان‌ کوتاه‌ است‌، به‌ نظر بسیاری‌ از منتقدان‌، مهم‌ترین‌ اثر جمالزاده‌ است‌ که‌ او را به‌ عنوان‌ نویسنده‌ای‌ پیشگام‌ در میان‌ داستان‌نویسان‌ معاصر شناسانده‌ است‌ (مثلاً کامشاد، ص‌ 24؛ سپانلو، ص‌ 42). دیباچه‌ مجموعه‌ یکی‌ بود یکی‌ نبود را بسیاری‌ از منتقدان‌، «مانیفستِ» ادبیات‌ جدید فارسی‌ دانسته‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به درگاهی‌، ص‌ 104؛ قانون‌پرور، 1984، ص‌ 22). در این‌ دیباچه‌ جمالزاده‌، با نقد ذهنیت‌ سنّت‌گرای‌ نویسندگان‌ و ادبای‌ زمان‌ خود در ایران‌، که‌ به‌ عقیده‌ او «همان‌ جوهر استبداد سیاسی‌ ایرانی‌» است‌، به‌ دفاع‌ از آنچه‌ «دموکراسی‌ ادبی‌» می‌نامد می‌پردازد (رجوع کنید به یکی‌ بود یکی‌ نبود ، ص‌ 1ـ2). به‌زعم‌ جمالزاده‌، داستان‌، یا به‌ قول‌ او رمان‌، بهترین‌ نوع‌ ادبی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ دموکراسی‌ ادبی‌ است‌ و این‌ دموکراسی‌ می‌تواند از دو منظر جلوه‌ یابد: یکی‌ از منظر موضوع‌ و محتوای‌ داستان‌، که‌ در این‌ صورت‌ نویسنده‌ باید با انتخاب‌ شخصیتهای‌ داستانی‌ خود از میان‌ مردم‌ عادی‌، به‌ شرح‌ آداب‌ و رسوم‌ آنان‌ بپردازد و دیگر اینکه‌ نویسنده‌، به‌ جای‌ استفاده‌ از «انشاهای‌ غامض‌ و عوام‌ نفهم‌»، زبان‌ روزمره‌ مردم‌ عادی‌ را در نوشته‌ خود به‌ کار گیرد. به‌ عقیده‌ جمالزاده‌، چنین‌ داستانهایی‌ نه‌ تنها به‌ جمع‌آوری‌ و حفظ‌ «کلمات‌ و تعبیرات‌ و ضرب‌المثلها و اصطلاحات‌ و ساختهای‌ کلام‌ و لهجه‌های‌ گوناگون‌ یک‌ زبان‌» می‌انجامد، بلکه‌ مردمِ طبقات‌ و مناطق‌ مختلف‌ کشور و دیگر مناطق‌ دنیا را با یکدیگر آشنا می‌سازد ( یکی‌ بود یکی‌ نبود ، ص‌ 6ـ 8). جمالزاده‌ به‌ طور کلی‌ ساده‌نویسی‌ را به‌ نویسندگان‌ ایرانی‌ توصیه‌ می‌کند و شاید به‌ همین‌ سبب‌، مضمون‌ اولین‌ داستان‌ مجموعه‌ یکی‌بودیکی‌ نبود ، یعنی‌ «فارسی‌ شکر است‌»، در باره‌ ساده‌نویسی‌ و ساده‌گویی‌ است‌ ( رجوع کنید به تلطف‌، ص‌ 50 -53). در این‌ داستان‌ جمالزاده‌ آدمهایش‌ را از طبقات‌ مختلف‌ برمی‌گزیند تا آشفته‌ بازار زبان‌ خواص‌ و پیامدهای‌ آن‌ را برای‌ مردم‌ عادی‌ و زبان‌ فارسی‌ نشان‌ دهد ( رجوع کنید به خرمی‌، ص‌ 35، 139). زبان‌ به‌ اصطلاح‌ فارسی‌ شیخی‌ که‌ معجونی‌ است‌ از واژه‌ها و عبارات‌ عربی‌، و گفتار نامفهوم‌ فرنگی‌مآب‌ تازه‌ از فرنگ‌ برگشته‌ای‌ که‌ ترکیبی‌ نامأنوس‌ از لغات‌ فارسی‌ و فرانسه‌ است‌، نمونه‌های‌ طنزآمیزی‌ از آشفتگی‌ زبان‌ فارسی‌ را به‌ خواننده‌ نشان‌ می‌دهد. داستان‌ در زندانی‌ اتفاق‌ می‌افتد که‌ جوان‌ روستایی‌ بخت‌ برگشته‌ای‌ بی‌جهت‌ در آن‌ گرفتار آمده‌ است‌ و در آن‌ یک‌ شیخ‌ و یک‌ مرد فرنگی‌مأب‌ هم‌ زندانی‌ هستند. جوان‌ روستایی‌ که‌ نمی‌داند چرا زندانی‌ شده‌، علت‌ را از آنها می‌پرسد ولی‌ از فارسی‌ نامفهومشان‌ چیزی‌ نمی‌فهمد و می‌پندارد که‌ با زبان‌ جنیان‌ صحبت‌ می‌کنند (برای‌ نقد زبان‌ جمالزاده‌ در این‌ داستان‌ رجوع کنید به میرصادقی‌، ص‌ 595 -597).به‌ طور کلی‌ در داستانهای‌ این‌ مجموعه‌، جمالزاده‌ با زبانی‌ طنزآمیز آمیخته‌ به‌ اصطلاحات‌ و مَثَلهای‌ عامیانه‌، به‌ نقد مسائل‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ آن‌ زمان‌ می‌پردازد (همان‌، ص‌ 596- 597). دیگر داستان‌ این‌ مجموعه‌، یعنی‌ دوستی‌ خاله‌ خرسه‌، داستان‌ شاگرد قهوه‌چی‌ جوان‌ و خوش‌ قلبی‌ است‌ که‌ جان‌ سرباز روسِ از پاافتاده‌ای‌ را، که‌ کنار جاده‌ روی‌ برف‌ افتاده‌، نجات‌ می‌دهد، ولی‌ وقتی‌ به‌ آبادی‌ می‌رسند، سرباز روس‌ برای‌ دزدیدن‌ اندک‌ پولی‌ که‌ شاگرد قهوه‌چی‌ پس‌انداز کرده‌ او را می‌کشد.داستان‌ بیله‌ دیگ‌ بیله‌ چغندر در این‌ مجموعه‌، حکایت‌ یک‌ دلاکِ حمامِ اروپایی‌ است‌ که‌ بر حسب‌ تصادف‌ به‌ ایران‌ می‌آید و مقام‌ مهمی‌ به‌ دست‌ می‌آورد. در این‌ داستان‌ جامعه‌ ایران‌ در دوره‌ قاجار به‌ طور طنزآمیزی‌ به‌ تصویر کشیده‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به قانون‌پرور، 1993، ص‌ 43ـ 45). به‌ سبب‌ نقد بی‌پرده‌ جمالزاده‌ از اوضاع‌ و شخصیتهای‌ جامعه‌ ایران‌ در این‌ داستانها، وقتی‌ نسخه‌های‌ کتابش‌ در 1301 ش‌ به‌ ایران‌ رسید، بسیاری‌ را به‌ خشم‌ آورد و حتی‌ برخی‌ کتاب‌ را کفرآمیز خواندند (کامشاد، ص‌ 8 9؛ فرزانه‌، ص‌ 25ـ26). این‌ برخورد، چنان‌ تأثیری‌ بر جمالزاده‌ گذاشت‌ که‌ بیست‌ سال‌، یعنی‌ در تمام‌ دوران‌ حکومت‌ رضاشاه‌ (1304ـ 1320 ش‌)، داستان‌ دیگری‌ چاپ‌ نکرد (قانون‌پرور، 1984، ص‌ 8؛ فرزانه‌، ص‌ 26).با سقوط‌ رضاشاه‌، جمالزاده‌ نوشتن‌ را از سرگرفت‌ و تا دهه‌ آخر زندگی‌ خود، آثاری‌ منتشر کرد همچون‌ دارالمجانین‌ (1320 ش‌)؛ قصص‌العلمای‌ تنکابنی‌ (1321 ش‌)؛ سرگذشت‌ عمو حسینعلی‌ (1321 ش‌)، که‌ بعدها به‌ نام‌ جلد اول‌ شاهکار تجدید چاپ‌ شد؛ قُلْتَشَن‌ دیوان‌ (1325 ش‌)؛ صحرای‌ محشر (1326 ش‌)؛ راه‌ آب‌نامه‌ (1326 ش‌)؛ معصومه‌ شیرازی‌ (1333 ش‌)؛ تلخ‌ و شیرین‌ (1334 ش‌)؛ سروته‌ یک‌ کرباس‌ ، یا ، اصفهان‌نامه‌ (1335 ش‌)؛ کهنه‌ و نو (1338 ش‌)؛ غیر از خداهیچکس‌ نبود (1340 ش‌)؛ آسمان‌ و ریسمان‌ (1343 ش‌)؛ قصه‌های‌ کوتاه‌ برای‌ بچه‌های‌ ریش‌دار (1353 ش‌) و قصه‌ ما به‌ سررسید (1357 ش‌). از میان‌ این‌ آثار، رمان‌ دارالمجانین‌ جایگاه‌ ویژه‌ای‌ دارد چون‌ تقریباً برخلاف‌ تمام‌ داستانهای‌ جمالزاده‌ ــ که‌ در آنها آدمها «تیپ‌» هستند، یعنی‌ معرف‌ طبقات‌ و شخصیتهایی‌ در جامعه‌اند قهرمانهای‌ دارالمجانین‌ تا حدی‌ به‌ شخصیتهای‌ داستانی‌ با ویژگیهای‌ فردی‌ نزدیک‌ می‌شوند ( رجوع کنید به کاتوزیان‌، ص‌ 53). او در این‌ رمان‌ شخصیتی‌ به‌ نام‌ هدایتعلی‌خان‌ می‌آفریند که‌ به‌ «موسیو» معروف‌ است‌ و خود را «بوف‌کور» می‌خواند که‌ اشاره‌ مستقیمی‌ به‌ صادق‌ هدایت‌ * و اثر مهم‌ او بوف‌ کور * دارد. درونمایه‌ اصلی‌ این‌ داستان‌ جدل‌ فلسفی‌ بین‌ عقل‌ و جنون‌ است‌ ( رجوع کنید به کامشاد، ص‌ 10؛ فرزانه‌، ص‌ 43ـ44).جمالزاده‌ در دومین‌ رمانش‌ به‌ مسائل‌ اجتماعی‌ باز می‌گردد. ماجراهای‌ قُلْتَشَن‌ دیوان‌ در یکی‌ از کوچه‌های‌ قدیم‌ تهران‌ اتفاق‌ می‌افتد و شخصیتهای‌ عمده‌ آن‌ عبارت‌اند از: تاجر پرهیزگار و وطن‌پرستی‌ که‌ یک‌ دوره‌ نماینده‌ مجلس‌ بوده‌، و قلتشن‌ دیوان‌، که‌ آدم‌ بی‌رحم‌ و فرصت‌طلبی‌ است‌ که‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ خود به‌ هر حیله‌ای‌ متوسل‌ می‌شود. درونمایه‌ اصلی‌ این‌ داستان‌، جدال‌ بین‌ نیکی‌ و بدی‌ است‌ که‌ درونمایه‌ بیشتر دیگر داستانهای‌ جمالزاده‌، از جمله‌ سرگذشت‌ عموحسینعلی‌ ، تلخ‌ و شیرین‌ ، کهنه‌ و نو ، و غیر از خدا هیچکس‌ نبود ، نیز هست‌.سروته‌ یک‌ کرباس‌ ، که‌ در واقع‌ داستان‌ کودکی‌ جمالزاده‌ است‌، در 1334 ش‌ در تهران‌ در دو جلد چاپ‌ شد (برای‌ تفصیل‌ بیشتر و نقد آثار جمالزاده‌ رجوع کنید به کامشاد، ص‌ 10ـ 15).جمالزاده‌ در زمینه‌های‌ گوناگون‌ نیز کتابهایی‌ به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌، از جمله‌ گلستان‌ نیک‌بختی‌، یا، پندنامه‌ سعدی‌ (تهران‌ 1317 ش‌)، قصه‌ قصه‌ها (تهران‌ 1327 ش‌)، هزار بیشه‌ (تهران‌ 1327 ش‌)، کشکول‌ جمالی‌ (تهران‌ 1339 ش‌)، بانگ‌ نای‌ (تهران‌ 1338 ش‌)، فرهنگ‌ لغات‌عامیانه‌ (1341 ش‌)، طریقه‌ نویسندگی‌ و داستان‌سرایی‌ (شیراز 1345 ش‌)، صندوقچه‌ اسرار (1342 ش‌) و اندک‌ آشنایی‌ با حافظ‌ (تهران‌ 1366 ش‌). وی‌ که‌ زبانهای‌ فرانسه‌، آلمانی‌ و عربی‌ را خوب‌ می‌دانست‌، آثاری‌ را نیز به‌ فارسی‌ ترجمه‌ کرد، از جمله‌: قهوه‌خانه‌ سورات‌ ، یا، جنگ‌ هفتاد و دو ملت‌ (1300 ش‌) از برناردن‌ دوسن‌ پیر ؛ خسیس‌ (1336 ش‌) از مولیر؛ دشمن‌ مردم‌ (1340 ش‌) از هنریک‌ ایبسن‌، و داستان‌ بشر (1334 ش‌) از هندریک‌ ویلم‌ ون‌لون‌ (برای‌ فهرست‌ کامل‌ ترجمه‌های‌ او رجوع کنید به افشار، ص‌ 23).به‌گمان‌ بسیاری‌ از منتقدان‌، مهم‌ترین‌ و ماندنی‌ترین‌ اثر جمالزاده‌ یکی‌ بود یکی‌ نبود است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به براهنی‌، ص‌ 523؛ کامشاد، ص‌ 24)، زیرا این‌ مجموعه‌ در زمان‌ انتشارش‌، اثری‌ نو و مبتکرانه‌ محسوب‌ می‌شد. با اینکه‌ نویسنده‌ دور از ایران‌ زندگی‌ می‌کرد داستانهای‌ یکی‌ بود یکی‌ نبود بازتابی‌ از حوادث‌ ایران‌ در 1301 ش‌ است‌.آثار داستانی‌ و نیز برخی‌ از مقالات‌ جمالزاده‌ در باره‌ ایران‌ و حتی‌ نقد وی‌ از آثار دیگر نویسندگان‌ در دهه‌های‌ بعد، نه‌ از نظر سبک‌ و سیاق‌ و نه‌ از نظر مضمون‌ و زبان‌، برای‌ خواننده‌ ایرانی‌ تازگی‌ نداشت‌، به‌خصوص‌ که‌ تعداد آثار نویسندگان‌ جوان‌تر و نوآورتر رو به‌ فزونی‌ داشت‌ ( رجوع کنید به میرصادقی‌، ص‌ 599). دور بودن‌ جمالزاده‌ از محیط‌ فرهنگی‌ و اجتماعی‌ کشورش‌، سبب‌ نامأنوسی‌ آثارش‌ برای‌ بیشتر خوانندگان‌ دهه‌های‌ بعد از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ شد، چون‌ به‌ نظر می‌رسید ایرانی‌ که‌ جمالزاده‌ در ذهن‌ داشت‌ و در داستانهایش‌ می‌آورد، همان‌ ایران‌ اواخر دوره‌ قاجار بود، یعنی‌ هنگامی‌ که‌ او وطنش‌ را برای‌ همیشه‌ ترک‌ کرد.برخی‌ از داستانهای‌ جمالزاده‌ به‌ زبانهای‌ دیگر ترجمه‌ شده‌ است‌. آرتور کریستن‌سن‌، داستان‌ رجل‌ سیاسی‌ را به‌ دانمارکی‌ ترجمه‌ و در ) ملاحظاتی‌ در باره‌ فرهنگ‌ ایران‌ ( (1310 ش‌/ 1931) به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌. همین‌ داستان‌ به‌ آلمانی‌ در اتریش‌ هم‌ چاپ‌ شده‌ است‌. کارل‌ اشتولتس‌، از استادان‌ ایران‌شناس‌ اتریش‌، داستان‌ ویلان‌ الدوله را به‌ آلمانی‌ ترجمه‌ کرد که‌ در 1330 ش‌/ اکتبر 1951 از رادیو وین‌ هم‌ پخش‌ شد. ترجمه‌ داستان‌ نمک‌ گندیده‌ به‌ آلمانی‌، در یکی‌ از نشریات‌ آلمان‌ منتشر شد. دوستی‌ خاله‌ خرسه‌ را منیب‌الرحمان‌ در 1324 ش‌/ 1945 به‌ اردو ترجمه‌ و در نشریه‌ فکر و نظر به‌ چاپ‌ رساند. همین‌ قصه‌ را ر. گلپکه‌ به‌ آلمانی‌ ترجمه‌ و در 1340 ش‌/ 1961 در مجموعه‌ ) قصه‌پردازان‌ برجسته‌ معاصر ایرانی‌ ( چاپ‌ نمود. داستان‌ مرغ‌ مسمّا را تیلاک‌ به‌ هندی‌ ترجمه‌ و در 1334 ش‌/ مارس‌ 1955 در مجله‌ کهانی‌ چاپ‌ کرد. ترجمه‌ خلاصه‌ای‌ از چهار داستان‌ کوتاه‌ یکی‌ بود یکی‌ نبود ، به‌ قلم‌ شاهین‌ سرکیسیان‌، به‌ زبان‌ فرانسه‌ در ژورنال‌ دو تهران‌ (1329 ش‌/ 1950) منتشر شد. ب‌. ن‌. زاخودر یکی‌ بود یکی‌ نبود را به‌ روسی‌ ترجمه‌ کرد و در 1315 ش‌/1936 در مسکو به‌ چاپ‌ رساند و بولوتنیکوف‌ در باره‌ جمالزاده‌ و داستانهای‌ او مقدمه‌ای‌ بر آن‌ نوشت‌. در 1338 ش‌/1959، استلا کوربن‌ و حسن‌ لطفی‌ هشت‌ داستان‌ نسبتاً معروف‌ جمالزاده‌ را به‌ زبان‌ فرانسه‌، با عنوانِ ) داستانهای‌ برگزیده‌ (، ترجمه‌ کردند که‌ یونسکو آن‌ را منتشر کرد، و هانری‌ ماسه‌ و ا. شانسون‌، عضو فرهنگستان‌ فرانسه‌، در باره‌ زندگی‌ و آثار جمالزاده‌ بر آن‌ مقدمه‌ نوشتند (کامشاد، ص‌ 17ـ 18). حشمت‌ مؤید، با همکاری‌ پل‌ اسپراکمن‌ ، در 1364 ش‌/ 1985 یکی‌ بود یکی‌ نبود را به‌ انگلیسی‌ ترجمه‌ و منتشر کردند (افشار، ص‌ 20). کتاب‌ سروته‌ یک‌ کرباس‌، یا، اصفهان‌نامه‌ او را هم‌ و. ل‌. هستون‌ به‌ انگلیسی‌ ترجمه‌ و در 1983/1362 ش‌ در پرینستون‌ منتشر کرد (همان‌، ص‌ 12، پانویس‌ 4).منابع‌: ایرج‌ افشار، «محمدعلی‌ جمال‌زاده‌»، نامه‌ فرهنگستان‌ ، سال‌ 3، ش‌ 3 (پاییز 1376)؛ رضا براهنی‌، قصه‌نویسی‌، [ تهران‌ ] 1348 ش‌؛ ناصرالدین‌ پروین‌، «جمال‌زاده‌ روزنامه ‌نگار»، مجله‌ ایران‌شناسی‌ ، سال‌ 9، ش‌ 4 (زمستان‌ 1376)؛ محمدعلی‌ جمالزاده‌، خاطرات‌ سید محمدعلی‌ جمالزاده‌ ، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار و علی‌ دهباشی‌، تهران‌ 1378 ش‌؛ همو، یکی‌بود یکی‌نبود ، تهران‌ 1333 ش‌؛ محمدعلی‌ سپانلو، نویسندگان‌ پیشرو ایران‌: از مشروطیت‌ تا 1350 ، تهران‌ 1366 ش‌؛ حسن‌ عابدینی‌، صد سال‌ داستان‌نویسی‌ در ایران‌ ، ج‌ 1، تهران‌ 1377 ش‌؛ مصطفی‌ فرزانه‌، «جمال‌زاده‌ و هدایت‌: پایه‌گذاران‌ ادبیات‌ نوین‌ فارسی‌»، ایران‌نامه‌، سال‌ 16، ش‌ 1 (زمستان‌ 1376)؛ محمدعلی‌ کاتوزیان‌، « [ در باره‌ ] دارالمجانین‌ »، همان‌؛ حسن‌ کامشاد، «پیش‌کسوت‌ نویسندگان‌ ایران‌»، همان‌؛ جلال‌ متینی‌، «جمال‌زاده‌ و مخالفان‌ او»، مجله‌ ایران‌شناسی‌ ، سال‌ 9، ش‌ 4 (زمستان‌ 1376 الف‌ )؛ همو، «سالشمار سید محمدعلی‌ جمال‌زاده‌»، همان‌، (زمستان‌ 1376 ب‌ )؛ جمال‌ میرصادقی‌، ادبیات‌ داستانی‌: قصه‌، داستان‌ کوتاه‌، رمان‌ ، تهران‌ 1366 ش‌؛Haideh Daragahi, "The shaping of the modern Persian short story: Jamalzadih's ، Preface' to Yiki bud, yiki nabud (1921)", in Critical perspectives on modern Persian literature , ed. Thomas Ricks, Washington, DC: Three Continents Press, 1984; Mohammad Reza Ghanoon parvar , In a Persian mirror:images of the West and Westerners in Iranian fiction , Austin 1993 ; idem , Prophets of doom: literature as a socio-political phenomenon in modern Iran, Lanham, MD. 1984; Mohammad Ali Jamalzada , Once upon a time , tr. Paul Sprachman and Heshmat Moayyad, New York 1985; Mohammad Mehdi Khorrami , Modern reflections of classical traditions in Persian fiction , Lewiston, NY 2003; Kamran Talattof, The politics of writing in Iran: a history of modern Persian literature, Syracuse, NY. 2000.
نظر شما
مولفان
گروه
ادبیات و زبان ها ,
رده موضوعی
جلد 10
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده