جمال الدین شروانی

معرف

، وزیر موسی‌خان‌ (ایلخان‌ مغول‌) از شوال‌ تا ذیحجه‌ 736 و وزیر امیرعلی‌ پادشاه‌ (از خوانین‌ مغول‌)
متن
جمال‌الدین‌ شروانی‌ ، وزیر موسی‌خان‌ (ایلخان‌ مغول‌) از شوال‌ تا ذیحجه‌ 736 و وزیر امیرعلی‌ پادشاه‌ (از خوانین‌ مغول‌). وی‌ پسر تاج‌الدین‌ علی‌ بود. با مرگ‌ سلطان‌ ابو سعید بهادر * در 13 ربیع‌الآخر 736 و فقدان‌ فرمانروایان‌ لایق‌، اقتدار دولت‌ ایلخانان‌ رو به‌ زوال‌ نهاد، چنانکه‌ در دو دهه‌ آخر حکمرانی‌ این‌ خاندان‌ (از 736 تا 756)، هشت‌ پادشاه‌ به‌ سلطنت‌ رسیدند و مقام‌ ایلخانی‌ وسیله‌ای‌ برای‌ قدرت‌طلبی‌ امیران‌ با نفوذ گردید. پس‌ از جلوس‌ اَرْپاخان‌/ اَرْپای‌گائون‌ (دهمین‌ ایلخان‌ مغول‌، حک : از ربیع‌الآخر تا شوال‌ 736)، به‌ جانشینی‌ ابوسعید (خواندمیر، ج‌ 3، ص‌ 221ـ222)، این‌ که‌ غیاث‌الدین‌ محمد، وزیر سلطان‌ ابوسعید، امرا را به‌ اتحاد دعوت‌ کرده‌ بود، امیرعلی‌ پادشاه‌، دایی‌ سلطان‌ ابوسعید و حکمران‌ دیاربکر، به‌ سلطنت‌ ارپاخان‌ رضایت‌ نداد و موسی‌خان‌ مغول‌، نواده‌ بایدو * (ششمین‌ ایلخان‌ مغول‌) را به‌ شاهی‌ بر گزید (شبانکاره‌ای‌، ص‌ 307ـ 308؛ عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، ج‌ 1، ص‌ 125ـ126؛ میرخواند، ج‌ 5، ص‌ 537). آنگاه‌ با تشدید کینه‌های‌ قبیله‌ای‌، در 17 رمضان‌ 736 موجب‌ بروز جنگ‌ کنار رود جَغَتو (زرینه‌رود)، میان‌ دو ایلخان‌ جدید شد (خواندمیر، ج‌ 3، ص‌ 223ـ224). با کشته‌ شدن‌ ارپاخان‌ در 3 شوال‌ 736 در جنگ‌، امیرعلی‌ پادشاه‌ زمام‌ امور را به‌ دست‌ گرفت‌ و منصب‌ نیابت‌ و وزارت‌ را به‌ جمال‌الدین‌ شروانی‌ سپرد. وزیر جدید، چون‌ به‌ دولت‌ امیرعلی‌ پادشاه‌ اعتماد نداشت‌، در مدت‌ کوتاه‌ وزارت‌ خود جز نیکی‌ به‌ مردم‌ و دلجویی‌ از آنان‌ کاری‌ نکرد (شبانکاره‌ای‌، ص‌ 302؛ حافظ‌ ابرو، 1317 ش‌، ص‌ 152؛ همو، 1380 ش‌، ج‌ 1، ص‌ 58؛ عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، ج‌ 1، ص‌130) و به‌ همین‌ علت‌، در بین‌ وزیران‌ مغول‌ چندان‌ شهرتی‌ به‌ دست‌ نیاورد. اشپولر (ص‌240) نام‌ او را تنها در فهرست‌ اسامی‌ وزیران‌ ممالک‌، با قید علامت‌ استفهام‌، با عنوان‌ برادر «عنایت‌»الدین‌ ذکر کرده‌ و تاریخ‌ وزارت‌ وی‌ را تا سال‌ 737 دانسته‌ است‌.ایلخانان‌ مغول‌ در بیش‌ از یک‌ قرن‌ فرمانروایی‌ در ایران‌ (653ـ756)، به‌رغم‌ حفظ‌ وحدت‌ دولت‌، نتوانستند حدود مسئولیت‌ صاحبان‌ مناصب‌ و وزیران‌ را مشخص‌ کنند و نفوذ هر ایلخان‌ یا وزیر در قلمرو حاکمیتش‌، به‌ شخصیت‌ خود او بستگی‌ داشت‌ و همین‌ موضوع‌ یکی‌ از عوامل‌ انقراض‌ این‌ سلسله‌ گردید. موسی‌خان‌، یازدهمین‌ فرمانروای‌ مغول‌، پس‌ از دو ماه‌ونیم‌ سلطنت‌ ظاهری‌، در 10 ذیحجه‌ 737 به‌ قتل‌ رسید و امرا، شاهزاده‌ دیگری‌ را به‌ جانشینی‌ او انتخاب‌ کردند (خواندمیر، ج‌ 3، ص‌ 226ـ227؛ قس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، ص‌ 352).منابع‌: عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تاریخ‌ مغول‌: از حمله‌ چنگیز تا تشکیل‌ دولت‌ تیموری‌ ، تهران‌ 1364 ش‌؛ عبداللّه‌بن‌ لطف‌اللّه‌ حافظ‌ ابرو، ذیل‌ جامع‌ التواریخ‌ رشیدی‌ ، بخش‌ 1، چاپ‌ خانبابا بیانی‌، تهران‌ 1317 ش‌؛ همو، زبدة‌التواریخ‌ ، چاپ‌ کمال‌ حاج‌ سیدجوادی‌، تهران‌ 1380 ش‌؛ خواندمیر؛ محمدبن‌ علی‌ شبانکاره‌ای‌، مجمع‌الانساب، چاپ‌ میرهاشم‌ محدث‌، تهران‌ 1363 ش‌؛ عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین ، ج‌ 1، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1353 ش‌؛ میرخواند؛Bertold Spuler , Die Mongolen in Iran , Leiden 1985.
نظر شما
مولفان
گروه
تاریخ ایران و اسلام ,
رده موضوعی
جلد 10
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده