معرف
با استناد به آیات قرآن کریم (نساء: 102؛ بقره: 43)، احادیث متواتر و سنّت عملی پیامبر اکرم و صحابه و اهل بیت علیهم السلام(رجوع کنید به مسلم بنحجاج، ج2، ص122؛ ابوداوود، ج1، ص134؛ ترمذی، ج1، ص138ـ139؛ کلینی، ج3، ص371ـ373)، مشروعیت نماز جماعت در نمازهای واجب روزانه اثبات شده است و حتی برخی مشروعیت آن را از ضروریات دین دانستهاند (رجوع کنید به اصفهانی ، ص24؛ زُحَیلی، ج2، ص1165)
نماز جماعت، با استناد به آیات قرآن کریم (نساء: 102؛ بقره: 43)، احادیث متواتر و سنّت عملی پیامبر اکرم و صحابه و اهل بیت علیهم السلام(رجوع کنید به مسلم بنحجاج، ج2، ص122؛ ابوداوود، ج1، ص134؛ ترمذی، ج1، ص138ـ139؛ کلینی، ج3، ص371ـ373)، مشروعیت نماز جماعت در نمازهای واجب روزانه اثبات شده است و حتی برخی مشروعیت آن را از ضروریات دین دانستهاند (رجوع کنید به اصفهانی ، ص24؛ زُحَیلی، ج2، ص1165). به نظر برخی فقها، از پارهای احادیث بر میآید که آغاز تشریع نماز به صورت جماعت بوده است(برای نمونه رجوع کنید بهاشتهاردی، ج2، ص84). در برخی احادیث در باره نخستین نماز جماعت آمده است که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و حضرت علی علیهالسلام، با هم در حال نماز خواندن بودند که ابوطالب و فرزندش، جعفر، از آنجا گذشتند. ابوطالب به جعفر گفت که در کنار پسر عمویت نماز بگزار. در اینهنگام پیامبر پیش رفتند و امامت نماز را بر عهده گرفتند (رجوع کنید به حرّعاملی، ج، ص288).نماز جماعت علاوه بر آثار عبادی و اخلاقی، یعنی اظهار اخلاص بیشتر، بروز و ظهور همگانی عبادت خدا، همیاری برای انجام دادن کارهای نیک و دوری از گناهان، فواید سیاسی و اجتماعی بسیاری دارد، از جمله هویت یافتن جامعه اسلامی، آگاهی بیشتر مردم از یکدیگر، ایجاد الفت و ارتباطبین مسلمانان و تحقق برادری دینی در پرتو انضباط خاص (رجوع کنید به ابنبابویه، 1386، ج1، ص262، ج2، ص325؛ خوئی و تبریزی، ج3، ص74؛ زحیلی، ج2، ص1167).بنا بر روایات متعدد شیعه و اهل سنّت، فضیلت نماز جماعت چند برابر نماز فُرادی' است. محدّثان اهل سنّت و شیعه از پیامبر اکرم نقل کردهاند که هر رکعت نماز جماعت، بیست و پنج برابر نماز فرادی' پاداش دارد (رجوع کنید به بخاری، ج1، ص158؛ طوسی، 1387، ج1، ص152؛ حرّعاملی، ج8، ص285ـ 286). در برخی احادیثِ اهل سنّت این فضیلت بیست و هفت برابر و در برخی دیگر بیست و چند برابر نقل شده است(رجوع کنید به مالکبنانس، ج1، ص129؛ شافعی، ج1، ص180؛ ابنحجر عسقلانی، تلخیصالحبیر ، ج، ص؛ قس خوانساری، ج1، ص470؛ در باره چگونگی سازگار بودناین احادیث با یکدیگر رجوع کنید بهنَوَوی، ج4، ص183؛ ابنحجر عسقلانی، فتحالباری، ج2، ص110ـ113). برخی احادیث، حضور نیافتن در نماز جماعت را، جز در موارد خاص، مکروه دانستهاند (برای نمونه رجوع کنید به حرّعاملی، ج8، ص291، باب2) و شماری دیگر بر حضور در نماز جماعت صبح و عشاء تأکید بیشتری کردهاند (رجوع کنید به بخاری، ج1، ص160؛ حرّعاملی، ج8، ص294). در روایاتاهلسنّتو شیعه، نماز جماعتْ سنّت پیامبر اکرم خوانده شده است و گفتهاند اگر کسی بدونعذر آن را ترک کند، بهنماز واقعی دست نمییابد (ابنماجه، ج1، ص255، 260؛ کلینی، ج3، ص372). همچنین احادیثی از پیامبر اکرم نقل شده است که در آنها کسانی که در نماز جماعت حاضر نشوند، به مجازات تهدید شدهاند (رجوع کنید به بخاری، ج1، ص158؛ ابنحزم، ج5، ص57؛ طوسی، 1401، ج3، ص266؛ حرّعاملی، ج8، ص291ـ 293، حدیث4، 6، 9)؛ البته به نظر خوئی(رجوع کنید به بروجردی، ج17، ص16)، تهدید در اینقبیل احادیث متوجه منافقان صدراسلام بوده است که از دستورهای آن حضرت سرپیچی میکردند. به گفته برخی دیگر (براینمونهرجوع کنید به جزیری، ج1، ص368)، این احادیث در ابتدای ظهور اسلام، که مسلمانان به سبب تعداد اندکشان نیاز به وحدت و همبستگی داشتند، صادر شده و حکم آنها بعدها منسوخ گردیده است(نیز رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، فتحالباری، ج2، ص105ـ106).هر چند مذاهب اسلامی درباره مشروعیت نماز جماعت اتفاق نظر دارند، در باره واجب یا مستحب بودن آن و نیز چگونگی وجوب آن اختلاف دارند. حنبلیان و برخیاز حنفیان نماز جماعترا واجب عینی دانستهاند و از جمله به آیه 43 سوره بقره و 102 سوره نساء و نیز احادیث بسیاری که به نماز جماعت فرمان داده یا برای ترک کنندگان آن مجازاتی مقرر کرده است، استناد کردهاند. به اعتقاد حنبلیان، در آیه 102 سورهنساء، به اقامه نماز جماعت در حالت اضطرار و حرج، تکلیف و بر آنتأکید شدهاستپس، از راهاولویت، میتوان وجوب آن را در حالت عادی اثبات کرد (براینمونه رجوع کنید به ابناثیر، ج5، ص564، 566؛ ابنقدامه، ج2، ص2ـ3؛ کاسانی، ج1، ص384؛ بُهُوتی حنبلی، ج1، ص551؛ ابنعابدین، ج2، ص50، 53). به گفته احمدبنحنبل، اقامه نماز به جماعت، شرط صحت آن نیست(رجوع کنید به ابن قدامه، همانجا؛ زحیلی، ج2، ص1169). به نظر فقهای مذاهب دیگر، آیه102 سوره نساء تنها مشروعیت نماز جماعت را اثبات میکند، نه وجوب عینی آن را (جزیری، همانجا).گروهیاز شافعیان نماز جماعت را برای مردان غیر برده که در حال سفر نباشند، واجب کفایی دانسته و برپا داشتن آن را در هر شهری، چه کوچک چه بزرگ، لازم شمردهاند (رجوع کنید به شافعی، ج1، ص؛ خطیب شربینی، ج1، ص229ـ230). بهعقیدهآنان، در صورت خودداری همه اهالی شهر از برپا داشتن نماز جماعت، حاکماسلامی باید با آنان نبرد کند (نووی، ج 4، ص186ـ187؛ خطیب شربینی، همانجا). مشابه این رأی به حنفیان نیز نسبت داده شده است(جزیری، ج1، ص369). بیشتر حنفیان و مالکیان و برخی از شافعیان معتقدند که خواندن نماز بهجماعت، در تمامی نمازهای واجب، به جز نماز جمعه، از مستحباتِ مؤکد برای همه کسانی است که بدون مشقت، توان حاضر شدن در آنرا دارند و در این باره به احادیث راجع به فضیلت و سنّت بودن نماز جماعتاستناد میکنند (نووی، ج4، ص188؛ خطیب شربینی، همانجا؛ زحیلی، ج2، ص1167ـ 1168). نظر فقیهان امامی نیز استحباب مؤکد نماز جماعت است(برای نمونه رجوع کنید به طوسی، 1387، همانجا؛ نراقی، ج8، ص11ـ12).به نظر مشهور فقهای امامی، نماز عید فطر و نماز عید قربان، در صورت وجود همه شرایط وجوب(از جمله حضور اماممعصوم)، باید به جماعت خوانده شوند (ابن بابویه، 1415، ص149؛ محقق حلّی، ج1، ص78؛ نراقی، ج6، ص6). رأی حنفیان(برای نمونه رجوع کنید به کاسانی، ج1، ص616) و حنبلیان نیز همین است، ولی مالکیان و شافعیان به جماعت خواندنِ نمازهایعید را مستحب دانستهاند (رجوع کنید به خطیب شربینی، ج1، ص225؛ بهوتی حنبلی، ج1، ص553). همچنین به نظر همه مذاهب اسلامی، در نماز جمعه جماعت بودن شرط صحت نماز است(ابوالفضل موصلی، ج1، ص83؛ علامهحلّی، ج1، ص51؛ بهوتی حنبلی، ج1، ص552 553؛ نیز رجوع کنید به جمعه، نماز * ).بیشتر فقهای اهل سنّت به جماعت خواندنِ تمامی نمازهای مستحب را مجاز میدانند (برای نمونه رجوع کنید به ابنقدامه، ج1، ص775ـ 776؛ جزیری، ج1، ص370ـ371). مالکیان و حنفیان به جماعت خواندن برخی نوافل در غیر نمازهای مستحبی ماه رمضان و نیز نماز آیات را مکروه دانستهاند (شمس الائمه سرخسی، ج2، ص37؛ جزیری، ج1، ص370). فقیهان امامی به جماعت خواندن نمازهای مستحب، جز نماز باران(استسقاء * )، را مشروع ندانسته و همه اقسام نمازهای جماعت مستحب، از جمله نماز تراویح* ، را بدعت شمردهاند (برای نمونه رجوع کنید به طوسی، 1407ـ1417، ج1، ص530)؛ البته به نظر برخیاز آنان برگزاری نماز عید فطر و عید قربان به جماعت، در عصر غیبت جایز و مستحب است(رجوع کنید به ابنادریسحلّی، 1410ـ 1411، ج1، ص315ـ316؛ علامهحلّی، همانجا).فقیهان اهل سنّت به جماعت خواندن نماز را در موارد وجوب، برای زنان و بردگان و افراد معذور واجب و حتی مستحب نمیدانند، هر چند نماز جماعت آنان را صحیح میشمارند. برخی فقهای اهل سنّت شرکت در نماز جماعت را برای زنانی که خروج آنان از خانه ممکن است مفسدهای در پیداشته باشد، از جمله زنان جوان، مکروه یا ممنوع دانستهاند (رجوع کنید به خطیب شربینی، ج1، ص230؛ بهوتی حنبلی، ج1، ص554؛ حَصکَفی، ج1، ص565 566؛ ابنعابدین، ج1، ص565 566؛ نیز رجوع کنید به زحیلی، ج2، ص1172ـ1173).شیوه برگزاری نماز جماعت در نمازهای واجب، در همه مذاهب اسلامی تقریباً یکسان است. در این نماز، امام جماعت، به نمایندگی از نمازگزاران، در رکعتهای اول و دومحمد [و سوره] را میخواند و نمازگزاران، ضمن پیروی از امام در حرکات و اعمال نماز، بقیه ذکرهای نماز را در این دو رکعت و همه رکعتهای بعد با صدایآهسته میخوانند. نمازگزار (مأموم) نباید در افعال نماز به عمد از امام جماعت پیشی بگیرد (رجوع کنید به شهید اول، ج1، ص221ـ222؛ صنعانی، ج2، ص22؛ جزیری، ج1، ص381). بهنظر مشهور فقهای امامی و برخی مذاهب اهل سنّت، پیروی نمازگزاران از امام جماعت در افعال نماز شرط صحت آن نیست، هرچند برخی فقها این امر را شرط صحت و شماری دیگر آن را شرط جماعت بودن نماز میدانند (جزیری، ج1، ص381ـ 385؛ بروجردی، ج17، ص229ـ232). اگر نمازگزاران صدای قرائت(خواندنحمد و سوره) امام را نشنوند، میتوانند خودشان ذکر رکعتهای اول و دوم را بگویند (رجوع کنید به ابنبابویه، 1415، ص120؛ بهوتی حنبلی، ج1، ص563؛ توضیحالمسائل مراجع، ج1، ص822). به نظر فقهای شیعه و اهل سنّت، در نماز جماعت لازم نیست امام قصد جماعت نماید، ولی مأموم باید قصد پیروی از امام جماعت (اقتداء) را داشته باشد و نماز خود را تابع نماز امام قرار دهد (اشتهاردی، ج2، ص74ـ 75؛ جزیری، ج1، ص378ـ379).فقهای شیعه و اهل سنّت، برای اقامه صحیح نماز جماعت، رعایت شرایطی را لازم دانستهاند، از جمله: 1) حضور حداقل دو نفر در نماز جماعت، که یک نفر از آنان امامت را برعهده بگیرد. این شرط در مورد نمازهای جمعه و عید بهگونه دیگری مطرح میشود (رجوع کنید به جمعه* ، نماز؛ عیدفطر * ؛ عیدقربان* ). 2) یکسان بودن نماز امام جماعت با نمازگزاران از نظر وجوب یا استحباب(در نمازهای مستحبی که میتوان به جماعت خواند)، به نظر مشهور در فقه امامی؛ اما، به نظر بیشتر مذاهب اهل سنّت اقتدای نمازگزار در نماز واجب به امام جماعتی که نافله میخواند، مجاز نیست. همچنین برخی مذاهب اهل سنّت اتحاد در جنس و نوع نماز را نیز شرط دانستهاند؛ ازاین رو، مأموم مثلاً نمیتواند نماز عصر خود را با نماز ظهر امام یا نماز قضای خود را با نماز ادای امام یا بالعکس ادا کند. 3) تقدمْ نداشتنِ جایگاه نمازگزاران بر محل امام جماعت. 4) نبودن مانع میان صف اول و امام جماعت، به گونهای که نمازگزاران بتوانند امام را ببینند. 5 ) اتصال صفوف نماز جماعت به یکدیگر. 6) بلندتر نبودن جایگاه امام جماعت از دیگر نمازگزاران؛ از این رو، معمولاً در مساجد سطح محراب پایینتر از سطح مسجد ساخته میشود (رجوع کنید به شهید اول، ج1، ص221؛ بهوتی حنبلی، ج1، ص561 - 562؛ جزیری، ج، صـ377، 380، 386ـ387؛ بروجردی، ج17، ص47ـ 49، 137، 151، 157، 162؛ زحیلی، ج2، صـ 1244، 1247ـ1252).به نظر مشهور فقهای حنفی(براینمونهرجوع کنید به حصکفی، ج1، ص554 555؛ زحیلی، ج2، ص1201ـ1202) و امامی، هر مرد بالغ، عاقل و حلال زادهای که نماز را به شکل درست و با قرائت صحیح ادا کند و واجد صفت تقوا و دوری از گناهان کبیره(بهاصطلاحفقهی، شرط«عدالت») باشد، دارای شرایط امامت نماز است(علمالهدی، 1405ـ1410، ج1، ص271ـ272؛ شهید اول، ج1، ص218). در مواردی که افراد متعددی حائز این شروط باشند، ملاکهایی مانند میزان تقوا، علم، سن و داشتن روی نکو، برای گزینش فرد برتر مطرح شده است(براینمونهرجوع کنید به ابن بابویه، 1415، ص112؛ حصکفی، ج1، ص557 558؛ زحیلی، همانجا). همچنین این شرط مطرح شده که امام جماعت نباید برای امامت خود مزدی دریافت کند (محققحلّی، ج2، ص265) و این شرط نشان دهنده اهمیت مقام معنوی امام جماعت در اسلام است.نکته مهم درباره شروط مذکور، اختلاف نظر مذاهب اسلامی در باره شرط عدالت امام جماعت است. فقهای حنفی و شیعه و برخی شافعیان بر این شرط بسیار تأکید کرده و صریحاً نماز جماعت با امام فاسق را باطل دانستهاند، اما فقهای دیگر مذاهب اهل سنّت بیشتر بر اصل اقامه نماز جماعت تأکید کردهاند (رجوع کنید به ابنقدامه، ج2، ص22). حنبلیان(رجوع کنید به همان، ج2، ص25ـ26؛ قس زحیلی، ج2، ص1200) و شافعی(ج1، ص193) امامت شخص فاسق را، به ویژه در نماز جمعه و نماز عید، جایز میدانند؛ حتی به گفته شافعی جایز است که مسافر به فردی اقتدا کند که در اصلِ مسلمان بودنِ او تردید دارد (رجوع کنید به ج1، ص190)، البته اگر مسافر بعداً از مسلمان نبودن او اطمینان یابد، باید دوباره نمازش را به جایآورد (خطیبشربینی، ج1، ص241). مالکیان معتقدند امام نباید مرتکب فسقی شود که به صحت نماز خلل وارد کند، مثلاً نباید نمازش را بدون وضو یا بدون قرائت سوره حمد به جای آورد، اما ارتکاب فسقهای خارج نماز، مانند شرابخواری یا زنا، موجب بطلان امامت او نمیشود، هرچند اقتدا کردن به چنین شخصی مکروه است(زحیلی، همانجا).به نظر همه مذاهب فقهی، زن نمیتواند برای نمازگزارانی که در میان آنان مرد وجود دارد، امام جماعت باشد، اما بر پایه فقه شافعی و حنبلی و نظر برخی فقهای شیعه، امامت او برای جماعت زنان مجاز است(شافعی، ج1، ص191؛ طوسی، 1387، ج1، ص157؛ ابنقدامه، ج2، ص33؛ نووی، ج4، ص 255). حنفیان و مالکیان، مرد بودن امام جماعت را همواره شرط میدانند (ابنعابدین، ج1، ص566؛ نیز رجوع کنید به زحیلی، ج2، ص1194؛ قس جزیری، ج1، ص372).مباحث دیگری نیز درباره نماز جماعت در منابع فقهی مطرح شده است، مانند امامت کودک ممیز، استخلاف(جانشینی شخصی به جای امام جماعتی که از ادامه نماز ناتوان و معذور است)، وجوب یا استحباب اذان و اقامه در نماز جماعت، جایز بودنیا نبودن تبدیل نماز جماعت به نماز فرادی' و موارد دیگر (رجوع کنید به علمالهدی، 1417، ص178؛ جزیری، ج1، ص371ـ372، 402ـ407؛ اشتهاردی، ج2، ص74ـ90).منابع: علاوه بر قرآن؛ ابناثیر، جامعالاصولفیاحادیثالرسول، چاپعبدالقادر ارناؤوط، بیروت1403/1983؛ ابنادریسحلّی، کتابالسرائر الحاویلتحریر الفتاوی، قم1410ـ1411؛ ابنبابویه، علل الشرایع، نجف1386/1966، چاپ افستقم [بیتا. ]؛ همو، المقنع، قم1415؛ ابن حجرعسقلانی، تلخیص الحبیر، [بیروت]: دارالفکر، [بیتا.]؛ همو، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، بیروت: دارالمعرفه، [ بیتا. ]؛ ابنحزم، المحلّی' ، چاپاحمد محمدشاکر، بیروت: دارالجیل،[بیتا. ] ؛ ابنعابدین، حاشیهردّ المحتار علیالدّرالمختار: شرحتنویرالابصار ، چاپ افست بیروت 1399/1979؛ ابنقدامه ، المغنی، بیروت: دارالکتاب العربی، [ بیتا.] ؛ ابنماجه، سنن ابنماجه، چاپمحمد فؤاد عبدالباقی، [قاهره1373/1954]، چاپافست [بیروت، بیتا. ] ؛ عبداللّهبنمحمود ابوالفضلموصلی، الاختیار لتعلیلالمختار ، تعلیقاتمحمود ابودقیقه، استانبول 1984؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود ، چاپ سعید محمد لحام، بیروت 1410/1990؛ علی پناه اشتهاردی، تقریر بحث السید البروجردی، قم1416؛ محمدحسین اصفهانی، بحوث فیالفقه، قم1418؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، [چاپ محمد ذهنیافندی]، استانبول 1401/1981؛مرتضی بروجردی، المستند فیشرح العروة الوثقی، تقریراتدرسآیهاللّهخوئی، ج17، قم1421/2000؛ منصوربن یونس بهوتی حنبلی، کشافالقناععنمتنالاقناع، چاپمحمدحسنشافعی، بیروت1418/1997؛ محمدبن عیسیترمذی ، سننالترمذی، ج1، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت1403؛ توضیح المسائل مراجع: مطابق با فتاوای دوازده نفر از مراجع معظّم تقلید، گردآوری محمدحسن بنیهاشمی خمینی،قم: دفتر انتشارات اسلامی،1378ش؛ عبدالرحمان جزیری، کتابالفقه علیالمذاهب الاربعة، بیروت1410/1990؛حرّعاملی؛ محمدبنعلی حصکفی، الدّرالمختار،درابنعابدین، همان منبع؛ محمدبناحمد خطیبشربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، مع تعالیق جوبلی بنابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، [بیتا.]؛ احمد خوانساری، جامع المدارک فیشرح المختصر النافع، علقعلیهعلیاکبر غفاری، ج1، تهران1355 ش؛ ابوالقاسم خوئی و جوادتبریزی، صراط النجاة: استفتاءاتلآیة اللّهالعظمی الخوئی مع تعلیقه و ملحق لآیة اللّه العظمی التبریزی، قم1416ـ 1418؛ وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، دمشق 1418/1997؛ محمدبن ادریس شافعی، الاّم، بیروت 1403/1983؛ محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت 1406/1986؛ محمدبن مکی شهید اول، الدروس الشرعیة فیفقه الامامیة، قم 1412ـ1414؛ محمدبن اسماعیل صنعانی، سبل السلام: شرحبلوغالمرام، من جمع ادلة الاحکام لابنحجر عسقلانی، [بیروت ] 1379/1960؛ محمدبن حسنطوسی، تهذیبالاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت1401/ 1981؛ همو، کتابالخلاف، قم1407ـ1417؛ همو، المبسوطفیفقهالامامیة، ج1، چاپ محمد تقی کشفی، تهران1387؛ حسن بن یوسف علامهحلّی، تحریرالاحکام، [ قم ] : مؤسسهآلالبیت، [بیتا. ]؛ علی بنحسینعلمالهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم1405 ـ1410؛ همو، مسائل الناصریات، [تهران] 1417/ 1997؛ ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائعالصنائع فی ترتیب الشرائع، چاپمحمد عدنانبن یاسین درویش، بیروت1419/1998؛ کلینی؛ مالکبن انس، الموطّأ، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت1406؛ جعفربن حسن محقق حلّی، شرائعالاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شیرازی، [ تهران ]1409؛ مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، [ بیتا. ] ؛ احمد بن محمد مهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم، ج6، 1415، ج8 ، 1416؛ یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرحالمهذّب، بیروت: دارالفکر، [ بیتا. ] .