جلیلی، خاندان، سلسلهایاز حاکمانمحلیو نیمهمستقلدر موصل(حک: 1139ـ1249). در بابپیشینهتاریخیاینخانداناطلاعاتاندکیدر دستاست، با اینحالمسلّماستکهدر اصلموصلینبودهاند (لانگریگ، ص؛ عماد عبدالسلامرئوف، ص). گفتهاند کهسر سلسلهاینخاندان، عبدالجلیل، احتمالاً قبلاز مسلمانشدنبردهاینصرانی، متعلقبهخاندانمحلیو مشهور عُمَری، و نسطوریمذهببودهاست(عمادعبدالسلامرئوف، ص؛ د. اسلام، چاپدوم؛ د.ا.د.ترک، ذیلمادّه). عبدالجلیلدر 1130 در کودکیهمراهپدرش، عبدالملک، از دیاربکر بهموصلرفت. عبدالملکمیاندیاربکر و موصلبهتجارتمشغولشد و داراییهایشفزونییافت(سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، ص). تأثیر خاندانجلیلیبر بازار و اقتصاد موصل، همچنینبرخورداریاز حقجبایت* خراجِ برخیاراضیاِقطاعی، راهورود اینخاندانرا بهمعاملاتکلانتجاریگشود. با فروپاشینظاماِقطاعلشکری، آنانمالکمجموعهایاز زمینهایحاصلخیز اقطاعیشدند و در شمار زمیندارانبزرگدرآمدند (رجوع کنید به عماد عبدالسلامرئوف، ص؛ سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، صـ34).ظاهراً شرایطمنطقهایو محلیاز یکسو و ضعفاقتدار دولتعثمانی، بهویژهپساز شکستمحاصرهویندر 1096/1683، از سویدیگر (رجوع کنید به سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، ص)، زمینهرا برایسیادتاینخاندانبر موصلفراهمکرد. مشارکتاینخانداندر نبردهایعثمانیبرضد صفویهو مساعدتدر حملهاحمدپاشا، والیبغداد، برایتصرفهمداندر 1136، از عللاصلیدستیابیاسماعیلآغابنعبدالجلیلبهمرتبهامیریو ولایتموصلو گرفتنلقببیگلربیگیبود. بهاینترتیب، سلطهخاندانجلیلیبر موصلرسماً با ولایتاسماعیلپاشا در 1139 آغاز شد و بهطور منقطعبیشاز یکقرنادامهیافتو در اینمدتشانزدهوالیجلیلی، در مجموعبهمدتنود سال، بر موصلفرمانراندند (عماد عبدالسلامرئوف، صـ54؛ عزاوی، ج، ص).اسماعیلپاشا، کهبهجنگاوریو ایجاد اصلاحاتگوناگونشهرهبود، پساز یکسالحکومتاز دنیا رفت. سهسالبعد، در 1143، فرزندشحاجحسین، مؤسسحقیقیحکومتجلیلیانو مشهورترینفرد اینخاندان( د.اسلام، همانجا)، با عنوانپاشا، ولایتموصلرا یافتو سیزدهسال، بهطور ناپیوسته، در اینمنصببود (لانگریگ، ص؛ سیارکوکبعلیالجمیل، 1412، ص). نبردهایحاجحسینپاشا با نادرشاهافشار (حک: 1148ـ1160) بهاو شهرتبسیار بخشید و پساز آن، اینخاندانقدرتگرفتند (رجوع کنید به عماد عبدالسلامرئوف، ص؛ سیارکوکبعلیالجمیل، 1412، صـ37؛ د.اسلام، همانجا). در یکیاز مهمترینایننبردها (1145)، پساز آنکهنادر در نامهایخطاببهمفتیموصل، خواستار تسلیمشهر بدونخونریزیشد، حسینپاشا بهکمکاهالیموصل، زعمایخاندانجلیلی، لشکریاننادر را شکستداد. در پیاینفتح، محمود اول(حک:1143ـ1168)، سلطانعثمانی، دو شمشیر، دو خلعتو 500 ، 7 سکه، بهعنوانپاداش، برایحسینپاشا و کازیکچیفرستاد (عماد عبدالسلامرئوف، همانجا؛ نیز رجوع کنید به سیار کوکبعلیالجمیل، 1990، ص، 198؛ د.ا.د.ترک، همانجا). در نبرد توپالعثمانپاشا * (صدراعظمو سردار عثمانی) با نادرشاهدر 1146، حسینپاشا بهعنوانمتحد توپالعثمانپاشا، موصلرا مرکز تأمینتدارکاتنظامیو پزشکیعثمانیانکرد (سیار کوکبعلیالجمیل، 1990، ص)؛ اما، بیتردید مهمتریننبرد نظامیاو، کهبهتفصیلاز آنیاد شدهاست(رجوع کنید به استرآبادی،صبهبعد؛ مروی، ج، صـ911، 915ـ 920؛ سیار کوکبعلیالجمیل، 1990، ص146 بهبعد)، رهبرینیروهایموصلدر محاصره1156 بود. در ایننبرد، نادرشاهبا هدفتصرفبغداد، با لشکریگران، موصلرا محاصرهکرد؛ اما، پساز حملاتو غارتهایبسیار و 42 روز محاصره، بهناچار، دربارهمتارکهجنگبا حسینپاشا بهمذاکرهپرداخت. حسینپاشا از شروعمذاکراتاستقبالنمود و هدایایگرانبهاییبیناحمدپاشا، والیبغداد، و نادر مبادلهگردید و سرانجامنادر، بهشرطاینکهپیشنهاد صلحاو را حسینپاشا بهقسطنطنیهارسالکند، دستاز محاصرهبرداشت(لاکهارت ، ص231ـ 232؛ عابد و نورس، ص؛عزاوی،ج،صـ268؛لانگریگ،ص، 152؛ وردی، ج، صـ129). در فاصلهسالهایبرکناریحسینپاشا از ولایتموصلدر 1159 تا رویکار آمدنفرزندشمحمدامینپاشا در 1166، اختلافاتسیاسیبینافراد خاندانجلیلیبروز کرد و نظامیاننیز، با حمایتاز طرفیندرگیر، بهتشدید اینمنازعاتکمککردند. ایندرگیریها ــکهدر اصلجدالبر سر میراث، میانعبدالفتاحپاشا (برادر حسینپاشا) از یکسو و محمدامینپاشا و مصطفیآغابنابراهیمآغا از سویدیگر بودــ بهسلیمانپاشا، والیبغداد (حک: 1163ـ 1171)، فرصتداد تا در امور موصلدخالتکند و از اینکشمکشها بهسود خود بهرهگیرد (عماد عبدالسلامرئوف، صـ 65؛ سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، ص). در 1171، همینکهرجبپاشا حلبیوالیموصلشد، دوبارهبینیارانمحمدامینپاشا و عبدالفتاحپاشا اختلافافتاد و پساز 42 روز جنگداخلیو کشتهو زخمیشدندهها تن، بار دیگر حسینپاشا بهولایتموصلرسید (سیارکوکبعلیالجمیل، 1412، صـ40)؛ اما وی، کهتواناترینبا کفایتترینو خوشنامترینوالیجلیلیموصلبود،در همانسالدرگذشت(رجوع کنید به مرادی، ج، ص). پساز او فرزندش، محمدامینپاشا، جانشینویشد و بهطور ناپیوستهپانزدهسالعهدهدار ولایتموصلگشت. وی، بهرغمنابسامانیاوضاعداخلی، فرماندهینظامیعثمانیانبرضد روسیهرا با موفقیتبرعهدهداشت، ولیسرانجامدر 1183 بهاسارتنیروهایروسیدر آمد و در 1188، پساز انعقاد معاهدهکوچکقینارجهبیندولتعثمانیو روسیه، آزاد شد. سلطانعبدالحمید اول(حک: 1187ـ1203) بهاو لقبغازیداد و ویرا والیو مجریبرنامههایاصلاحیخود در مناطقشرقیو عراقکرد، اما محمدامینپاشا، بیآنکهبتواند بهامور حکومتیبپردازد، باقیعمر را در بستر بیماریگذراند (سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، صـ38).در 1183 عبدالفتاحپاشا جلیلی، پساز یکدورهدرگیریبا محمدامینپاشا و یارانش، بهولایتموصلرسید (عماد عبدالسلامرئوف، صـ80). او چند ماهبیشتر در موصل نماند چونسلطانعثمانی، مصطفیسوم(حک:1171ـ1187)، برایدفاعاز سوریهدر برابر حملههایعلیبیگکبیر، حاکممصر (حک: 1182ـ1187)، زمامامور طرابلسرا نیز بهاو سپرد (همان، ص؛ سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، همانجا). عبدالفتاحپسر عمو و فرزندشرا بهنیابتاز خود بر موصلگماشتو عازمطرابلسشد، اما چندیبعد با درگذشتعبدالفتاحپاشا، قدرتبهاردوگاهرقیب، یعنیخاندانمحمدامینپاشا، منتقلگردید (عماد عبدالسلامرئوف، صـ82). اینبار سلیمانپاشا، فرزند محمدامین، والیموصلشد. او چهار بار و مجموعاً حدود چهاردهسالبر اینمسند بود و پساز فرونشاندنشورشهایمناطقهمجوار و مخالفتهایقبایلو بازگرداندننظمو امنیتبهشهر، در 1204 از حکومتموصلکنارهگرفتو در صفر 1211 درگذشت(همان، صـ86؛ سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، همانجا). علتکنارهگیریاو را رد درخواستسلطانعثمانیبرایحملهبهوهابیاندانستهاند (سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، ص). پساز کنارهگیریسلیماناز قدرت، برادرش، محمدپاشا (حک: 1204ـ1221)، حدود هجدهسالمقتدرانهبر موصلحکومتکرد و در ایندوره، موصلامنیتو آرامشیدوبارهیافتو در نتیجهسیاستهایمسالمتجویانهوی، اوضاعاقتصادیو تجاریشکوفا گردید (همانجا؛ عمادعبدالسلامرئوف، صـ89). پساز درگذشتمحمدپاشا، اعیانموصلمحمودبیگ، فرزند وی، را جانشینپدر ساختند، اما او صلابتو درایتپدرشرا نداشتو هنوز پنجماهاز حکومتشنگذشتهبود کهبار دیگر، بهزعامتعمویپدرش، اسعدبیگ، بینافراد خاندانجلیلینزاعدرگرفتو سرانجاممحمودبیگ، پساز کشتار و غارتبسیار، با وساطتبزرگانخاندان، قدرترا بهاسعدبیگواگذار کرد (عماد عبدالسلامرئوف، ص؛ سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، صـ43)؛ اما، دخالتعلیپاشا، والیبغداد، مانعبهقدرترسیدناسعدبیگشد. علیپاشا و سلطانعثمانیبر اوضاعمسلطشدند و نُعمانبیگ، پسر عمویمحمود، را بهحکومتموصلمنصوبکردند. بار دیگر فتنهایدرگرفت؛ اما، با تبعید اسعدبیگبهاربیل، اوضاعآرامشد (عماد عبدالسلامرئوف، ص90ـ91؛ سیار کوکبعلیالجمیل، همانجا). در 1224، کمیپساز رویکار آمدنسلطانمحمود دوم(حک: 1223ـ1255)، در موصلشورشیبهرهبریاحمدپاشابنبکر افندی، کدخدا و رئیسدیوانانشایموصل، برضد سیادتخاندانجلیلیبرپا شد. احمدپاشا کهمترصد بود با حمایتوالیبغداد، سلیمانپاشا الصغیر، بر حکومتموصلدستیابد، اگر چهدر آغاز موفقیتهاییداشت، به سببنداشتنپایگاهمردمی، بهسرعتشکستخورد و در دستیابیبهحکومتناکامماند (عماد عبدالسلامرئوف؛ سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، همانجاها).بهعلتکاهشنقشمنطقهایموصلدر پیسیاستهایتمرکزگرایمحمود دومو نیز افزایشقدرتبرخیخاندانهایدیگر ( د. ا. د. ترک، همانجا) و تأثیرپذیری آخرینحکامخاندانجلیلیاز سیاستهایممالیکعراق(حک:1165ـ1247) در بغداد، دربارهدو دههآخر فرمانرواییخاندانجلیلیاطلاعدقیقیدر دستنیست(رجوع کنید به سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، صـ45). ظاهراً بروز قحطیو دیگر بلایایطبیعی(رجوع کنید به عماد عبدالسلامرئوف، ص)، منازعهخاندانحاکمبا بزرگانشهر بر سر قدرت، بهرهکشیاقتصادیجلیلیها از مردمموصلو بهدستگرفتنانحصار تجارتغله، منجر بهبالا گرفتنناخشنودیعمومیو شورشمردمبر ضد یحییپاشا جلیلیشد و زمینهرا برایفروپاشیسریعاینخاندانفراهمکرد (عبدالعزیز سلیماننوار، صـ147). پساز شورشاحمد افندی، تا 1244 نُهتندیگر از افراد خاندانجلیلیرویکار آمدند (رجوع کنید به سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، همانجا). در اینسال، دورهفترتحاکمیتخاندانجلیلیبر موصلآغاز شد و تا 1248 ــکهیحییپاشا جلیلی، فرزند نعمانپاشا، مجدداً رویکار آمدــ ادامهیافت(عماد عبدالسلامرئوف، ص؛ سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، همانجا). تلاشهاییحییپاشا برایاحیایقدرتاینخاندانو برچیدننفوذ دولتعثمانیاز عراقبینتیجهماند و با عزلاو در رمضان1249، حکومتخاندانجلیلینیز برافتاد (عماد عبدالسلامرئوف، صـ207؛ برایاطلاعبیشتر دربارهویرجوع کنید به مرادی، ج، صـ268). عثمانیانکهدر هنگامبروز بحرانهایسختاز تواننظامیو اقتدار سیاسیخاندانجلیلیاستفادهمیکردند، پساز دفعخطرهایاحتمالی، با دور نمودنآناناز مسند قدرت، از تحققاندیشههایاستقلالطلبانهآنانجلوگیریکردند (علیشاکرعلی، ص). دورهسیادتخاندانجلیلیاز دورههایدرخشانفرهنگو تمدنموصلبهشمار میرود. در ایندوره، صنایعگوناگونشکوفا شد و مدارسو مراکز علمیتأسیسگردید و ادبا و دانشمندانو نویسندگانبسیاریظهور یافتند و آثار فراوانیتألیفشد. در دورهحکومتخاندانجلیلی، دو حادثهمهمدر تاریخاجتماعیجدید موصلرویداد: نخستورود هیئتهایتبشیریمسیحی، مانند کرملیها و اگوستینیها، کهمذهبکاتولیکرا در آنجا نشر دادند؛ و دوم، پیدایشحکومتاصلاحیسلفیاسلامیکهبعضیاز علمایموصلدر نیمهدومسدهدوازدهم/ هجدهم، موجد آنبودند (رجوع کنید به عزاوی، ج، صـ29؛ سیار کوکبعلیالجمیل، 1412، صـ51).منابع: محمدمهدیبنمحمدنصیر استرآبادی، جهانگشاینادری، چاپعبداللّهانوار، تهران1341ش، سیار کوکبعلیالجمیل، حصارالموصل: الصراعالاقلیمیو اندحار نادرشاه، موصل1990؛ همو، «الموصلخلالالحکمالجلیلی»، در موسوعة الموصلالحضاریة، ج، موصل: جامعهالموصل، 1412/1992؛ صالحمحمد عابد و علاء موسیکاظمنورس، «العثمانیونیستعیدونحکمالعراق»، العراقفیالتاریخ، بغداد 1983، چاپافستبیروت: دارالجیل، [ بیتا. ]؛ عبدالعزیز سلیماننوار، داودباشا: والیبغداد ، قاهره1387/1967؛ عباسعزاوی، تاریخالعراقبیناحتلالین، بغداد 1353ـ1376/ 1935ـ1956، چاپافستقم1369ش؛ علیشاکر علی، تاریخالعراقفیالعهد العثمانی، نینوا 1985؛ عماد عبدالسلامرئوف، الموصلفیالعهد العثمانی، نجف1395/1975؛ محمدخلیلبنعلیمرادی، سلکالدرر فیاعیانالقرنالثانیعشر،بولاق1291ـ1301، چاپافستبغداد [ بیتا.]؛ محمدکاظممروی، عالمآراینادری ، چاپمحمدامینریاحی، تهران1364ش؛ علیوردی، لمحاتاجتماعیهمنتاریخالعراقالحدیث، بغداد 1969ـ1979، چاپافست[ قم] 1371ش؛EI 2 , s. v. "Djalili"(by S. H. Longrigg); Laurence Lockhart, Nadir Shah: a critical study based mainly upon contemporary sources , London 1938; Stephen Hemsley Longrigg, Four centuries of modern Iraq , Beirut 1968; TDVIA , s.v. "Celili" (by Mehmet Ipsirli).