جلندی بن مسعود

معرف

نخستین‌ امام‌ اباضیان‌ در عُمان‌
متن
جُلندی بن‌ مسعود ، نخستین‌ امام‌ اباضیان‌ در عُمان‌. نَسَب‌ وی‌ چنین‌ است‌: جلندی‌بن‌ مسعودبن‌ جَیفَربن‌ جلندی‌بن‌ مستکبر اَزْدی‌ یمنی‌ عُمانی‌ (طبری‌، ج‌7، ص‌353؛ ابن‌رزیق‌، 1404، ص‌21؛ سالمی‌، ج‌1، ص‌88). فیروزآبادی‌ ضبط‌ این‌ نام‌ را به‌ صورت‌ جُلُنْدی‌' و جُلَنْداء صحیح‌ دانسته‌ است‌ (ذیل‌ «جلد»؛ نیز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج‌1، ص‌262؛ طبری‌؛ ابن‌رزیق‌، 1404، همانجاها) و به‌ افراد منسوب‌ به‌ آن‌، جلندانی‌ نیز گفته‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به سالمی‌، ج‌1، ص‌93).در فاصله‌ سالهای‌ ششم‌ تا دهم‌ هجرت‌ (به‌ اختلاف‌ روایات‌)، پیامبر اکرم‌ نامه‌ای‌ به‌همراه‌ عمروبن‌ عاص‌ برای‌ جیفر (نیای‌ جلندی‌بن‌ مسعود) و عبد/ عَبّاد، دو فرزند جلندی‌، فرستاد و آنان‌ را به‌ اسلام‌ دعوت‌ کرد و آن‌ دو و قومشان‌ همگی‌ به‌ اسلام‌ گرویدند (ابن‌سعد، ج‌1، ص‌262ـ263؛ طبری‌، ج‌2، ص‌645).در دوران‌ خلافت‌ عثمان‌ (23ـ35) و حضرت‌ علی‌ علیه‌السلام‌ (35ـ40)، حکومت‌ عُمان‌ در دست‌ عَبّادبن‌ عبد [ عبداللّه‌ ] بن‌ جلندی‌' بود و سپس‌ در دوره‌ خلافت‌ عبدالملک‌بن‌ مروان‌ اموی‌ (65ـ86)، حکومت‌ این‌ سرزمین‌ به‌ سلیمان‌ و سعید، دو فرزند [ عبّادبن‌ ] عبدبن‌ جلندی‌، رسید ( قصص‌ و اخبار جرت‌ فی‌ عمان‌ ، ص‌44؛ بارونی‌، ص‌68).سلیمان‌ و سعید، پس‌ از نبردهای‌ بسیار با سپاه‌ چهل‌ هزار نفری‌ حجاج‌بن‌ یوسف‌ ثقفی‌ (حک: 74ـ95)، از امویان‌ (حک: 41ـ132) شکست‌ خوردند و همراه‌ با خانواده‌هایشان‌ به‌ سرزمین‌ زنگیان‌ (افریقا) کوچ‌ کردند و همانجا وفات‌ یافتند و عمان‌ از این‌ تاریخ‌ جزو قلمرو امویان‌ و سپس‌ عباسیان‌ (حک: 132ـ656) شد (ازکوی‌، ص‌36ـ38؛ ابن‌رزیق‌، 1412، ص‌213ـ 216؛ خروصی‌، ص‌100ـ101؛ بارونی‌، همانجا).براساس‌ برخی‌ روایات‌، تعدادی‌ از سران‌ اباضی‌ عمان‌ و در رأس‌ آنان‌ جلندی‌بن‌ مسعود، در بیعت‌ با امام‌ عبداللّه‌بن‌ یحیی‌، معروف‌ به‌ طالب‌ الحق‌، حضور داشتند و احتمالاً جلندی‌ در این‌ قیام‌، که‌ در 129 روی‌ داد، شرکت‌ کرده‌ و پس‌ از شکست‌ خوردن‌ قیام‌ در حضرموت‌ و یمن‌، راهی‌ عمان‌ شده‌ بود (سالمی‌، ج‌1، ص‌88؛ خلیفات‌، ص‌130؛ هاشم‌، ص‌177ـ 178، 190).پس‌ از شکست‌ قیام‌ مزبور و در اوضاعی‌ که‌ دولت‌ امویان‌ در حال‌ سقوط‌ بود، اباضیان‌ عمان‌ به‌ تشویق‌ بزرگان‌ اباضی‌ بصره‌، در سال‌ 131 و به‌ احتمال‌ قوی‌تر در سال‌ 132 با جلندی‌بن‌ مسعود، به‌عنوان‌ نخستین‌ امام‌ ظهور اباضیان‌، در عمان‌ بیعت‌ کردند و از دیگران‌ نیز خواستند با وی‌ به‌عنوان‌ خلیفه‌ مسلمانان‌ بیعت‌ کنند (خلیفات‌، ص‌130ـ131؛ فیلیپس‌ ، ص‌19؛ سیابی‌، 1407، ج‌1، ص‌229).اباضیان‌ با جلندی‌ بر امامت‌ و ولایت‌، جهاد با کفار و دشمنان‌ اسلام‌، امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر و اظهار دعوت‌ حق‌ در عمان‌ بیعت‌ کردند (هاشم‌، ص‌180).جلندی‌ در آغاز امامتش‌، سه‌ تن‌ از بستگانش‌ (جعفربن‌ سعید جلندانی‌ و دو فرزند او، نظر/ نضر و زائده‌) را، به‌ سبب‌ مخالفت‌ با خود، احضار کرد و هر سه‌ را به‌ همراه‌ تعدادی‌ دیگر از اعضای‌ خاندان‌ گردن‌ زد (همان‌، ص‌191). گفته‌اند که‌ پس‌ از آن‌، امام‌ جلندی‌ متأثر گردید و بر ایشان‌ گریست‌ که‌ همین‌ امر خشم‌ دیگر اباضیان‌ را برانگیخت‌، به‌ طوری‌ از او خواستند از امامت‌ کناره‌گیری‌ کند. او نیز خواست‌ آنان‌ را پذیرفت‌ تا اینکه‌ اباضیان‌ بار دیگر از وی‌ خواستند امامت‌ را بپذیرد و جلندی‌، با اکراه‌ و پس‌ از اصرار هم‌کیشان‌ خویش‌، امامت‌ را دوباره‌ برعهده‌ گرفت‌ (سالمی‌، ج‌1، ص‌93؛ هاشم‌، همانجا؛ سیابی‌، 1407، ج‌1، ص‌243ـ244).او دستور داد عده‌ای‌ را که‌ از نظر اباضیان‌ باید کشته‌ می‌شدند ولی‌ ابوصالح‌ وضاح‌، کارگزار جلندی‌ در شهر أبری‌، به‌ آنان‌ امان‌ داده‌ بود، بکشند با این‌ توضیح‌ که‌ فقط‌ امام‌ اباضیان‌ حق‌ دارد به‌ دیگران‌ امان‌ بدهد (سالمی‌، ج‌1، ص‌93ـ94).ابوالعباس‌ سفّاح‌ در 134 خازِم‌بن‌ خُزَیمَه‌ * تمیمی‌ را در رأس‌ سپاهی‌ هفتصد نفری‌ قرار داد تا با خوارج‌ صُفریه‌ * در جزیره‌ ابن‌کاوان‌، واقع‌ در بحرین‌، بجنگد و آنان‌ را سرکوب‌ کند. صفریان‌ جزیره‌، به‌ سرکردگی‌ شیبان‌بن‌ عبدالعزیز یشْکُری‌ *، که‌ بر اثر خستگی‌ ناشی‌ از جنگهای‌ قبلی‌ تاب‌ مقابله‌ با سپاه‌ خازم‌بن‌ خزیمه‌ را نداشتند، به‌ منطقه‌ جلفار واقع‌ در شمال‌شرقی‌ عُمان‌ (در رأس‌الخیمه‌ فعلی‌) فرار کردند؛ اما، در جلفار با سپاه‌ اعزامی‌ جلندی‌ به‌ سرداری‌ هلال‌بن‌ عطیه‌ خراسانی‌ و یحیی‌بن‌ نجیح‌، داعی‌ اباضی‌ بصری‌، مواجه‌ شدند و میان‌ آنان‌ جنگ‌ سختی‌ درگرفت‌ که‌ به‌ شکست‌ صفریان‌ و کشته‌ شدن‌ یشکری‌ انجامید (طبری‌، ج‌7، ص‌462ـ463؛ یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ «جلفار»؛ شماخی‌، ج‌1، ص‌104؛ ازکوی‌، ص‌39؛ هاشم‌، ص‌181ـ 185). از آن‌ سو، خازم‌بن‌ خزیمه‌ چون‌ به‌ جلفار رسید و اوضاع‌ را آنگونه‌ یافت‌، از جلندی‌ خواست‌ شمشیر و انگشتر شیبان‌ را تحویل‌ دهد و با پیروانش‌ به‌ اطاعت‌ خلیفه‌ گردن‌ نهد. جلندی‌، که‌ ظاهراً غافلگیر شده‌ بود، پس‌ از مشورت‌ با یارانش‌، درخواست‌ خازم‌بن‌ خزیمه‌ را رد کرد و همین‌ امر منجر به‌ جنگ‌ شدیدی‌ میان‌ سپاه‌ عباسی‌ و اباضیان‌ در جلفار گردید. در نخستین‌ روز نبرد، اباضیان‌ پیروز شدند، اما روز بعد کشته‌ بسیار دادند. در هفتمین‌ روز نبرد، خازم‌بن‌ خزیمه‌ دستور داد خانه‌های‌ چوبی‌ اباضیان‌ را بسوزانند و چون‌ مردان‌ اباضی‌ سرگرم‌ دفاع‌ از خانواده‌هایشان‌ شدند، سپاه‌ جلندی‌ شکست‌ خورد و تمام‌ دَه‌ هزار نفر آنان‌ (به‌ نظر می‌رسد که‌ این‌ عدد اغراق‌آمیز باشد) کشته‌ شدند. خازم‌، پس‌ از پیروزی‌ و تسلط‌ بر عمان‌، سر اباضیان‌ کشته‌ شده‌ را نزد ابوالعباس‌ سفّاح‌ فرستاد. در این‌ جنگ‌ جلندی‌ و هلال‌بن‌ عطیه‌ به‌ قتل‌ رسیدند (طبری‌، ج‌7، ص‌463؛ ازکوی‌، ص‌40؛ ابن‌رزیق‌، 1404، ص‌21ـ22؛ سیابی‌، 1407، ج‌1، ص‌248ـ259؛ تاریخ‌ اهل‌ عمان‌، ص‌54ـ55). گفته‌اند خازم‌بن‌ خزیمه‌، که‌ شخصاً قتل‌ جلندی‌ را برعهده‌ گرفت‌، بعدها بسیار اندوهگین‌ و متأثر گردید (رجوع کنید به ازکوی‌؛ ابن‌رزیق‌، 1404، همانجاها).مدت‌ امامت‌ جلندی‌ در عُمان‌ دو سال‌ و یک‌ (یا چند) ماه‌ بود (ازکوی‌، همانجا؛ ابن‌رزیق‌، 1412، ص‌223؛ سالمی‌، ج‌1، ص‌96؛ قس‌ فیلیپس‌، همانجا، که‌ این‌ مدت‌ را به‌ اشتباه‌ چهار سال‌ و یک‌ ماه‌ گفته‌ است‌).مورخان‌ اباضی‌ جلندی‌' را عالم‌، عادل‌، پرهیزگار، متواضع‌، عابد، اهل‌ نیکی‌ و احسان‌ و حلم‌ و بردباری‌ و وقار و بصیرت‌، و از بهترین‌ و فاضل‌ترین‌ امامان‌ اباضی‌ عمان‌ وصف‌ کرده‌اند (ابن‌رزیق‌، 1412، ص‌221ـ222؛ همو، 1404، ص‌21؛ سالمی‌، ج‌1، ص‌88ـ89، 92؛ سیابی‌، 1407، ج‌1، ص‌230ـ231). در 25 ماه‌ امامت‌ جلندی‌، بسیاری‌ از علما و فقهای‌ اباضی‌، در اداره‌ امور عمان‌ به‌ وی‌ کمک‌ کردند؛ کسانی‌ چون‌ منیربن‌ النیر جعلانی‌، موسی‌بن‌ ابی‌جابر ازکانی‌/ ازکائی‌/ ازکوی‌، بشیربن‌ منذر نزوانی‌، خلف‌بن‌ زیاد بحرانی‌ و شَبیب‌بن‌ عطیه‌ عُمانی‌ (سالمی‌، ج‌1، ص‌88؛ سیابی‌، 1979، ص‌43ـ 44). جلندی‌ به‌ امور سپاه‌ توجه‌ می‌کرد و آنان‌ را که‌ شُراه‌ نامیده‌ می‌شدند، رده‌بندی‌ کرد و هر مجموعه‌ دویست‌ تا چهارصد تنی‌ را زیرنظر فرماندهی‌ از اهل‌ علم‌ و حزم‌ و قدرت‌ قرار داد. همچنین‌ برای‌ هر دَه‌ تن‌ یک‌ مؤدِّب‌ تعیین‌ کرد تا به‌ آنان‌ آموزه‌های‌ مذهب‌ اباضی‌ را تعلیم‌ دهد و آنان‌ را به‌ سوی‌ کارهای‌ نیک‌ هدایت‌ کند. او به‌ تمام‌ افراد سپاه‌ ماهانه‌ هفت‌ درهم‌ حقوق‌ می‌داد؛ ازاین‌رو، آنان‌ بسیار زاهدانه‌ زندگی‌ می‌کردند، به‌طوری‌ که‌ در ساده‌زیستی‌ و زهد مَثَل‌ شدند (سالمی‌، ج‌1، ص‌90ـ91؛ هاشم‌، ص‌191ـ192؛ سیابی‌، 1407، ج‌1، ص‌236ـ239).جلندی‌ بر شهرهای‌ عمان‌ کارگزارانی‌ گماشت‌ (مثل‌ ابوصالح‌ وضاح‌ که‌ والی‌ أبری‌ بود) و قضات‌ ومتولیان‌ جمع‌آوری‌ مالیات‌ را به‌کار گرفت‌ و در این‌ میان‌ شبیب‌بن‌ عطیه‌ عمانی‌، مسئول‌ جمع‌آوری‌ مالیات‌، به‌ محتسب‌ مشهور شد. وی‌ برای‌ نظم‌ بخشی‌ به‌ امور اجتماعی‌ هم‌ دستورهایی‌ صادر کرد، از جمله‌ زنان‌ را واداشت‌ لباسهایی‌ بپوشند که‌ از نظر شرع‌ اشکالی‌ نداشته‌ باشد و همچنین‌ زنان‌ را از نشستن‌ در کوچه‌ها و خروج‌ از منزل‌ در روزهای‌ بارانی‌ و باد و طوفانی‌ منع‌ کرد. او دستور داد که‌ مردان‌ موهای‌ سرشان‌ را کوتاه‌ کنند و لباسهایی‌ بپوشند که‌ حداقل‌ تا زانو را بپوشاند و اهل‌ ذمه‌ و غیرمسلمانان‌ را از پوشیدن‌ لباسهایی‌ شبیه‌ مسلمانان‌، و مسلمانان‌ را از تشبه‌ به‌ مسیحیان‌، منع‌ کرد (سالمی‌، ج‌1، ص‌89، 91، 104؛ هاشم‌، ص‌193).پس‌ از قتل‌ جلندی‌بن‌ مسعود، دیگر مخالفان‌ وی‌ از آل‌جلندی‌ از خازم‌بن‌ خزیمه‌ پیروی‌ نمودند و اطاعت‌ کامل‌ خود را از دولت‌ نوپای‌ عباسی‌ اعلام‌ کردند (سیابی‌، 1407، ج‌1، ص‌258). اینان‌ تیولداران‌ و رؤسای‌ قبایلی‌ از خاندان‌ جلندی‌ بودند (مانند محمدبن‌ زائدة‌بن‌ جعفر جلندایی‌ و راشدبن‌ نظر جلندایی‌، فرزندان‌ زائدة‌ و نظر، که‌ جلندی‌ آنان‌ را کشته‌ بود) که‌ بر عمان‌ چیره‌ شدند و 44 سال‌ حکومت‌ کردند تا اینکه‌ در سال‌ 177 از بین‌ رفتند (رجوع کنید به سالمی‌، ج‌1، ص‌96ـ97، 107ـ113؛ تاریخ‌ اهل‌ عمان‌ ، ص‌56؛ قس‌ ابن‌رزیق‌، 1412، ص‌223).منابع‌: ابن‌رزیق‌، الشعاع‌ الشائع‌ باللمعان‌ فی‌ ذکر ائمه‌ عمان‌ ، چاپ‌ عبدالمنعم‌ عامر، قاهره‌ 1404/1984؛ همو، الفتح‌المبین‌ فی‌ سیرة‌السادة‌ البوسعیدیین‌، چاپ‌ عبدالمنعم‌ عامر و محمد مرسی‌ عبداللّه‌، [ مسقط‌ ] 1412/1992؛ ابن‌سعد (بیروت‌)؛ سرحان‌بن‌ سعید ازکوی‌، تاریخ‌ عمان‌: المقتبس‌ من‌ کتاب‌ کشف‌ الغمّة‌ الجامع‌ لاخبار الامّة، چاپ‌ عبدالمجید حسیب‌ قیسی‌، [مسقط‌ ] 1407/1986؛ سلیمان‌ بارونی‌، مختصر تاریخ‌ الاباضیة، السیب‌، عمان1423 /2003؛ تاریخ‌ اهل‌ عمان‌ ، تحقیق‌ و شرح‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، [ مسقط‌ ]: وزارة التراث‌القومی‌ و الثقافة‌، 1412/1992؛ سلیمان‌بن‌ خلف‌ خروصی‌، ملامح‌ من‌التاریخ‌ العمانی‌: وفاءً لعماننا و انصافاً لتاریخنا، السیب‌، عمان‌ 1422/2002؛ محمد خلیفات‌، نشأة‌الحرکة الاباضیة، [ عمان‌ ] 1978؛ عبداللّه‌بن‌ حمید سالمی‌، تحفة‌الاعیان‌ بسیرة‌ اهل‌ عمان‌، ج‌1، [بی‌جا، بی‌تا. ]؛ سالم‌بن‌ حمود سیابی‌، ازالة‌ الوعثاء عن‌ اتباع‌ ابی‌الشعثاء ، چاپ‌ سیده‌ اسماعیل‌ کاشف‌، [ مسقط‌ ] 1979؛ همو، عمان‌ عبرالتاریخ، [ مسقط‌ ] 1407/1986؛ احمدبن‌ سعید شماخی‌، کتاب‌السیر، چاپ‌ احمدبن‌ مسعود سیابی‌، مسقط‌ 1407/1987؛ طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛ محمدبن‌ یعقوب‌ فیروزآبادی‌، القاموس‌المحیط‌ ، بیروت‌ 1412/1991؛ وندل‌ فیلیپس‌، تاریخ‌ عمان‌، ترجمه‌ محمدامین‌ عبداللّه‌، عمان‌ 1403/1983؛ قصص‌ و اخبار جرت‌ فی‌ عمان، تحقیق‌ عبدالمنعم‌ عامر، [ مسقط‌ ]: وزارة‌التراث‌ القومی‌ و الثقافة‌، 1403/1983؛ مهدی‌ طالب‌ هاشم‌، الحرکة‌ الاباضیة‌ فی‌المشرق‌العربی‌: نشأتها و تطورها حتی‌ نهایة‌ القرن‌الثالث‌ الهجری، [ قاهره‌ ] 1401/1981؛ یاقوت‌ حموی‌.
نظر شما
مولفان
گروه
تاریخ ایران و اسلام ,
رده موضوعی
جلد 10
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده