جلالالدین احسن (حک: 734ـ740)، فرمانده سپاه سلطان محمد دوم غیاثالدین تغلق (حک:725ـ752)، نایب اِقطاعدار و بعدها حاکم مستقل مَعْبَر * .از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. وی را سید احسن (برنی، ص480؛ عصامی، ص469)، سیدحسن (بداؤنی، ج1، ص160) و سید شریف جلالالدین احسن شاه (ابنبطوطه، ج2، ص495، 614) نامیدهاند؛ اما، در سکهها و کتیبههای باقیمانده از دوره او، نامش جلالالدین احسن ذکر شده است (ورما، ص112؛ گورون و گونکا، ص278؛ حسینی، ص57). او در شهر کیتهل، در شمال شرقی دهلی، به دنیا آمد (رجوع کنید به بداؤنی، همانجا).جلالالدین احسن از فرماندهان سپاه سلطان محمد تغلق بود و در 723 ــکه سپاه دهلی، مَدورا * (مرکز استان معبر) در جنوب شرقی هند (دکن) را فتح کردــ او نایب اقطاعدار این استان (ورما، ص110ـ112) یا کوتوال * شهر مدورا بود (برنی؛ عصامی، همانجاها؛ حسینی، ص74). سلطان محمد تغلق، جلالالدین احسن را به حکومت استان معبر گمارده بود (ابنبطوطه، ج2، ص495؛ ر.ماجومدار،1967 الف ، ص59).هنگامی که دولت سلطان محمد روبه ضعف نهاد و از هر طرف شورش آغاز شد، جلالالدین نیز گماشتگان شاه را کشت و حکومت مستقل خود را در معبر اعلام کرد و به نام خود سکه زد. این سکهها در 734ـ740 ضرب شدهاند و بر آنها سُلاله ط'ه' ویس، ابوالفقراء و المساکین، جلالالدنیا و الدین، سکندرالزمان، السلطانالاعظم، و الحسینی حک شده است (ابنبطوطه، ج2، ص496؛ برنی، ص398ـ400؛ حسینی، ص59ـ61؛ ورما، ص110؛ گورون و گونکا، همانجا؛ ر.ماجومدار، 1967 ب ، ص74ـ75).هنگامی که محمدشاه خبر شورش جلالالدین را شنید، از دهلی با سپاهی به سوی معبر حرکت کرد، اما در نواحی تِلَنگانَه در شهر بَدْرَکُوت بیماری وبا در میان سپاه دهلی شایع شد و بسیاری از سربازان محمدشاه درگذشتند. به همین سبب و نیز بهسبب شورش در دیگر شهرهای هند، سلطان محمد به دهلی بازگشت (ابنبطوطه، ج2، ص498؛ برنی، همانجا). از سوی دیگر، شایعه مرگ محمد شاه باعث شد که ابراهیم خریطهدار (نگهدارنده کیسه حاوی نامههای سلطانی)، فرزند جلالالدین، در دیوان محمدشاه شورش کند؛ وی قصد داشت اموال شاهی را، که به سوی دهلی میبردند، به تصرف درآورد. سلطان محمد نیز او را به این جرم دو شقه کرد (ابنبطوطه، ج2، ص499ـ 500). جلالالدین با هندوها جنگهای متعددی کرد (الف. ماجومدار، ص233). ابنبطوطه چند سال پس از اعلامِ استقلالِ جلالالدین به معبر رسید و با دختر جلالالدین ازدواج کرد و از او صاحب فرزند شد (ابنبطوطه، ج2، ص499؛ برنی؛ حسینی، همانجاها).جلالالدین احسن پنج سال حکومت مستقل کرد. در 739 یا 740 علاءالدین اویجی، یکی از امرای جلالالدین، وی را کشت و جانشین او شد (حسینی، ص61؛ ر.ماجومدار، 1967 ب ، ص74ـ75).منابع: ابنبطوطه، رحلةابنبطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ عبد القادر بن ملوک شاه بداؤنی، منتخبالتواریخ ، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ه. سبحانی، تهران 1379ـ1380ش؛ ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی ، چاپ سیداحمدخان، کلکته 1862؛ مولینا عصامی، فتوحالسلاطین ، چاپ یوشع، مدرس 1948؛Stan Goron and J. P. Goenka, The coins of the Indian sultanates , New Delhi 2001; S. A. Q. Husaini, "The Sultanate of Ma ـ bar", in History of medieval Deccan ) 1295-1724 ), ed. H. K. Sherwani, vol.1, Andhra Pradesh: The Government of Andhra Pradesh, 1974; A. K. Majumdar, "The succession states of the Delhi sultanate. H: South India", in The Delhi sultante , ed. R. C. Majumdar, Bombay: Bharatiya Vidya Bhavan, 1967; R. C. Majumdar, "Ghiyas-ud-d in Tughluq (A. D. 1320-25)", in ibid, 1967 a ; idem, "Muhammad bin Tughluq (A. D. 1325-51)", in ibid, 1967 b ; B. D. Verma, Inscriptions from the Central Museum, Nagpur , in Epigraphia Indica ) Arabic & Persian supplement: 1955-58 ), New Delhi 1987.