جعفرعلیخان (یا میرمحمدجعفرخان )، نَوّابِ (حاکم) تحت حمایت بریتانیا در بنگال (حک : 1171ـ1173 و 1176ـ 1178).نظامتْ شجاعالملک جعفرعلیخان یا میرمحمد جعفرخان بخشی ( رجوع کنید به سلیم زیدی پوری، ص 374 و پانویس 1) از سرداران و شوهرخواهر محمدعلی وِردیخان * (مشهور به جنابعالی، چهارمین نواب بنگال، حک : 1153ـ1169) بود. از سال تولد و دوره جوانیاش اطلاعی در دست نیست. وی همزمان با آغاز حکومت مستقل جنابعالی در بنگال، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. در 1153 او جنابعالی را در جنگ با مرشد قلیخان، حاکم اُریسه، یاری بسیار کرد و به پاس خدماتش، پس از فتح اریسه، به منصب بخشیگری اول رسید (رجوع کنید به کرمعلی، ص70ـ73؛ سلیم زیدی پوری، ص 335ـ336، 374؛ بوریج ، ج 1، ص 572؛ نیز رجوع کنید به بخشی * ).در 1155 در جنگ جنابعالی با راجای بهاسکر، جعفرعلیخان به حراست از اردوی جنابعالی مأمور شد و پس از شکست راجای، مَرهَتَه و تمام بنگال به تصرف جنابعالی در آمد ( رجوع کنید به کرمعلی، ص 85ـ93). در همان سال، قوم الیمان با کشتی به بنگال حمله کردند، جنابعالی، میرمحمدجعفرخان را مأمور سرکوب آنان کرد، اما آنان گریختند. گفته شده است که میرمحمدجعفرخان از آنان رشوه گرفت و به ایشان اجازه فرار داد ( رجوع کنید به همان، ص 93ـ 95).در نبردهای سال 1156 و 1157 با رکهوجی، برادرزاده راجه دکن، جعفرعلیخان به نفع جنابعالی جنگید، که به پیروزی قوای جنابعالی انجامید ( رجوع کنید به همان، ص 96ـ107؛ سلیم زیدیپوری، ص 339 به بعد). بر اثر این تلاشها، موقعیت جعفرعلی خان در دربار بنگال بهتر شد و در 1160 حاکم اریسه گردید (کرمعلی، ص 138ـ139). در 1164 جنابعالی، جعفرعلیخان را از مقام بخشیگری خلع کرد (همان، ص 167) و در 1167 او را موظف به پرداخت سه لک (سه هزار) روپیه کرد و در صدد برانداختن او برآمد. جعفرعلیخان از پرداخت سه لک روپیه به جنابعالی خودداری کرد. در پی آن بلوایی در گرفت که با کشته شدن یکی از خویشان جعفرعلیخان خاتمه یافت ( رجوع کنید به همان، ص177ـ180). جنابعالی، که به جعفرعلیخان بدگمان بود، در 1168 او را از تمام مقامهایش خلع کرد (کرمعلی، ص 192؛ بوریج، ج 1، ص 572).سراجالدوله محمد میرزا، نوه و جانشین جنابعالی، در 1170 یا 1169 حکومت خود را در بنگاله و بهار و اریسه آغاز کرد و در همان سال، به کلکته لشکر کشید و با انگلیسیها جنگید. این جنگ به فرار انگلیسیها انجامید. جعفرعلیخان، بهسبب خدماتش در این جنگ، بار دیگر منصب بخشیگری را بهدست آورد ( رجوع کنید به کرمعلی، ص 218، 224ـ227؛ سلیم زیدیپوری، ص 362ـ364، 366). سراجالدوله، که مغرور و زیادهخواه شده بود، لشکری با سرداران خود، از جمله جعفرعلیخان، برای جنگ با پسر عموی خود، شوکتْ جنگ، به سوی پورنیا فرستاد. وی مهاراجه رام نراین، حاکم عظیمآباد (شهری در بنگال)، را نیز به کمک خواست و خود در محرّم 1171 در پی لشکر روانه شد. سراجالدوله بر پورنیا مستولی گردید و شوکتجنگ را از میان برداشت و پس از پیروزی (1171)، جعفرعلیخان را برکنار کرد ( رجوع کنید به کرمعلی، ص 234ـ239؛ سلیم زیدیپوری، 363، 366ـ369).چند ماه بعد در 1171، لشکر کمکی انگلیس، به فرماندهی کلنل کلایو، به کلکته حمله کرد. سراجالدوله نزدیک کلکته، در کوتهی ، اردو زد. انگلیسیها حمله کردند و سراجالدوله، که توان مقاومت نداشت، به صلح تن داد و اموال غارت شده از کلکته را پس داد و به مرشدآباد بازگشت (کرمعلی، ص242ـ245؛ سلیم زیدیپوری، ص 369ـ370).جعفرعلیخان، که از بخشیگری برکنار شده و رنجیدهخاطر بود، با دیگر امرای ناراضی لشکر همداستان شد. آنها نزد انگلیسیها پیک فرستادند با این پیام که بنگال را، بدون جنگ و لشکرکشی، تسلیم خواهند کرد. سراجالدوله از این موضوع باخبر شد و جعفرعلیخان را از مقامش خلع کرد (کرمعلی، ص 245ـ246؛ سلیم زیدیپوری، ص370).جعفرعلیخان که قصد داشت، به کمک انگلیسیها، بنگال را از سراجالدوله بگیرد و خود در آنجا حکومت کند، بارها به انگلیسیها پیغام داد تا در برکناری سراجالدوله با او متحد شوند. کلنل کلایو نیز متوجه بنگال گردید. سراجالدوله کوشید تا از جعفرعلیخان و برخی سرداران دیگر، همچون خادمْ حسنخان، دلجویی کند؛ اما، نتیجهای نداشت ( رجوع کنید به کرمعلی، ص 251ـ 255؛ سلیم زیدیپوری، ص370ـ371؛ بوریج، ج 1، ص 572 575).سرانجام در جنگ پلاسی، نزدیک کلکته، میان سراجالدوله و انگلیسیها، جعفرعلیخان درخواست کمک سراجالدوله را اجابت نکرد و از معرکه کنار کشید. سراجالدوله شکست خورد و به سوی عظیمآباد عقبنشینی کرد. جعفرعلیخان نیز، پس از مشورت با انگلیسیها، به مرشدآباد رفت و در 14 شوال 1170 بر تخت نشست و حکومت خود را اعلان کرد. سراجالدوله نیز در حین عقبنشینی به دست نیروهای جعفرعلیخان اسیر شد و، به دستور وی و صوابدید انگلیسیها، در آخر شوال 1170 به قتل رسید ( رجوع کنید به کرمعلی، ص 255ـ264؛ سلیم زیدیپوری، ص 371ـ 374؛ اکرام، ص 464؛ دولافوس، ص 226ـ227).پس از جنگ مزبور و فتح بنگال ــ که در واقع، نقطه شروع حکومت انگلیس در هند بود جعفرعلیخان در 1170، از سوی بریتانیا و کمپانی هند شرقی، نواب بنگال و بِهار و اریسه شد (سلیم زیدیپوری، ص 374؛ دولافوس، ص 227). وی در ازای خساراتی که در جنگ اول سراجالدوله در کلکته به انگلیسیها وارد شده بود، از خزانه سراجالدوله به انگلیسیها غرامت پرداخت. مبالغی نیز به امرا و اعیان و سپاهیان تعلق گرفت ( رجوع کنید به کرمعلی، ص 264ـ266؛ دولافوس، همانجا). کلایو، فرمانده قوای انگلیس، پس از ورود به مرشدآباد، رسماً جعفرعلیخان را بر تخت نشاند (بوریج، ج 1، ص 582) و از آن پس جعفرعلیخان از حمایت کلایو برخوردار بود. در 1170، که نوابِ اَوَدْه و شاهزاده مغولِ دهلی به پتنه حمله، و بِهار را تصرف کردند، کلایو به جعفرعلیخان کمک نمود و مغولها را متفرق کرد و پتنه و بِهار را پسگرفت (دولافوس، ص 228ـ229). در 1171 نیز جعفرعلیخان از کلایو، برای دفع مهاراجه رامنراین از عظیمآباد، کمک خواست. کلایو در ازای ماهانه پنج لک روپیه برای سپاهیانش، با وی همراه شد؛ اما، وقتی به عظیمآباد رسیدند، با وساطت و حمایت کلاویو، رامنراین عزل نشد و آنان به بنگال بازگشتند (کرمعلی، ص270ـ272، 274). در 1172 شاه عالم پادشاه غازی به سوی بنگال تاخت و چون به قلعه عظیمآباد رسید و آنجا را محاصره کرد، رام نراین از جعفرعلیخان کمک خواست و لشکر امدادی جعفرعلیخان، به کمک نیروهای انگلیسی، حمله شاه عالم را دفع کردند ( رجوع کنید به همان، ص 276ـ280).در 1172 انگلیسیها برای مقابله با فخرالتجار، که در کلکته برضد آنان شورش کرده بود، از جعفرعلیخان کمک خواستند؛ اما، او از این کار تن زد و ازاینرو، رابطه کلایو با وی رو به سردی نهاد ( رجوع کنید به همان، ص 280ـ283). با این حال، هنگامی که شاه عالم دوباره به عظیمآباد حمله کرد، سپاه انگلیس به یاری جعفرعلیخان شتافت. در این جنگ میرمحمدصادقخان، پسر جعفرعلیخان، همراه سپاه انگلیس درصدد دفع وی برآمدند؛ اما، نتیجه جنگ به شکست قوای متحد جعفرعلیخان و فرار قوای انگلیسی انجامید و محاصره قلعه عظیمآباد ادامه یافت و جعفرعلیخان و میرمحمدصادق خان به مرشدآباد بازگشتند ( رجوع کنید به همان، ص 284ـ290، 292).در 1173 خادمحسن خان برضد جعفرعلیخان شورش کرد و به سوی حاجیپور، مرکز بِهار، رفت؛ اما، نیروهای انگلیسی با او مقابله کردند و وی را شکست دادند. میرمحمدصادقخان نیز که در پی تضعیف خادمحسنخان بود، بر اثر صاعقه سوخت. خادم حسنخان نیز به اوده رفت و در آنجا درگذشت ( رجوع کنید به همان، ص290ـ299؛ سلیم زیدیپوری، ص377ـ379). جعفرعلیخان با هلندیها تماس گرفت تا با کمک آنها به انگلیسیها حمله کند، اما کلایو مانع از همکاری آنان شد و هلندیها را در حملهای عقب نشاند (دولافوس، ص 229ـ231).پس از جنگ مرشدآباد با کشته شدن میرمحمدصادق خان و ادا نشدن تنخواه سپاه، سپاهیان بر ضد جعفرعلیخان و به نفع میرمحمدقاسمخان عالیجاه، خویشاوند و دستپرورده وی، متحد شدند. بزرگان محلی نیز، که از رفتار زمینداران تحت حمایت انگلیسیها به ستوه آمده بودند، شورش کردند. شورشیان به جعفرعلیخان پیشنهاد دادند میرمحمدقاسمخان را برای حل مشکل و وساطت به کلکته روانه کند. میرمحمدقاسمخان در کلکته، به وساطت خواجه پطروس ارمنی، با سران کمپانی مذاکره و با آنان تبانی کرد که به شرط رسیدن به حکومت بنگال، تنخواه سپاه را بپردازد. شورای کلکته، از جمله وارن هیستینگز، که از جعفرعلیخان مکدر بودند، با حکومت میرمحمدقاسمخان موافقت کردند و نماینده شرکت هند شرقی به مرشدآباد رفت و حکومت بنگال را به میرمحمدقاسمخان واگذار کرد (10 ربیعالاول 1174) و او نیز با پرداخت زر به اطرافیان جعفرعلیخان، آنان را با خود همراه ساخت. جعفرعلیخان همراه فرماندهان انگلیسی روانه کلکته شد و دوره اول حکومت او، که سه سال و چهار ماه بود، در 1174 پایان یافت (کرمعلی، ص 301ـ305؛ سلیم زیدیپوری، ص 379ـ380؛ دولافوس، ص230ـ231).میرمحمدقاسم خان با آنکه با حمایت انگلیس به حکومت رسید، با آنان اختلاف پیدا کرد و درصدد از میان برداشتن ایشان برآمد. در عین حال، رفتارهای ستمگرانه او با مردم و هندوها و دریافت مالیاتهای بیضابطه، سبب ضعف حکومت وی شد تا آنجا که لشکریان وی در جنگ با انگلیسیها شکست خوردند و از برابرشان گریختند. با این همه، حکام محلی منطقه با انگلیسیها جنگیدند. هرجومرج در بنگال پدید آمد و مردم از معامله با انگلیسیها منع شدند (رجوع کنید به کرمعلی، ص 305ـ307، 333ـ334، 347 به بعد؛ سلیم زیدیپوری، ص 381ـ383). درگیریهای دائمی در بنگال در 1176، انگلیسیها را بر آن داشت تا برای ایجاد تفرقه میان حکام محلی، جعفرعلیخان را بار دیگر به حکومت برسانند ( رجوع کنید به کرمعلی، ص 348ـ350). جعفرعلیخان در 10 محرّم 1177 حاکم شد و معتمدانش را به حکومت مناطق گوناگون بنگال گماشت و خود با کشتی، تحت حمایت توپخانه انگلیسیها، به سوی مقر خویش حرکت کرد. با وجود مقاومت شدید مدافعان، شهر تسلیم شد و جنگ به نفع قوای انگلیس پایان یافت ( رجوع کنید به همان، ص 351ـ362؛ سلیم زیدیپوری، ص 383ـ385). عدهای از مردم، از ترس آتش باری انگلیس، به جعفرخان پناه بردند؛ او به آنان پناه داد و سپس آنان را به قوای انگلیس تحویل داد که سپاهیان انگلیس نیز آنان را خلع سلاح کردند. سرانجام، جعفرعلیخان در حویلینَگَر باغ، که از بناهای عالیجاه بود، مستقر شد. انگلیسیها اموال غارت شده را حراج کردند و به کلکته بازگشتند. مردم نیز از جعفرعلیخان اطاعت کردند (کرمعلی، ص 362ـ364؛ بوریج، ج 1، ص 669ـ670).با تمام این تدابیر، بار دیگر سرداران سپاه ــ برای پاداشی که جعفرعلیخان به آنان وعده داده، اما خلف وعده کرده بود شورش و خیمه جعفرعلیخان را محاصره کردند (کرمعلی، ص370ـ371). در 1177 نیز نواب وزیر، از یاران نزدیک جعفرعلیخان، به قصد جنگ با انگلیسیها، به سوی بنگال روانه شد. جعفرعلیخان که بدعهدی انگلیسیها را مشاهده کرده بود، از نواب وزیر خواست که پیشنهاد صلح و در اختیار گرفتن عظیمآباد را بپذیرد و با انگلیسیها نجنگد؛ اما، نواب وزیر با آنان جنگید و در ذیقعده 1177 در جنگ عظیمآباد از آنان شکست خورد؛ اما، بعدها با آنان مصالحه کرد و حکومت اوده و لکهنو را گرفت ( رجوع کنید به همان، ص 371ـ380). جعفرعلیخان در آخر صفر 1178، برای پارهای مذاکرات، با مسئولان انگلیسی به کلکته رفت. امرایی که برضد انگلیس شورش کرده بودند، به تدریج شکست خوردند و از امور سیاسی بنگال برکنار شدند. جعفرعلیخان همراه میلتون ، برای به سامان رساندن اوضاع بنگال و بهار، از کلکته بازگشت. پس از بازگشت دچار بیماری سختی شد و در بستر بیماری، پسرش، نجمالدوله، را ولیعهد خود اعلام کرد و اعضای فاسد شورای کلکته، که نجمالدوله به آنان رشوه داده بود، جانشینی وی را تأیید کردند. جعفرعلیخان در 14 شعبان 1178، در حالی که یک سال و هفت ماه از دوره دوم سلطنتش گذشته بود، در مرشدآباد فوت کرد (همان، ص380ـ383؛ سلیم زیدیپوری، ص 385ـ386؛ بوریج، ج 1، ص 682؛ دولافوس، ص 231، 233).منابع: کلود فریزر دولافوس، تاریخ هند، ترجمه محمدتقی فخرداعی گیلانی، [ تهران ] 1316 ش؛ غلامحسین سلیم زیدی پوری، ریاض السلاطین: تاریخ بنگاله، چاپ مولوی عبدالحق عابد، کلکته 1890؛ کرمعلی، تاریخ بنگال و بهار: سیده هیژدهم ( مظفرنامه )، چاپ شایستهخان، پتنه 1992؛William Henry Beveridge , A comprehensive history of India: civil, military and social , London 1871; S.M. Ikram, History of Muslim civlisation in India and Pakistan ]93-1273/711-1856 [ : a political and cultural history , Karachi 1995.