جعفرپاشا العسکری ، نظامی و سیاستمدار عراقی، بنیانگذار ارتش عراق. وی در 1302/1885 در بغداد به دنیا آمد. خاندان پدریش روحانی و ساکن شمال عراق بودند. پدرش، مصطفیبن عبدالرحمان العسکری، سرهنگ ارتش عثمانی بود و چون در روستای کردنشین عسکر (واقع در استان کرکوک) زندگی میکرد، به عسکری ملقب شد. هر چند جعفر، در اصل، جزو اقلیت ترکمان به شمار میرفت، میهنپرستی عراقی و عربی ملیگرا بود (اسود، ج 3، ص 243؛ مطبعی، ج 1، ص 42؛ طربوش ، ص 74).جعفر دوره تحصیلی ابتدایی و متوسطه را در مدارس بغداد و موصل گذراند. در 1319/1901، وارد مدرسه نظام استانبول شد و پس از سه سال، با درجه ستوانی، فارغالتحصیل گردید. در 1322/1904 به ارتش ششم عثمانی مستقر در بغداد پیوست و به همراه سپاه عثمانی در نبرد قَصیم و بالکان شرکت کرد و سپس دبیر مدرسه نظام بغداد شد. در 1328/1910، با فخریه، خواهر نوری سعید * (نخستوزیر و سیاستمدار معروف عراقی)، و نوری سعید نیز با خواهر جعفر پاشا ازدواج کرد (مطبعی؛ اسود، همانجاها؛ وردی، ج6، ص38؛ نظمی، ص151، پانویس 54).جعفر در همان سال با گروهی از افسران عثمانی برای فراگیری آموزشهای عالی نظامی به آلمان اعزام شد و با شرکت در رزمایش (مانور)های ارتش آلمان تا 1331/1913، تجارب نظامی ارزندهای به دست آورد (مطبعی؛ اسود، همانجاها).وی در 1332/1914، به درجه سرگردی ارتقا یافت و در ستاد کل ارتش عثمانی در استانبول مشغول به خدمت شد. سال بعد به درجه سرهنگی رسید و با یک زیر دریایی آلمانی به شهر بِنْغازی * در لیبی فرستاده شد و ضمن تشویق کردن سُنُوسیها (از فرق صوفیه حکمران در شمال افریقا رجوع کنید به سنوسیه * ) برای حمله به مرزهای غربی مصر، فرماندهی عملیات نظامی را در این منطقه به عهده گرفت. در 24 ربیعالا´خر 1334/ 29 فوریه 1916، انگلیسیها او را در بندر مصری مطروح به اسارت گرفتند و در 25 ربیعالا´خر 1334/ اول مارس 1916 به قاهره منتقل و زندانی کردند (اسود؛ نظمی، همانجاها).پس از قیام حجازیها برضد عثمانیها به رهبری شریفحسین * بن علی معروف به شریف مکه در 1334/1916، انگلیسیها توانستند به کمک برخی افسران و سیاستمداران عرب و به ویژه نوریسعید، جعفرالعسکری را، که در آن زمان فرمانده مشهوری شده بود، قانع کنند که به ارتش اعراب بپیوندد و او در نامهای به شریف مکه همین امر را تقاضا کرد. شریف مکه، پس از تردیدهای بسیار و با پافشاری پسرش فیصل، سرانجام موافقت کرد و العسکری در اواخر 1335/ 1916 وارد حجاز شد (علاء جاسم محمد، ص 34ـ 35؛ اسود؛ نظمی، همانجاها).وی فرماندهی سپاه حجاز را به عهده گرفت و سهم بسیاری در پیروزی آنها بر عثمانی داشت. به باور لورنس عربستان، پیوستن العسکری به ارتش اعراب، پیروزی بزرگی برای شریف مکه بود و ضربه سنگینی به سپاه عثمانی وارد آورد ( رجوع کنید به علاء جاسم محمد، ص 35ـ36؛ طربوش، همانجا).هنگامی که فیصل اول ، فرمانروای شام (سوریه) شد، العسکری را حاکم عَمّان/ امان و سپس حاکم حلب کرد. در دوره پادشاهی فیصل در سوریه (1336ـ 1338/1918ـ1920)، العسکری در سمت ژنرال آجودان پادشاه ادای وظیفه میکرد و هنگامی که فرانسویها فیصل را از سوریه اخراج کردند، العسکری نیز به همراه وی خارج شد و اندکی بعد به بغداد رفت (رجوع کنید به اسود، همانجا).انگلیسیها به پاس خدمات او، در 9 ذیقعده 1336/ 18 اوت 1918 نشان «سنت مایکل و سنت جورج» را در مراسمی ویژه به دست ژنرال اَلِنْبی، فرمانده نیروهای بریتانیایی در خاورمیانه در جنگ جهانی اول، به العسکری اعطا کردند (علاء جاسم محمد، ص 45ـ47؛ لانگریگ، ص 235).در نخستین هیئت دولت عراق، که در 10 صفر 1339/ 25 اکتبر 1920 تشکیل شد، جعفرالعسکری به وزارت دفاع ملی برگزیده شد و در 24 ربیعالا´خر 1339/ 6 ژانویه 1921، پیریزی تشکیلات ارتش عراق را آغاز کرد (اسود، همانجا؛ حسنی، الثورة العراقیة الکبری ، ص 250؛ طربوش، ص 74ـ 75).جعفرالعسکری در 2 رجب 1339/ 12 مارس 1921 همراه هیئت عراقی برای تعیین سرنوشت و آینده عراق، در نشست قاهره شرکت کرد و در اول شهریور 1300/ 23 اوت 1921 پس از تاجگذاری فیصل اول در عراق، همراه دیگر اعضای هیئت دولت موقت از سمت خود استعفا کرد (حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج 1، ص 24، 48ـ49؛ اسود، ج 2، ص 428)؛ اما در دومین و سومین دولت عراق در سمت خویش ابقا شد ( رجوع کنید به حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج 1، ص 53، 101، 115).پس از پیوستن استان موصل به عراق، جعفرالعسکری استاندار موصل و فرمانده نظامی منطقه شمال عراق شد و کمتر از دو ماه بعد، در اول آذر 1303/ 22 نوامبر 1924، فیصل اول او را به نخستوزیری منصوب کرد (همان، ج 1، ص 143ـ 144، 147؛ وردی، ج 6 ، ص 255ـ256؛ لانگریگ، ص 273). در این دوره، مجلس مؤسسان تشکیل، و قانون اساسی عراق و عهدنامه عراق ـ انگلیس تصویب شد ( رجوع کنید به حسنی، تاریخ الوزارات العراقیه ، ج 1، ص 167، 170، 177، 189، 194؛ علاء جاسم محمد، ص 179، 185).نخستین دولت العسکری، پس از بر آوردن خواستهای فیصل، در 11 مرداد 1301/ 2 اوت 1924 استعفا کرد. در 7 مرداد 1304/ 28 مه 1925 جعفرالعسکری، در سمت نخستین وزیر مختار عراق، بهلندن رفت و به تحصیل در رشته حقوق پرداخت (علاء جاسم محمد، ص 185، 226؛ حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج 1، ص 195، 202). در 27 آبان 1305/ 18 نوامبر 1926، شاه او را به بغداد فراخواند و مأمور تشکیل دومین دولت خود کرد. العسکری در این دولت افزون بر داشتن مقام نخستوزیری، وزیر خارجه نیز شد. همزمان به درجه سپهبدی ارتقا یافت و به ریاست حزب لیبرال التقدم رسید (حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج 2، ص 81 82؛ منتشاشویلی، ص 413).در این دوره عهدنامه دیگری میان عراق و انگلیس به امضا رسید و اندکی پس از آن، در 17 دی 1306/ 8 ژانویه 1928، العسکری استعفا کرد (طربوش، ص 63؛ لانگریگ، ص 322ـ 323؛ منتشاشویلی، همانجا).جعفرالعسکری در دولت نخست نوریسعید (3 فروردین 1309ـ 27 مهر 1310/ 23 مارس 1930ـ19 اکتبر 1931)، بار دیگر وزیر دفاع شد و در همین زمان از تهران نیز دیدن کرد. او در 10 آبان 1309/ اول نوامبر 1930 وزارت دفاع را ترک کرد و به ریاست مجلس برگزیده شد ( رجوع کنید به اسود، ج 3، ص 30ـ31؛ حسنی، تاریخالوزارات العراقیة، ج 3، ص 6، 9ـ10، 72؛ کمال مظهر احمد، ص 102). وی مأمور تصویب دومین عهدنامه عراق ـ انگلیس بود و یک ماه پس از تصویب این عهدنامه از ریاست مجلس استعفا کرد و بار دیگر به عنوان وزیر مختار عراق به لندن رفت (حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج 3، ص 72). در دولت دوم نوریسعید، وی وزیر دفاع و همچنین قائم مقام وزارت امور خارجه شد و پس از استعفای هیئت دولت، در 24 آبان 1311/ 15 نوامبر 1932 وزیر مختار و نماینده فوقالعاده عراق در لندن گردید. در 26 اسفند 1303/ 17 مارس 1935، بار دیگر وزیر دفاع شد و به بغداد بازگشت (همان، ج 3، ص 157، 197، 212، ج 4، ص 79).جعفرالعسکری در حالی که حامل نامه فیصل اول برای بَکْر صِدقی، فرمانده انقلاب عراق، بود، در 6 آبان 1315/ 29 اکتبر 1936 در اطراف بغداد به دست چهار مأمور نظامی تحت امر بکر صدقی کشته شد (همان، ج 4، ص 219ـ223، 331؛ لانگریگ، ص 448ـ449؛ اسود، ج 3، ص 192ـ194).جعفرالعسکری دو کتاب به نامهای آراء خَطیره فی معالجه شؤون العراق العامَّة (آرای مهم در باره چارهجویی امور عمومی عراق) و معلومات مجمله عن القضاء الانکلیزی (اطلاعات اجمالی در باره نظام قضایی انگلیس) نوشت. وی با هشت زبان آشنایی داشت (مطبعی، همانجا؛ عواد، ج 1، ص 250ـ251) و از سیاستمداران بزرگ و افسران برجسته و از وفادارترین افراد به فیصل بود. وی اعتقاد داشت که تجدد و استقلال کشورش، در سایه حمایت و رهنمودهای انگلیس حاصل میشود ( رجوع کنید به نظمی، ص 26، 151، 161؛ مطبعی، همانجا؛ وردی، ج 6، ص 23، 28، 39، 45؛ علاء جاسم محمد، ص 179، 186؛ حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج 3، ص 6). جعفرالعسکری تنها افسر عراقی بود که دو نشان برجسته از آلمان و انگلستان دریافت کرد ( رجوع کنید به اسود، ج 3، ص 243؛ نظمی، ص 151).منابع: عبدالرزاق محمد اسود، موسوعة العراق السیاسیة، بیروت 1986؛ عبدالرزاق حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، صیدا، ج 1 و2، 1385/1965، ج 3، 1385/1966، ج 4، 1386/1966؛ همو، الثوره العراقیة الکبری، [ لبنان ? 1384 ]؛ علاء جاسم محمد، الملک فیصلالاول: حیاته و دوره السیاسی فیالثورة العربیة و سوریة والعراق، 1883ـ1933 ، بغداد [ 1990 ]؛ کورکیس عواد، معجم المؤلفین العراقیین فیالقرنین التاسع عشر و العشرین، بغداد 1969؛ کمال مظهر احمد، صفحات من تاریخالعراق المعاصر ، بغداد 1987؛ استیون همزلی لانگریگ، عراق: 1950ـ1900، تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، ترجمه علی درویش، مشهد 1376 ش؛ حمید مطبعی، موسوعة اعلام العراق فیالقرن العشرین، بغداد 1995ـ 1998؛ آلبرت منتشا شویلی، العراق فی سنوات الانتداب البریطانی، ترجمه هاشم صالح تکریتی، بغداد 1978؛ جمال عمرنظمی، الجذور السیاسیة و الفکریة و الاجتماعیة للحرکة القومیة العربیة ( الاستقلالیة ) فیالعراق، بیروت 1986؛ علی وردی، لمحات اجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، بغداد 1969ـ1979، چاپ افست [ قم ] 1371 ش؛Mohammad A. Tarbush, The role of the military in politics: a case study of Iraq to 1941 , London 1983.