جَرْی و انطباق (تطبیق)، اصطلاحی در دانش تفسیر برگرفته از روایات امامان شیعه. «جَرْی» در لغت به معنای جریان داشتن و جاری شدن است (ابنفارس؛ ابنمنظور، ذیل مادّه) و به عنوان اصطلاحی قرآنی، نخستینبار در تفسیرالمیزان به کار رفته است.این اصطلاح، برگرفته از نصوص و روایاتی است که در زمینه همگانی و همیشگی بودن آیات قرآن وارد شده و تعبیر جَرْی در آنها به کار رفته است (برای نمونه رجوع کنید به صفار قمی، ص 196؛ عیاشی، ج 1، ص 85؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، 1390ـ 1394، ج 1، ص 42، ج 3، ص 73). اصطلاحِ جَرْی بدین معناست که گستره شمول قرآن از نظر انطباق بر مصادیق، بسیار وسیع است و به موارد نزول آیات اختصاص ندارد، بلکه در هر موردی که با مورد نزول از نظر ملاک و مناط یکسان باشد، جاری میشود. لذا بنیاد و پیشینه این اصطلاح را میتوان حتی در این تعبیر مفسران و اصولیان شیعه و اهلسنّت یافت که عمومیت الفاظ را بر سبب خاص نزول آیه مقدّم میدانند ( رجوع کند به طباطبائی، 1390ـ 1394، ج 1، ص 42؛ اوسی، ص 218؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، 1350 ش، ص 42). بر این اساس جَرْی، همانند کاربرد متداول مَثَلها، منطبق ساختن آیه بر بعضی از مصادیق خارج از موردِ نزول است (طباطبائی، 1390ـ1394، ج 3، ص 67؛ اوسی، ص 219) و به نظر میرسد ذکر عنوانهای «انطباق»، یا «تطبیق» در کنار این اصطلاح، به همین سبب باشد. البته «تطبیق» در اینجا به معنای لغوی آن است نه معنای اصطلاحی که مفسر، افکار و حوادث و امثال آن را از پیش ملاحظه میکند و میخواهد آنها را بر آیات قرآن تطبیق دهد (طباطبائی، 1390ـ1394، همانجا).پیشینه. این موضوع را در اشارات مفسران پیشین نیز میتوان جستوجو کرد ( رجوع کنید به نصیری، ص 81؛ برای نمونه رجوع کنید به فیض کاشانی، ج 1، ص 62) اما علامه طباطبائی با وضع اصطلاح «جری و انطباق» برای اولینبار، با صراحت بیشتری از آن برای داوری در باره برخی احادیث بهره برده که موضوع غالب آنها، تطبیق آیات قرآن بر امامان شیعه یا مخالفان آنان است (برای نمونه رجوع کنید به طباطبائی، 1390ـ1394، ج 2، ص 341، ج 11، ص 327ـ 328، ج 17، ص 141، 252، ج 19، ص 128). به گفته طباطبائی (1390ـ1394، ج 1، ص 42)، شمار این احادیث به بیش از دویست میرسد (برای استقصا و بررسی موردی و کاربردی تکتک روایاتی که طباطبائی آنها را از مقوله جری و انطباق دانسته رجوع کنید به نفیسی، ص 190ـ219). گفتنی است که اینگونه احادیث، به فرض صحت، هرگز گستردگی و عمومیت معنای آیه را محدود نمیکند و به نفی دیگر مصادیق نمیپردازد ( رجوع کنید به جوادی آملی، ج 1، ص 169) و اساساً منحصر کردن مصادیق آیات در مصداقی خاص، مخالف با مضمون احادیث جری و انطباق به شمار میرود (شاکر، ص 159).جری و انطباق، چون که به بیان مصداقها و مرادهای خارجی آیات قرآن میپردازد، با دو مفهوم تأویل * و باطن * ارتباط تنگاتنگ دارد. از سوی دیگر، میان این اصطلاح و مفهوم تفسیر * تفاوت آشکاری هست. طباطبائی در موارد متعدد، بر تغایر مفهوم جری و انطباق با تفسیر و تفکیک این دو از هم تأکید کرده است (برای نمونه رجوع کنید به 1390ـ1394، ج 15، ص 406، ج 17، ص 286، ج 19، ص 402، ج 20، ص 48، 144، 157). تأکید بر این تغایر از آن روست که تفسیر ناظر به مرتبه معنایی کلام است اما جری و انطباق صرفاً بیان برخی از مصادیق آیات است و در مرتبه انطباق بر موارد خارجی قرار دارد (نصیری، ص 86؛ نیز رجوع کنید به جوادی آملی، ج 1، ص 168).منابع: ابنفارس؛ ابنمنظور؛ علی اوسی، الطباطبائی و منهجه فی تفسیره المیزان ، تهران 1405/ 1985؛ عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم ، قم 1383 ش؛ محمدکاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن: معناشناسی و روششناسی تأویل در سه حوزه روایی، باطنی و اصولی ، قم 1376 ش؛ محمدبن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آلمحمد«ص» ، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم 1404؛ محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام ، تهران 1350 ش؛ همو، المیزان فی تفسیرالقرآن ، بیروت 1390ـ1394/ 1971ـ1974؛ محمدبن مسعود عیاشی، التفسیر ، قم 1421؛ محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب الصافی فی تفسیرالقرآن ، چاپ محسن حسینی امینی، تهران 1377 ش؛ علی نصیری، «جری و تطبیق در المیزان »، نشریه داخلی دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، سال 1، ش 2 (تابستان 1375)؛ شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روششناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان ، تهران 1384 ش.